در دوره قاجاریه که هیچ یک از سازمانهای اجتماعی امروز و دستگاههای فرهنگی، بهداشتی، شهرداری و موسسات خیریه دولتی در ایران وجود نداشت، وقف به عنوان یک سرمایه فناناپذير و پرسود و برکت، با بهترین ترتیب و نظم، کارهایی را که امروز دستگاههای عظیم دولتی و موسسات بزرگ ملی با آن همه سرمایه و افراد و تشریفات و مقررات انجام میدهند، انجام میداد.
در همه شهرهای بزرگ و کوچک و قصبهها و دهستانهای کشورهای وسیع اسلامی مکاتب، مدارس، بیمارستانها، حمامها، خانهها، خانقاهها، کاروانسراها و پلها به وسیله مردمان نیکاندیش و نوعدوست فراهم شده بود و گروه بسیاری از مردم به رایگان از آن سازمانهای اجتماعی بهرهمند میشدند.
آنها همچنین از درآمدهای املاکی که مخارج آنها اختصاص به آن موسسات داشت، سالیان دراز چرخ سازمانها در گردش بود و همواره به وسیله مردمان خیّر و نیکومنش بر شماره آنها افزوده میشد.
به درستی میتوان ادعا کرد که یکی از مظاهر عاليه تمدن و بشردوستی و منابع تعلیم و تربیت و بهداشت عمومی در ایران و سایر ممالک اسلامی «اوقاف و صدقات جاریه» بوده است که متجاوز از هزار سال از درآمد آنها بهترین بیمارستانها و مدارس علمی و سایر موسان خیریه اجتماعی در سراسر کشورهای اسلامی رواج داشته و هزاران دانشمند، فیلسوف، شاعر، نویسنده و پزشک از میان آنها برخاستهاند.
برای مثال میتوان از مدرسه مروی یا مدرسه سپهسالار نام برد که محل تعلیم و تربیت و تدریس بسیاری از علما و دانشمندان بوده است یا از شبستان مسجد جامع بازار نام برد که محل تعلیم بسیاری از روحانیون بوده و موقوفاتی بر آن دایر بوده است.
برای مطالعه :
از ديرباز انديشه وقف کردن مال و ملک و مصرف درآمد آن در يک کار عمراني و نيکوکارانه، امري شناخته شده بوده است. با سعه صدري که در بينش اسلامي از جهات گوناگون نهفته است، وقف به منزله يکي از وجوه فقهي، سرچشمه، زمينهساز و علت وجودي بسياري از مظاهر جغرافيايي چون مساجد، تکايا، دانشگاهها، بيمارستانها، رصدخانهها، خانقاهها، زاويهها، رباطها، کاروانسراها، حمامها، آبانبارها، قناتها، پلها و ساير مؤسسات خيريه اجتماعي در سراسر کشورهاي اسلامي شده است.
در تهران عصر قاجار نیز اماکن عامالمنفعه زیادی از طریق موقوفات به وجود آمد. اين اماکن درصد بالايي از بافت معماري تهران قديم را به خود اختصاص ميدادند و با تأسيس آنها، جاذبههايي براي مهاجرت مردم جهت اسكان و تجارت به وجود ميآمد که نتيجه آن توسعه عمران تهران بود.
غالباً انگيزه بناي چنين مکانهایی از خيرخواهي و نيکوکاري طبقه حاکمه از سلاطين گرفته تا امرا و ثروتمندان سرچشمه میگرفت و براي آنها موقوفاتي تعيين ميکردند تا به ارائه خدمات آنها استمرار ببخشند.
به طور کلي سياست وقف، نقش بارزي در عمران شهر تهران بر عهده داشته است؛ زيرا نظام وقف از جهتي تشويقي براي تأسيس بناهاي ديني موقوفه با همراه داشتن مفهوم سياسي و کاربردهاي مذهبي به شمار ميرفت و از جهتي ديگر موجب ميشد تا براي نگهداري و توسعه و تأسيس موقوفاتي از قبيل قيصريهها، سراها، حمامها، خانهها، دکانها و ديگر بناهايي که براي عايدي بيشتر مدام در حال بازسازي و نوسازي و توسعه بودند، اهميت بسيار زيادي قائل شوند و از اين طريق بودجه این اماکن را تأمين کنند.
