فعالیتها و کنشهای خیرخواهانه و نوعدوستانه پدیدههای جهانی و رایج بین تمامی آحاد انسانی است و نهادهای مربوط به امر خیر، در اکثر جوامع جهان یافت میشوند و در هر جامعه متأثر از بستر اجتماعی و فرهنگی جامعهای میباشند که در آن رخ میدهند.
به این ترتیب میتوان گفت که کنشگری در امور خیریه، از عقاید، ارزشها، باورهای مذهبی، فرهنگ، آداب و سنن، هنجارها و سایر مؤلفههای فرهنگی و اجتماعی جوامع خویش اثر میپذیرند و در نهایت در مصادیقی خاص جلوه و نمود پیدا میکنند که مظهر و نمادی از ارزشهای همان جامعه میباشند.
به این ترتیب میتوان گفت که فعالیتهای خیرخواهانه، همچنان که از ارزشها و باورهای زمینۀ اجتماعی خویش متأثر میشوند و ظهور و بروز مییابند، به همان میزان بر روی بستر اجتماعی جامعۀ خویش هم اثر میگذارند و آن را تا حدی دگرگون میسازند. در این معنا کنشگری در امور خیریه، نوعی از کنش اجتماعی مبتنی بر مشارکت اجتماعی به حساب میآید.
دیدگاههای کنشهای جمعی
جوامع مختلف با توجه به انبوه فعالیتهای خویش، نیازمند کنش جمعی شهروندان و گروههای مختلف اجتماعی هستند. کنشهای جمعی از این حیث دارای اهمیت میباشند که در حقیقت پیوند سطوح خرد و کلان به واسطه آنها در درون یک جامعه رخ میدهد.
بر این اساس تبیین چرایی حضور یک فرد در کنش جمعی، بیانگر ارتباط دوسویۀ فرد (خرد) و جمع (کلان) است. در این زمینۀ ماهیت کنشهای جمعی، 3 دیدگاه وجود دارد که عبارتاند از: کنش به منزله منفعتطلبی؛ کنش به منزله اجبار؛ و کنش به مثابه همنوایی و فعالیت داوطلبانه.
کنش اجتماعی در فعالیتهای خیرخواهانه
کنش اجتماعی در معنای سوم خویش، دارای دو عنصر اساسی همکاری و خیر جمعی است و بر این مبنا به عنوان «فعالیت مشترک اعضای جامعه برای دستیابی به خیر و نفع اجتماعی» تعریف میشود.
به این ترتیب این نوع خاص از کنش جمعی، با دو نوع دیگر آن که یکی بر پایه فردیت، خودخواهی و نفعطلبی شخصی و دیگری بر مبنای اقتدار بیرونی تعریف میشوند، متمایز میشود، چرا که در کنش منفعت طلبانه، دستیابی به سود و مواهب شخصی معیار کنش افراد است و در دومی، عدم کنشگری با توبیخ و مجازاتهای بیرونی همراه خواهد شد.
اما در کنش جمعیِ مبتنی بر فعالیتهای داوطلبانه و اختیاری، عنصر خیر عمومی نمود دارد که با عامل میانجیگرایانه اعتماد اجتماعی، بدل به نوعی مشارکت میشود که در هدف غایی آن، نه سود شخصی، بلکه نفع اجتماعی قرار دارد.
معنی دقیق کنش اجتماعی
در این معنا، کنش اجتماعی به مفهوم سرمایه اجتماعی پیوند میخورد و با عنصر مشارکت اجتماعی شناخته میشود. مشارکت اجتماعی، باوری است که بر طبق آن فرد خود را عضو مؤثری در جامعه تلقی میکند و تصور میکند که چیزهای ارزشمندی برای عرضه به جامعه دارد و از این منظر قرابت زیادی با مفاهیم مسئولیتپذیری اجتماعی و خود کار آمدی دارد.
خود کار آمدی در معنای ساده اشاره به این دارد که فرد میتواند رفتارهای معینی را برای خود تعریف کرده و انجام بدهد، یا مقاصد خاصی را به اتمام برساند؛ و مسئولیتپذیری اجتماعی به این معناست که فرد خود را در ارتباط با اجتماع دارای تعهدات شخصی بداند. بر این اساس مشارکت اجتماعی عبارت از این است که فرد تا چه میزان احساس کند که آنچه بر عهده دارد و انجام میدهد، در نظر اجتماع ارزشمند و در رفاه عمومی جامعه مؤثر است؟
انواع مشارکت اجتماعی در ایران
مشارکت یکی از مباحث حیاتی توسعه به شمار میرود که به شدت تحت تأثیر فرهنگ حاکم بر زمینۀ اجتماعی جامعههایی است که در آن صورت میپذیرد. بهعبارت دیگر، هر جامعههای متناسب با نظام فرهنگی خویش، نوع خاصی از مشارکت را دارا است و ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست.
در جامعه ایران، یکی از غالبترین اشکال مشارکت اجتماعی، در بافت دینی و درون ساختار ارزشهای مذهبی صورت میگیرد و به سخن دیگر، مشارکت و یاریگری در فرهنگ ایرانی و اسلامی نه تنها عجین شده است، بلکه با تأکید بر جوانب روانی، معنوی و رشد شخصیت فردی، به از بین بردن مشکلات و گشودن راههای بسته و خلق مسیرهای تازه کمک مینماید.
مشارکت اجتماعی میتواند در سطوح مختلف خرد، میانی و کلان جامعه صورت پذیرد که یکی از این سطوح، مشارکت از طریق شبکههای انجمنی، در قالب فعالیتهای داوطلبانه است.
امور داوطلبانه از منظر جامعهشناسی
توجه به امور داوطلبانه در دنیای کنونی بسیار حائز اهمیت است، به نحوی که در متون جامعهشناسی متأخر در طی یکی دو دهه اخیر، کنشها و فعالیتهای داوطلبانه افراد در گروهها و سازمانهای اجتماعی و در یک کلام مشارکت اجتماعی، یکی از ملزومات و پیششرطهای تحقق جامعه مدنی و حتی توسعه در نظر گرفته میشود.
یکی از انواع کنشهای داوطلبانه که از مشارکت اجتماعی افراد در بطن جامعه سرچشمه میگیرد و در نهایت به افزایش اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی و حمایت اجتماعی منجر میشود، فعالیتهای داوطلبانۀ خیریه به منظور کمک به روند حمایت اجتماعی از اقشار آسیبپذیر است.
فعالیتهای خیریه داوطلبانه
فعالیتهای مبتنی بر امور خیریه، نوعی اقدام شخصی با رویکرد داوطلبانه هستند که در جهت خیر عمومی و نفع اجتماع صورت میگیرند که یک شاخص مهم از ظرفیت یک جامعه برای شناسایی مشکلات عمومی و توسعۀ استراتژیها و بالفعل کردن پتانسیلهای بالقوه برای پرداختن به آنها در جهت رفع و یا تقلیلشان است.
بر این اساس، اقدام مشخص فردی، برای کاهش یا از بین بردن مشکلات اقشار آسیبپذیر را میتوان کنشگری در امور خیریه به منزله مشارکت اجتماعی بهمنظور حمایت اجتماعی تعریف کرد.
