ترکیب «فی سبیل الله» از عبارتهای پربسامد قرآن کریم، در اثنای آیات گوناگون، محمل بسیاری از احکام الهی قرار گرفته که معرف ضرورت شناخت معنای آن است. واژه «سبیل» در قرآن کریم به کلمات دیگری جز «الله» نیز اضافه شده که به دو دستة کلّی تقسیم میشوند:
1- ترکیبات با بار مثبت.
2- ترکیبات با بار منفی.
ترکیبهایی مانند: «سَبیلِ رَبِّكَ»، «سَبیلِ الْمُؤْمِنينَ»، «سَبیلَ الرُّشْد» در دسته نخست و ترکیبهایی مانند: «سَبیلِ الطَّاغُوت»، «سَبیلَ الْمُفْسِدينَ»، «سَبیلُ الْمُجْرِمينَ»، «سَبیلَ الَّذينَ لاییعْلَمُونَ» و «سَبیلَ الغَيِّ» در دسته دوم قرار دارند.
در این مقاله با استفاده از معناشناسی هم زمانی و روابط همنشینی و جانشینی، روشن شد که استعمال ترکیب «سبیل الله» دربارة اعمالی مانند: «انفاق»، «جهاد با مال»، «إیتاءِ ذِی الْقُرْبى» است که عمدتاً با صرف داراییهای انسان اعم از مالی و جانی با هدف فقرزدایی و افزایش رفاه و امنیت جامعه مرتبط میشوند.
برخی انگیزهها در این مسیر عبارتاند از:
آخرتگرایی، حفظ کرامت انسانی، تعالی مقامات فردی و اجتماعی، باور به حاکمیت الهی که به محبوب خداوند شدن میانجامد و ثمره آن از میان رفتن اضطرابهای فرد و افزایش محبت میان افراد جامعه است.
در مقابل مسائلی مانند: دنیاطلبی، تکبر، بخل، خودخواهی، ریا، غرور و پیروی از شیطان مانع گام نهادن در «سبیل الله» است.
با تأمّل در مفاد آیات مشتمل بر عبارت «فی سبیل الله» و بر نهادن آنها با مفاهیم: «سَبیلِ الطَّاغُوت»، «سَبیلَ الْمُفْسِدينَ»، «سَبیلُ الْمُجْرِمينَ»، «سَبیلَ الَّذينَ لا یَعْلَمُونَ» و «سَبیلَ الغَيِّ» به دست میآید که به ویژه با عنایت به بی نیاز و رزّاق بودن خداوند، مدلول «سبیل الله»، به ظن غالب «سبیل عباد الله» در ایجاد زمینههای رفاه عمومی مؤمنان و تأمین امنیت آنان است.
ضرورت شناخت معنای فی سبیل الله
قرآن کریم کتاب هدایت بشر است که مخاطبان خود را به تدبر در آن و دریافت هدایت الهی تشویق میکند. متن قرآن کریم، سرشار از آموزههای ناب اخلاقی و دقایق زبانی و معنایی است که غفلت از آنها احیاناً سبب خسران آدمی و بدفهمی مقصود خداوند از عبارات قرآنی میشود.
یکی از این تعابیر قرآن کریم، عبارتِ «فی سبیل الله» است. توضیح آنکه در میان معارف قرآن کریم، فرمانهایی وجود دارد که خداوند، ثواب انجام آن اعمال را مشروط به انجام شدن آنها با قید «فی سبیل الله» کرده است. اینکه «فی سبیل الله» چیست؟ و مقصود خداوند از به کار بردن آن کدام است؟ چه انگیزهها، پیامدها و موانعی بر سر راه افراد برای گام نهادن در آن وجود دارد؟ سؤالاتی است که مقاله حاضر در پی پاسخ به آنهاست و برای پاسخ به آنها از علم معناشناسی بهره میبرد که در آن از روابط همنشینی و جانشینی برای درک معنای کانونی و حوزه معنایی واژگان در متون گوناگون استفاده میشود.
این روابط، ازجمله روابط درون متنی در قرآن کریم است که همواره احتمال ظهورِ روابطِ معنایی جدید را از متن قرآن کریم برای مفسران فراهم میکنند تا قرآن کریم در بسترها و فضاهای جدید، دلالتهای بدیع داشته باشد. بر این اساس این مقاله رویکردی هم زمانی به معنای «سبیل الله» دارد و به دنبال تحقیق معنای «سبیل الله» به مثابه یک واحد از نظام زبانی در قرآن کریم است و توجهی به تغییرات احتمالی معنا در طول تاریخ ندارد.
تحقیقات میان رشتهای در حوزة قرآن کریم، مانند معناشناسی ترکیبات و عبارات قرآنی در سالهای اخیر بیش از پیش موردتوجه قرآن پژوهان قرار گرفته است، امّا با وجود گسترش روزافزون آن تاکنون معنای ترکیب «فی سبیل الله»، در گفتمان دینی و هدایتی و انگیزهها، پیامدها و موانع آن با استفاده از معناشناسی و روابط جانشینی و همنشینی که بین عبارتهای قرآن کریم برقرار است، به طور مستقل تبیین نشده است.
معنای «سبیل» در لغت
«سبیل»، اسمی بر وزن «فعیل» و از ریشة «س ب ل» است. از این ریشه در ادبیات عربی مشتقات متنوعی اخذ شده است.
1. ماده «سبل» و مشتقات آن
برای ماده «س ب ل» و کلماتی که از این ماده اخذ شدهاند، میتوان دو مفهوم مشترک در نظر گرفت:
- 1- دلالت بر ارسال شدن شیء از بالا به پایین. مانند باران که به آن «السَّبَل» یعنی باران نیکو گویند یا مانند دَلوِ چاه که از بالا به پایین میآید و به آن «أسبال» گویند.
- 2- دلالت بر امتداد شیء. مانند خوشه گیاه که رشد کرده است و به سبب امتداد خوشه در این حالت به آن «السُّنبُل» گفته میشود و فعل آن از همین ریشه به صورت «أسبَلَ الزَّرعُ» به کار میرود. چنان که به سوسماری که دم طویل و ممتد داشته باشد «المُسبِل» گفته میشود.
خود کلمه «سبیل» در کتب لغت به معنای «راه» است و میتوان حدس زد که وجه این نامگذاری امتداد و طول راه باشد. چنان که برخی از لغت پژوهان نیز به همین وجه تصریح کردهاند. جمعِ «سبیل»، «سُبُل» است. همچنین «السَّابِل» به معنای «مسافر» و «روندة راه» و جمع آن «السّابلة» است.
«السّابلة» خود به معنای راههای گوناگون برای رسیدن به خواستهها نیز هست و جمع آن «سَوَابِل» است.