اثرات اوقاف علاوه بر بناهاي ديني مسايل اجتماعي و آموزشي را نيز در برگرفت. بنابراين يكي از عوامل ماندگاري اماكن عامالمنفعه موقوفات بوده است. در اين پژوهش بر آن هستيم به اين پرسش پاسخ بدهيم كه وقف چگونه سبب تاسیس و ماندگاری اماكن عامالمنفعه در بازار تهران شده است؟
فرض پژوهش بر آن است كه واقفان با شناسايي نيازهاي اجتماعي آن زمان اقدام به ساخت اماكن عامالمنفعه در بازار تهران كردهاند و جهت ماندگاری اين اماكن رقباتي را بر آنها وقف نمودهاند.
بررسی نقش موقوفات
در ارتباط با مسئله وقف و بازار بزرگ تهران تاكنون تحقيقات بسياري صورت گرفته است. مهمترين اين تحقيقات در مجله «وقف، ميراث جاويدان»، «تحقیقات جغرافیایی»، مشکوه و ... به چاپ رسيده است. اين پژوهشها سعي كردهاند موضوعات مختلفی از قبیل:
- نقش وقف در گسترش فضاي شهري تهران،
- آثار اقتصادي و اجتماعي وقف،
- رديابي وقف در ساختار فرهنگي شهر تهران،
- بررسي نحوه شكلگيري مسجد- مدرسههاي بازار تهران،
- و ...
را بررسی کنند. در ارتباط با مسجد-مدرسه معمارباشی، عمادالدین شیخالحکمایی ضمن توضیح مختصری درباره واقف، به بازخوانی وقفنامه این مسجد- مدرسه پرداخته است.
پژوهش حاضر با تکیه بر روش گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانهای و پژوهش ميداني تلاش ميكند نقش موقوفات بازار تهران را در ايجاد و حفظ اماكن عامالمنفعه مورد بررسي قرار دهد. برای این کار ضمن گردآوری دادههای مربوطه از منابع کتابخانهای، تحقیقات میدانی از متولی مسجد حاج صفرعلی به عمل آمده است.
مدارس
در تاريخ اسلام همه مدارس متکي بر وقف و تحصيل در آنها همگاني و رايگان بوده است. دانشآموزان و دانشجويان براي تحصيلات متوسطه و عالي خود هزينهاي پرداخت نميکردند و تحصيل در آنها مخصوص قشر خاصي از مردم نبود، بلکه امکانات تحصيل براي همه اقشار جامعه فراهم بود.
ابن خلدون، رواج و گسترش علوم در کشورهاي اسلامي را مرهون اوقاف و فراهم بودن امکانات ادامه تحصيل براي دانش پژوهان ميداند و در اين باره ميگويد:
«گمان ميکنم رواج بازار دانش و پيوستگي سند تعليم در دانشها و ديگر صنايع ضروري و در آن سرزمين به سبب فراواني عمران و ترقي حضارت (تمدن و شهرنشيني) و کمک کردن به طالبان دانش از راه وظايف و مقرريهايي است که از اوقاف براي آنان معين ميشود و در نتيجه با توسعه يافتن اوقاف، موجبات رفاه طالبان علم فراهم ميآيد».
"غنيمه" معتقد است که در ممالک اسلامي اوقاف از نظر درآمد و بهره مستمر از بهترين و بيشترين منابع درآمد براي تعليم اسلامي بوده است:
«پايداري و استمرار تعليم در اسلام طي قرنهاي طولاني و نظم و ترتيب فعاليت علمي در دانشگاهها و دانشکدههاي اسلامي به اين منبع مالي بستگي داشته است»
مصرف وقف را واقف تعيين ميکند. تنوع مصارف وقف نشانگر نيازهاي هر جامعه و جو فرهنگي حاکم بر افکار عمومي هر دوره است. سهم عمدهاي از موقوفات در کشورهاي اسلامي به ايجاد و تقويت مراکز علمي و مدارس اختصاص دارد.
صدها مدرسه بزرگ و کوچک در روزگار خلافت عباسيان و پس از آن، از نظاميه بغداد تا دارالعلمهاي بخارا و سمرقند، در سرزمينهاي اسلامي عمدتاً از محل موقوفات، اداره ميشدند و دانشمندان بزرگي، چون شيخ مصلحالدين سعدي و بوعلي سينا در همين مدارس وقفي به تحصيل پرداخته و افتخار آفريدند.
