در مقاله نگارنده نوشتار حاضر که به دومین همایش ملی خیر ماندگار ارائه شد، عملکرد دنیوی و اعمال خیر و عامالمنفعه شاه نعمتالله ولی، بهعنوان یکی از بزرگان و احیاگران طریقت در ایران مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاکی از این بود که وی در زمینه انجام اعمال خیر و عامالمنفعه کوشش فراوانی داشته و نتیجتاً، علاوه بر امور معنوی در امور دنیوی نیز کوشا بوده است.
فعالیتهای خیرخواهانه و عامالمنفعه شاه نعمتالله
نمونههایی از فعالیتهای خیرخواهانه و عامالمنفعه شاه نعمتالله ولی با توجه به مقاله فوقالذکر به شرح ذیل میباشند:
1. اشتغال به کشاورزی و باغبانی و آبادانی زمینهای خشک و لمیزرع و ترغیب مریدان به این مشاغل،
2. ساخت خانه برای خانوادههای بیبضاعت و احداث بناهای عمومی نظیر خانقاه، مسجد، مدرسه و...،
3. جدیت در فراگیری و آموزش علوم رسمی و تالیف رسالات و کتب،
4. امر مهم و حیاتی تامین آب در سرزمینی کویری چون کرمان از طریق حفر چاههای آب و قنوات متعدد.
با این حال، در حین انجام پژوهش مزبور، سوالی ذهن نگارنده را به خود مشغول داشته بود که پس از چاپ مقاله، از سوی برخی خوانندگان نیز مطرح شد و این ضرورت را ایجاد کرد تا در نوشتاری مجزا برای پاسخگویی علمی به آن تلاش شود.
سوال مزبور این بود که با در نظر داشتن فعالیتهای دنیوی خیر و عامالمنفعه شاه نعمتالله ولی، آیا بایستی این اعمال را بهعنوان نمونهای یکتا و استثنایی در تاریخ تصوف و بزرگان صوفیه در نظر بگیریم یا چنین اعمالی را در زندگی دنیوی بزرگان معاصر طریقت نعمتاللهی نیز میتوان مشاهده کرد؟
بر اساس همین سوال و در جهت پاسخگویی بدان، در نوشتار حاضر به مطالعه واقعیات تاریخی حیات دنیوی برخی از بزرگان معاصر طریقت نعمتاللهی پرداخته شدهاست.
تهدید بیمعنایی در زندگی بشری
ماکس وبر، دین را فراهمکننده معنا در مواجهه با جهانی میدانست که پیوسته گرایش به بیمعنایی دارد. از این منظر، دین واکنشی در برابر تهدید بیمعنایی در زندگی بشری و کوششی برای نگریستن به جهان، به صورت یک واقعیت معنیدار است. وی در مطالعه جامع و مفصل ادیان سراسر جهان، به تبیین خود دین نمیپرداخت، بلکه پیوندهای میان انواع گوناگون دین و گروههای خاص اجتماعی و تاثیر انواع دیدگاههای دینی بر جنبههای دیگر زندگی اجتماعی، بهویژه رفتار اقتصادی را دنبال میکرد.
بر این اساس، به صورتبندی نوعشناسی دینی خویش و ارائه انواع مثالی نگرشهای دینی اقدام کرد و مدعی شد که در این نوعشناسی، آن ویژگیهایی را که مختص هر یک از ادیان هستند، موجبات تمایز میان یک دین از ادیان دیگر را فراهم میآورند و درعین حال از نظر وی حائز اهمیتاند را مطرح کرده و همواره، آن ویژگیهایی که در تصویر کلی یک دین و در شکل دادن به روش عملی زندگی و نیز در ایجاد تمایز میان یک دین با ادیان دیگر نقش تعیینکننده داشتهاند را مورد تاکید قرار داده است. بر اساس نظریات وبر، انواع گوناگون صورتهای دین وجود دارند که در این گوناگونی، میتوان تعدادی از انواع بنیادی را تشخیص داد، یعنی انواعی که از امکانات موجود در ذات راهحلهای مسئله رستگاری سرچشمه میگیرند.
