استفاده از ظرفیتهای ادبی کشور میتواند کمک مؤثری در بهبود و توسعه مفهوم نیکوکاری در میان مردم این سرزمین داشته باشد. علیرغم غلبه عناصر نبرد و ستیز در داستانها و افسانهها توصیفات ویژهای نیز در میان آثار ادبی دیده میشود که بیانکننده نیکی به دیگران است.
یکی از شاعران موفق در این حوزه سعدی است. نگاهی گذرا به درونمایه اغلب اشعار و حکایات سعدی نشاندهنده آن است که سعدی علاوه بر داشتن طبعی خلاق و برخورداری از قدرت سخنوری و هنر شاعری، خردمندی فرزانه و معلمی راهشناس و آگاه از رمز و رازهای هستی بوده و تلاش کرده تا اسرار حیات متعالی و هدفدار انسان را بهصورت لطیفترین تعبیرات تفسیر کند.
مفهوم نیکوکاری و احسان
مفهوم نیکوکاری و احسان ازجمله مفاهیم سنت زبانی نوشتاری انسانهای متمدن است و نمود خارجی آن در جزئیات زندگی اجتماعی و اعتقادی و حتی تاریخی دیده میشود.
این مفهوم کارکردهای گوناگونی دارد. در فرهنگ معین ذیل واژه نیکوکاری آمده است:«احسان، بخشش، نکوکرداری، نیک کنشی» و ذیل واژه احسان اینگونه نوشتهشده است:«نیکی کردن، نیکوکاری، بخشش»؛در کنار نیکوکاری مفاهیم دیگری مانند مدارا، نرمی، مهربانی و لطف نیز دیده میشود.
برای مطالعه بیشتر:
1. مفهوم نیکوکاری و احسان در اسلام
در دوره پس از اسلام مفهوم نیکی و نیکوکاری ارتباط نزدیکی با دین پیداکرده و برای این (فعل) پاداش در نظر گرفته میشده است. این پاداشها گاه دنیوی و گاه اخروی بودهاند.
در سوره توبه آیه (128) آمده است:«لَقَد جاءَکُم رسولُ مِن انفُسکُم عزیزٌ عَلیه ما عَنِتُّم حریص ٌعلیکم بالمؤمنینَ رئوفُ رحیم» (به یقین برای شما پیامبری از خودتان آمد که در رنج افتادن شما برای او دشوار است. به جِدّ خواستار هدایت شماست و نسبت به مؤمنان دلسوز و مهربان است.)
از دیدگاه قرآن یکی از رموز اساسی گسترش اسلام و گرایش سریع و شدید همگانی بهسوی آیین خاتم همان اخلاق نیکو و رفتار کریمانه پیامبر (ص) بوده است:«فَبِما رَحمهٍ مِنَ اللهِ لِنتَ لَهُم و لَو کُنتَ فَظاً غَلیظَ القلبِ لَأ نفَضُّوا مِن حَولِکَ»(به مرحمت خدا بود که با خلق مهربان گشتی و اگر تندخو و سختدل بودی مردم از گرد تو متفرق میشدند.) (آل عمران: 159)
پیامبر حتی در سنت رفتاری خود با دشمنان نیز مهربانانه رفتار میکرد؛ به دلیل رفتار نیک و نیکوکاری و محبت پیامبر اسلام بوده است که ظرف مدت بیست سال پس از اسلام تقریباً تمام مردم منطقه سکونت پیامبر مسلمان شده بودند.
2. ادبیات تعلیمی
نیکی و نیکوکاری از مفاهیم ادبیات تعلیمی است. در تعریف ادبیات تعلیمی باید گفت: «آثاری که به تبیین دانش یا مسائل اخلاقی، مذهبی و فلسفی با رویکردی ادبی میپردازند، اثر تعلیمی نامیده میشوند».
این آثار شعر و نثر را در برمیگیرند. از مشخصات بارز انواع شعر تعلیمی ارزشهای اخلاقی و انسانی است. با نظری به درونمایه اشعار تعلیمی اخلاقی آشکار میشود که در این قلمرو وسیع هر آنچه مقدس، والا و زیباست ستایششده و آنچه موجب سقوط اخلاقی انسان میشود نکوهش شده است.
درواقع تجلی روح انساندوستی، اعتقاد به خداوند و مقدسات مذهبی و گرایش به نیکیها و سجایای حمیده از ویژگیهای معنوی شعر تعلیمی است.