خواجه نظام الملک طوسي پس از آن که مدرسه نظاميه بغداد را ساخت، دستور داد تا در اطراف آن، بازار، دکان و گرمابه بسازند و همه آنها را وقف مدرسه کرد تا از محل آنها حقوق استادان و مخارج مدرسه تأمين شود. يکصد سال پيش از آن نيز، ابوالحسن بيهقي در نيشابور مدرسهاي تأسيس کرد و مبالغ هنگفتي از اموال خود را براي اداره اين مدرسه و کمک به دانشجويان شاغل در آن وقف کرد.
شريف رضي (جمع آورنده نهجالبلاغه) و برادرش سيد مرتضي علمالهدي از بزرگان نقيبان علوي در حوزه عراق، کتابخانههاي معتبر خود را با عنوان دارالعلم به صورت موقوفه در اختيار طالبان دانش گذاشتند. شريف رضي به قدري پشتوانه مالي بر دارالعلم خود تدارک ديده بود که هر دانشجو با در اختيار داشتن کليدي شبانهروزي ميتوانست نيازهاي خود را از دارالعلم تأمين کند.
پشتوانه مالي موقوفات از قرن چهارم تا هفتم، آن چنان زمينه آموزش و پرورش را فراهم کرده بود که به عنوان دوران طلايي علمي در تاريخ تمدن اسلامي ميدرخشند.
بسياري از نوابغ و استعدادهاي درخشان که لوازم کافي براي تحصيل علم نداشتند، به صورت رايگان از امکانات موقوفات استفاده کرده و در مدارس وقفي به مدارج عالي علمي نايل شدند.
تأثير معنوي اين نهادهاي وقفي و عامالمنفعه در آن روزگار آن چنان عميق بوده است که دانشمندی چون یاقوت حموی پس از فرار از دم تيغ مغولان و آن گاه که به حوزه عراق بازگشت نقد عمر و حاصل حيات معنوي خود را که تعدادی کتاب از مصنفات خود و يا آثار علمي ديگران بود، همه را بر کتابخانه مسجد زيدي بغداد وقف کرد و در اختيار ابن اثير مؤلف تاريخ معروف کاملالتواريخ قرار داد تا او اين کتابهاي موقوفه را به آن کتابخانه حمل کند.
میتوان گفت از کل موقوفات آموزشی شهر تهران که در دورههای قاجار، پهلوی و جمهوری اسلامی پدید آمدهاند، بیشتر مدارس علمیه متعلق به دوره قاجار است. مانند مدارس:
- امامزاده زید،
- حکیم هاشم (محمد علیا)،
- محمدیه،
- چال،
- حصار،
- رضاییه،
- خانم،
- دارالشفاء،
- پامنار،
- حکیم،
- رضاقلی خان،
- میرزاصالح،
- صدر،
- مروی،
- محسنیه،
- حاج رجبعلی،
- آصفیه،
- فرخ خان،
- شیخ عبدالحسین،
- دنکی،
- صنیعیه،
- میرزاعبدالکریم،
- معیر،
- نیاکی،
- اقبالالسلطانیه،
- خازنالملک،
- سپهسالار قدیم،
- شاهزاده خانم،
- عبداالله خان،
- کاظمیه،
- منیریه،
- اقصی،
- سپهسالار جدید،
- فیلسوفالدوله،
- محمودیه،
- رضاییه،
- قندی.
در حال حاضر بسیاری از این مدارس یا بر اثر ساخت و سازهای شهری یا به مرور زمان از بین رفتهاند. از آن جا که مدارس علمیه و مساجد از نظر کارکردی موازی هم هستند - هر دو کارکرد مذهبی دارند - بعضی از واقفین مسجد و مدرسۀ وقفی خود را در کنار هم میساختند مانند امیرکبیر که به وسیله شیخ عبدالحسین، مسجد و مدرسه شیخ عبدالحسین را ساخت.