مفهوم حمایت اجتماعی، بر دسترس بودن منابع حمایتی و کیفیت روابط با افرادی که این منابع را در مواقع نیاز، فراهم میکنند، تأکید دارد. حمایت اجتماعی به سخن دیگر نه به معنای عدم طرد از سوی جامعه، بلکه به منزله پذیرفته شدن و خود را متعلق دانستن به جامعههای است که در مواقع لزوم بتوان به آن تکیه کرد و از منابع حمایتی آن بهرهمند شد.
در این معنا حمایت اجتماعی در واقع شاخص و برآیندی از سلامت اجتماعی یک جامعه به شمار میرود که هر چه یک جامعه سالمتر باشد، حمایت اجتماعی در آن جامعه وضعیت مطلوبتری دارد.
نتایج امور خیرخواهانه
بر این مبنا، امر خیرخواهانه، مضاف بر آنکه با میزانی از شفقت نسبت به هم نوع خویش شناخته میشود، اما جز لاینفک فعالیتهای مبتنی بر امور خیریه، نوعی تعهد نسبت به اجتماع پیرامون است که با عنصر مشارکت اجتماعی در جهت بهبود حمایت اجتماعی شناخته میشود.
اقدام برای امور خیریه در یک جامعه، نه تنها به تقویت پیوندهای بین کنشگران خیریه (گیرندگان و دهندگان کمک) میانجامد و شبکههایی از روابط اجتماعی را سامان میبخشد، بلکه سبب ارتقای سلامت اجتماعی یک جامعه میشود که با توجه به موضوع این مقاله و رویکرد آن، در ادامه به کنکاش پیرامون رابطه فعالیتهای داوطلبانه در جهت ارتقای حمایت اجتماعی و افزایش سلامت اجتماعی خواهیم پرداخت.
اهمیت کار خیرخواهانه بر سلامتی
بر اساس تعریف سازمان بهداشت جهانی سلامت نه فقط رهایی از بیماری، بلکه حالت کامل بهزیستی جسمانی، روانی و اجتماعی است. بر طبق این تعریف سلامت یک مقوله سه بعدی است که علاوه بر ابعاد جسمانی و روانی، بعد اجتماعی را نیز در بر میگیرد.
مطابق این تعریف، بهزیستی اجتماعی به معنای سازگاری و تلفیق درونی شخص و روابط بین شخصی با دیگر اعضای جامعه است. بعد اجتماعی سلامت در واقع شامل سطوح مهارتهای اجتماعی، عملکرد اجتماعی و توانایی شناخت هر شخص از خود به عنوان عضوی از جامعه بزرگتر است.
به طور کلی از نقطه نظر سلامت اجتماعی هرکس از افراد جامعه، عضوی از یک جامعۀ بزرگتر به حساب میآید که در آن به شرایط اقتصادی و اجتماعی و رفاه شخصی در رابطه با کل اجتماع توجه میشود.
در این معنا فرد سالم از نظر اجتماعی، زمانی عملکرد مناسبی دارد که اجتماع را به صورت یک مجموعه معنادار و قابل فهم و بالقوه برای رشد و شکوفایی خویش بداند و احساس کند که نه تنها از جامعه جدا افتاده است، بلکه از حمایت اجتماعیِ جامعه برخوردار باشد و خود را متعلق به اجتماع و گروههای اجتماعی بداند و برای پیشرفت آن تلاش نماید. به این ترتیب مفهوم سلامت اجتماعی با مفهوم حمایت اجتماعی پیوند ناگسستنی دارد.
حوزه فعالیتهای خیرخواهانه اجتماعی
یکی از حوزههایی که حمایت اجتماعی در آن صورت میگیرد، حوزه امور خیریه و فعالیتهای خیرخواهانه است.
خیریهها در ایران در قالب و سازوکار حوزه عمومی عمل میکنند، زیرا فعالیتهای خیرخواهانه در واقع نوعی از امور داوطلبانه هستند که پایه و مبنای مردمنهاد و اجتماع محور دارند که علاوه بر دارا بودن کارکردهای اجتماعی (نظیر تقویت اعتماد اجتماعی و ارتقای حمایت اجتماعی) و اقتصادی (نظیر کاهش نابرابری اقتصادی و باز توزیع ثروت)، سبب ایجاد و تداوم نوع خاصی از حوزه عمومی در جامعه میشوند.
در واقع نوعی از شبکه روابط اجتماعی است که در آن تعاملات بین کنشگران اجتماعی عرصه امر خیر اعم از خیران و گیرندگان کالاها و خدمات خیریهای برقرار است.
در واقع این مطلب درست است که کنشگری در امر خیر دارای هدف فینفسه حمایت اقتصادی است که در نتیجه آن نابرابریهای اقتصادی به واسطه مکانیسم باز توزیع ثروت در جامعه یا در بین گروههای مختلف اجتماعی کاهش پیدا میکند.
این سازوکار بر بستر روابط اجتماعی و نوعی شبکهسازی اجتماعی رخ میدهد که از طریق مشارکت اجتماعی، سبب افزایش همبستگی و انسجام اجتماعی در یک جامعه میشود و به بهبود شاخصهای سلامت اجتماعی از جمله حمایت اجتماعی میانجامد.
اقدامات فعالیتهای خیرخواهانه
در حقیقت، فعالیتهای خیریه نوعی اقدام موازی با اقدامات دولت در هر جامعه مبنی بر تأمین منافع و نیازهای عمومی جامعه میباشند که اهداف رفاه و عدالت اجتماعی را در سر میپرورانند که در نهایت جامعههای سالمتر را برای اعضای جامعه به ارمغان میآورند.
امروزه در بسیاری از جوامع خصوصاً جوامع توسعه یافتهتر، استفاده از ظرفیت عمومی مبتنی بر مشارکت داوطلبانه شهروندان که از طریق شبکههای اجتماعی و روابط انجمنی صورت میپذیرند، نتایجی نظیر افزایش کیفیت زندگی، ارتقای شاخصهای رفاه و سلامت اجتماعی در پی داشته است که در نتیجه نه تنها مقدمات شکوفایی فردی و جمعی را در این جوامع پایهگذاری کرده است.
بلکه حوزۀ عمومی را به عنوان مجموعههایی از نهادهای مردمنهاد در کنار نهاد دولت قرار داده و چنان تحکیمی به آن بخشیده است که امروزه بتوان ادعا کرد که در ادبیات و متون توسعه و جامعه مدنی، عنصر مشارکت مردمی-اجتماعی در زمینۀ اجتماعی خویش (اعم از آنکه رویکرد خیریهای داشته باشد یا نداشته باشد) به عنوان موتور محرک و شتابدهندهای عمل میکند. که قادر است تا بر بخشهای مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی یک جامعه اثر بگذارد و نقش تعیینکنندگی ایفا نماید.
تاثیرات کارهای خیر در جامعه
اما علیرغم آنکه چنین رویکردی در بسیاری از جوامع، علی الخصوص جوامع توسعه یافته توانسته است تا حد بسیار زیادی تأثیر مشهودی بر جامعه بگذارد، اما در جوامع در حال توسعه، شبیه جامعۀ ایران تا حد بسیار زیادی ناکام مانده است و نتوانسته است آنطور که باید، در مناسبات اجتماعی نقش مهمی ایفا نماید.
دلیل این امر شاید در این نکته نهفته باشد که در جوامعی نظیر ایران، دولت نقش تمامیت خواهی در عرصه عمومی و امور اجتماعی ایفا مینماید و اقدامات داوطلبانه امر خیر که در این حوزه باید نضج بگیرد، تا حد بسیار زیادی تحت تأثیر دولتی شدن قرار میگیرند.