معناشناسی سبیل در زبانهای دیگر
برخی همچون آرتور جفری، «سبیل» را واژهای معرب و مربوط به زبان سریانی میدانند؛ زیرا در سریانی واژه و مشتقات آن معادل مفاهیمی مانند «سُنبل»، «حمل»، «راه» و «روش» هستند واژههای در آرامی با تلفظ «sebila» و در عبری اصل و واژههای با تلفظ «sebil» و واژة با تلفظ «sebul» معادل واژه «سبیل» هستند و در زبان اکدی «subulum» به معنای «فرستادن» و «ارسال» است که با راه مناسبت دارد و به بیان دیگر همگی مرتبط با مفهوم «راه» هستند.
از همین رو میتوانیم قدمت کاربرد «سبیل» در معنای حقیقی «راه» و «جاده» و معانی مجازی «قصد»، «مقصد»، «روش» و «طریقت زندگی» در کتب آسمانی گذشته نظیر تورات و انجیل نیز دنبال کرد. چنان که در تورات آمده:
«وقتی که روح من در من مدهوش میشود. پس تو طریقت مرا دانستهای. در راهی که میروم دام برای من پنهان کردهاند» و انجیل از زبان عیسی (ع) نقل شده است که خود را «راه» معرفی کرده است: «عیسی بدو گفت: من راه و راستی و حیات هستم.»
نیز در نقل ایمان آوردن سولس آمده است: «امّا سولس هنوز تهدید و قتل بر شاگردان خداوند همی دمید و نزد رئیس کَهَنَه آمد و از او نامهها خواست به سوی کنایسی که در دمشق بود تا اگر کسی را از اهل طریقت خواه مرد و خواه زن بیابد، ایشان را بند برنهاده، به اورشلیم بیاورد.»
در ترجمه آمریکایی همین بخش برای طریقت از کلمه «Way» به معنای «راه» استفاده شده است: «... that if he found any that were of the Way, whether men or women. .» (ASV) (= که اگر او، کسی را که در راه بود چه مرد و چه زن یافت) در این بخش منظور از اهل طریقت یا کسانی که در راه هستند، همان پیروان عیسی (ع) است.
در جای دیگر از زبان پولُس میگوید: «و این طریقت را تا به قتل مزاحم میبودم» که در اینجا نیز منظور از پیروان طریقت، مسیحیان هستند.
2. تفاوت «سبیل» ، «طریق» و «صراط»
علاوه بر «سبیل»، در زبان عربی، کلمههای دیگری مانند «صراط» و «طریق» نیز وجود دارد که از جهت معنای لغوی ذیل معنای عام «راه» قرار میگیرند و در قرآن کریم نیز به کار رفتهاند.
تفاوت میان «سبیل» و «طریق» در آن است که «سبیل» نسبت به «طریق» معنایی عام دارد و بر خلاف «طریق» در معنای قصد انجام کار نیز استفاده میشود؛ یعنی زمانی که گفته میشود «سبیلک أن تفعل کذا» به معنای «قصد تو از انجام فعل» است.
از سوی دیگر تفاوت میان «صراط» و «طریق» در سهل بودن «صراط» نسبت به «طریق» است. البته این تفاوت میان «سبیل» و «طریق» نیز تبیین شده است. چنان که راغب مینویسد: «السَّبِيلُ: الطّریق الذی فیه سهولة» (= سبیل، همان طریق است که در آن آسانی است).
بر این اساس «سبیل»، نسبت به «طریق» و «طریق»، نسبت به «صراط» معنایی عام دارد و «سبیل» گاه در معنای «قصد» و گاه در معنای «راه آسان» نیز به کار میرود.
3. گونهها و بسامد کاربرد «سبیل» در قرآن کریم
«سبیل»، در قرآن کریم اغلب به صورتهای مفرد، در آیاتی مانند:
«وَ أَنْفِقُوا فی سَبیلِ اللَّه» (البقرة/ 195)
«مَثَلُ الَّذينَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ في كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليم» (البقرة/ 261)
گاه به صورت جمع در برخی آیات نظیر:
«يَهْدي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ يَهْديهِمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقيم» (المائدة/ 16)
آمده است، به طوری که کاربردهای «سبیل» در قرآن کریم را در یک نگاه کلّی می-توان در دو دسته زیر دستهبندی کرد:
- ترکیب ها با بار معنایی مثبت
- ترکیب ها با بار معنایی منفی
3. کاربردهای قرآنی «سبیل» با بار معنایی مثبت
مقصود از «سبیل» با بار معنایی مثبت در قرآن کریم مواردی است که «سبیل» یا در ترکیباتی مانند «فی سبیل الله»، به لفظ جلاله «الله» اضافه شده است یا به ضمیری که مرجع آن ضمیر با توجه به سیاق آیات، خداوند است.
همچنین گاه «سبیل»، به صورت معرفه به «الـ» و بدون قید آمده مانند آیه «وَ إِنَّهُمْ لَیَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبيلِ وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ» (الزخرف/ 37) که در آن بازداشتن افراد از «سبیل» مذمت شده است و در این موارد از آنجا که «سبیل» اسم جنس است، اگر مقید نشود، به معنای حقیقت آن است، از همین رو در این آیات «السبیل» به معنای «راه رسیدن به حق» است.
همچنین گاه «الـ» عوض از مضاف الیهای است که حذف شده است. مانند آیة «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاککراً وَ إِمَّا کَفُوراً» (الانسان/ 3) یا آیة «ثُمَّ السَّبيلَ یَسَّرَه» (عبس/ 20) که «السبیل» در آنها به معنای «سبیل الله» است و گاه خود «السبیل» مضاف الیه است، مانند آیة «أَمْ تُریدُونَ أَنْ تَسْئَلُوا رَسُولَكُمْ کَما سُئِلَ مُوسی مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ بِالْإيمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبيل» (البقرة/ 108)
در این موارد باید توجه داشت که معنا، با توجه به مضاف، ممکن است تغییر کند. مانند آیه «یَسْئَلُونَكَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ فَلِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ وَ الْیَتامى وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیم» (البقرة/ 215) که ترکیب اضافی «ابن السبیل» به معنای کسانی است که وطن خود را ترک کردهاند و درراه بازماندهاند و با توجه به بیانی که از اسم جنس شد به نظر میرسد مقصود فردی است که در میانة «راه رسیدن به حق» (سبیل الله) بازمانده است و نه راه رسیدن به طاغوت و غیره.