واقفین این مدارس و نیز سایر مردمی که به امر وقف با انگیزۀ آموزش در دورۀ قاجار اقدام میکردند، برای اداره این مراکز یعنی پرداخت حقوق استادان، طلاب و خدام، تعمیر و نگهداری مدرسه و...، مکانهای تجاری، مسکونی، زمین، باغ، حقابه و... وقف میکردند. در بعضی موارد که مدرسه موقوفهای نداشت، هزینهها از طرف مجتهدین و مرجع تقلید تأمین میشد.
به دلیل این که مکانهای تجاری درآمدزایی هم داشتند، بیشتر این موقوفات از نوع تجاری میباشد و به علت موقعیت برتر اقتصادی بازار در اقتصاد شهر تهران در دوره قاجار، بیشتر این موقوفات در محدوده بازار قرار دارند.
بر اساس دادههای آمار کتاب آمار دار الخلافه تهران از 20 مدرسۀ علمیۀ موجود تا سال 1269 هـ.ق، 13 مدرسه دارای موقوفات است و 7 مدرسه موقوفه ندارد. مدرسه علمیه محمدیه واقع در محلۀ بازار بیشترین موقوفه را داراست.
موقوفات بیشتر از نوع تجاری هستند و بیشترین آنها در بازار تهران مکانیابی شدهاند؛ یعنی 91 مغازه و حجره، زمین، بازار زرگرها غیر از حمام ندرخانی و اعیانی، بازار آقامهدی نواب غیر از هفت طاق و 2 دانگ کاروانسرای یزدیها. توزیع فضایی موقوفات مدارس علمیه در سایر محلات شهر تهران به این ترتیب است:
- سنگلج(28 رقبه)،
- عودلاجان(23 رقبه)،
- چال میدان(4 رقبه)،
- محله بازار(3 رقبه).
یکی از اماکن عامالمنفعه فرهنگی در محدوده بازار تهران، مسجد مدرسه معمارباشی است. واقف و بانی، آن چنان که از نام این بنا پیداست، حاج ابوالحسن معمار باشی، ملقب به صنیعالملک است. کار ساخت این بنا در سال1303 هجری قمری به پایان رسیده است.
بنا بر شیوه رایج و به منظور در امان ماندن از دست برد و نابودی، در هنگام تنظیم سند، تعداد نسخههای تهیه شده از هر سند، که همه در حکم سند اصلیاند. معمولاً در بالای سطر اول و یا در میان سطر اول و دوم به خط سیاق یا نسخ نوشته میشده است.
در وقفنامه این مسجد مدرسه علاوه بر ذکر تعداد نسخه در پایان وقفنامه، به محل نگهداری هر کدام نیز اشاره شده که عبارتند از :
- نزد واقف،
- نزد متولی ثانی،
- کتاب خانه مدرسه واقف،
- کتابخانه مدرسه مروی ،
- کتابخانه حضرت عبدالعظیم،
- کتابخانه حضرت رضا(ع).
بر سر در این بنا کتیبهای سنگی نصب شده است که در آن به نام واقف، رقبات موقوفه و تاریخ وقف اشاره شده است. این کتیبه به خط محمدابراهیم تهرانی مشهور به میرزا عمو و حجاری استاد عبدالرسول حجار است. این مدرسه در دو طبقه ساخته شده و دارای 24 حجره، انبار، دو مدرس و یک کتابخانه است.
طبق وقفنامه، واقف تعداد 905 مجلد کتاب و قرآن را بر طلاب مدرسه وقف کرده و شرایط استفاده از آنها را بر شمرده است. خوشبختانه کتابخانه این مدرسه اکنون نیز باقی است و نسخه وقفنامه این کتابخانه، به تعداد 71 نسخه، چاپ سنگی شده و در ابتدای همین تعداد از کتابها نصب شده است.
بر ابتدای بقیه کتابها نیز وقفنامههای مستقلی نوشته شده است و با مهر «وقف مدرسه معمارباشی طهران» مزین شده است.
نحوه تحصیل و سکونت طلاب در مسجد مدرسه، تأكيد بر حفظ كتب موقوفه مدرسه و قرائت یک جزء آن از قرآنهای موقوفه مدرسه مهمترین نکاتی هستند که از وقفنامه مسجد مدرسه استخراج میشود.