بر این مبنا دولت به واسطه نهادهایی نظیر کمیته امداد امام خمینی سعی بر متمرکز سازی فعالیتهای خیرخواهانه میکند. تا به این ترتیب نه تنها خود را بهعنوان متولی امر خیر در جامعه مطرح کند، بلکه کنشهای خیرخواهانه مردم را نیز مدیریت نماید.
البته تولیت دولت در امور خیریه فی نفسه نادرست نیست، و در شرایط عادی میتواند اقدام بسیار مطلوب و در جهت مساعدت اجتماعی تلقی شود؛ اما اگر شرایط اجتماعی و سیاسی به سمتی پیش برود که بین مردم و دولت گسست ایجاد شود که در نتیجه آن اعتماد اجتماعی مردم نسبت به دولت کاهش پیدا کند، از یک سو دیگر بدنه اجتماعی جامعه تمایلی برای اقدام خیرخواهانه در قالب نهادهای دولتی نخواهند داشت و از دیگر سو، دولت نیز نخواهد توانست که فعالیتهای خیرخواهانه مردم را به خوبی مدیریت نماید.
دقیقاً در چنین شرایطی است که لزوم توجه به عرصه عمومی به عنوان بستری برای فعالیتهای خیرخواهانه مبتنی بر مشارکت اجتماعی از طریق روابط انجمنی و سازمانهای مردمنهاد احساس میشود.
خیریههای دولتی و مردم نهاد
امور خیریه، خواه دولت متصدی آن باشد، و خواه توسط نهادهای مردمنهاد در جامعه صورت بگیرد، مبتنی بر مشارکت اجتماعی مردم است و بر شبکه روابط اجتماعی درون جامعه جریان دارد. پر واضح است که هر چه دامنه شمول این شبکه اجتماعی بیشتر باشد، بالتبع روابط اجتماعی بیشتری ایجاد میشود و طبیعتاً مشارکت اجتماعی در بطن جامعه صورت میگیرد.
به این ترتیب زمانی که امور خیریه در قالب یک شبکه اجتماعی گسترده پایهگذاری شود، قادر خواهند بود تا اقشار و گروههای بیبهره از ثروت جامعه را با یک توزیع مجدد داوطلبانه درآمد، ضمن اینکه ایشان را از چنین ثروتی بهرهمند میسازد، به آنها فرصت و توان اندیشیدن، درک منافع و اهداف بلندمدت جامعه و امکان پذیرش و شکوفایی اجتماعی ببخشد تا ضمن همسویی با برنامهها و اقدامات توسعههای، این امکان را پیدا نمایند تا خود نیز در مناسبات انجمنی، مشارکت اجتماعی داشته باشند و موجبات ارتقای سلامت اجتماعی در جامعه شوند.
پیشنیاز کارهای خیر در جامعه
در همین راستا افزایش و آمادهسازی بسترها برای فعالیتهای داوطلبانه معطوف به امر خیر، یکی از پیش نیازهای چنین کنشهایی در جامعه است. در واقع دولت بهعنوان متولی اصلی امر خیر و همچنین سایر سازمانها و نهادهای مردمنهاد که در زمینۀ امور خیریه فعالیت دارند باید ضمن اعتمادسازی در میان لایههای مختلف اجتماعی، از طرق مختلف نظیر رسانههای اجتماعی، علاوه بر فرهنگسازی برای افزایش کنشهای داوطلبانه، مشوق چنین فعالیتهایی در سطح جامعه شوند.
نهادهای متعددی در زمینه امور خیریه در جامعه ایجاد شوند و فعالیت نمایند. این نکته زمانی حائز اهمیتتر خواهد بود که بدانیم افراد بسیاری در سطح جامعه وجود دارند که تمایلات خیرخواهانه دارند اما از یک سو بستر مناسب برای فعالیت در این عرصه را پیدا نمیکنند.
از سوی دیگر اعتمادی به نهادهای دولتی فعال در این حوزه ندارند. در حقیقت زمانی که بسترهای لازم فراهم شوند و مشکلات و موانع از سر راه انجمنهای داوطلبانه برداشته شوند، لاجرم اقدامات خیرخواهانه در جامعه به صورت روابط اجتماعی در هم تنیده شده بسط و گسترش پیدا میکنند و سبب میشوند که جامعه در کنار دولت، فرهنگ همیاری، تعاون و مشارکت اجتماعی و بهطور اخص فعالیتهای داوطلبانه معطوف به امر خیر در بسترهای اجتماعی جریان پیدا نمایند.
بر این اساس و با توجه به اهمیت مفهوم سلامت اجتماعی، ضرورت انجام این مطالعه این است که اقدام داوطلبانۀ افراد در جهت امور خیریه، با چه سازوکار اجتماعی صورت میپذیرد؟ مؤلفههای اساسی آن کدام هستند؟ و این مؤلفهها با چه مکانیسمی و از چه طریق بر روی سلامت اجتماعی جامعه اثر میگذارند؟
مفهوم امر خیر و سلامت اجتماعی
در این مطالعه ما برآنیم تا با تحلیل ابعاد سلامت اجتماعی و سازوکار اجتماعی فعالیتهای داوطلبانه در جهت اقدام برای امور خیریه به واکاوی نظری این دو مفهوم بپردازیم.
1. امر خیر
امور و افعالی که در طی آن نفع و بهرههای به غیر میرسد را امور خیر میگویند. خیر در معنای تحتاللفظی، در واقع همان سعادت و خوشبختی است و هر چیزی که در رسیدنِ انسان به سعادت سودمند باشد، یا سبب رهایی انسان از شوربختی شود امر خیر نامیده میشود.
در این معنا مفهوم خیر در مقابل واژۀ شر قرار میگیرد که به تمام افعالی اطلاق میشود که مانع رسیدن ابنای بشر به سعادت باشد.
عموماً ادیان الهی بهطور عام و دین اسلام بهطور خاص به زندگی اجتماعی انسان توجه خاصی مبذول داشتهاند، و توجه به هم نوع خویش و نوعدوستی را یکی از ارکان اصلی زندگی انسان در اجتماع برشمردهاند.
این سخن بدین معنا است که یکی از زمینههای سعادت انسان، جامعه است و انسان به عنوان یک عضو از این جامعه میبایست در قبال جامعههای که در آن زندگی میکند حس مسئولیت اجتماعی داشته باشد و همانطور که خود را دارای حقوقی میداند، نسبت به تکالیفی که بر دوش دارد، بیتفاوت نباشد.
روشهای گسترش عدالت اجتماعی
وظایف و مسئولیتهای خویش را نسبت به جامعه و علیالخصوص نسبت به سایر انسانهایی که در آن جامعه زندگی میکنند، انجام دهد.
یکی از این مسئولیتها امور خیریه و فعالیتهای خیرخواهانه هستند که اهتمام به آن از منظر قرآن و حدیث در قالب مفاهیمی چون نیکوکاری، احسان، دستگیری از نیازمندان و در راه ماندگان، وقف، قرضالحسنه و نظیر آن نمود دارد.