رویدادهای جهان پیرامون در زمینه خیریه
بدین صورت که اگر رویدادها و واقعیتهای زندگی و جهان پیرامون، تهدیدکننده معنای وجودی شخص باشند و انگیزهای برای دنبال کردن نوعی رستگاری فراهم آورند، شخص یا میکوشد از جهان بگریزد یا در صدد یافتن راهی برای پذیرش یا سازگاری با این واقعیتها برآید. منظور وبر از "گریز از جهان" نوعی جهتگیری دیگرجهانی و مقصودش از "سازگاری با جهان" نوعی جهتگیری اینجهانی است که افراد پس از پذیرش هر کدام از این رهیافتها، راه خاصی برای جستجوی رستگاری در پیش میگیرند.
کسانی که رهیافت سازگاری را در پیش میگیرند، رستگاری را از طریق تسلط بر خویشتن دنبال میکنند و کسانی که جهتگیری گریز از جهان را در پیش میگیرند، رستگاری را از طریق کنارهگیری میجویند. بر همین اساس، سه نوع مثالی را در آثار وبر به شرح ذیل میتوانیم مشاهده کنیم:
1. نوع مثالی "زهد در دنیا" که جایگاهی ویژه در تفکر وبر دارد و رستگاری بر اساس آن، صورت اینجهانی یا ریاضتجویی فعالانه به خود میگیرد و مستلزم وقف تام و تمام همه فعالیتها با هدف خدمتکردن به خداوند است. در این نگرش، اطمینان از رستگاری از طریق فعالیت و کار شدید در این جهان به دست میآید و با تاکید بر کمترین حد مصرف- تنها در حد رفع نیاز- همراه است. مصداق برجسته این نوع مثالی، پروتستانها و خصوصاً پیوریتنها میباشند که در چارچوب این دنیا عمل میکنند و با ریاضتجویی فعالانه، میکوشند تا از طریق تسلط بر دنیا و با تلاش در یک حرفه، امر خداوند را محقق سازند.
2. نوع مثالی "زهد فارغ از دنیا" که بر اساس آن، دستیابی به رستگاری از طریق تسلط کامل و غلبه بر همه امیال دنیوی امکانپذیر است، یعنی همان امیالی که باورمندان را به استغراق در جهان مادی سوق میدهند. در اینجا فرد ریاضتجو به امیال دنیوی بیتفاوت نیست ولی میخواهد بر آنها غلبه کند. مصداق برجسته این نوع مثالی، راهبان مسیحی دیرنشین هستند که دنیا را بیارزش قلمداد میکنند و معتقدند که فعالیت دنیوی، انسان را از تمرکز بر فعالیتهایی که موجب دستیابی او به رستگاری میشوند، باز میدارد و از این رو، به دنبال غلبه بر همه امیال دنیوی برمیآیند.
3. نوع مثالی "عرفان دنیاگریز" که بر اساس آن، جز با طرد حیات دنیوی نمیتوان به رستگاری دست یافت که این امر، خود به معنای طرد همه امیال، پیشهها، مسئولیتها و درگیریهای دنیوی است. عارف دنیاگریز، بیتفاوتی و بیتوجهی به دنیا را توصیه میکند و لذتهای مادی و امیال دنیوی را بیارزش، توهمآمیز و گذرا میداند. مصداق برجسته این نوع مثالی، پیروان ادیان شرق آسیا نظیر بوداییها هستند که معتقدند فرد، تنها با تامل و مراقبه میتواند به ظرف خداوند تبدیل شود و لذا، اعمال دنیوی را مذموم میدانند، چرا که فرد را از توجه به خداوند دور میسازد.
در نتیجه، آنها بر این باورند که فرد بایستی از دنیا دوری گزیند و خاموش بماند تا شاید خداوند به سخن آید. بر اساس این جهتگیری که مستلزم عزلتگزینی مراقبهای است، کار و پیشه دنیوی موجب غفلت از مراقبه و تامل محسوب میشود و لذا، مذموم و نکوهیده است و فرد جهت ادامه زندگانی خویش، تنها باید از نذورات، صدقات و مواهب طبیعی بهره ببرد. صوفیه مسلمان نیز از نظر و بر در این نوع مثالی جای میگیرند چرا که وی بر این عقیده است که نظم اینجهانی صوفیه در اسلام، روندی برنامهریزی شده با هدف کسب رستگاری است اما، این روند در نهایت، سلوکی عارفانه است که متاثر از منابع هندویی و پارسی است.