در این آیات «سبیل» به اعتبار حذف مضاف الیه بار معنایی مثبت دارد. به علاوه «سبیل» در برخی از آیات به «ربک»، «رشد»، «رشاد»، «مؤمنان» و «توبه کنندگان» اضافه شده که همگی بار معنایی مثبتی به «سبیل» میبخشند. بر این اساس میتوان گفت «سبیل»، در قرآن کریم با بار معنایی مثبت به شکلهای زیر آمده است:
- «فی سَبیلِ الله» (البقرة/ 154 و 190 و 195؛ آل عمران/ 13؛ النساء/ 75)؛
- «عن سبیل الله» ( البقرة/ 217؛ آل عمران/ 99؛ النساء/ 160)؛
- «سَبیلَ الرَّشاد» ( غافر/ 29، 38)؛
- «سَبیلَ الرُّشد» ( الاعراف/ 146)؛
- «سواءَ السَّبیل» ( البقرة/ 108؛ المائدة/ 12، 60)؛
- «سُبُلَ ربِّک» ( النحل/ 69)؛
- «سُبُلَ السُّلامِ» (المائدة/ 16)؛
- «سَبیلَ مَنْ أَنابَ إِلَیَّ» ( لقمان/ 15)؛
- «سَبیلِ المؤمنین» ( النساء/ 115)؛
- «السَّبیلَ» (الزخرف/ 37؛ الانسان/ 3)؛
- «فی سَبیلی» ( آل عمران/ 195؛ الممتحنة/ 1)؛
- «فی سَبیلِهِ» ( المائدة/ 35؛ الانعام/ 117؛ التوبة/ 9)
- «سُبُلَنَا» (ابراهیم/ 12، العنکبوت/ 69)
4. کاربردهای قرآنی «سبیل» با بار معنایی منفی
مقصود از «سبیل» با بار معنایی منفی در قرآن کریم مواردی است که آن در ترکیباتی مانند عبارات زیر به کار رفته است:
- «فی سَبیلِ الطَّاغُوت» (النساء/ 76)؛
- «سبیل المفسدین» ( الاعراف/ 142)؛
- «سبیل المجرمین» (الانعام/ 55)؛
- «سبیل الذین لایعلمون» (یونس/ 89)
- «سبیل الغی» (الاعراف/ 146)
این عبارات همگی در تقابل معنایی با «سبیل»هایی هستند که بار معنایی مثبت داشتند.
بسامد واژهها در معناشناسی فی سبیل الله
ریشه «س ب ل» صد و هشتاد و یک بار در کل قرآن کریم به کار رفته است و از این میان پر بسامدترین شکل آن به صورت عبارت «فی سبیل الله» است که شمار آن به چهل و پنج مرتبه میرسد.
اگر ترکیبهای دیگری از واژه «سبیل» را در نظر بگیریم که آنها نیز بار معنایی مثبت دارند مانند ترکیب «فی سبیله» در آیه «یا أیها الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ وَ جاهِدُوا في سَبيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون» (المائدة/ 35) که در آن ترکیب «فی سبیله» معادل «فی سبیل الله» است، بسامد عبارت «فی سبیل الله» افزایش مییابد که در جای خود نشان دهنده نقش کلیدی ترکیب «فی سبیل الله» در تبیین معارف قرآنی است.
5. هم نشین های «فی سبیل الله» در قرآن کریم
از مطالعه آیات قرآن کریم به دست میآید که ترکیب «فی سبیل الله» در آیاتی قرار دارد که به اعمال عبادی خاصی اشاره شده است و ترکیب «فی سبیل الله» همچون نخ تسبیح آن اعمال عبادی را به یکدیگر متصل میکند.
به بیان دیگر اعمال عبادی منحصر به فردی هم نشین «فی سبیل الله» شدهاند و با یکدیگر شبکهای از مفاهیم مشترک را تشکیل میدهند که عبارتاند از:
همنشینی «ایمان» با «فی سبیل الله»
یکی از مفاهیمی که در آیات قرآن کریم هم نشین «فی سبیل الله» است، مفهوم «ایمان» است. «ایمان»، از ریشه «امن» است که در لغت ضد خوف و ترس است خود «ایمان» به معنای «تصدیق» است.
در آیات قرآن کریم در اغلب مواردی که از «فی سبیل الله» و گام نهادن در آن سخن به میان آمده، مقدمه آن «ایمان» مخاطبان است.
برای مثال در آیه «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فی سَبیلِ اللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ» (الحجرات/ 15) گام نهادن فرد در راه خداوند (فی سبیل الله) مشروط به ایمان فرد شده است.
یا در آیه «یا أیها الَّذينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلی تِجارَةٍ تُنْجيكُمْ مِنْ عَذابٍ أَليم * تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ في سَبيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ ...» (الصف/ 10-11) خطاب به کسانی که ایمان آموردهاند میفرماید گام نهادن در سبیل الله تجارت پرسودی است. از این همنشینی میتوان برداشت کرد که گام نخست در راه خداوند داشتن اعتقاد است.
از آیات سوره الصف که در آن «ایمان» با «فی سبیل الله» هم نشین شده است به دست میآید که «ایمان» مورد نیاز برای چنین راهی، «ایمانِ ابتدایی افراد نیست. زیرا با توجه به آیه «یا أیها الَّذينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ [...] وَ مَنْ یَکْفُرْ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعیدا» (النساء/ 136) که در آن روی سخن با مؤمنان است، ولی از همین مؤمنان میخواهد که ایمان بیاورند معلوم میشود که در زبان قرآن کریم، ایمان دارای مراتب گوناگون است.
در آیه «یا أیها الَّذينَ آمَنُوا [...] تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ ...» (الصف/ 10-11) نخست از مؤمنان می خواهد که ایمان بیاورند و بعد در راه خداوند (= فی سبیل الله) گام بگذارند.
کاربرد مفهوم ایمان در کنار «فی سبیل الله» به شکلی است که تداعی کننده ارتقای مرتبه ایمان فرد با حرکت در «سبیل الله» است به طوری که هر چه فرد در «سبیل الله» بیشتر حرکت کند ایمانش افزوده میشود.
برای درک جایگاه معنایی «فی سبیل الله» در قرآن کریم می توان به مفاهیم مرتبط با «ایمان» مراجعه کرد و از این طریق شبکه معنایی را که «فی سبیل الله» شکل میدهد به دست آورد. مفاهیم مرتبط با «ایمان» را میتوان به دو دسته زیر تقسیم کرد:
1- مفاهیم پسندیده
2- مفاهیم ناپسند
مفاهیمی مانند «هدایت»، «شُکر»، «توکل»، «صبر» و «رحمت» در دسته نخست و مفاهیمی که با دسته نخست تقابل معنایی دارند مانند «ضلالت»، «کُفر» و «شرک» در دسته دوم قرار دارند.
برای مطالعه :
مفاهیم پسندیده هم نشین با «ایمان» در ارتباط با «فی سبیل الله»
یکی از هم نشین های پسندیده «ایمان»، در آیات قرآن کریم «شکر» و مفاهیم برآمده از آن است. آیه «ما یَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِكُمْ إِنْ شَکَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ وَ کانَ اللَّهُ شاكکراً عَلیما» (النساء/ 147) نمونهای از همنشینی «ایمان» و «شکر» است.
در این آیه هر چند مرجع ضمیر مفعولی «کم» و ضمیرهای فاعلی «تم» به ترتیب در «بعذابکم» و «شکرتم» و «آمنتم» «مؤمنان» است که با عبارت «یا أیها الَّذينَ آمَنُوا» (النساء/ 144) در آیات قبلی مخاطب قرار گرفتهاند، ولی با توجه به اینکه دو فعل «ایمان آوردن» و «شکر کردن» به عنوان محافظی در مقابل عذاب الهی معرفی شدهاند، به معنای آن خواهد بود که اگر فرد شکر کند و ایمان بیاورد از عذاب الهی در امان است.