از نکات جالب این وقفنامه این است که تدریس کتب معقول که خلاف شرع است مانند وحدت وجود و نفي معاد جسمانی و قول به عقول عشره قدغن شده است. مگر برای کسی که در مقام رد و ابطال این مطالب باشد و از عهده رد برآید. و طلبه تازهکار که درست خبر ندارد و از اعتقادات علما در این مطالب و در درس خواندن این کتب از برای او خوف فساد در اعتقاد یا حصول شبهه باشد، این گونه کتب را نخواند.
نکته دیگر وقفنامه این است که برای کسانی که معتقد به عقاید باطله حکما یا صوفیه یا اهل ضلال که در برخی از عقاید مخالف با آراء فُقهای اثنیعشری هستند، اجازه سکونت ندهند.
در این وقفنامه شیوه امانت دادن به طور کاملا دقیق بیان شده است، که به نحوی بازگو کننده شیوه کتابداری کتاب به طلاب مدرسه و مدرس کتابخانههای مدارس در آن زمان میباشد. واقف املاک و مستغلات ذیل را جهت مصرف کافه فرقه محقه اثنی عشری قرار میدهد:
- سه دانگ مشاع از جمله شش دانگ یک باب کاروانسرا و هشت باب دکان متصله به کاروانسرا واقعه در قرب دروازه قدیم شمیران،
- شش دانگ یک قهوهخانه و خانه کوچک متصل به آن و چهار باب دکان متصله به قهوه خانه، واقعه در بازارچه مذکوره در سمت مقابل کاروانسرای مذكور،
- شش دانگ سه باب دكان و سه دانگ مشاع از خانه متصله به آنها واقعات در محله چالمیدان در مبدا و كوچه مشهور به کوچه صغيرها
- شش دانگ تیمچه مشهوره به تیمچه حکاکان و یک باب دكان متصل به تیمچه مذكوره که فعلا گیوهفروشی است.
- شش دانگ سه باب دکان واقعات در جنب مدرسه موقوفه واقف معظم كه من حيثالوضوح و الاشتهار مستغني از تحديد و توصيف است.
- شش دانگ یک باب قهوه خانه و یک باب خانه متصله به آن واقعان در قرب مدرسه مذكوره
- ملك واقع در قصبه بقعه متبركه حضرت عبدالعظيم
- شش دانگ یک باب کاروانسرا و چهار باب دکان متصل به کاروانسرا و یک باب خانه مشتمل بر بیرونی و اندرونی و متصل به کاروانسرا نزدیک دروازه، مقابل چنار بزرگ
مساجد
از جمله نخستین کارکردهای وقف، وقف زمین جهت احداث مسجد بوده است. اولین مسجد در جامعه اسلامی به این طریق پایهگذاری شد. البته در صدر اسلام کارکرد دینی مسجد با سایر کارکردهای اجتماعی و سیاسی به همراه هم بوده است؛ ولی نقش عبادی آن بر سایر نقشها تا به امروز برتری داشته است.
ابن بطوطه که از سیاحان مشهور اسلامی است و در سال 725 هجری از قسمت مغرب کشورهای اسلامی مسافرت تاریخی خود را آغاز و شهرهای بزرگ آسیای مرکزی و شرقی را سیاحت کرده است؛ در سفرنامه خود شرح مفصلی از مساجد، مدارس، خانقاهها و بیمارستانهای موجود در شهرهای اسلامی بیان میکند. از جمله مینویسد:
« ... روزی از یکی از بازارهای شیراز میگذشتم، در آن جا مساجدی دیدم که دارای بنایی استوار و فرشهایی نیکو بود و در میان مساجد قرآنهایی در جلد حریر بر روی کرسی دیده میشد... پیری نیکومنظر و خوشلباس نشسته و مشغول تلاوت قرآن بود. بر او سلام کردم و نزدیکش نشستم... گفت این مسجد را من ساختهام و موقوفات بسیاری برای قاریان و غیر آنان وقف کردهام...».
این نمونه یکی از هزاران نمونه مساجدی است که در نقاط مختلف کشورهای اسلامی وقف شده است و نقش حیاتی و مهمی در احیای دین مقدس اسلام و استمرار احکام دینی ایفا کردهاند. به موجب آماری که در سال 1328ش توسط «اداره آمار اوقاف» منتشر شده است تا این زمان در جامعه اسلامی ایران بیش از 7229 مکان موقوفه دینی شامل مساجد، امامزاده و مدرسه دینی وجود داشته است.
