از نظر آموزههای دینی، نیکوکاری نخستین تأثیر را در زندگی دنیوی و اخروی شخص گذاشته و سلامت روان دنیوی و سعادت ابدی اخروی او را تضمین میکند. عبادت در هر شکلی که باشد، یکی از عوامل سلامت روان بوده است.
حسن و نيکويي عمل هم به تناسب و سازگاري اجزاي آن با يکديگر، و سازگاري و تناسب مجموعه اجزا با غايت و هدفي است که از انجام آن عمل مدنظر است. بنابراين احسان و نیکوکاری رعايت اين دو تناسب با مقام عمل است.
حال سؤال این است که این فعالیتهای نیکوکارانه چه تأثیری بر سلامت روان دنیوی و سعادت ابدی اخروی افراد دارد. بررسی توصیفی تحلیلی، روانشناختی و استناد به آیات و احادیث، حاکی از آن است که آثار دنیوی چون افزایش طول عمر و روزی، دریافت پاداش الهی و... و آثار اخروی چون چشمپوش از عقاب، رسیدن به نعمتهای بهشتی و پاداش ابدی و... موجب سلامت روان فرد در دنیا سعادت ابدی او در آخرت میگردد.
ردپای نیکوکاری در حوزههای مختلف
نیکوکاری ارتباط تنگاتنگی با عواطف، روح و روان آدمی داشته و نخستین تأثیر را در نفس خود شخص میگذارد. به این معنا که هر کاری که دلها را آرامش میبخشد، اعم از مادی و معنوی، از مصادیق نیکوکاری است.
بنابراین دایره نیکوکاری بسیار گسترده است و نمیتوان دایره نیکوکاری را محدود به حوزه مادیات و کمکهای مالی کرد، و با هر کار پسندیدهای از قول و فعل میتوان آن را انجام داد؛ زیرا انسان بیش از آن که به نیکی مالی نیازمند باشد، خواهان عفو از خطا یا توجه بیشتری از نظر مهر و محبت است.
زندگی انسانی تنها در سایه نیکوکاری است که سلامت مییابد و انسان میتواند انسانیت خود را به نمایش گذارد و جلوههای الهی بودن را نشان دهد. هرچه شخص دارای احسان و نیکوکاری بیشتر باشد، ارزشهای انسانی در او بیشتر گشته، سلامت روان او افزایش و تقویت یافته و حتی میتوان بهترین روابط اجتماعی را در او سراغ گرفت.
در تحقیقاتی که در زمینه اثرات فعالیتهای نیکوکارانه بر افراد انجام گرفته، شد، برخی از این آثار عبارتاند از:
1. مقاله معناشناسی احسان در قرآن
نویسنده علیرضا دهقان پور و ژیلا بخشی، مجله معارف قرآنی، شماره 17 سال1393، در این تحقیق به معانی احسان در قرآن اشاره شده است.
2. مقاله مفهوم شناسي «احسان» در قرآن کريم با بررسي حوزه معنايي احسان فردي
نویسنده محمد مصطفایی، مجله تحقیقات علوم قرآن و حدیث، شماره1، سال 1389، در این تحقیق حوزه معناشناسی احسان و نیکوکاری در بعد فردی مورد بررسی قرار گرفته است.
3. بررسی نقش فضایل اخلاقی در سلامت روانی با رویکرد دینی – روانشناختی
نویسنده علی احمد پناهی، فصلنامه حوزه اخلاق، شماره 27، سال 1396، در این تحقیق نقش مؤثر فضایل اخلاقی در بهبود و تقویت سلامت روان اشاره شده است.
با توجه به تحقیقاتی که تا کنون انجام گرفته، تحقیقی که به آثار روانشناختی فعالیتهای نیکوکارانه در سلامت روان دنیوی و سعادت ابدی اخروی از دیدگاه قرآن و حدیث، بپردازد یافت نشد. لذا در این تحقیق پس از بیان چهارچوب نظری، به آثار دنیوی فعالیت نیکوکارانه بر سلامت فرد اشاره و سپس به آثار اخروی این امور بر سعادت ابدی فرد، پرداخته شده است.