با توجه به همنشینی «ایمان» با «شکر» و «عذاب» در این آیه، فهمیده میشود که مخاطب در این آیه فارغ از ایمانش، انسانی عادی در نظر گرفته شده است و از آنجا که در این آیه «شکر» مقدم بر «ایمان» آمده، می توان گفت در فرهنگ قرآنی «ایمان» نتیجه «شکرگزاری» و یکی از مراحل آن است.
از سوی دیگر در آیه «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكکراً وَ إِمَّا کَفُورا» (الانسان/ 3) «هدایت» مقدم بر «شکر» آمده است و دو مفهوم «شکر» و «هدایت» در کنار «السبیل» قرار گرفتهاند. از آنجا که «شکر» و مفهوم متقابل آن یعنی «کفر» وصف «هدایت» هستند به معنای آن است که افراد در مقابل هدایت الهی یا شاکر هستند یا کافر و با توجه به «ال» در «السبیل»، به معنای حقیقت معنای کلمه سبیل است و به بیان دیگر میتواند به معنای «سبیل الحق» باشد.
چنان که برخی از مفسران نیز به این امر تأکید کردهاند با توجه به آیه: «إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَليهِ فَجَعَلْناهُ سَميعاً بَصيراً» (الانسان/ 2) که در آن از خلق شدن اولیه انسان از نطفه سخن گفته شده است و نیز با توجه به تقابل «شکر» با «کفر» و همنشینی آنها با «هدایت» و «السبیل» به دست میآید که «هدایت» در اینجا ارائة طریق به عموم انسانهاست و میتوان به دست آورد که «شکر» در این آیه مرحلهای از مرحلههای است که پس از هدایت و ارائه طریق رخ میدهد.
همچنین در آیه «شاكکراً لِأَنْعُمِهِ اجْتَباهُ وَ هَداهُ إِلی صِراطٍ مُسْتَقيم» (النحل/ 121) که در آن مفاهیم «شکر»، «اجتبی»، «هدایت» و «صراط مستقیم» هم نشین شدهاند، درباره حضرت ابراهیم(ع) میفرماید که او مألفة «شکر» را داشت و از همین رو منتخب خداوند شد و «هدایت» به سوی «صراط» پس از آن «شکر» رخ داده است.
علاوه بر این حضرت ابراهیم(ع) دارای مقامی است که خداوند، در وصف آن جناب او را یک امت و ملت معرفی میکند: «إِنَّ إِبْراهيمَ کانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنيفاً وَ لَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكين» (النحل/ 120) و خطاب به پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «ثُمَّ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْراهيمَ حَنيفاً» (النحل/ 123) و پس از معرفی حضرت ابراهیم(ع) به عنوان یک الگو و مقامی که ایشان به آن نایل شده و راه رسیدن به این مقام، خطاب به پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «ادْعُ إِلى سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ» (النحل/ 125).
در این آیه «سبیل ربک» جانشین «سبیل الله» شده است و بر اساس این آیات میتوان گفت همانطور که ایمان دارای مراحلی صعودی است، هدایتی پس از شکر قرار دارد و هدایت، شکر و سبیل هم هر سه دارای مراحل صعودی هستند.
حال اگر با توجه به آیه «ادْعُ إِلی سَبیلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ» (النحل/ 125) کسی از دعوت پیامبر اکرم(ص) به «سبیل رب» یا همان «سبیل الله» پیروی کند، مصداق آیه «ما كانَ لِأَهْلِ الْمَدينَةِ [...] أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ لا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ لا يُصيبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَةٌ في سَبيلِ اللَّهِ [...] إِلاَّ كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ ...» (التوبة/ 120) خواهد بود.
در این آیه مفهوم «عمل صالح» با «فی سبیل الله» همنشین شده است و می توان چنین توضیح داد که حوادثی که پیروان پیامبر اکرم(ص) در طول «سبیل الله» با آن روبرو می شوند به عنوان «عمل صالح» برای آنان در نظر گرفته میشود و به معنای آن است که طی «سبیل الله» یا همان «سبیل رب» با «عمل صالح» همراه است.
در نتیجه، همنشین شدن «ایمان» با «شکر» در آیه «ما یَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِكُمْ إِنْ شَکَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ» (النساء/ 147) سبب توجه به همنشین شدن «هدایت»، «السبیل» و «شکر» در آیه «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاککراً وَ إِمَّا کَفُورا» (الانسان/ 3) میشود و در جای خود توجه را به همنشین شدن «شکر» و «هدایت» در آیه «شاککراً لِأَنْعُمِهِ اجْتَباهُ وَ هَداهُ إِلی صِراطٍ مُسْتَقيم» (النحل/ 121) جلب میکند.
نهایتاً همنشینی «فی سبیل الله» با «عمل صالح» در آیه «ما کانَ لِأَهْلِ الْمَدينَةِ [...] أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ لا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ لا يُصيبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَةٌ في سَبيلِ اللَّهِ [...] إِلاَّ كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ ...» (التوبة/ 120) نشان میدهد که نخست «هدایت اولیه» از نوع ارائه طریق یعنی همان ارائه حقیقت سبیل رخ میدهد و بعد از «شکرگزاری»، «ایمان اولیه» قرار دارد؛ امّا بعد از اینکه فرد دارای ایمان اولیه شد با عمل صالح در سبیل الله گام برمیدارد تا نهایتاً به کمک هدایتهای بعدی ایمانی تازه یابد و به صراط مستقیم نایل شود.
مفاهیم ناپسند هم نشین با «ایمان» در ارتباط با «فی سبیل الله»
از هم نشین های ناپسندیده «ایمان»، در آیات قرآن کریم، «کفر» و «ضلالت» و مفاهیم برآمده از آن دو است. در آیه «یا أیها الَّذينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ [...] وَ مَنْ یَکْفُرْ بِاللَّهِ [...] فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعیدا» (النساء/ 136) مفهوم «ایمان» با «کفر» و «ضلالت» همنشین شده است.
در آیات دیگری مانند «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّه» (البقرة/ 256) «ایمان» با «کفر» و «طاغوت» همنشین شده است و به دست میآید که «ایمان به خداوند» (=یُؤْمِنْ بِاللَّه) (البقرة/ 256) با «کفر به خداوند» (= وَ مَنْ یَکْفُرْ بِاللَّهِ) (النساء/ 136) تقابل معنایی دارد.
از آنجا که «کفر به خداوند» به «ضلالت» (= فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعیدا) (النساء/ 136) میانجامد و ضلالت مفهومی است که با «هدایت» تقابل معنایی دارد، چنان که در آیة «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكکراً وَ إِمَّا کَفُوراً» (الانسان/ 3) «ایمان به خداوند» که مفهوم متقابل «کفر» است متناسب با «هدایت» (= گام نهادن در سبیل الله) خواهد بود و با توجه به اینکه «ایمان» هم نشین «فی سبیل الله» است، ( الصف/ 10-11) مفهوم متقابل آن یعنی «کفر» و «ضلالت» نیز در ارتباط با «سبیل الله» معنا پیدا میکند.