لذا ایجاد و بسط قسط و در جامعه از منظر اسلام، که از طریق تعدیل ثروت و باز توزیع درآمد در جامعه و میان اقشار مختلف صورت میپذیرد، و همچنین دستگیری از در راه ماندگان و محرومین و بهطورکلی نیازمندان، یکی از روشهای گسترش و توسعۀ عدالت اجتماعی در جامعه است.
برای مطالعه :
عدالت اجتماعی
یکی از اهداف غایی فعالیتهای خیریه، عدالت اجتماعی است. در واقع یکی از روشهای برقراری عدالت اجتماعی، مشارکت اجتماعی در قالب فعالیتهای مدنی و داوطلبانه معطوف به امور خیریه است که به واسطه کاهش فاصله طبقاتی، سیاستهای رفاه اجتماعی، تعاون اجتماعی و جلوگیری از تکاثر ثروت در دست اقشار خاصی صورت میگیرد. خیرین و کنشگران عرصۀ امور خیریه مایل هستند تا با مشارکت در امور خیریه، ثروت را در جامعه بازتوزیع نمایند.
این امر از طریق اثرگذاری بر دو زمینه، اجتماع بشری را به سمت توازن و عدالت اجتماعی سوق میدهد: اول از طریق اثر درونی که بر انسان نیکوکار میگذارد و به او در تزکیۀ نفس و پرهیزکاری و زدودن تعلقات مادی و روحیۀ مال اندوزی کمک مینماید؛ و دوم از طریق اثر بیرونی آن است که در واقع منجر به کاهش فقر و محرومیت در جامعه و جلوگیری از اختلافات طبقاتی شدید میشود و در نهایت باعث آرامش قلوب انسانها شده و دلهای افراد جامعه را به یکدیگر نزدیکتر میگرداند.
بهطورکلی میتوان گفت که مشارکت اجتماعی افراد در فعالیتهای خیریه (خصوصاً وقف) نوعی از کارآفرینی اجتماعی است که خمیر مایۀ اصلی این کارآفرینی، اقدامات داوطلبانۀ مبتنی بر مشارکت اجتماعی است که متضمن عناصر خیرخواهی و نوعدوستی است.
خیران به عنوان کارآفرینانِ اجتماعی با انگیزههای نوعدوستانه و نیکوکارانه در جهت خدمت به همنوعان خویش، سبب نوعی رضایت درونی میشوند؛ به این معنا که فرد خیر و نیکوکار از حل مشکلات مردم و فعالیت اجتماعی در جهت خدمت به دیگر انسانها، احساس شور و شعف میکند.
نظر اندیشمندان در مورد عدالت اجتماعی
آدام اسمیت در همین ارتباط معتقد است که همۀ فعالیتها و کنشهای انسانی در جهت کسب سود و منفعت و مبتنی بر منافع شخصی نیست. او اگرچه به بازار آزاد معتقد بود، اما این نکته را نیز از نظر دور نمیداشت که انسان هر چقدر که خودخواه متصور شود که در پی نفع شخصی است، اما برخی اصول خاص در طبیعت وی وجود دارد که او را نسبت به خوشبختی و سعادتمندی دیگران نیز علاقهمند و مسئول میکند، تا به اقداماتی روی بیاورد که در جهت نفع دیگران و معطوف به خوشبختی آنهاست، حتی اگر هیچ سود و منفعت مادی برای وی نداشته باشد.
بر همین مبنا او معتقد بود که امور خیریه و نوعدوستی از اهمیت ویژهای در درون یک خانواده برخوردار است، چرا که افرادی که امر خیر در جهت یاری رساندن به ایشان انجام میشود، عموماً افرادی هستند که سرنوشتشان بر خوشبختی یا نگونبختی خیران بیشترین اثر را دارد (همان) و در واقع سرنوشت آنها به سرنوشت کنشگران امر خیر گره خورده است.
چنین فرآیندی را میتوان با اندکی مسامحه در درون یک اجتماع نیز متصور شد. در واقع اگر جامعه را یک خانوادۀ بزرگ در نظر آوریم، خوشبختی دیگران یا نگونبختی ایشان بر سرنوشت ما به عنوان اعضای جامعۀ واحد نیز اثرگذار خواهد بود و بر این مبنا میتوان چنین ادعا کرد که ماحصل انگیزه و فعالیتهای خیرخواهانۀ ما که در قالب رفتار نیکوکارانه متجلی میشود، در نهایت (دیر یا زود؛ مستقیم یا غیرمستقیم) به خود ما باز خواهد گشت.
ما با کمک به دیگران و مشارکت اجتماعی در جهت رفع مشکلات یا تقلیل گرفتاریهای اعضای جامعه، نهتنها به ایشان یاری رساندهایم، بلکه بر سرنوشت خویش نیز تأثیر گذاشتهایم؛ چرا که رفع یا تقلیل مشکلات و گرفتاریهای دیگران، که در جهت حمایت از آنها صورت میگیرد، در نهایت میتواند منجر به سلامتِ اجتماعیِ جامعهای شود که خود در آن زندگی میکنیم.
بنابراین میتوان گفت که انسان در هر فرهنگی که رشد پیدا کرده باشد و با هر جهانبینی که داشته باشد، فعالیت در امور خیریه و کنش نیکوکارانه را پدیدهای سودمند میداند که علاوه بر آنکه سبب تعالی وی میشود، در نهایت به توسعۀ همه جانبه و ایجاد جامعۀ مدنی منجر میگردد.
2. سلامت اجتماعی
سلامت اجتماعی بهطورکلی به معنای فرآیند درگیر شدن شهروندان در امور اجتماعی است. یعنی هرچه سطح درگیری و مشارکت اجتماعی شهروندان در یک جامعه بالاتر برود نهتنها سلامت اجتماعی فرد افزایش پیدا میکند، بلکه این فرآیند پیامدهایی دارد که شاخصهای سلامت اجتماعی را در جامعه تقویت میکند.
سلامت اجتماعی از این منظر با شاخصهایی نظیر میزان ارتباطات و تعاملات فردی، سطوح مهارتهای اجتماعی، سازگاری و انطباق با محیط اجتماعی مشخص میشود. از نقطه نظر دورکیم، از جمله مزایای بالقوۀ زندگی اجتماعی، یکپارچگی و همبستگی اجتماعی است، بدین معنا که یک فرد در درون جامعه احساس تعلق و وابستگی داشته باشد، نسبت به اجتماع از درک مشترک برخوردار باشد و سرنوشت خویش را از سرنوشت اجتماع جدا نداند.
دورکیم در همین زمینه نوعی آنومی و بیهنجاری را در سطح اجتماعی تشخیص میدهد که در حقیقت نشانگان نوعی اختلال و بیسامانیِ اجتماعی است که در آن فرد با توجه به نظام اجتماعی، احساسات خویش را میسنجد و به ارزیابی میکشد.
از این رهگذر، زمانی که فرد فاقد وسیلۀ لازم برای تنظیم رفتار خویش و تطبیق آن با معیارهای اجتماعی مقرر است، بیسامانی و ناهنجاری اجتماعی به وجود آمده است. در چنین جامعهای همچنین فرد فاقد احساس حمایت اجتماعی و پشتیبانی جمعی است.
از نظر لارسون، سلامت اجتماعی در واقع نوعی ارزیابی فرد از کیفیت روابطش با خانواده، دیگران و گروههای اجتماعی استو در واقع بهنوعی شامل پاسخهای درونی فرد نسبت به محرکهای اجتماعی و احساسات، تفکرات و رفتارهایی است که نشانگر رضایت یا عدم رضایت فرد از زندگی و محیط اجتماعی است.