ویژگی روش دستیابی به رستگاری نزد صوفیه، سرمستانه و روحگرایانه و تاملگرایانه- مبتنی بر تامل و مراقبه-است. این روش کسب رستگاری، متفاوت از زهدگرایی است و زهد صوفیه برخلاف پروتستانها، مبتنی بر اخلاق مذهبی حرفهای نیست، چون کنش مذهبی آنها رابطه بسیار اندکی با مشاغل این دنیاییشان دارد و حرفههای دنیاییشان رابطهای کاملا بیرونی با روند برنامهریزی شدهشان برای دستیابی به رستگاری دارد.
برای مطالعه :
حیات اجتماعی جانشینان معاصر شاه نعمتالله ولی
جهت پاسخگویی به سوال پژوهش حاضر، میبایست به منابع و اسنادی که به حیات اجتماعی جانشینان معاصر شاه نعمتالله ولی پرداختهاند رجوع شود. این بررسی، مستلزم جستجو در میان اسناد و منابع تاریخی است، لذا بایستی از روش تاریخی بهره بگیریم. اساساً، استفاده از روش اسنادی زمانی صورت میگیرد که پژوهشگر به دنبال شناسایی نتایج پژوهشهای قبلی درباره یک موضوع خاص است و یا قصد انجام پژوهشی تاریخی را داشته باشد.
وضعیت امروزین طریقت نعمتاللهی چنان است که میتوان آن را از امّهات سلاسل صوفیه ایران و جانشینان معاصر شاه نعمتالله را میتوان ادامهدهنده مسیر وی دانست، چنان که برخی از اندیشمندان حوزه عرفان و تصوف، سلطانعلیشاه گنابادی را مجدّد طریقت نعمتاللّهی در دوران جدید میدانند. بر همین اساس، حیات اجتماعی دو تن از بزرگان معاصر طریقت مزبور، یعنی سلطانعلیشاه گنابادی و صالح علیشاه بیدختی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. دلیل انتخاب این دو تن، مدت طولانی تکیهشان بر مسند قطبیت و بزرگی سلسله نعمتاللّهی در دوران خود و شباهت زیاد زندگی اجتماعیشان به زندگی اجتماعی شاه نعمتالله ولی بوده است که امکان مقایسه و جمعبندی را فراهم میآورد.
حیات دنیوی و فعالیتهای خیر و عامالمنفعه بزرگان معاصر
حیات دنیوی و فعالیتهای خیر و عامالمنفعه بزرگان معاصر طریقت نعمتاللهی در ایران
1. سلطان علیشاه گنابادی
حاج ملا سلطانمحمد گنابادی(1251-1327 ه.ق) در بیدخت گناباد خراسان تولد یافت. در سن هفده سالگی آغاز به تحصیل علوم دینی کرد و مدتها در محضر حاج ملاّهادی سبزواری و شیخ مرتضی انصاری تلمذ نمود. در سال 1293 ه.ق قطب و بزرگ سلسله نعمتاللّهی شد و به مدت سیوچهار سال در این مسند بود. از میان تالیفات وی در دوران قطبیت میتوان کتب سعادتنامه، ولایتنامه، بشارتالمومنین، تنبیهالنائمین، مجمعالسعادات، ایضاح، توضیح و تفسیر قرآن بیانالسعاده فی مقاماتالعباده که به زبان عربی است را نام برد.
2. فعالیتهای خیر سلطان علیشاه
وی در اوقات شبانهروز، ثلث آن را برای کار دنیوی و ثلث هم برای عبادات و آداب دینی و ثلث را هم برای خواب معین کرده بود و همواره میگفت که هر کسی باید برای کسب معاش و آبادانی دنیا کار کند و به هر کاری که علاقه دارد و مخالف شرع نیست، از زراعت، تجارت، صنعت یا غیر آنها مشغول باشد و معاش خود را از راه حلال تامین کند ولی در عین داشتن ثروت بیکران، باید خود را فقیر بداند و به مال دنیا مغرور نشود که مال دنیا پایدار نیست و هیچ کسی با خود بیش از یک کفن نمیبرد.