از نكات درخور توجهي كه با مراجعه به وقفنامههاي بسياري از مساجد روشن ميشود، موقوفات بسياري است كه واقفان مساجد يا ديگر افراد نيكوكار وقف كردهاند: خانهها، باغها، مزرعهها، مغازهها، املاك و ... در بسياري از وقفنامههاي مساجد به جز تعميرات و امور مربوط به مساجد، كارهاي خير ديگري چون، اطعام فقيران، وعظ و خطابه، تعليم و قرائت قرآن كريم، تدريس علوم گوناگون و ... نيز به عنوان موارد مصرف اوقاف مساجد ذكر شده است.
مساجد جامع در حکم نخستين دانشگاههاي عمومي براي عبادت و ارشاد و آموزش در امر دين و دنياي مسلمانان بود که از زمان تأسيس مسجدالنبي در مدينه منوره به عنوان خانه خدا مورد تعظيم و احترام نومسلمانان قرار گرفت. از اين رو ديگر نهادهاي عبادي و آموزشي پس از مسجدالنبي در جايجاي جزيرهالعرب و پس از آن در سرزمينهايي که به قلمرو اسلام پيوست با پشتوانه مشروعترين و مقبولترين اموال موقوفه تأسيس گرديد.
با فزوني آمد و شد مسلمانان به اين آموزشگاههاي عمومي، ديگر نهادهاي آموزشي چون دارلقرآن، دارالعلم، مدرسه، دارالحديث، خانقاه، کتابخانه، مکتب يا کتاب به عنوان رسميترين نهادهاي آموزشي علمي در سرزمينهاي اسلامي بنيان گرديد.
بانيان و واقفان اين مراکز بيشتر خلفا، سلاطين، اميران، وزيران و توانگران نيکوکار بودند که گذشته از سنخيتي علمي، خدمت به علم و عالمان را وظيفه و رسالت حکمراني و انساني خود ميدانستند.
امامان، پيشوايان مذاهب و دانشمندان نيز به فراخور توان مالي خود مسجد يا خانه شخصي را وقف بر تعلم و تعليم شاگردان و پيروان خود ميکردند. در تاريخ آموزش و پرورش اسلامي از اين گونه نهادهاي عبادي-آموزشي بسيار است.
نمونه عيني آن مسجد جامع تهران است كه در مركز بازار واقع شده است. در جنوب صحن آن كتابخانه چهلستون قرار گرفته است كه محل تحصيل طلاب علوم ديني بوده است. آيت الله سيد عبدالله تهراني كليه كتابهاي خود را جهت استفاده اين طلاب وقف كتابخانه مزبور ميكند.
باید توجه داشت که امر آموزش ابتدا در مدارس معمول بوده است؛ اما كمكم به مساجد نيز سرايت ميكند، به طوري كه درمييابيم موقوفات بزرگي به اين منظور اختصاص يافته تا با بهرهوري از عايدات آنها هزينه زندگي علمايي كه در مساجد به تدريس اشتغال داشتند تأمين و شرايط لازم براي آنان و طلاب فراهم شود. اين گونه موقوفات كمك ميكند تا شهرت علمي مساجد حفظ شود و براي هميشه جزو مراكز علمي در سراسر جهان اسلام باشند.
همچنین، یکی از اهداف از ايجاد مساجد برگزاری شعائر مذهبي بوده است و بسیاری از خلفا، حكام، وزرا، علما و ثروتمندان براي تحقق اين هدف كوشيدهاند.
به همين جهت وجود كتاب در مساجد ارتباط داشت با فزوني قرآنهايي كه در آنها قرار داده ميشد تا افرادي كه به مساجد رفت و آمد ميكردند، آنها را قرائت كنند، زيرا قرائت قرآن كريم از عبادات شمرده ميشود، لذا قديميترين كتبي كه بر مساجد وقف ميشدند، قرآنها بودند.
به طوري كه اكثر كتابخانههاي مساجد – صرف نظر از حجم و مكان آنها – كتابخانههاي قرآني بودند. شايان ذكر است كه نحوه مصرف عايدات موقوفات در زمينه قرآن كريم در وقفنامههاي مربوطه به طور كامل بيان شده است.