نظر اندیشمندان در مورد سلامت اجتماعی
کییز نیز معتقد است که سلامت اجتماعی شامل عناصر متعددی است که این عناصر در کنار یکدیگر نشان میدهند که چگونه و در چه درجهای افراد در زندگی اجتماعی خویش خوب و مناسب عمل میکنند.
کییز 5 شاخص اصلی را برای سلامت اجتماعی شناسایی میکند که عبارت از :
شکوفایی اجتماعی، همبستگی اجتماعی، پذیرش اجتماعی، مشارکت اجتماعی، و یکپارچگی اجتماعی میباشند.
کییز حلقۀ مفقودۀ مطالعات مربوط به سلامت، خصوصاً سلامت اجتماعی را در پاسخ به این سؤال جستوجو میکند که «آیا ممکن است کیفیت زندگی و عملکرد شخصی افراد را بدون توجه به معیار اجتماعی ارزیابی کرد و به سنجش کشید؟»
3. شکوفایی اجتماعی
منظور از شکوفایی اجتماعی، ارزیابی پتانسیل و خط سیر جامعه است. شکوفایی اجتماعی شامل درک افراد از این موضوع است که هم آنها از رشد اجتماعی سود خواهند برد و هم اینکه نهادهای اجتماعی و اعضای جامعه به نحوی در حال شکوفایی هستند که نوید توسعۀ بهینۀ را میدهند. شکوفایی اجتماعی به این معنا است که در بین افراد جامعه این درک به وجود بیاید که جامعه کنترل خویش را در دست دارد و از مسیر خود خارج نمیشود.
از نظر کییز، شکوفایی اجتماعی عبارت است از ارزیابی توان بالقوه و مسیر تکاملی اجتماع و باور به اینکه اجتماع در حال تکاملی تدریجی است و توانمندیهای بالقوهای برای تحول مثبت دارد که از طریق نهادهای اجتماعی و شهروندان شناسایی میشود.
به این ترتیب شکوفایی اجتماعی عبارت است از اینکه افراد در مورد شرایط آیندۀ جامعه امیدوار و قادر به شناسایی نیروهای جمعی هستند و معتقد باشند که نهتنها خودشان، بلکه سایر افراد جامعه نیز از این شکوفایی سود میبرند و باور داشته باشند که شکوفایی اجتماعی در نهایت به تکامل اجتماعی بیشتر منجر میشود.
4. همبستگی و انسجام اجتماعی
جامعهشناسان همبستگی اجتماعی را مترادف با روابط یا نیروی پیوند دهندۀ افراد در درون یک گروه اجتماعی میدانند. هدف این نیروها بهطور کلی حفظ روابط اعضای گروه و جلوگیری از انحلال آن است.
در واقع زمانی که اختلالات اجتماعی در یک جامعه افزایش پیدا نمایند، توازن در سطح فردی، گروهی و اجتماعی برهم میریزد و همبستگی اجتماعی کاهش پیدا میکند.
همبستگی اجتماعی بهطورکلی به معنای درک کیفیت، سازماندهی و عملکرد دنیای اجتماعی است.از دیدگاه کرت لوین، ماهیتِ یک گروه اجتماعی به گرد هم آمدن و تجمع اعضای گروه محدود نمیشود، بلکه آنچه که مهم است همبستگی و وابستگی متقابل آنها است، بهنحویکه گروه به منزلۀ یک گروه پویا در نظر بیاید و ارتباط بین اعضای گروه به ارتباط زبانی و محاورهای محدود نشود، بلکه دامنۀ آن از رابطۀ زبانی فراتر رود و به احساس مسئولیت متقابل بین چند نفر در درونِ یک گروه، یا چند گروه در یک اجتماع شمول پیدا کند. به زبان جامعهشناختی همبستگی مفهومی را میرساند که بر پایۀ آن در سطح یک گروه یا یک جامعه، اعضا به یکدیگر وابسته و بهطور متقابل نیازمند همدیگر باشند.
5. پذیرش اجتماعی
منظور از پذیرش اجتماعی، درک فرد از جامعه با توجه به خصوصیات سایر اعضای جامعه است. پذیرش اجتماعی به معنای پذیرش دیگران، اعتماد اجتماعی به دیگران، باور به خوب بودن دیگران و بهطورکلی دید مثبت داشتن به ماهیت انسانها است که روی هم رفته سبب میشوند که فرد در کنار سایر اعضای جامعه احساس خوبی داشته باشد.
روی دیگر پذیرش اجتماعی این است که فرد باور داشته باشد که خود وی نیز توسط اجتماع و اعضای جامعه مورد پذیرش قرار گرفته است. از دیدگاه کییز، کسانی که دیگران را مورد پذیرش قرار میدهند، به این درک مهم رسیدهاند که افراد بهطور کلی سازنده هستند.
افرادی که پذیرش اجتماعی بالایی دارند، اجتماع را به صورت یک مجموعۀ کلی و عمومی که از افراد مختلف تشکیل شده است درک میکنند و به دیگران بهعنوان افرادی که میتوان به آنها اعتماد کرد، مینگرند.
فرد در پذیرش اجتماعی، اجتماع و آحادِ آن را با تمام نقصها و جوانب منفی و مثبت که دارند، میپذیرند، چرا که بر این اعتقاد هستند که جامعه به عنوان یک کلیت، از مجموع افراد با تمام خصایص مثبت و ویژگیهای منفی ایشان تشکیل شده است.
6. مشارکت اجتماعی
مشارکت یک مفهوم و پدیدۀ اجتماعی است که منظور از آن درگیر شدن فرد در ارزشهای اجتماعی است. از این منظر، هرگاه افراد در بطن ارزشها و هنجارهای جامعۀ خود زندگی کنند، در حقیقت در حیات اجتماعی مشارکت دارند. مشارکت در معنای عام، به مفهوم همکاری، شرکت در انجامِ کار یا فعالیتی، و حضور در جمع، گروه یا سازمانی برای بحث و تصمیمگیری چه به صورت فعال یا غیرفعال است.
به ترتیبی که نقش و مسئولیت فرد چندان تعریف و مشخص نشده باشد. اما در معنای خاص، مشارکت عبارت از فعالیتهای ارادی و داوطلبانهای است که از طریق آن اعضای یک جامعه در امور محله، شهر و روستا، و بهطور کلی اجتماع پیرامونِ خویش شرکت میکنند و به صورت مستقیم و غیرمستقیم در شکل دادن به حیات اجتماعی خود سهیم میشوند.
موریس هالبواکس، مشارکت اجتماعی را به عنوان یک پدیدۀ اجتماعی میداند که به واسطۀ آن، افراد در ارزشهای اجتماعی بهطور فعالانه درگیر میشوند.
از نظر وی هرگاه افراد در ارزشها و هنجارهای جامعهای که در آن زندگی میکنند، بهطور فعالانه ورود پیدا کنند، در حقیقت در حیات اجتماعیِ پیرامون خویش مشارکت داشتهاند.
در فرآیند مشارکت اجتماعی، افراد احساس میکنند که چیز با ارزشی برای عرضه به اجتماع دارند و بر این باور هستند که فعالیتهای روزانۀشان در دید جامعه، با ارزش تلقی میشود.