وقتی کسی به این حقیقت آشنا شد، میفهمد که بهراستی در این عالم فقیر است و محتاج به خداوند است و ثروت، تنها برای امرار معاش این جهان است که به طور امانت به او سپرده شده و موقع مرگ از او میگیرند. حرص و آز به جمع مال دنیا از راههای غیر مشروع و گذاشتن برای وارث، مخالف فقر است ولی خود ثروت و صرف آن در راههای حلال و امور خیریه و آبادکردن جهان، به هیچ وجه با سلوک منافات ندارد، از این رو، همه پیروان بایستی به کاری اشتغال داشته باشند.
همواره سالکین را به کار کردن و دوری از بیکاری و تنبلی که بالاخره منجر به گدایی یا دزدی میشود، تشویق میکرد تا مبادا به بیکاری عادت کنند، چنانکه خود نیز به کار دنیوی اشتغال داشت. در واقع، اولین کسی که در بیدخت باغهای بزرگ احداث کرد او بود و پس از آن، دیگران هم باغاتی احداث کردند و اکنون، باغات آنجا شاید زیادتر از سایر دهات گناباد باشد که زمینهای زراعتی آن خیلی زیاد و مردم آن آخرین درجه کوشش را در زراعت دارند.
وی همچنین در احیای قنوات جدیت زیادی داشت، چرا که آب بیدخت خیلی کم و نتیجتاً، زراعت بیدخت هم خیلی کمحاصل بود ولی بر اثر جدیت وی و چارهجویی مرتبی که بر حسب دستور او در قنات بیدخت به عمل آمد، آب آن خیلی زیادتر گردید و قنات حسینآباد نیز که در شمال شرقی روشناوند در پسکلوت گناباد است، به جدیت وی احداث شد و چون حاج محمدحسین معینالاشراف از طرف او مامور رسیدگی به آن بود، به نام حسینآباد نامیده شد و قنات حصار نیز که در شرق بیدخت و کهنه و مسدود بود، بر اثر کوشش وی مجدداً دایر گردید و همگان از آن بهرهمند شدند.
3. حیات اجتماعی سلطان علیشاه گنابادی
شاید یکی از جنبههای بیبدیل حیات اجتماعی سلطان علیشاه گنابادی، توجه به امری باشد که در دوران معاصر و بهعنوان یکی از مصادیق آسیبهای اجتماعی، در اکثر جوامع گریبانگیر افراد و دولتهاست. تهیه و مصرف مواد مخدر، شاید در زمانه وی به گستردگی امروزه نبوده و خطراتش نیز بهمراتب کمتر بوده است ولی قابل توجه است که وی تریاککشیدن را جداً منع نموده و آن را حرام میدانست و در کتاب تفسیر بیانالسعاده ذیل آیه 19 سوره بقره (تو را از شراب و قمار میپرسند، بگو در آن دو گناهی بزرگ و سودهایی است برای مردم و گناهشان بیشتر از سودشان است)، حرمت تریاک را با ادلّه بیان کرده و بر کِشنده آن لعن کرده است. امروزه نیز، علاوه بر بیکاران، مصرفکنندگان مواد مخدر نیز در این سلسله طریقتی پذیرفته نمیشوند.
بیشتر بخوانید :
4. صالح علیشاه بیدختی
حاج شیخ محمدحسن بیچاره بیدختی(1308-1386 ه.ق) تحصیل علوم دینی را در سال 1328 ه.ق به اتمام رساند. وی در سال 1337 ه.ق در سن بیستونه سالگی بر کرسی قطبیت و ارشاد جلوس کرد و قریب پنجاه سال قطب و بزرگ سلسله نعمتاللهی بود. تنها نوشته مدون و اثر مکتوب وی، کتاب پند صالح است که بسیاری از معانی عرفانی را در کلمات کوتاه بیان کرده است و در عین اختصار و کوتاهی، دستورالعمل جامع و کافی و شافی روندگان طریقت بلکه عموم مسلمین است.