چهارچوب نظری در بررسی فعالیتهای نیکوکارانه
چهارچوب نظری این تحقیق عبارتاند از:
1. سلامت روان
سلامت روانی به معنای توصیف حالت انسان و کیفیت ارتقای حالت روانی که در بهداشت روان فرد مطرح است. معانی سلامت روان هر فردی از نوع جهانبینی، مبانی نظری و فکری، نگاه انسانشناختی افراد و همچنین توانمندیها، ظرفیتها و اهداف آنها نشأت میگیرد.
اگرچه با یکدیگر متفاوتاند، اما لزوماً متناقض نیستند و در هر یک از آنها به بعدی از ابعاد سلامت روانی توجه شده است. سلامت روانی یعنی فراهم آوردن مجموعهای از تواناییها و فضایل، از جمله:
- سازگاری نسبتاً خوب،
- به دور بودن از اختلالات و بیماریهای روانی،
- وجود تعادل میان فرد و محیط برای رسیدن به شکوفایی،
- برقراری ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران،
- تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی،
- رفع تضادها و تمایلات شخصی بهطور منطقی،
- داشتن روحیه و توانایی همکاری با دیگران،
- صمیمیت و ابراز احساسات در روابط بین فردی،
- آگاهی از خود و جهان اطراف،
- سازگاری با مشکلات زندگی،
- احساس امنیت عاطفی و برداشت واقعگرایانه از استعدادهای خود،
توجه به این نکته ضروری است که در سلامت روانی (بهداشت روانی) افراد باید بهاندازهای توانا شده که بتوانند ظرفیتهای جسمی و روانی خود را به حداکثر رسانده و زندگی مفید و هدفمند داشته باشند.
در قرآن کریم چنین به نظر میرسد که نگاه قرآن به مفهوم سلامت روان، نگاهی کلی است و خداوند به تمام ابعاد وجودی انسان توجه دارد:
« وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ»
( انعام/59)
سلامت و بهداشت روان به سطحی از عملکرد اشاره دارد که فرد در آن با خود و سبک زندگیاش آسوده و بی مشکل باشد. چنین مفهومی نیازمند رشد متعادل و بهنجار در تمام ابعاد جسمانی، روانی، اجتماعی و معنوی فرد است.این ابعاد وجودی با هم ارتباط متقابل دارند؛ بهطوریکه مشکلات یک بُعد، ابعاد دیگر، و در واقع سلامتی کلی را با خطر مواجه میکند.
بنابراین سلامت و بهداشت روان از نگاه قرآن کریم چنین است:
بهرهمندی فرد از وضعیت مطلوب جسمانی، روانشناختی، اجتماعی و معنوی؛ بهگونهای که فرد بتواند به زندگی رضایتبخش و سعادتمند دست یابد.
به سخن دیگر، سلامت؛ آن ظرفیت عظیم آدمی است که با شکوفایی فطرت توحیدی حاصل میشود و شکوفایی فطرت توحیدی در گرو تقویت باورهای درست اعتقادی و درونی، برقراری روابط سالم و استوار با خدا، پایبندی به احکام دینی، ایجاد نظام ارزشی شخصی قدرتمند، دوری از گناه و ناهنجاریهای اخلاقی، روابط سالم و سازنده با خود و دیگران و احساس عمیق رضایت از عملکردهای خود و زندگی است.