از این منظر افراد چنین متصور میشوند که فعالیت مشارکتی و داوطلبانه و مستمر آنها در اجتماع میتواند از مشکلات اجتماعی جامعه کم کند یا به بهبود وضعیت اجتماعی کمک نماید.
7. یکپارچگی اجتماعی
یکپارچگی اجتماعی به معنای احساس بخشی از جامعه بودن، باور فرد به اینکه جزئی از جامعه است و به آن تعلق دارد، احساس حمایت شدن از طریق جامعه و سهیم بودن در آن است. یکپارچگی اجتماعی یعنی آن درجه و کیفیتی که مردم بهعنوان اعضای جامعه احساس میکنند که چیز مشترکی بین آنها و کسانی که واقعیت اجتماعی را میسازند وجود دارد.
مفهوم یکپارچگی اجتماعی، قرابت معنایی نزدیکی با اصطلاح همبستگی اجتماعی دارد و به معنای یکی شدن و ادغام شدن فرد در درون اجتماع است.
از این دیدگاه، فرد با در نظر گرفتن کیفیت همراهی جامعۀ پیرامون با خودش، وضعیتِ خویش را از نظر یکپارچگی ارزیابی میکند، به این ترتیب که هرچه جامعه همراهیِ بیشتری با وی داشته باشد، به معنای این است که یکپارچگی اجتماعی بیشتر است.
از نظر دورکیم، یکی از عناصر عمدۀ یکپارچگی، پهنۀ عمل متقابل اعضای گروه با یکدیگر است. برای مثال اشتراک در آئینهای مذهبی، اعضای گروههای مذهبی را به سمت فعالیتهای مشترک پیوند دهنده میکشاند و بر یکپارچگی ایشان میافزاید.
از این نقطه نظر، فراوانی عمل متقابل الگودار گواه بر درجۀ یکپارچگی ارزشی گروه است. جمعیتهایی که درجۀ توافقشان بالا است، در قیاس با گروههایی که توافق گروهیشان ضعیف است، معمولاً رفتار انحرافی کمتری دارند، لذا احتمالاً یکپارچهتر هستند و از همین روی بهتر میتوانند یکدیگر را مورد حمایت اجتماعی قرار دهند.
یکپارچگی اجتماعی، به وضعیتی اشاره دارد که مردم احساس میکنند که چیز مشترکی بین آنها و دیگر افراد وجود دارد که بر طبق آن واقعیت اجتماعی ساخته میشود.
در پایان میتوان گفت ...
زندگی اجتماعی انسان، مبتنی بر ارتباطات اجتماعی است. در حقیقت ارتباطات و پیوندهای انسانی در درون اجتماعی که زیستِ انسانی را محقق کرده و جامعه را شکل داده است، یکی از الزامات مهم برای حیات اجتماعیِ انسان است. در واقع جامعه زمانی میتواند ساختارهای گروهی و اجتماعی متعدد را در درون خویش بپروراند.
این ساختارهای خرد و کلان نظیر گروهها، نهادها، انجمنها، سازمانها زمانی میتوانند به حیات خود به عنوان یک موجودیت اجتماعی ادامه دهند که شبکهای از ارتباطات اجتماعی هم در بین اعضای تشکیل دهندۀ هر گروه، و هم در بین گروههای مختلف، وجود داشته باشد.
در واقع روابط اجتماعی از عناصر محوری در قلمروی اجتماعی به شمار میآید که کم و کیف آن در ایجاد و ظهور انواع پدیدههای اجتماعی مؤثر است، چرا که پدیدههای اجتماعی عموماً بر بستر تعاملات و ارتباطات بین افراد و گروههای مختلف اجتماعی شکل میگیرند.
ارتباطات زمانی که در درون یک اجتماع در مقیاس وسیع صورت بگیرد، تشکیل شبکۀ اجتماعی میدهد که واحدهای مختلف جامعه، نظیر مردم، گروهها، نهادها، انجمنها و... را به یکدیگر پیوند میدهد، تا ساختار اجتماعی موجودیت پیدا کند.
در واقع اگر ساختار اجتماعی را در این معنا، در برگیرندۀ روابط بین واحدهای مختلف اجتماعی در نظر بگیریم، تحلیل شبکۀ اجتماعی یعنی بررسی ماهیت، روابط، ویژگیها و پویاییهای موجود در این روابط که کنش اجتماعی را تسهیل میکند.
کنشهای اجتماعی
کنش اجتماعی بر بستر ارتباطات اجتماعی و با مضمون مشارکت اجتماعی در جامعه صورت میگیرد. کنش زمانی که ماهیت اجتماعی پیدا میکند، فرد کنشگر خود را عضو مؤثری در جامعه قلمداد میکند و سعی بر این دارد تا کاری ارزشمند برای جامعه انجام بدهد و خدمتی ارزنده به اجتماع عرضه نماید.
در حقیقت فرد کنشگر، خود را در قبال جامعه مسئول میداند و سرنوشت خویش را از سرنوشت دیگر افراد جامعه جدا نمیداند و سعی بر آن دارد تا با مشارکت اجتماعی در بسترهای مختلف جامعه، فعالیتی ارزشمند در جهت رفع مشکلات جامعه یا ارتقای شاخصهای رفاه و سلامت اجتماعی انجام دهد.
مشارکت اجتماعی بر بستر کنشگریِ داوطلبانۀ افراد صورت میگیرند، بدین معنا که فرد با اراده و خواست شخصی به کنش اجتماعی روی میآورد و با مشارکت در حوزههای مختلف اجتماعی میخواهد تا جایی که میتواند برای بهبود و ارتقای وضعیت جامعه گام بردارد.
مشارکت اجتماعی در بطن هر جامعه به تقویت و گسترش جامعۀ مدنی کمک میکند و همین امر به نوبۀ خود منجر به این میشود که عضویت اعضای جامعه در گروهها، سازمانها و انجمنهای مختلف افزایش پیدا کند و بالتبع آمادگی فرد برای ارتباط برقرار کردند با اجتماع بیشتر و زمینههای مشارکت اجتماعی افزون گردد و لذا میزان اعتماد اجتماعی تعمیمیافته در جامعه افزایش پیدا کند.
اعتماد اجتماعی در واقع یک رابطۀ دوگانه با مشارکت اجتماعی دارد، بدین ترتیب که اولاً سنگ بنای هر نوع کنش اجتماعی است و اصولاً تا اعتماد وجود نداشته باشد، کنشی بین اعضا و گروههای اجتماعی صورت نمیگیرد، و در واقع این اعتماد است که سبب شبکهسازیهای اجتماعی و جریان پیدا کردن ارتباطات میشود تا مشارکت در جامعه تحقق پیدا کند؛ و ثانیاً مشارکت اجتماعی خود به افزایش اعتماد اجتماعی در جامعه و تعمیم آن کمک میکند.
ارتباط کنشگری در امور خیریه با سلامت اجتماعی
بر همین اساس، یکی از عرصههای مشارکت اجتماعی در جامعه، عرصۀ امور خیریه و فعالیتهای نیکوکارانه است که با عنصر کنشگریِ داوطلبانه مشخص میشود.
کنشگری در امور خیریه، یکی از بسترهای کنش در جامعه است که به واسطۀ شبکۀ اجتماعی ارتباطات رخ میدهد و عامل اعتماد اجتماعی در آن بسیار نقش پررنگی دارد.