3. احسان و نیکوکاری در ادبیات کهن فارسی
توجه به احسان و نیکوکاری در ادبیات کهن فارسی تا به امروز ادامه داشته و شاعران و سخنوران بسیاری در آثار خود بدان پرداختهاند. سعدی از بزرگان ادب فارسی نیز به نیکی و احسان توجه خاصی داشته است.
وی با الهام از پیامهای آسمانی قرآن کریم و رهنمودهای پیامبران و امامان معصوم (علیهمالسلام)، احسان، نیکی و داد و دهش را یکی از مضامین برجسته شعر و سخن خود قرار داده است.
سه رویکرد سعدی
به نظر میرسد در آثار سعدی با سه رویکرد به مهربانی، نیکوکاری و نیکی نگاه شده است:
1.نیکی عقلانی
2.نیکی اعتقادی - دینی
3.نیکی اخلاقی - انسانی
آنچه مهم است سعدی سعی داشته است به اثبات و تثبیت نیکوکاری در آثارش بپردازد.
با توجه به آنکه سعدی در آثارش به مضامین اخلاقی توجه خاصی داشته است، بررسی این مضمون در آثار این سخنور ادب فارسی میتواند در گسترش فرهنگ نیکوکاری و نیکاندیشی بسیار مؤثر واقع شود. بدین منظور در این مقاله نیکوکاری در آثار این شاعر بررسیشده است.
1. نیکی عقلانی در اشعار سعدی
نیکی عاقلانه در آثار سعدی نیکی است که با تلاش و کوشش به دست میآید. سعدی در آثارش مخاطبان را به نیکرفتاری ترغیب میکند. توصیههایی که سعدی در این مورد دارد بخش وسیعی از آموزهها، اندیشهها و تأملات اوست.
برای مثال سعدی صلح را در هر شرایطی بهتر از جنگ میداند حتی وقتی انسان درنهایت قدرت و قوت میتواند در جنگ پیروز شود، او فرد رقیب را دعوت به صلح میکند و میگوید:«صلح کن چون ممکن است روزی دشمن تو به دوست تو تبدیل شود.» این صلحجویی از روی ترس از دشمن نیست، بلکه از روی نیکوکاری عاقلانه است:
بدی را بدی سهل باشد جزا اگر مردی اَحسن الی من أسا
درجایی دیگر او حتی سفارش میکند با دشمن شکستخورده رفتاری نیکو داشته باشید:
چو بر دشمنی با شدت دسترس مرنجانش کو را همین غصه بس
اگرچه سعدی «نکویی کردن با بدان» را بهمثابۀ «بد کردن بهجای نیکمردان» میداند و بر این باور است که «ترحم بر پلنگ تیزدندان/ ستمکاری بود بر گوسفندان» ولی در تحلیل نهایی و در اعماق قلب خود به جامعه و انسانهایی آرمانی یعنی«نیکمردان پارسا» میاندیشد که حتی بر دشمنان خود میبخشایند و «دل دشمنان را هم تنگ» نمیخواهند:
شنیدم که مردان راه خدا دل دشمنان هم نکردند تنگ
تو را کی میسر شود این مقام که با دوستانت خلاف است و جنگ
سعدی در حکایتی از زبان هرمز به پسرش انوشیروان اینگونه میآورد:
شنیدم که در وقت نزع روان به هرمز چنین گفت نوشیروان
که خاطر نگهدار درویش باش نه در بند آسایش خویش باش
نیاساید اندر دیار تو کس چو آسایش خویش جویی و بس
او معتقد است انسان باید هنگام توانگری به فریاد دیگران برسد تا در روز درماندگی فریادرسی داشته باشد:
تو هرگز رسیدی به فریاد کس که میخواهی امروز فریادرس؟
که بر جان ریشت نهد مرهمی؟ که دلها ز زشتیت نیالد همی
سعدی از دریچه خرد و عقلانیت بر دوستی، مهرورزی و نیکوکاری توصیه میکند. او حتی معتقد است با این شیوه میتوان افراد سرکش و ناآرام را در جامعه رام و فرمانپذیر کرد:
ببخش ای پسر کادمیزاده صید به احسان توان کرد و وحشی به قید
عدو را به الطاف گردن ببند که نتوان بریدن به تیغ این کمند
چو دشمن کرم بیند و لطف و جود نیاید دگر خبث از او در وجود
او در این ابیات توصیه میکند که در مقابل دشمن نیز باید با احسان و نیکوکاری رفتار کرد؛ زیرا رفتار نیک از هر سلاح و ابزاری کارآمدتر است. نیکرفتاری با دشمن موجب میشود بدذاتی و پلیدی کردار در وجود او از بین برود.