البته از نگاه قرآن کریم همه این کوششها باید در راستای کمال و سعادت نهایی که همان قرب الهی و وصول به بهشت و رضوان الهی است انجام شود:
«وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ»
(آل عمران: 85)
در قرآن کریم به این ابعاد سلامت روان با عبارات سعادت بزرگ، زندگی رضایتمند و حیات طیبه اشاره شده:
«يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ. ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً. فَادْخُلِي فِي عِبَادِي. وَادْخُلِي جَنَّتِي»
(فجر27-30)
در سایه ایمان و عمل صالح است که فرد به اطمینان قلبی، خشنودی و دوری از اندوه دست یافته، و در نهایت به سعادت و زندگی طیبه میرسد:
«أَلا إِنَّ أَوْلِيَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ. الَّذِينَ آمَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ. لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَياةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ لاَ تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ.»
(یونس/62-64)
نیکوکاری، معنا و عناصر آن در قرآن کریم
در آیات، ضمن بیان مصادیق کارهای نیک، خداوند، مخاطبان قرآن را به انجام دادن کار نیک ترغیب و تشویق میکند. عناصر اصلی در تحقق مفهوم نیکوکاری مهم و مؤثر هستند شامل:
- رساندن نفع و سود نیکو و شایسته ستایش به دیگری؛ کاری که از سر آگاهی و به شکل شایسته انجام گیرد،
- انجام کاری به شکل نیکو و با انگیزه خدایی و رساندن خیر یا سود به دیگری بی چشم داشت و بدون هرگونه پاداش و جبران کردنی،
- عناصر و مؤلفههایی چون ایمان، انگیزه، نیت الهی (حسن فاعلی)، نیک بودن ذاتی کار (حسن فعلی) شکل شایسته انجام کار (هیئت صوری)، رساندن خیر و خوبی به دیگری.
آیاتی که با تصویر بخشهای مهمی از شخصیتهای فکری، عاطفی و رفتاری شماری از پیامبران، آنان را نمونه بارزی از نیکوکاران معرفی میکند:
« وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ »
(قصص:14)
در برخی از آیات بدون تعیین مصادیق نیکی، به نیکی کردن به یکدیگر دستور و سفارش میدهد:
« وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ»
(قصص:77)
نیکوکاری و احسان به معنای انجام دادن نیکو و شایسته یک کار در شکل کامل و تمام آن نیز در برخی از آیات به چشم می خورد:
« خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ»
(تغابن:3)
نیکوکاری و احسان در عین تفاوت مفهومی از جهت مصادیق دارای گستره یکسان است. از این رو در پاره ای از آیات، تقوا:
« وَسَارِعُوا إِلَی مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ. الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»
(آل عمران:۱۳۳ - ۱۳۴)
در پاره ای دیگر ایمان و عمل صالح:
«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا»
(کهف:۳۰)
به انجام دادن کار نیک، تعریف شده است. همچنین از مقایسه برخی آیات با یکدیگر برمی آید که نیکوکاری و انجام عمل صالح:
« وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا»
(نساء:125)
و نیز حسنات:
«مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَی إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ»
(انعام:۱۶۰)
مترادف با احسان به معنای انجام کار نیک است. نیکوکاری و احسان بهصورت یکی از مفاهیم بنیادین و پردامنه قرآن، هر چند بیش از همه در گستره اخلاق به کار رفته است، اما با ترسیم نظامی از ارزشهای اساسی اسلام که در هم تنیده و تفکیک ناپذیرند، شاکله عاطفی و رفتاری و گفتاری مومنان را در حوزه های گوناگون ارتباط با خدا:
« وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ »
(بقره:۵۸)
با خود:
« إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا»
(اسراء:۷)
با دیگران:
« وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا»
(بقره:۸۳)
با دین:
« وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلًّا هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِنْ قَبْلُ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ»
(انعام: ۸۴)
و با بیگانگان:
«فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»
(مائده: ۱۳)
تصویر میکند. توجه قرآن به تصویر جنبههای گوناگون شخصیت شماری از پیامبران و معرفی آنان بهعنوان ونیکوکاران، مانند آیه:
« وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ»
(قصص:14)
دلیل دیگری بر توسعه قلمروی معنای یاد شده قرار گیرد.