چنان که می فرماید: «إِنَّ الَّذينَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبیلِ اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا ضَلالاً بَعیدا» (النساء/ 167) یعنی مفاهیم «کفر» و «ضلالت» نیز همنشین «سبیل الله» شدهاند و بنابراین کافران هم خود «سبیل الله» را گم کردهاند و هم دیگران را از راه خدا بازداشتند.
همچنین با توجه به آیه «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذينَ کَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمات» (البقرة/ 257) به دست میآید.
همانطور که «ایمان» با «کفر» رابطه تقابل معنایی دارد و هر دو هم نشین «فی سبیل الله» هستند، «الله» با «طاغوت» و «نور» با «ظلمت» دوبه دو رابطه تقابل معنایی دارند، آنگاه میتوان نتیجه گرفت «فی سبیل الله» نیز با «فی سبیل الطاغوت» تقابل معنایی دارد. بنابراین مؤمنان در «سبیل الله» هستند و کافران در «سبیل طاغوت» قرار دارند.
بر این اساس می توان ممیزه «ایمان» و «کفر» را در دوری و نزدیکی نسبت به «سبیل الله» معنا کرد. یعنی هرچه فرد به «سبیل الله» نزدیک شود و سعی کند در آن گام نهد به ایمان و ثمرات آن نزدیکتر شده است و بر عکس هر چه از «سبیل الله» فاصله بگیرد از درجات ایمانی او کاسته میشود.
حال باید دید چگونه میتوان در «سبیل الله» گام نهاد و پاسخ آن را از آیات قرآن کریم به دست آورد. در این راستا میتوان به دیگر هم نشین های «فی سبیل الله» مراجعه کرد:
همنشینی «فی سبیل الله» با «هجرت» و «جهاد»
«فی سبیل الله» در آیات متعددی از قرآن کریم همنشین «هجرت» و «جهاد» شده است. ( البقرة/ 246؛ آل عمران/ 13، 146، 157، 169، 195؛ النساء/ 74، 75، 76، 84، 89 و غیره)
«هجرت» از ریشه «هجر» است که در لغت به معنای ترک دلبستگی و تعهدهای انسان و ضد وصل است و «هجرت» در اصطلاح قرآنی به معنای خارج شدن از سیطره طاغوت به سوی جایگاه ایمان است.
«جهاد» نیز از ریشه «جهد» است که در لغت به معنای رنجآور و مشقتآور است و «جهاد» در اصطلاح قرآنی به معنای مبارزه با طاغوت و نیروهای آن اعم از دشمنان ظاهری و باطنی، شیطان یا نفس است.
همنشینی هجرت با «فی سبیل الله» به نحوی است که می توان این دو را جانشین مفهوم ایمان در برخی از آیات قرآن کریم دانست.
چنان که در آیه «وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ کَما کَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَواءً فَلا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِياءَ حَتَّى یُهاجِرُوا فی سَبیلِ اللَّه ...» (النساء/ 89) مؤمنان از دوستی با کافران منع شدهاند، مگر آنکه آن افراد «فی سبیل الله» یعنی در راه خداوند «هجرت» کنند و از آنجا که مانع دوستی کفر آن افراد است.
چنان که میفرماید: «لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنينَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فی شَیْء» (آل عمران/ 28) میتوان به دست آورد که آنان دست از کفر برداشتهاند و ایمان آوردهاند که در راه خدا هجرت میکنند.
در جای دیگر میافزاید که ایمانِ تنها و بدون هجرت فایده ندارد: «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ الَّذينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ لَمْ یُهاجِرُوا ما لَکُمْ مِنْ وَلايَتِهِمْ مِنْ شَیْءٍ حَتَّى یُهاجِرُوا ...» (الانفال/ 72) بنابراین میتوان نتیجه گرفت این دو یعنی هجرت و ایمان مفاهیمی هستند که در زبان قرآن کریم یکی بدون دیگری متصور نیست و به نوعی جانشین یکدیگر هستند.
در ارتباط با حوزه معنایی «جهاد» نیز همچون «هجرت» در ارتباط آن با «ایمان» میتوان از رابطه جانشینی یاد کرد؛ چنان که در «جهاد» به معنای مبارزه، دو مفهوم وجود دارد:
1- حرکت از جایی به جای دیگر
2- قتل، یعنی کشتن و کشته شدن وجود دارد
بر این اساس الفاظی که به «حرکت کردن» دلالت دارند یا از ریشه «قتل» به معنای «کشته شدن» یا «کشتن» که در آیات قرآن کریم هم نشین «فی سبیل الله» شده است به ظن قوی به معنای جهاد هستند. مانند آیه «یا أیها الَّذينَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا ...» (النساء/ 94) که در آن «ضرب» به معنای حرکت و مسافرت بر روی زمین است و به مؤمنان سفارش میکند، زمانی که قصد حرکت دارند تحقیق کنند. از آنجا که «ضرب» هم نشین «فی سبیل الله» شده است، معنای آن حرکت برای جهاد خواهد بود.
مانند آیه «وَ قاتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ» (البقرة/ 190) که در آن «قتل» به معنای کشتن است و از آنجا که همنشین «فی سبیل الله» شده است به معنای «جهاد» خواهد بود. یعنی برابر با آیه «وَ جاهَدُوا فی سَبیلِ اللَّه» (البقرة/ 218) است؛ بنابراین «قتال فی سبیل الله» جانشین «جهاد فی سبیل الله» است.
از سوی دیگر «قتال فی سبیل الطاغوت» که بار معنایی منفی دارد و در تقابل معنایی با «قتال فی سبیل الله» به کار رفته است: «الَّذينَ آمَنُوا یُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ الَّذينَ کَفَرُوا یُقاتِلُونَ فی سَبیلِ الطَّاغُوت» (انساء/ 76) و شاخص ایمان افراد است. یعنی کسانی که ایمان آوردند تنها در راه خدا (فی سبیل الله) جهاد میکنند، در حالی که «کافران» تنها در راه طاغوت میجنگند؛ بنابراین میتوان «جهاد» را در مقابل «کفر» و جانشین مفهوم ایمان یا لازمه ایمان دانست.
معنای جهاد و انواع آن در قرآن
از سوی دیگر با توجه به آیاتی مانند «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فی سَبیلِ اللَّهِ» (الانفال/ 72) یا آیه «الَّذينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی سَبیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ» (التوبة/ 20) «جهاد» در قرآن کریم هم شامل «جهاد با جان» و هم «جهاد با مال» میشود.