فعالیتهای خیر صالح علیشاه بیدختی
او در عین آنکه در انجام وظایف مقرره دینی جدیت تمام داشت، از مراقبت در امور دیگران و امور اجتماعی و اقدامات عامالمنفعه نیز کوتاهی نداشت، به طوری که در همه اطراف گناباد، یادگارهای نیک وی از حوض، آبانبار، حمام، مسجد، بیمارستان و... به چشم میخورد که یا خودش ساخته یا در ساختمان یا تعمیر آن کمک کرده است.
وی به کشاورزی و فلاحت اشتغال داشت و از آن طریق امرار معاش مینمود و به پیروان نیز مرتب دستور کسب و کار داده و بیکاری را مذمت کرده و میگفت: «باید انسان که بالطبع مدنی آفریده شده و به یکدیگر محتاجند، کمک به هم نمایند و هر کسی کاری انجام دهد که پیکر بیهوده و بار بر جامعه نباشد... و در کارکردن که پسندیده خداست باید کوشید... و از گدایی و دزدی که دو نقطه مقابل کسب است و در اسلام نهی سخت شده است دوری باید کرد».
گناباد سرزمینی خشک در حاشیه کویر است، لذا مشکل آب همواره در آنجا وجود دارد. از این جهت، وی به احداث قنات- نظیر قنات صالحآباد- علاقه وافری داشت. وی بعلاوه، رشته قنات بزرگی نیز در پسکلوت گناباد به نام "سلطانیه" احداث نمود که با اینکه قناتی جدیدالاحداث با آب شور و در اراضی کویری بود، اراضی آنجا بر اثر زحمت زیاد، چنان آماده زراعت شده بود که محصول آن در صیفی، در منطقه بیسابقه بوده است. وی باغ پستهای هم در آنجا احداث و غرس اشجار نمود که حدود چهار هزار درخت پسته بزرگ پرمحصول دارد. آبانباری نیز در سالهای 62-1361 ه.ق توسط او در خیابان جدیدالاحداث صاحآباد بیدخت ساخته شد و چند آبانبار کوچکتر نیز در صحن مزار سلطانی و در اول و وسط کشتوان صالحآباد برای استفاده زارعین و عابرین ساخته شد.
سایر اقدامات فرهنگی صالح علیشاه
یکی دیگر از اقدامات وی، تاسیس کتابخانهای در مزار سلطانی بیدخت است که امروز، یکی از کتابخانههای رسمی کشور میباشد و به نام "کتابخانه سلطانی" خوانده میشود. این کتابخانه در سال 1342 ه.ق مطابق 1303 ه.ش تاسیس گردید ولی تا سال 1313 ه.ش رسمیت دولتی نداشت و تعداد کتب آن هم زیاد نبود تا اینکه در آن سال، علیاصغر حکمت، وزیر فرهنگ وقت، از آن حدود مسافرت نموده و مزار سلطانی و کتابخانه را بازدید کرد و به رئیس اداره نگارش دستور داد که آن را رسمی کند و مقداری کتاب نیز برای آن بفرستد.
این امر موجب تشویق دیگران نیز گردید و کتابهایی اهدا نمودند. اکنون(سال 1345 ه.ش) کتابخانه دارای تعداد حدوداً هزار جلد کتاب میباشد.
وی در تاسیس مدارس جدید و تشویق سوادآموزی نیز پیشرو بود و دبستان و سپس، دبیرستان پسرانه و دخترانه در بیدخت تاسیس کرد و برای تشویق دیگران که احیاناً یا از روی تعصب یا عناد با حکومت نمیخواستند به آموزش و پرورش جدید اقبال نمایند، خود پیشقدم میشد و حتی معتقد بود که در مدارس علوم قدیمه هم به حد مختصری باید علوم جدیده و لااقل زبانهای اروپایی تعلیم داده شود تا بعداً هر کسی توانست آن را تکمیل نماید.
در سال 1340 ه.ش هیاتی بهمنظور تاسیس بیمارستان مجهزی در بیدخت و به منظور جمعآوری کمکهای مالی تشکیل شد. در بدو شروع کار، او قطعه زمینی به مساحت تقریبی دوازده هزار متر مربع در قسمت جنوب غربی باغ صالحآباد، در شمال جاده شوسه مشهد-زاهدان، به بیمارستان اختصاص داده، اهدا نمود و کلنگ اولیه را شخصاً به زمین زد.