مساجد به محض احداث توسط واقفین، شخصیت مستفلی مییافت و مرافق و اموال منقول و املاک موقوفه بر مسجد، دارایی آن به شمار ميرفت و از درآمد همین موقوفات یک قسمت و یا تمام هزینه زندگی امام، مؤذن، خادم، حافظ قرآن، مدرس و معید، خطیب و واعظ، فراش و بواب، معلم و طلاب و معاشرخوان و حتی مصدر (دارنده منصب صدارت حفاظ) تأمین و پرداخت میشد.
به همین جهت، ساخت، حفظ و نگهداری، تعمیرات و تأمین نیازهای مساجد، همواره مورد توجه و دغدغه خاطر مؤمنین بوده است و از گذشته تا حال سعی کردهاند نیازهای مربوط به مساجد برآورده شود؛ از قبیل:
- ساخت؛
- تعميرات؛
- تامين آب؛
- روشنايي؛
- تامين فرش،
- حصير و زيلو؛
- ساخت حوض و آب نمودن آن؛
- اندود بام مسجد،
- حفر چاه و لاروبي چاه مسجد؛
- تمیز نمودن و تعویض آب حوض مسجد؛
- سرویسهای بهداشتی؛
- نگهداری و ساخت مأذنه؛
- مؤذن؛
- درخت توت مسجد (نگهداری و مراقبت و هرس درخت توت)؛
- مُهر و جای مربوطه؛
- بلندگو و سیستم صوتی؛
- امام جماعت و مسئلهگو؛
- مُکبِّر؛
- خادم؛
- نظافت مسجد و زیراندازهای آن؛
- کتابها،
- قرآنها و کتب ادعیه مسجد؛
- سفیدگری ظروف مسی و همچنین خرید و نگهداری آنها؛
- خرید گلاب و عطر و معطر نمودن مسجد.
برای نمونه چگونگی شکلگیری و استمرار فعالیتهای مسجد حاج صفرعلی طبق وقفنامه و تحقیق میدانی از متولی مورد بررسی قرار میگیرد:
مسجد حاج صفرعلي در سر گذر لوطي صالح بازار تهران واقع شده است. اين مسجد توسط حاج صفرعلي معمار وقف شده است. ظاهراً صفرعلي از معماران اصفهاني بوده كه جهت انجام كارهاي معماري به تهران ميآيد.
پس از مدتي كار در زمينه معماري با تهيه مصالح ساختماني از محل كورهپزخانههاي تهران صاحب اموال فراواني ميشود. پس از آن رهسپار خانه خدا ميشود و پس از بازگشت از سفر حج، تصميم ميگيرد كه مسجدي را در محل گذر لوطي صالح، احداث كند.
در حالی که چگونگی شکلگیری مسجد حاج صفرعلی بدین طریق بوده است که مردم گذر لوطی صالح به دلیلی نبود مسجد در محله خود جهت انجام فرائض دینی به مسجد گذر هفت تن مراجعه میکردند. ظاهراً بر اثر یک سری اختلاف نظر بین مردم گذر لوطی صالح و گذر هفت تن مشاجراتی شکل میگیرد که منجر به تحقیر مردم گذر لوطی صالح میشود.
بیشتر بخوانید :
از آن پس مردم گذر لوطی صالح به فکر ایجاد مسجدی در محله خود میافتند. حاج صفرعلی، که از ثروتمندان محله بوده، در این کار پیشگام شده و مسجدی را احداث میکند و برای حفظ آن رقبانی را قرار میدهد.
طبق سند اوليه وقفنامه که در سال ۱۲۷۱ ه.ق به رشته تحریر در آمده است، چهار باب مغازه شش دانگ و پنج باب مغازه سه دانگ برای تامین هزینههای مسجد وقف میشود. شرح مصارف رقبات مسجد بدین گونه بوده است:
- یک عشر حقالتولیه،
- باقیمانده صرف تعمیر و آبادی مسجد،
- استخدام یک نفر خادم جهت آب کشیدن و چراغ روشن کردن،
- ماهی پانزده هزار دینار به امام مسجد،
- ما بقی صرف تعزیهداری خامسآل عبا سیدالشهدا(ع) و سایر ائمه و انبیا و شهدا (وقفنامه مسجد حاج صفرعلی، اسناد شخصی علیرضا مهرانفرد، متولی مسجد حاج صفرعلی).