2. نیکی اعتقادی/دینی در اشعار سعدی
احسان به مخلوقات خداوند یعنی انجام هر کار نیک در حق دیگران. بخشندگی، خیرخواهی، سخاوت، دلسوزی نسبت به دیگران از ویژگیهای یک جامعه آرمانی است، اما این آموزهها همگی در نگاههای دینی سعدی وجود دارد؛
چنانکه پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله فرموده است: «مثل المؤمنین فی توادهم و تراحمهم و تعاطفهم مثل الجسد اذا اشتکی منه عضو تداعی له سائر الجسد بالاسهر و الحمی» (حال مردم باایمان در دوستی با یکدیگر و شفقت نسبت به هم حال پیکرهای است که هرگاه عضوی از آن رنجور شود دیگر اعضای آن کالبد با بیخوابی و تبداری با آن عضو همدردی میکنند).
بههرحال دل خستگان درنگر که باری تو دل خسته باشی مگر
فروماندگان را درون شاد کن ز روز فروماندگی یاد کن
و درجایی دیگر میسراید:
به ایثار، مردان سبق بردهاند نه شب زندهداران دل مردهاند
کرامت جوانمردی و ناندهی است مقالات بیهوده طبل تهی است
به معنی توان کرد دعوی درست دم بیقدم تکیهگاهی است سست
سعدی در سرودن سه بیت ذیل به آیه (13) سوره حجرات توجه داشته و به دو حدیث نبوی نیز نگاهی دارد:
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک پیکرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بیغمی نشاید که نامت نهند آدمی
در قرآن دراینباره آمده است:«یا ایهاالناسُ اِنّا خَلَقناکُم من ذَکَرٍ و أَنثَی و جَعَلناکُم شُعوباً و قَبائلَ لِتَعارَفُوا إنّ أکرَمَکُم عِندَ اللهِ اتقلِکُم» (هان ای مردم هر آینه شمارا از یک زن و مرد آفریدیم و شمارا بهصورت ملتها و طایفهها درآوردیم تا یکدیگر را بشناسید. همانا گرامیترین شما نزد خدا باتقواترین شماست) (حجرات: 13)
بیشتر بخوانید:
یا حدیث: «مثل المؤمنین فی توادهم و تراحمهم و تعاطفهم مثل الجسد اذا اشتکی منه عضو تداعی له سائر الجسد بالسهّر و الحمی» (حال مردم باایمان در دوستی با یکدیگر و شفقت نسبت به هم حال پیکرهای است که هرگاه عضوی از آن رنجور شود دیگر اعضای آن کالبد با بیخوابی و تبداری با آن عضو همدردی میکنند.)
حدیث ذیل نیز بدین نکته اشاره دارد:
«من اصبح، لا یهتمّ بأمور المسلمین فلیس منهم» (هر که را بامداد فراز آید و در اندیشه کارهای مسلمانان نباشد از آنان نیست)
3 .نیکی اخلاقی/انسانی در اشعار سعدی
سعدی گاه به نیکی کردن صرفاً از منظر انسانیت و داشتن رفتار اخلاقی نگاه کرده است؛ در حقیقت «بوستان سعدی عالم انسانیت و تسامح است. در عالم بوستان همه انسانها نسبت به یکدیگر همدلی و همدردی میورزند و با یکدیگر با نیکی رفتار میکنند»؛
برای مثال در حکایتی در باب هشتم گلستان (در آداب صحبت) آورده است:
«رفیقی داشتم که سالها باهم سفرکرده بودیم و نمکخورده و بیکران حقوق صحبت ثابتشده آخر به سبب نفعی اندک آزار خاطر من روا داشت و دوستی سپری شد و بااینهمه از هر دو طرف دلبستگی بود که شنیدم روزی دو بیت از سخنان من در مجمعی همی گفت:
نگار من چو درآید به خندۀ نمکین نمک زیاده کند بر جراحت ریشان
چه بودی ار سر زلفش به دستم افتادی چو آستین کریمان به دست درویشان»
زندگی اجتماعی و با مردم زیستن و با آنان در ارتباط نزدیک بودن و به دردها و رنج های مردم توجه داشتن و در بهبود حال افراد و اجتماع کوشیدن در اعماق اندیشه و احساس سعدی جایگاه مهمی دارد.