بیمارستان مطابق نقشه وزارت بهداری ساخته و به نام "بیمارستان صالحیه بیدخت" نامگذاری شد و چون طبق مقررات جاری، بیمارستانها میبایست تحت نظر وزارت بهداری باشند، لذا بیمارستان مذکور با وسایل موجود، پس از تکمیل ساختمان، به وزارت بهداری تحویل گردید.
جنبههای گوناگون فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی
جهت پاسخگویی به سوال پژوهش حاضر، نگرش و رویکرد دو تن از جانشینان معاصر شاه نعمتالله ولی به امور دنیوی و فعالیتهای خیر و عامالمنفعه مورد بررسی قرار گرفت و به جنبههای گوناگون فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی تاثیرگذاری این بزرگان در زمانه خویش اشاراتی شد. در ادامه و برای سهولت در مقایسه، این موارد در کنار اقدامات دنیوی و خیرخواهانه شاه نعمتالله ولی ارائه میشود.
اعمال و فعالیتهای دنیوی و خیرخواهانه شاه نعمتالله ولی
1. اشتغال به کشاورزی و باغبانی و آبادانی زمینهای خشک و لمیزرع و ترغیب مریدان به این مشاغل،
2. ساخت خانه برای خانوادههای بیبضاعت و احداث بناهای عمومی نظیر خانقاه، مسجد، مدرسه و...،
3. جدیت در فراگیری و آموزش علوم رسمی و تالیف رسالات و کتب
4. امر مهم و حیاتی تامین آب در سرزمینی کویری چون کرمان از طریق حفر چاههای آب و قنوات متعدد.
اعمال و فعالیتهای دنیوی و خیرخواهانه سلطان علیشاه گنابادی
1.اشتغال به کار کشاورزی، زراعت، باغبانی و آبادانی زمینهای خشک و تشویق پیروان بدین امور،
2. احیای قنوات و لزوم توجه به تامین آب در مناطقی کویری نظیر گناباد و بیدخت،
3. تحصیل و تدریس علوم دینی و تالیفات متعدد دینی، علمی و عرفانی و
4. توجه به پیشگیری از آسیبهای اجتماعی از جمله مصرف مواد مخدر و حرام دانستن استعمال این مواد.
اعمال و فعالیتهای دنیوی و خیرخواهانه صالحعلیشاه بیدختی
1. اشتغال به کشاورزی و باغبانی و دستور به پیروان مبنی بر اشتغال به کار و پیشه،
2. ساخت حوض، آبانبار، قنات، حمام، مسجد، بیمارستان و...،
3. تحصیل و تدریس علوم دینی و تالیف رساله پند صالح که امروزه نیز مرجع سالکان طریقت است و
4. تاسیس کتابخانه و مدارس نوین در شهر بیدخت.
آنچه که به شکلی موجز و مختصر بیان شد را میتوان در قالب سه دستهبندی "اشتغال به کار"، "توجه به امور جاری جامعه و اعمال خیر و عامالمنفعه" و "تحصیل و آموزش علوم رسمی" جدا کرد.
پس از بیان این موارد، توجه به برخی نکات، لازم به نظر میرسد. بر یکی از ویژگیهای نوع مثالی عرفان دنیاگریز را اجتناب از انجام هرنوع کار و پیشه میداند و نگرش راهبان بودایی به کاری مانند کشاورزی را چنین توصیف میکند:
«کشاورزی برای راهب بودایی منفورترین مشاغل است زیرا موجب آسیب شدید به اشکال متنوع حیات بر روی زمین میشود...».
نظریه سایر ادیان
البته نکوهش در بودیسم فقط متوجه آسیب رساندن به زمین نیست، بلکه به شکلی کلی، متوجه هرنوع کاری میباشد چون همه کارها در مرحله آخر، شکلی از مبادله انسان و طبیعت هستند. بر این اساس، نکته قابل توجه برای ما این است که وبر صوفیان را نیز مانند بوداییان و حتی متاثر از آنها، از مصادیق نوع مثالی عرفان دنیا گریز میداند که کار کردن را مانعی برای مراقبه و تامل میدانند.