تأثیرات فعالیتهای نیکوکارانه بر فرد
فعالیتهای نیکوکارانه بر سلامت روان دنیوی و سعادت اخروی افراد بسیار مؤثر است. آثار دنیوی آن عبارتاند از:
1. آثار دنيوى
اگرچه به تصريح آيات و روايات، آخرت؛ دار جزا و ثواب است و نيكوكاران و بدكاران در آنجا به سزاى اعمال خويش میرسند، اما بسيارى از اعمال علاوه بر آثار اخروى، آثار دنيوى نيز دارند. از مهمترین آنها عبارتاند از:
دريافت پاداش زود هنگام الهى در دنيا
پاداش دنيوى به نيكوكاران يكى از آثار محبت خداوند به آنهاست. خداوند متعال میفرماید:
« قَالُواْ خَيْرا لِّلَّذِينَ أَحْسَنُواْ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَلَدَارُ الآخِرَةِ خَيْرٌ وَلَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِينَ»
(نحل: 30)
بيشتر مفسرین معتقدند عبارت «فىِ هَذِهِ الدُّنْيا» متعلق به «حسنة»، و مراد پاداش دنيوى است. بنابراين، اين آيه پاداش دنيوى را يكى از آثار محبت خداوند به نيكوكاران برمى شمارد. مصاديق متعددى براى «حَسَنة» ياد شده است؛ از جمله: مدح و ثنا بر زبان مؤمنان و هدايت و توفيق بر احسان، كرامتى از سوى خداوند، جامعه صالح، پيروزى، مدح و ثناى الهى و تعظيم و رفعت، باز شدن دربهای مكاشفات و مشاهدات و الطاف.
اين پاداشها را خداوند به نيكوكاران كه آنها را دوست دارد عطا میفرماید:
« وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ يَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَيْثُ يَشَاء نُصِيبُ بِرَحْمَتِنَا مَن نَّشَاء وَلاَ نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ»
(يوسف: 56)
«فَإِنَّ اللّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ»
(يوسف: 90)
اجر مورد نظر در این آیات، اجر دنيوى و در واقع راه رسیدن به سلامت روان است؛ زيرا سخن از پاداشى است كه خداوند به حضرت يوسف (ع) عنايت فرمود و در برابر صبر و پاك دامنیاش او را در زمين قدرتمند و عزيز كرد. وقتى در چنين سياقى میفرماید:
« فَإِنَّ اللّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ»
به تناسب موضوع، قطعا اجرهايى را كه در همين دنيا نصيب بندگان مى گردد نيز در بر مى گيرد. امام صادق(ع) نیز یکی از نشانههای اهل بهشت در دنیا را نیکوکاری میداند فرماید:
« اِنَّ لاِهْلِ الْجَنَّهِ اَرْبَعَ عَلاماتٍ: وَجْهٌ مُنْبَسِطٌ وَ لِسانٌ لَطیفٌ وَ قَلْبٌ رَحیمٌ وَ یَدٌ مُعْطیَهٌ»
بهرهمندی از يارى خداوند
پيمودن راه صلاح هميشه آسان نيست و گاهى افراد با ايمان در مسير تعالى معنوى با مشكلاتى روبهرو میشوند. هر فرد يا جامعهای در هنگام گرفتارى يا رويارويى با مشكلات، دوست دارد يار و ياورى داشته باشد تا در كنارش باشد و به او قوت قلب بدهد.
طبق فرموده قرآن، يكى از آثار محبت خداوند به نيكوكاران اين است كه وعده داده در سختیهای مجاهدت فردى و اجتماعى در كنار آنها و يار و ياورشان باشد:
«وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ»
(عنكبوت: 69)
این این یاری و همراهی الهی است که موجب دستیابی به سلامت روان در دنیا میگردد. براى پى بردن به اينكه خداوند چگونه بندگان نيكوكار خود را همراهى و يارى میکند، مرور گذرا به يادكرد قرآن از سرگذشت پيامبران و پيشوايان الهى و نصرتهای الهى بر آنان كافى است.