ارتباطات اجتماعی در امور خیریه و فعالیتهای خیرخواهانه
از آن جهت مهم هستند که اولاً مبتنی بر اعتماد اجتماعی میباشند و ثانیاً به عنوان عنصر پیوند دهندۀ اجتماعی عمل میکنند، بدین معنا که کنشگران امور خیریه به واسطۀ اعتماد اجتماعی به ارتباطات اجتماعی روی میآورند و از طریق شبکههای اجتماعی با گیرندگان کمک رابطه برقرار میکنند و از این طریق با شناسایی جامعۀ هدف خویش، اقدام به فعالیتهای خیرخواهانه میکنند.
به این ترتیب، زمانی که شبکۀ ارتباطات اجتماعی که بین گروهها، نهادها و سازمانها وجود داشته باشد و مبتنی بر اعتماد تعمیم یافته باشد، خیران و نیکوکاران فرصت برای فعالیتهای داوطلبانه و کنشهای مربوط به امور خیریه را پیدا میکنند و بنابراین مشارکت اجتماعی (بهعنوان مؤلفۀ نخست سلامت اجتماعی) ایجاد میشود.
مشارکت اجتماعی هر چقدر در جامعه بیشتر صورت بگیرد، همبستگی و انسجام اجتماعی (به عنوان مؤلفۀ دوم سلامت اجتماعی) در جامعه بیشتر میشود. در واقع همبستگی اجتماعی، حاصل پیوند افراد و گروهها در درون جامعه است و هر چه بر میزان آن افزوده شود، اختلالات اجتماعی در جامعه کمتر و توازن اجتماعی در جامعه بیشتر میشود.
از این دیدگاه، وقتی فعالان امور خیریه دست به کنشهای نیکوکارانه میزنند، ضمن آنکه پیوندهای اجتماعی را استحکام میبخشند و همبستگی اجتماعی را در جامعه منسجمتر میکنند، از بروز اختلالات اجتماعی که توازن اجتماعی را برهم میزند، جلوگیری میکنند.
اختلالاتی نظیر نابرابریهای اقتصادی-اجتماعی و فقر از جمله ناهنجاریها و مشکلات اجتماعی میباشند که قادر هستند توازن و نظم اجتماعی را در درون یک جامعه با چالش مواجه سازند و حتی مشروعیت آن جامعه را زیر سؤال ببرند.
بنابراین زمانی که مشارکت در امور خیریه در جامعه وجود داشته باشد، کنشگران امر خیر، با مسئولیت اجتماعی که برای خود تعریف کردهاند، وارد عمل میشوند و از طریق فعالیتهای خیرخواهانه، به تقویت پیوندهای اجتماعی کمک میکنند، و بالتبع همبستگی و انسجام را در جامعه بالا میبرند و به این ترتیب از بروز اختلالاتی که به چالش نظم اجتماعی منجر میشوند و حتی میتوانند سبب انحلال و اضمحلال جامعه شوند، جلوگیری به عمل میآورند.
در واقع فرد خیر، با یکی دانستن خویش با جامعه، خود را در اهداف و ارزشهای جامعه سهیم میداند و بنابراین سرنوشت جامعه برای وی مهم قلمداد میشود، و سعادت خود را در سعادت جامعه جستجو میکند و به این ترتیب خود را در آنچه که برای جامعه رقم میخورد مسئول میداند.
مسئولیت اجتماعی، این بینش را به فرد میدهد که نهتنها از کنار جامعه و مشکلات و چالشهای آن با بیتفاوتی عبور نکند، بلکه با مشارکت فعال سعی نماید که اثر ماندگاری در جهت بهبود جامعه باقی بگذارد.
تعهدات اجتماعی در این زمینه
مسئولیت اجتماعی مبتنی بر عنصر تعهد اجتماعی است. در حقیقت تا زمانی که فرد خود را نسبت به گروه یا جامعه متعهد نداند، نمیتواند مسئولیتی را برعهده بگیرد، یا در صورتی که مسئولیتی را عهدهدار شد، آن را بهخوبی به انجام برساند.
بهبیاندیگر این تعهد اجتماعی است که سبب میشود فرد سعادت خویش را در گرو سعادت دیگران بداند و همین تعهد است که سبب همبستگی اجتماعی میشود. نیکوکاران تا زمانی که خود را متعهد به جامعه ندانند، نمیتوانند مسئولیتی برای خویش تعریف کنند و این مسئولیتِ مبتنی بر تعهد است که وقتی به نحو احسن انجام میپذیرد، با تأثیر مثبتی که بر سرنوشت اقشار آسیب پذیر اجتماعی بهجای میگذارد، موجبات همبستگی و وفاق اجتماعی را در جامعه به وجود میآورد.
زمانی که به واسطۀ کنش خیرخواهانۀ خیرین، همبستگی اجتماعی در جامعه تقویت شود، این باور در میان مردمی که مورد حمایت نیکوکاران قرار گرفتهاند، به وجود میآید که در جامعه به حال خود رها نشدهاند. بنابراین نهتنها از طرد اجتماعیِ ایشان جلوگیری میشود، بلکه مقدمات ادغام اجتماعی آنها در جامعه فراهم میشود و به این ترتیب یکپارچگی اجتماعی (به عنوان مؤلفۀ سوم سلامت اجتماعی) تحقق پیدا میکند.
در حقیقت همانطور که دورکیم بیان میکند، پهنۀ عمل متقابل اعضای جامعه با یکدیگر سبب یکپارچگی اجتماعی میشود، چرا که مشارکت متقابل اعضا با یکدیگر به همبستگی اجتماعی میانجامد و همبستگی زمانی که در جامعه فراگیر شود، ادغام اجتماعی صورت میگیرد.
زمانی که جامعه به یکپارچگی برسد و ادغام افراد به عنوان اعضای جامعه بهطور مناسب صورت پذیرد، نوعی احساس اجتماعی در جامعه ایجاد میشود که بهموجب آن افراد به این درک میرسند که از طرف جامعه پذیرفته شدهاند. اینجا درست زمانی است که پذیرش اجتماعی (به عنوان مؤلفۀ چهارم سلامت اجتماعی) ظهور پیدا میکند و بهموجب آن اجتماع به صورت یک مجموعۀ کلی که از افراد مختلف تشکیل شده است، درک میشود.
پذیرش اجتماعی به نوبۀ خود سبب اعتماد اجتماعی در جامعه میشود و به تقویت مشارکت اجتماعی کمک میکند. در حقیقت وقتی یک عمل خیرخواهانه در جامعه صورت بگیرد و در نهایت به کاهش مشکلات گروهی از افراد منجر شود، افرادی که مورد حمایت قرار گرفتهاند، بعد از رفع یا کاهش مشکلاتشان، به این باور میرسند که از سوی جامعه مورد پذیرش قرار گرفتهاند، لذا فعالیت خیرخواهانه به واسطۀ اینکه از طرد اجتماعی افراد جلوگیری به عمل میآورد، سبب میشود که اعتماد این افراد به جامعه بازگردد و سبب مشارکت ایشان در امور اجتماعی شود.
زمانی که افراد به واسطۀ حمایتی که از سوی کنشگران امر خیر میشوند، مورد پذیرش اجتماعی قرار بگیرند، به عرصۀ جامعه باز میگردند و با درک اینکه در حال حاضر مورد قبول جامعه هستند و عضو ارزشمندی برای جامعه به شمار میآیند، اقدام به مشارکت در عرصههای مختلف اجتماعی میکنند.