در واقع از نظر وبر، عارفان دنیا گریز از کشاورزی یا هر نوع کار و پیشه دیگری گریزان هستند اما، همانگونه که اشاره شد، شواهد تاریخی حاکی از این هستند که صوفیانی نظیر شاه نعمتالله ولی و جانشینان معاصرش، به کار کشاورزی و زراعت و باغبانی اهتمام جدی داشته و آن را در حکم کیمیا دانستهاند و علاوه بر اشتغال به کشاورزی و باغبانی، در مورد امور جاری در جامعه و اعمال خیر و عامالمنفعه نیز کوشا بودهاند و در کنار همه این مسائل، نسبت به تحصیل و تعلیم علوم دینی و رسمی و نیز، تالیف کتب و آثار مختلف جدیت داشتهاند.
نظریه پژوهشگران
به گواه برخی پژوهشگران، سایر جانشینان شاه نعمتالله نیز، هر یک به اقتضای شرایط جامعه خود، به کسب و کارهایی نظیر شبانی، تجارت، زراعت و کشاورزی و احیای زمین، تدریس معارف دینی، حکاکی، خیاطی، کلاهدوزی و سایر فنون و حِرَف اشتغال داشتهاند. پس با رجوع به واقعیت تاریخی مشاهده میکنیم که زندگی دنیوی و اجتماعی بزرگان صوفیه، اساساً با آنچه که وبر درباره ادیان شرق آسیا نظیر بوداییها و... مطرح کرده متفاوت است و نمیتوان صوفیه مسلمان و اعمال دنیویشان را در کنار این ادیان و اعمال پیروان آنها در یک دستهبندی قرار داد.
بعلاوه، در شرح انواع مثالی در جامعهشناسی دین و بر توضیح داده شد که از نظر وی، در نوع مثالی زهد در دنیا، مصداق اصلی آن یعنی پیوریتنهای پروتستان، به جمعآوری ثروت میپرداختند اما خود از آن استفاده نمیکردند و تنها در حد نیاز از آن بهره میبردند. این موضوع در نگرش صوفیه جایی ندارد و آنها نه فقط اشتغال به کار را ضروری میدانند، بلکه بهرهمندی از مواهب ایندنیایی را نیز به خودی خود، مذموم تلقی نمیکنند. درواقع، به عقیده صوفیه، داشتن ثروت مادی نیز مانند سایر مواهب، نشان از عنایت خداوند کریم دارد و تزکیه نفس حقیقی، نه در دوری و کنارهگیری از دنیا، بلکه در بهرهمندی از مواهب دنیوی و در عین حال، عدم دلبستگی و وابستگی به آنهاست.
هر کدام از آنها با کلام مخصوص به خویش، چیزی شبیه به این عبارت سفیان ثوری را نقل کردهاند که گفت: «زهد دردنیا، نه پلاس پوشیدن است و نه نان جوین خوردن است و لیکن دل در دنیا نابستن است و امل کوتاه کردن است». بر اساس آیات قرآن نیز، داشتن ثروت، اولاد، کسب مواهب حلال و... مادامی که انسان را در سلوک به سوی خدا یاری دهند، مثبت هستند و هر لحظه که سلوک و حرکت به سوی خدا را متوقف یا منحرف سازند و سالک را از یاد خدا غافل کنند، موجب هلاکت و خسران خواهند بود.
درکل میتوان گفت که توجه صوفیه به کار و پیشه دنیوی و مسائل جاری در جامعه و همچنین نوع زندگی آنان، بسیار متفاوت از تصویری است که وبر از آنها ارائه میدهد. در واقع وبر معتقد است که صوفیه، کار کردن را موجب دور شدن از خداوند میدانند و همواره در حال مراقبه و تامل هستند و تنها با استفاده از نذورات و صدقات و مواهب طبیعی روزگار میگذرانند، اما آنچنان که توضیح داده شد، توجه به کسب و کار و بهرهمندی از مواهب دنیوی، تاثیرات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، عامالمنفعه و... و حضور فعال بزرگان صوفیه در جامعه خویش را نمیتوان مطابق با رویکرد و بر دانست.