با توجه به قرائن موجود در سیاق داستانها، "معيت"در آيه شريفه به مفاهيمى همچون يارى، تأييد، رحمت، فضل، رتبه، عنايت، انداختن ترس در دل دشمنان، ابطال حيله هاى معاندان و دفع دشمنى هاى آنان و... تفسير شده است.
بهرهمندی از رحمت الهى
بعضى از آيات قرآن كريم بهرهمندی از رحمت الهى را يكى از آثار محبت خداوند به نیکوکاران بر میشمارند؛ از جمله آيه:
«ادْعُواْ رَبَّكُمْ تَضَرُّعا وَخُفْيَةً إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ وَلاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفا وَطَمَعا إِنَّ رَحْمَتَ اللّهِ قَرِيبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِينَ»
(اعراف: 55و56)
در این آیه دورى تجاوزكاران از دوستى خدا را بیان داشته، که انضمام اين آيه به آياتى كه محبت خداوند را شامل نيكوكاران مى داند، بهرهمندی از رحمت الهى را اثر محبت الهی، که راه رسیدن به سلامت روان نیز هست، میدانند. اهل لغت، «رحمت» را به رقّت، تعطف، رأفة و مغفرت معنا كرده اند.
در حالیکه رحمت گاهى نيز به معناى نیکوکاری و احسان بدون رقت به كار میرود؛ مثل رحمت خداوند به بندگان. به همين سبب رحمت از سوى خدا نعمت دهى و بخشندگى است و از انسانها دلسوزى و مهربانى.
سفره رحمت خداوند هميشه گسترده است و هيچ مانعى براى استفاده كسى نيست، اما آنچه مايه محروميت انسانها از رحمت خدا میشود دورى جسم و جان آنها از خدا و الطافش است؛ پس وقتى انسان، با احسان اين فاصله را از ميان بردارد، رحمت خداوند هم شامل حالش خواهد شد.
از نگاه ديگر، اين جمله يكى از شرايط اجابت دعا است؛ يعنى اگر میخواهید دعاى شما يك دعاى توخالى و تنها گردش زبان نباشد بايد آن را با "اعمال نيك" خود همراه سازيد، تا به كمك آن، رحمت الهى شامل حال شما گردد و دعايتان به ثمر رسد.
خداوند در آیه دیگر بهرهمندی از رحمت الهى را بهعنوان اثر محبت خداوند به نیکوکاران بیان میداشته و میفرماید:
«تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْحَكِيمِ هُدىً وَرَحْمَةً لِّلْمُحْسِنِينَ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ»
(لقمان: 2ـ4)
با مقايسه اين مجموعه آيات به نظر میرسد محسنين فراتر از مؤمنين و متقين، در سلسله مراحل تكامل، از مرحله پذيرش حق و مرحله ايمان، به مرحله عمل صالح رسیدهاند.
به همين نسبت قرآن براى آنها علاوه بر هدايت و بشارت بودن، رحمت نيز هست. نيكوكاران هم هدايت میشوند و اين كتاب براى آنها رحمت و نعمت است. بنابراین محبت خداوند به نيكوكاران باعث میشود تا آنها به مصاديق رحمت الهى نزديك و از بركات آن بهرهمند، و به سلامت روان در دنیا دست یابند.