مشارکت در ابتدا در سطوح خرد صورت میگیرد و به تدریج در سایر سطوح نیز ادامه پیدا میکند. به این ترتیب توان و پتانسیل بالقوۀ افراد رفتهرفته بالفعل میشود و استعداد و ظرفیتهای ایشان شکوفا میگردد. در واقع زمانی که شکوفایی فردی افراد در مقیاس وسیع صورت پذیرد، وارد مرحلهای میشویم که شکوفایی اجتماعی (به عنوان مؤلفۀ پنجم سلامت اجتماعی) صورت میگیرد.
شکوفایی اجتماعی در واقع یکی از نقاط عطف اجتماعی و بدین معناست که رشد و توسعۀ اجتماعی اتفاق افتاده و جامعه در مسیر تکامل قرار گرفته است.
بیشتر بخوانید :
آنچه تا کنون مورد بحث قرار گرفت، این فرضیه را قوت میبخشد که طرح مباحث مربوط به سلامت اجتماعی، میتواند در ارتباط با حوزۀ خیریه چشمانداز جدیدی را پیش روی جامعۀ ما قرار دهد.
ارتباط کنشگری در امور خیریه با سلامت اجتماعی
اگرچه پیرامون ارتباط کنشگری در امور خیریه با سلامت اجتماعی مطالعۀ منسجمی صورت نگرفته است، اما اثر خیریه و نیکوکاری بر کاهش مشکلات اجتماعی امری غیر قابل انکار است.
در واقع اگر وضعیت یک جامعه را سکهای دو رو در نظر بگیریم، در یک طرف آن انواع مشکلات اجتماعی نظیر فقر، نابرابری، آسیبهای اجتماعی، بزهکاری، اعتیاد، ترک تحصیل، بیماری و غیره؛ و در طرف دیگر آن رفاه و سلامت اجتماعی قرار دارد.
بر این مبنا هر چه آمار مشکلات اجتماعی در یک جامعه بیشتر شود و شاخصهای مربوط به آن بالاتر برود، وضعیت سلامت و رفاه اجتماعی در وضعیت نامساعدتری قرار خواهد گرفت و شاخصهای آن رفتهرفته در وضعیت وخیمتری قرار میگیرند. لذا در چنین وضعیتی، اقدام داوطلبانۀ خیر میتواند در کنار فعالیتهای دولت، تا حد زیادی به بهبود وضعیت اجتماعی و ارتقای شاخصهای رفاهی در جامعه کمک نماید.
در پایان میتوان در مقام نتیجهگیری چنین گفت که تکامل انسان در جامعه به عنوان یک موجود اجتماعی، مبتنی بر تعاون و همکاری با سایر افراد جامعه است و بدون مشارکت متقابل در عرصۀ اجتماع، جامعه نمیتواند نظم و توازن اجتماعی خویش را حفظ نماید.
حقیقت آن است که انسان بدون تعاون، همیاری، همکاری و مشارکت متقابل با دیگر انسانها قادر به حیات اجتماعی نخواهد بود و درست به همین دلیل است که در طول تاریخ، انسانها تلاش کردهاند تا برای حفظ و بقای جامعه و فراهم کردن بسترهای زیست اجتماعی، سازوکار مناسبی را برای مشارکت اجتماعی به عنوان عاملِ همافزای همیاری و تعاون به وجود بیاورند.
چرا که این موضوع به اثبات رسیده است که مشارکت اجتماعی، وقتی در راستای تحقق ارزشهای اجتماعی صورت بگیرد، به بازتولید فضایل اجتماعی در جامعه کمک مینماید و به نوبۀ خود تعادل و نظم اجتماعی که بر میزان بالایی از همکاری، اعتماد و فعالیت مدنی مبتنی است را در جامعه محقق میسازد که نتیجۀ آن در نهایت افزایش رفاه اجتماعی و بهزیستی است.
فعالیتهای خیریهای در یک جامعه، در هر سطحی که صورت بگیرد، یکی از مصادیق بارز مشارکت اجتماعی است که با هدف حمایت اجتماعی صورت میگیرد، اما با تقویت همبستگی اجتماعی، به یکپارچگی بیشتر افراد جامعه کمک میکند و مقدمات پذیرش افراد را به عنوان اعضای جامعه در درون اجتماع فراهم مینماید و در نهایت به شکوفاییِ جامعه منجر میشود.
مطالعات در این زمینه
مطالعات گسترده در مورد حمایت اجتماعی بیانکنندۀ این نکته هستند که بهطور مشخص خویشاوندان، دوستان، آشنایان، همسایگان و همکاران به عنوان منابع اصلی حمایت اجتماعی در یک جامعه به شمار میروند. در واقع پیوندهای گوناگونی که در جامعه به واسطۀ ارتباطات اجتماعی وجود دارد، حمایتهای اجتماعی مختلفی را برای اعضای جامعه فراهم کرده است.
حمایت اجتماعی بهطورکلی فرد را قادر میسازد تا توانایی مواجه شدن با مشکلات زندگی و بحرانهای اجتماعی را داشته باشد و بتواند آنها را رفع کند. بنابراین بدیهی است که میزان موفقیت روابط حمایت گونۀ اجتماعی به میزان گرمی روابط، نوع نگاه به کمک گیرنده و تداوم کمکرسانی بهعنوان یک وظیفه و عادت اجتماعی بستگی دارد.
این سخن بدین معناست که :
اولاً
از لحاظ جامعهپذیری در نظامهای شخصیتی اکثر اعضای جامعه، تمایل به نوعدوستی تقویت شود؛
ثانیاً
این باور در میان مردم فراگیر شده باشد که همگان برابر زاده شده و دارای کرامت انسانی هستند و هرکس دارای استعداد خاص خود است که باید شکوفا شود؛
ثالثاً
یاریرسانی و کمک به همنوع یک ارزش والای اجتماعی و یک تکلیف اخلاق اجتماعی محسوب شود؛
رابعاً
این باور اجتماعی برای کمکرسان و کمک گیرنده وجود داشته باشد که کمک گیرندۀ امروز، میتواند یاریرسان فرد دیگری در آینده باشد.
فعالیتهای خیرخواهانه که توسط خیران در جامعه انجام میشوند، نوعی امدادرسانی اجتماعی به حساب میآیند که بهمنظور حمایت اجتماعی از گروههای هدف مختلفی در جامعه که به هر دلیل در یکی از ابعاد زندگی دچار محرومیت شدهاند، صورت میپذیرند تا به این افراد فرصتی دوباره برای بازگشت به شرایط نرمال زندگی و شکوفاسازی استعدادهایشان بدهد.
بدین ترتیب به نظر میرسد که حمایت اجتماعی در اشکال مختلف خود از جمله از طریق فعالیتهای خیریهای، میتواند در ارتقای سلامت اجتماعی جامعه مؤثر باشد. از این روی، لازم است تا با آمادهسازی بسترهای لازم در جامعه، زمینهساز مشارکت بیشتر فعالانِ عرصۀ امور خیریه شویم.
این مطلب برداشت و خلاصهای از مقاله "مشارکت در فعالیتهای خیریه با هدف حمایت اجتماعی" نوشته " میرطاهر موسوی؛ حمیدرضا هندی " است.
دیدگاه خود را بنویسید