چنان که علامه طباطبایی میگوید: «جهاد در راه خدا با جان و مال از لوازم ایمان واقعی و درونی به خدا و روز جزاست، چون چنین ایمانی آدمی را به تقوی وا میدارد، و مؤمن به خاطر داشتن چنین ایمانی نسبت به وجوب جهاد بصیرتی به دست میآورد»
به بیان دیگر واژه «جهاد» دارای «شمول معنایی» است. توجه به این نکته ضروری است که حقیقت جهاد، عبارت است از بذل جان در راه خداوند و تقدم «جهاد با مال» میتواند دو وجه داشته باشد:
- نخست آنکه مخاطبان نسبت به «جهاد با مال» حضور ذهنی ندارند و نیاز است نسبت به «جهاد با جان» که با شنیدن کلمه جهاد به ذهن متبادر میشود بیشتر به «جهاد با مال» تأکید شود.
- دوم آنکه تقدم ذکر «جهاد با مال» نسبت به «جهاد با جان» در تمام آیههایی که به این دو اشاره شده است. ( النساء/ 95؛ الانفال/ 72؛ التوبة/ 20؛ و 41 و 81؛ الحجرات/ 15؛ الصف/ 11) میتواند نشان دهنده اهمیت «جهاد با مال» باشد.
بر این اساس میتوان با توجه به همنشینی «جهاد» و «هجرت» با «فی سبیل الله» به دست آورد که شهدای میدانهای نبرد (= مقتول فی سبیل الله) سالکان راه خداوند هستند و از همین رو شهادت، سیر و سلوک است و نه سکون و جمود. همچنین شهیدان در راه خداوند زنده هستند؛ زیرا سالک هستند .
چنان که ویژگی «حیات» در آیه: «وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فی سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْياءٌ وَ لكکنْ لا تَشْعُرُون» (البقرة/ 154).
ویژگیهای «معتدل بودن»، «محبوب خدا بودن»، «ایمان داشتن»، «مشمول رحمت خدا شدن» و «عالم بودن» در آیاتی مانند آیه:
«وَ قاتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ الَّذينَ یُقاتِلُونَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدينَ» (البقرة/ 190)
و آیه «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی سَبیلِ اللَّهِ أُولئِكَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ» (البقرة/ 218)
«وَ قاتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ سَمیعٌ عَلیمٌ» (البقرة/ 244)
«عدم تبیض جنسیتی» در آیه «فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لا أُضیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذينَ هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ أُوذُوا فی سَبیلی وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِها الْأَنْهارُ ثَواباً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ» (آل عمران/ 195).
«آمادگی جسمانی»، «شجاعت»، «آخرت گرایی» و «عدم دنیا طلبی» در آیه «یا أیها الَّذينَ آمَنُوا ما لَکُمْ إِذا قیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فی سَبیلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَ رَضیتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ الْآخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ قَليلٌ» (التوبة/ 38) به مجاهدان و مهاجران فی سبیل الله نسبت داده شده است و این قبیل موارد را می توان مفاهیمی در نظر گرفت که با شنیده شدن «فی سبیل الله» به ذهن مخاطبان خطور میکند.
همنشینی «فی سبیل الله» با «انفاق»
«فی سبیل الله» گاه با مفهوم «انفاق» همنشینی میکند. مانند آیه: «وَ أَنْفِقُوا فی سَبیلِ اللَّهِ» (البقرة/ 195) انفاق از ریشه «نفق» است. از بررسی لغوی این ریشه، معانی «مُردن»، «نابود شدن» و «خارج شدن» به دست میآید؛ بنابراین به کسانی که از دین خارج شدهاند «منافق» گفته میشود و به نابود شدن مالی «انفاق» گفته میشود. به طوری که در زبان قرآن کریم انفاق گاه در کنار «قتال فی سبیل الله» و «قرض الحسن» قرار گرفته است.
مفاهیمی که در این آیات با «فی سبیل الله» همراه میشود عبارتند از: «احسان»، «محبت»، «شادی» و «عدم حزن» در آیه: «مَثَلُ الَّذينَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ في كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ * الَّذينَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ثُمَّ لا يُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذىً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» (البقرة/ 261-262)
«هدایت»، «عدالت»، «غنی»، «فقرزدایی» و «عفت» در آیه: «لَيْسَ عَلَيْكَ هُداهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ وَ ما تُنْفِقُونَ إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ * لِلْفُقَراءِ الَّذينَ أُحْصِرُوا في سَبيلِ اللَّهِ لا يَسْتَطيعُونَ ضَرْباً فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسيماهُمْ لا يَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَليم» (البقرة/ 272-273)
«اندیشیدن به غیر» در آیه «يا أیها الَّذينَ آمَنُوا إِنَّ كَثيراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ وَ الَّذينَ یَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها في سَبيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَليمٍ» (التوبة/ 34)
همنشینی «فی سبیل الله» با «قرض حسن»
در برخی از آیات قرآن کریم «فی سبیل الله» با «قرض حسن» هم نشین شده است. واژهی «القَرضُ» به معنای «قطع» و «بریدن» با دندان یا مثل آن است. قیچی کوچک را «المِقرَاضُ» و تکههایی که موش از نان یا لباس قطع میکند «القُرَاضَةُ» میگویند.
«الاقتِراضُ» به معنای رفتن و مصدر آن «قَرضاً» است.
فعل «قَرَضَ» بسته به فاعل یا وضع جمله دارای معانی خاصی میشود مانند «قَرَضَ فلان» یعنی «فوت کرد».
منشأ تمامی این معانی، همان «قطع کردن» و «بریدن» است. «شعر» را نیز از آن جهت که بریدههایی از کلام است، «قَرِیض» گویند.
این ریشه سیزده بار در آیات قرآن کریم به کاررفته است که در اکثر موارد به صورت ترکیب «قَرضاً حَسَناً» است. واژه ی «حَسَن»، صفت «حَسُن» و مخالف «سُوء»، و «سوء» به معنای «قبیح» و «زشت»، است. یعنی هر چه «حَسُن» است، «حَسَن» است. بنابراین «حَسَناً» به معنای «زیبایی» است.
بر این اساس ترکیب وصفی «قَرضاً حَسَناً» به معنای «بریدنی زیبا» (= زیبا بریدن) است. از آنجا که «قرض حسن» با مفاهیمی نظیر «صدقه» در آیاتی مانند: «إِنَّ الْمُصَّدِّقينَ وَ الْمُصَّدِّقاتِ وَ أَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً يُضاعَفُ لَهُمْ وَ لَهُمْ أَجْرٌ كَريم» (الحدید/ 18) هم نشین است و با توجه به اینکه «صدقه» از ریشة «صدق» و «راستگویی» است، یکی از مفاهیمی که در ارتباط با «فی سبیل الله» تعریف میشود «صداقت» و «راستگویی» است.
متعلق مفهومی «فی سبیل الله» در قرآن کریم
بر اساس رابطة همنشینی تعبیر «فی سبیل الله» در قرآن کریم با مفاهیمی نظیر «جهاد»، «هجرت» و «انفاق» در بافتهای گوناگون (درباره معنای بافت نک: قائمی نیا، 1390ش، 190 به بعد) میتوان نمودار زیر را طراحی کرد:
جانشینهای «فی سبیل الله» در قرآن کریم
با توجه به روابطی که میان «فی سبیل الله» و دیگر عبارتهای قرآنی برقرار است و قبلاً توضیح آن گذشت، میتوان پی به واژگانی برد که با «فی سبیل الله» روابط جانشینی دارند.