برخوردارى از جايگاه والا در دنيا
آياتى از قرآن كريم عنايات خاص خداوند به برخى از پيامبران را بیان میدارد:
«وَكَذَلِكَ مَكَّنِّا لِيُوسُفَ فِي الأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ وَاللّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْنَاهُ حُكْما وَعِلْما وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ»
(يوسف: 21و22)
مشابه همين تعبير در مورد حضرت موسى (ع) نيز آمده است:
«وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَيْنَاهُ حُكْما وَعِلْما وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ»
(قصص: 14)
نيكوكاران اينگونه پاداش داده میشوند و اجر آنها ضايع نخواهد شد. سبب رسيدن اولياى خدا به جايگاه مذكور و در واقع سلامت روان آنان، نيكوكارى است. خداوند متعال هر نيكوكارى را بنا به درجات مختلف احسان، مقدارى حكمت متناسب با مقدار نیکوکاریاش عنايت كند.
بنابراين، يكى از آثار محبت خداوند به نيكوكاران برخوردار شدن آنان از جايگاه هاى ويژه مادى و معنوى در دنيا مى باشد.
دریافت هدایت الهی
طبق آيات قرآن، يكى از آثار محبت خداوند به نيكوكاران و سلامت روان آنها در دنیا، برخورداری از هدايت ويژه است. خداوند در قرآن از جايگاه ويژه حضرت ابراهيم (ع)، فرزندان آن حضرت و پيامبران پيش از وى سخن میگوید و آنها را هدايت شده از سوى خود خوانده، و میفرماید ما نيكوكاران را اينگونه پاداش میدهیم:
«وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ كُلّا هَدَيْنَا وَنُوحا هَدَيْنَا مِن قَبْلُ وَمِن ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ»
(انعام: 84)
هدايت نیکوکاران و محسنين هدايتى خاص و فراتر از هدايت عامه است؛ زیرا به صورت مطلق نيامده، بلكه منحصر در محسنين و بهعنوان نتيجه نیکوکاری آنها ذكر شده است و حكايت از عظمت اين هدايت دارد كه بهعنوان پاداشى ارزشمند براى اهل نیکوکاری، به آنها بخشيده شده است.
در جايى ديگر، جهاد را كه جلوهای از احسان است مايه هدايت به راههای الهى میشمرد:
«وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ»
(عنكبوت: 69)
انتساب هدايت به ذات الهى علامت عظمت این کار است. همچنین آیه:
«تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْحَكِيمِ هُدىً وَرَحْمَةً لِّلْمُحْسِنِينَ... أُوْلَئِكَ عَلَى هُدىً مِن رَّبِّهِمْ...»
(لقمان: 2-5)
دلالت بر هدایتگری خاص خداوند نسبت به نيكوكاران، و به جايگاه ويژه اى که آنان در كنار مؤمنان و متقيان، بلكه بالاتر از آنها دارند، اشاره دارد.
اعتبار اجتماعی دنیوی
نام نیک یکی از آثاری است که برای نیکوکاری بیان شده است. زمانی که با رفتارهای حمایت گرانه خود بتوان باری را از دوش دیگران برداشت و در رفع نیاز آنان مؤثر بود، مشمول دعای افراد شده، و این امر موجب ایجاد حس مثبت در درون فرد میشود.
بنابراین کمک به دیگران و مفید بودن، یکی از علل سلامت روان فرد کمک کننده است. خداوند برخورداری از نام نیک را نیز از پاداشهای نیکوکاران میداند:
« وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ»
(صافات: ۷۵)
و اعطاى قدرت و منزلت اجتماعى در همین راستا به محسنان داده میشود:
« وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ يَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَيْثُ يَشَاءُ نُصِيبُ بِرَحْمَتِنَا مَنْ نَشَاءُ وَلَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ»
(یوسف: ۵۶)
در حقیقت کسی که در جامعه نیک نام شد، معتبر میشود و به مقام داوری نیز میرسد و مردم او را حاکم در میان خویش قرار می دهند و از حکمیت و اعتبار آن بهره مند میشود:
«وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا ۚ وَكَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ»
(یوسف: ۲۲)
امام صادق (ع) درباره نقش بخشندگی در تحقق محبت و کسب گرایش مردمی به شخص نیکوکار میفرماید:
«ثَلاثٌ تـُورِثُ المَحَبَّه: الـدَیـنُ وَ التَّـواضُعُ وَ البَذلُ»
چه بسا تهی بودن از نام نیک سبب افسردگی و از دست دادن رغبتها میشود.