چگونگی دستیابی به رستگاری
در مورد چگونگی دستیابی به رستگاری از طریق فعالیتهای دنیوی و اجتماعی صوفیه که پیش از این ارائه شد، اساساً بایستی توجه داشت که در اسلام، امور دنیوی و فرادنیوی، نه تنها از هم جدا نیستند، بلکه با یکدیگر دارای آمیختگی هستند و به بیان دیگر، راه آخرت از این جهان میگذرد. خداوند در قرآن، با بیان اینکه مسلمانان را امتی میانه - یعنی دارای اعتدال و به دور از افراط و تفریط- قرار داده است، بر لزوم تلاش آنان برای کسب معاش تاکید میکند. همین پیروی از فرامین قرآنی را میتوان ضامن هدایت، سعادت و رستگاری دنیوی و اخروی عنوان کرد.
به علاوه، نزد پیروان طریقت، پیروی از دستورات قطب و بزرگ وقت، عین رستگاری است، چرا که تصوف مبتنی بر عشق یا همان ولایت عرفانی است و یکی از ملزومات عشق نیز، تبعیت مرید از مراد است. در واقع، رابطه حبّی، اساس ارادت معنوی است و این ارادت، رکن اصلی سلوک است. بنابراین، توجه به فرامین قرآنی و اجرای آنها در زندگی و همچنین، تبعیت از دستورات بزرگان طریقت، همان چیزی است که در بستر عرفان و تصوف، مریدان را به سعادت و رستگاری دنیوی و اخروی رهنمون میکند.
بنابراین، بر اساس اینکه تصوف اسلامی و صوفیه مسلمان و نتیجتاً دین اسلام، در حوزههای مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و...تاثیرات فراوان و در عین حال متنوع داشتهاند، میتوان گفت که دیدگاه و بر مبنی بر جای دادن صوفیه مسلمان در نوع مثالی عرفان دنیاگریز، با واقعیتهای تاریخی مطابقت ندارد و با نگاهی کلیتر به نوعشناسی وی، میتوان گفت که صوفیه مسلمان را در هیچکدام از سه نوع مثالی مطرحشده توسط و بر نمیتوان جای داد.
به همین جهت رفع این کمبود، بایستی نوع مثالی چهارمی بر ساخته شود که با توجه به ویژگیهایی که در جمع توامان بین امور اینجهانی و امور دیگرجهانی دارد، میتوانیم آن را نوع مثالی "عرفان جامع"بنامیم. منظورمان از این مفهوم برساختهشده جدید، عرفانی است که مبتنی بر شریعت اسلام است و شناخت و معرفت در آن، از طریق یک طریقت معنوی صورت میگیرد و همچنین، به شکلی متعادل هم به امور دنیوی (مادی) و هم به امور فرادنیوی (معنوی) توجه و اهتمام دارد و به دور از هرگونه افراط و تفریط و با پیشگرفتن رویهای معتدل در امور، همواره بر اساس بیان مشهور "دست به کار و دل با یار"مستلزم همراهی و همگامی اعمال دنیوی با اعمال معنوی میباشد.
بر این اساس، مصداق نوع مثالی عرفان جامع را میتوان صوفیه مسلمان دانست، یعنی کسانی که در عین اینکه به سلوک معنوی مشغول هستند، نهتنها گوشهنشین و عزلتگزین نیستند، بلکه به کار دنیوی و اعمال خیر و عامالمنفعه اهتمام دارند و نسبت به مسائل اجتماعی نیز بیتوجه نیستند. بنابراین میتوانیم با اِمی سینگر همآواز شویم که صوفیه، نقطه تمرکز تکریم و درخواست شفاعت الهیاند و زندگیشان برای نشان دادن الگویی برای تشویق مردمان به انجام اعمال سخاوتمندانه، در تاریخ نگاشته شده و قابل مشاهده است.
این مطلب برداشت و خلاصهای از مقاله "نقش بزرگان معاصر صوفیه ایران در فعالیتهای خیر و عامالمنفعه" نوشته "ابوالفضل فتحآبادی" است که در همایش خیرماندگار شرکت کرده و در سیویلیکا منتشر شده است.
دیدگاه خود را بنویسید