برای مثال آیه «یا أیها الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ كَفَرُوا بِما جاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِيَّاكُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِنْ كُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً في سَبيلي وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتي تُسِرُّونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَيْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ وَ مَنْ يَفْعَلْهُ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبيلِ» (الممتحنة/ 1) با توجه به این آیه و کلماتی مانند «مودت»، «جهاد»، «ابتغاء مرضاتی» و «سواء السبیل» می توان «خیرخواهی» را در حوزه معنایی «فی سبیل الله» دانست.
در آیه «سَأَصْرِفُ عَنْ آياتِيَ الَّذينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها وَ إِنْ يَرَوْا سَبيلَ الرُّشْدِ لا يَتَّخِذُوهُ سَبيلاً وَ إِنْ يَرَوْا سَبيلَ الغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبيلاً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ كانُوا عَنْها غافِلين» (الاعراف/ 146) از کلمه «تکبر» استفاده شده است و «تکبر» مخالف «عبد» بودن است. یکی از واژگانی که با «سبیل» در یک حوزة معنایی قرار می گیرد همین کلمه «عبد» است. چنان که گفته میشود «طریق غیر معبد» یعنی «راه ناهموار» و به طور کلّی «عبد» کسی است که «سبیل الله» را چنان طی کرده است که مسیرِ حرکت، در او و بر او آشکار است.
بر این اساس میتوان به دست آورد که «تکبر» همانطور که با «سبیل الرشد» سازگار نیست با «سبیل الله» نیز سازگاری ندارد. در این آیه «سبیل الرشد» در مقابل «سبیل الغی» قرار گرفته است. از طرف دیگر از آنجا که «سبیل الله» با «علم» ارتباط دارد و از اینکه در آیة فوق «سبیل الغی» با «تکبر» و «غفلت» همراه شده میتوان فهمید که «سبیل الرشد» جانشین «فی سبیل الله» است.
بر این اساس «سبیل الله» همان چیزی است که سبب رشد آدمی میشود و راه رشد همان فروتنی و مبارزه با تکبر است. برای مبارزه با تکبر می توان به روابط همنشین «فی سبیل الله» مراجعه کرد که معلوم میشود «اندیشیدن به غیر» یکی از راه های مقابله با «تکبر» است.
چنان که گفتیم «فی سبیل الله» با «عدل»، «احسان» «خیرخواهی»، «صدق» و «محبت» مرتبط است و در آیههایی زیر میتوان این ارتباط را مشاهده کرد:
«لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لککنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ الْكِتابِ وَ النَّبِيِّينَ وَ آتَى الْمالَ عَلى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكينَ وَ ابْنَ السَّبيلِ وَ السَّائِلينَ وَ فِي الرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّكاةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا وَ الصَّابِرينَ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حينَ الْبَأْسِ أُولئِكَ الَّذينَ صَدَقُوا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُون» (البقرة/ 177)
«إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إيتاءِ ذِي الْقُرْبى وَ يَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ یَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُون» (النحل/ 90)
«وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدين» (الانبیاء/ 73)
«رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إيتاءِ الزَّكاةِ يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصار» (النور/ 37)
در این آیهها «ایمان» در کنار «بخشیدن مال» به «فقیران» که همان فقرزدایی است که با «فی سبیل الله» رابطه داشت و «عدل» و «احسان» در کنار «ایتاء زکات» آمده است، میتوان به دست آورد که تمام افعال مذکور در آیات فوق مصداق «فی سبیل الله» بودن است، امّا نکتهای که توجه به آن ضورری است تمام این افعال از جمله زکات دادن، خیرخواهی کردن، تکبر نداشتن، صدقه دادن و غیره همگی یاری رسانی به بندگان خداوند است و از این رو می توان چنین تبیین کرد که «فی سبیل الله» همان «فی سبیل عباد الله» است.
بنابراین میتوان رابط جانشینی «فی سبیل الله» را به شکل زیر ترسیم کرد:
انگیزهها و دست آوردها
آنچه در این مقاله بیش از هرچیز با اهمیت به نظر میرسد، انگیزهها و پیامدهای توجه به «فی سبیل الله» است.
در آیه «یا أیها الَّذينَ آمَنُوا ما لَکُمْ إِذا قیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فی سَبیلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَ رَضیتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ الْآخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ قَليلٌ» (التوبه/ 38)، از طریق سؤالی تعجبی عدم پیروی از «سبیل الله» را ساده اندیشی و عدم توجه به آینده میداند. بر این اساس «آینده نگری» یکی از انگیزههای پیمودن «سبیل الله» است.
در آیه: «... وَ آخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ آخَرُونَ يُقاتِلُونَ في سَبيلِ اللَّهِ فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنْهُ وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْراً وَ أَعْظَمَ أَجْراً وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيم» (المزمل/ 20) برای حفظ کرامت انسانی، قرض گیرنده را خداوند معرفی کرده است بنابراین میتوان یکی از انگیزهها «حفظ کرامت انسان» است.
همچنین از آنجا که «سبیل الرشد» جانشین «سبیل الله» است یکی دیگر از انگیزهها «رشد وجودی انسان» است. انگیزة دیگر را میتوان «گسترش آرامش» در کسانی که «سبیل الله» را طی میکنند دانست؛ زیرا در آیه «لَيْسَ عَلَيْكَ هُداهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ وَ ما تُنْفِقُونَ إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ * لِلْفُقَراءِ الَّذينَ أُحْصِرُوا في سَبیلِ اللَّهِ لا يَسْتَطيعُونَ ضَرْباً فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسيماهُمْ لا يَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَليم» (البقرة/ 272-273) فایده انفاق را مربوط به خود انفاق کننده میداند بر اساس همین آیات به دست میآید که پیامدهای «سبیل الله» یا همان خدمت به عباد موارد زیر است:
- تعالی مقامات فردی و اجتماعی،
- باور و ایمان به حاکمیت الهی در کنار نظارت و عنایات او که به محبوب خداوند شدن،
- از بین رفتن ترسها و اضطرابهای فرد
- افزایش محبت میان افراد جامعه
فی سبیل الله؛ فی سبیل عباد الله/ المؤمنین
برخی از مفسران مراد از قید «فی سبیل الله» در برخی از آیات قرآن کریم را «در راه دین خدا» دانستهاند و اگر برای مثال در این آیه «وَ أَنْفِقُوا فِی سَبِيلِ اللَّه» (البقرة/ 159) دستور داده شده که «فی سبیل الله» انفاق شود، آن را مربوط به هر آن چیزی میدانند که دین شامل آن شود.
در این مثال انفاق را اعم از هزینههایی میدانند که برای صله رحم، صدقه، رفع نیاز وابستگان فرد، زکات، کفاره یا ساخت قناط و غیره انجام میشود.