آنجا که در قحط سال دمشق مردی باآنکه خوددار است و نیازمند نیست، از رنج دیگران از او پوستواستخوانی برجایمانده و غم بینوایان رخ وی را نیز زرد کرده است، نگاه او بر دوستی که از درماندگی وی در شگفت است نگه کردن عالم اندر سفیه است.
به نظر او وقتی دوستان در دریای مصیبت و تنگدستی غریقاند بر ساحل بودن چه آسایشی تواند داشت؟
نخواهد که بیند خردمند ریش نه بر عضو مردم نه بر عضو خویش
یکی اول از تندرستان منم چو ریشی ببیند بلرزد تنم
چو بینم که درویش مسکین نخورد به کام اندرم لقمه زهر است و درد
توصیهای که سعدی در سازش اخلاقی با تمامی انسانها میکند یک توصیۀ انسانی و اجتماعی است:
به نرمی ز دشمن توان کرد دوست چو با دوست سختی کنی دشمن اوست
به اخلاق با هر که خواهی بساز اگر زیر دست است و گر سرافراز
سعدی معتقد است که بدرفتاری با دیگران موجب میشود انسان بدکردارتر شود، اما نیکی و مهر و نیکوکاری سبب میشود فرد خجالتزده شود و دستش از بدیکردن کوتاه شود:
یکی بربطی در بغل داشت مست به شب در سر پارسایی شکست
چو روز آمد آن نیک مرد سلیم بر سنگدل برد یک مشت سیم
که دوشینه معذور بودی و مست تو را بربط و هم مرا سرشکست
مرا به شد آن زخم و برخاست بیم تو را به نخواهد شد الا به سیم
سعدی در باب دوم بوستان که حدود شش هزار کلمه است، شیوههای نیکوکاری و مهرورزیدن را به صورتهای مختلف تبیین کرده که به شرح زیر بیانشده است:
- مهمان کردن غریبهها
- کمک به آزادکردن زندانیان
- توجه به نیازمندان
- با خوشرویی پاسخ دادن
- در برابر رفتار ناشایست دیگران شکیبا بودن
- درست کردن پناهگاه برای درماندگان
او دریکی از حکایتهایش دربارۀ مردی صحبت میکند که زنبورها بر سقف خانهاش لانه کرده بودند، اما با سادهدلی نمیخواست بگذارد زنبورها از خانهاش بروند.
روزی زنبورها زن صاحبخانه را نیش زدند و باعث آزار او شدند. شاید این تنها موردی است که در این باب باعث میشود که سعدی افراد را به مدارا دعوت نکند.
مفهوم مهربانی و نیکی به دیگران بهتناوب مورداستفاده سعدی قرارگرفته است. نزد او نیکوکاری بر همهچیز ارجح است. سعدی در نیکی به دیگران رفتارهای اجتماعی را در نظر میآورد چه آن نیکوکاری برخاسته از عقلانیت باشد چه برخاسته از دین و اعتقاد یا اخلاق.
اشعار نامحدود
آموزههای موجود در متون ادب فارسی محدود به زمان و مکان نمیشود. نیکوکاری از مفاهیم بسیار مهمی است که در اشعار سعدی به وفور دیده میشود. انواع نیکوکاری در آثار سعدی در سه گروه قرار میگیرد: نیکوکاری مبنای عقلانی دارد، نیکوکاری با توصیههای دینی و اعتقادی مسلمانان همراه است و نیکوکاری بر اساس اخلاق انسانی و رفتاری است.
در میان این سه نیکوکاری، نیکوکاری عقلانی کاربرد بیشتری در اشعار و نوشتههای سعدی دارد؛ زیرا شیخ اجل سعدی اهل اخلاق است. نوع نگارش او ادبیات تعلیمی است و بوستان و گلستان از بهترین آثار حوزه ادبیات تعلیمی ایرانزمین است.
روحیه مدارا و تساهل سعدی آنقدر زیاد است که او را از هرگونه وابستگی قومی، ملی، مذهبی و نژادی فارغ میدارد و عدم تجاوز به جان و مال یا حیثیت دیگران را نه تنها رفتاری اولیه و طبیعی در نظر میآورد، بلکه شرط لازم برای انسان بودن و آدمیت را نیکوکاری اعلام میکند.
این مطلب برداشت و خلاصهای از مقاله "احسان و نیکوکاری از نگاه سعدی" نوشته "معصومه صادقی" است که در همایش خیرماندگار شرکت کرده است و در سیویلیکا نیز منتشر شده است.
دیدگاه خود را بنویسید