پس از حاج صفرعلی فرزند ارشد او، محمدتقی، به مانند پدر به شغل معماری اشتغال داشته است. به علت رشد و تخصص بالا جزء معماران سلطنتی میشود. او نیز به مانند پدر رقباتی را وقف حسینیه جدیدالبنای خود واقع در گذر لوطی صالح میکند.
طبق وقفنامه سال ۱۲۹۸ق تعداد شش دانگ یک باب حمام جديدالبنا، شش دانگ یک باب خانه، سه دانگ از شش دانگ مشاع یک باب دکان عطاری و شش دانگ یک باب آب انبار جهت مصرف در حسینه خود قرار میدهد.
وی درآمد حاصل از رقبات را صرف مخارج تعمیرات املاک موقوفه جهت رونق و آبادانی همیشگی اعیان موقوفه، تومانی یک هزار دینار حق التولیه متولی و مابقی صرف روضهخوانی خامس آل عبا سيدالشهداء و سایر شهدای دشت کربلا از قبیل اجرت سه نفر روضهخوان و قند و چای و قهوه و قليان و سایر ملزومات متعلقه به مجلس روضه به اقتضا و مصلحت وقت و زمان به هر قسم که متولی صلاح بداند، قرار میدهد.
نتيجهگيري
وقف از جمله کارهای پسندیدهای است که با توجه به ضرورتهای اجتماعی توسط واقفان پدید آمده است. مردم ایران در طول تاریخ در ساخت اماکن عامالمنفعه مشارکت داشتهاند. از جمله این اماکن عامالمنفعه فرهنگی مساجد و مدارس هستند.
در تهران دوره قاجاری، ضرورت ایجاد مسجد و مدارس توسط مردم به خوبی درک شد و برخی از ثروتمندان با اهدافی چون ترویج علوم دینی و احیای دین مقدس اسلام، دستيابي رايگان عموم مردم به اماكن عامالمنفعهاي چون مسجد، مدرسه و كتابخانههاي آنها جهت علمآموزي، مكاني براي عبادت و اجتماع مومنين و ... اقدام به ساخت مسجد و مدرسه کردند.
واقفان برای حفظ و ماندگاری این اماکن رقباتی را بر آنها اختصاص دادند. نحوه استفاده از موقوفات به گونهای بود که تعمیر و نگهداری این اماکن در اولویت قرار داشت. پس از آن سایر مصارف موقوفات چنان با ظرافت و آیندهنگری تنظیم میشد که بعدا محل اختلاف واقع نشود.
همچنین برای فعالیت در این اماکن طوری برنامهریزی میشد که حقالتولیه، حقوق امام جماعت، مدرس، خادم و سایر افرادی که به نحوی با مسجد و مدرسه سرکار داشتند، کاملاً شفاف و معین باشد و همین قضیه سبب ماندگاری این فعالیتها و آثار خیر میشد.
یکی دیگر از دلایل حفظ موقوفات توسط متولیان این بود که در وقفنامهها شرایط متولی برای چندین نسل آینده به دقت بیان میشد که مسجد و مدرسه همواره متولی داشته باشد و خللی در ساختمان و فعالیتهای آن ایجاد نشود.
حاج ابوالحسن در حدود 1245 قمری به دنیا آمد و در سال 1291 بر اثر بیماری حصبه درگذشت. وی در سال 1305 ق، در دربار ناصرالدین شاه قاجار، منصب معمار باشی و لقب صنیع الملکی داشت . وی از جمله معمارانی است که در تاریخ معماری سده های اخیر به ویژه در تلفیق عناصر معماری ایرانی و فرنگی نقش مهمی داشته و بناهای تالار سلام، تالار آیینه و سر درها و حوضخانههای کاخ گلستان از آثار اوست.
این مطلب برداشت و خلاصهای از مقاله "نقش موقوفات در ايجاد و ماندگاري اماكن عامالمنفعه فرهنگي در بازار تهران" نوشته "محمد کشاورز" است که در همایش خیرماندگار شرکت کرده است و در سیویلیکا نیز منتشر شده است.
دیدگاه خود را بنویسید