چنان که شیخ طوسی مینویسد: «سبیل الله، تمام راههایی است که خداوند برای بندگانش تشریع کرده است و جهاد، حج، ساخت سقفها، مساجد، کمک به مسکینها و یتیمان و هر چیز دیگری از این دست را شامل میشود»
با توجه به روابط مفهومی درباره کلید واژه «فی سبیل الله»، ترکیب «سبیل المؤمنین» یکی از جانشین های آن است که در آیة «وَ مَنْ یُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدى وَ یَتَّبِعْ غَیْرَ سَبیلِ الْمُؤْمِنينَ نُوَلِّهِ ما تَوَلَّى وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصیرا» (النساء/ 115) به کاررفته است. برخی مقصود از «سبیل المؤمنین» را سبیل جمیع موحدان میدانند.
برخی نیز آن را سبیل کسانی دانستهاند که پیامبر اکرم (ص) را تصدیق کردهاند یا پیروان دین حنفی و قَیِّم میدانند.
به نظر میرسد مقصود مؤمنانی است که در جهت تحقق جامعه دینی حیازت از حریم آن، در سطوح گوناگون فردی و اجتماعی و درجات ثبوتی و اثباتی تلاش میکنند. پیروی از سبیل این افراد در گرو عمل به سنتهای الهی و پایبندی به میثاقهای الهی و عمل به قواعد زندگی ایمانی و حیات طیبه است که سبب توانمندسازی جامعه دینی در عمل به وظایف دینی، توسعة حوزة دینداری در عمل، ترویج اخلاق و فضیلت و رفع نیازهای عاطفی، تأمین نیازهای علمی و عملی جامعه دینی میشود.
چنان که تبیین ارتباط میان خدا و انسان با استفاده از آیات قرآن کریم و احادیث معصومان(ع) - در کتاب الحیاة مؤید همین امر است.
به این معنا که اگر فردی خلقِ خداوند را دوست داشته باشد، معادل آن است که خود خداوند را دوست دارد، هر کس در راه انسانها و آرامش و آسایش آنان گام بردارد، معادل آن است که در راه خداوند گام برداشته است، هر کس حُرمت انسانها را حفظ کند، معادل آن است که حرمت خداوند را حفظ کرده است.
هر فردی که حق انسان ها را رعایت کند، معادل آن است که حق خداوند را رعایت کرده است. این روابط تا جایی ادامه دارد که زائر انسان، زائر خداست، اکرام انسان، اکرام خداست، اهانت به انسان، اهانت به خداست؛ بنابراین میتوان «فی سبیل الله» در قرآن کریم را معادل «فی سبیل عباد الله» دانست.
از سوی دیگر باید توجه داشت که انفاق، جهاد با مال، ایتاء ذی القربی و المساکین، تنها نمونهای از فعالیتهایی است که برای گام نهادن در سبیل مؤمنان میتوان انجام داد. زیرا اگر چه یاری رسانیها عمدتاً با مال صورت میگیرد، ولی کارایی آنها لزوماً به رفع نیازهای مالی اختصاص ندارد. یعنی امیدبخشی، مهرورزی، توانمندسازیهای مهارتی، علمی و عملی نیز نمونههای دیگری است که در اینجا میتوان از آنها نام برد.
در مقابل امّا تبعیت از «سبیل المجرمین» و «سبیل المفسدین» سبب تفرقه در جامعه، نفاق و ریاکاری میشود که دینداری را منحصر در ظواهر میکنند و خسران اخروی و عذاب الهی را به بارمی آورد. با توجه به این نکته میتوان میان خیریّه عرفی و خیریّه شرعی و خیّران عرفی و خیّران شرعی آشتی ایجاد کرد و مفهوم خیریّه شرعی را به تأمین انواع نیازهای شرع پسند آحاد جامعه ایمانی از مالی، امنیتی تا معنوی، علمی و عملی توسعه داد.
بنابراین انفاق، جهاد با مال، ایتاء ذی القربی و المساکین هرچند در تلقی عرفی عمدتاً به صرف مال حمل میشود ولی هرگز به تأمین مایحتاج مالی اختصاص ندارد، بلکه همه شئون مورد نیاز شرع پسندِ آحاد جامعه ایمانی را دربرمیگیرد.
بیشتر بخوانید :
جمعبندی و نتیجهگیری
1. گام نهادن در «سبیل الله» معادل عمل به مقتضای قواعد تقوا و خیرخواهی برای امت اسلامی و تعالی ابعاد وجودی جامعه اسلامی است و در مقابل «سبیل الطاغوت»، «سبیل المفسدین» «سبیل المجرمین» و «سبیل الغیّ» قرار میگیرد که جلوههای بیرونی انحراف از مسیر حقّ، صلاح و نیک خواهی برای خود و دیگران است.
2. نیک خواهی برای خود و دیگران، با اولویت توجه به بستگان و نزدیکان، ضرورتی اجتماعی است که به ایجاد و تقویت بنیان های ایمانی و آرامش جامعه دینی کمک میکند و عملاً تفاوت های طبقاتی ناپسند را از میان برمی دارد و به بینش و روش آحاد جامعه دینی رنگ و بوی الهی می بخشد.
از همین رو، اهمّ همنشینهای کلید واژه اساسی «فی سبیل الله» در حوزه تعاملات اجتماعی عبارتاند از: جهاد با مال، انفاق، پرداخت صدقه، احسان و ایتاء ذی القربی و مساکین.
3. اهمّ جانشینهای قرآنی «فی سبیل الله» به مثابه یکی از مهمترین معیارهای آخرت گرایی و دوری از دنیاطلبیهای مذموم در قرآن کریم عبارتاند از: «سبیل الرشد»، «سواء سبیل»، «فعل الخیرات» که پیامد آنها پاسداشت کرامت انسانی و احترام به مفهوم انسانیت، تقویت رشد و بالندگی ابعاد وجودی انسان، امیدبخشی و زدودن غم و اندوه ناشی از فقر در میان آحاد جامعه دینی است.
4. در نگریستن به انواع روابط «همنشینی» و «جانشینی» «فی سبیل الله» در قران کریم با سایر مفاهیم و کلمات نشان دهنده اهمیت اندیشیدن به وضعیت اطرافیان است. به این معنا که انسان زمانی به سبیل الهی میتواند بار بیابد که در اندیشة هم نوعان باشد و نسبت به نیازهای آنان بی تفاوت نباشد. از همین رو به ظن غالب «فی سبیل الله» به معنای «فی سبیل عباد الله» یا «فی سبیل المؤمنین» است.
این مطلب برداشت و خلاصهای از مقاله "معناشناسی «فی سبیل الله» در قرآن کریم مورد پژوهی «انفاق»، «جهاد با مال» و «ایتاء ذی القربی و مساکین»" نوشته "عبدالهادی فقهی زاده و حسام امامی دانالو " است که در همایش خیرماندگار شرکت کرده و در سیویلیکا منتشر شده است.
دیدگاه خود را بنویسید