تکریم شخصیت افراد و سلامت عمومی جامعه
بخشش و نیکوکاری شرایط ویژهای همچون بدون منت نهادن بر فرد مقابل و ایجاد مزاحمت برای او، یکی از این شرایط است. اصل در دین، تکریم شخصیت افراد است. بخشش نباید به سلامت شخصیت و وجهه اجتماعی نیازمندان آسیب برساند.
از این رو، دستورهای دین بهگونهای تعریف شده است که فرد بخشنده باید از خداوند به دلیل دریافت پاداشهای فراوان شاکر باشد و وجود نیازمند را برای ارتقای معنوی خود فرصتی نیک بشمارد، نه تهدیدی برای ارتقای مادی خویش.
بخشش و نیکوکاری از سر فخرفروشی یا بهقصد تطمیع دیگری، ارزشی ندارد و تمایلات شخصی فرد را تأمین میکند. خداوند میفرماید:
«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَتُبْطِلُوا صَدَقَاتِکمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذَی»
(بقره: 264)
در سیره ائمه(ع)، بخشش فراوانی به چشم میخورد. نمونهای از آن در سوره انسان آمده است که امام علی (ع) و خانوادهاش، سه روز گرسنه مانده و غذای روز سوم خود را نیز به نیازمند بخشیدند. خداوند متعال میفرماید:
«وَ یطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکینًا وَ یتِیمًا وَ أَسِیرًا إِنَّمَا نُطْعِمُکمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لاَ نُرِیدُ مِنکمْ جَزَاءً وَ لاَشُکورًا»
(انسان: 8 -9)
بیگمان علنی انجام دادن احسان و بهجا آوردن آشکار آن، امری طبیعی است، ولی بهترین جلوه آن در این سخن امام باقر (ع) اشاره شده است:
« أربَعٌ مِن کُنُوز البِرّ: کِتمانُ الحاجَه وَ کِتمانُ الصَّدَقَهِ وَ کِتمانُ الوَجَع وَ کِتمانُ المصیبَهِ»
نیکوکاری در برخی از امور به شکل نهان آن بسیار با ارزشمندتر است. امام صادق (ع) نیز به این نکته توجه کرده و میفرمایند:
«لا یَتـِمُّ المَعروفُ اِلا بِثَلاثِ خِصـالٍ: تَعجیلِه وَ تقلیلِ کَثیرِه وَ تَرکِ الامتِنانِ بِه»
بر اساس قانون تکریم انسانها، در سفارشهای دینی آمده است که انفاقهای مستحبی را به شکل پنهانی انجام دهید تا شخصیت افراد حفظ شود. همچنین گفتهشده قرض دادن، هجده برابر صدقه دادن پاداش دارد. نکته روانشناختی این دستور میتواند افراد را به تلاش برای ادای دین، تکریم شخصیت آنان و کمک به سلامت عمومی جامعه تشویق کند.
افزایش طول عمر و برکت در زندگی
از دیگر آثار و برکات نیکوکاری میتوان به افزایش عمر و برکت در مال و ثروت اشاره کرد. رسول اکرم(ص) ضمن بیان اعمالی که موجب طول عمر میشود، به احسان بهعنوان مهمترین عامل اشاره کرده و میفرماید:
« اِنَّ القَومَ لَیَکونونَ فَجَرَهً وَ لا یَکونونَ بَرَرَهً فَیَصِلونَ اَرحامَهُم فَتَنمى اَموالُهُم وَ تَطولُ اَعمارُهُم فَکَیفَ اِذا کانوا اَبرارا بَرَرَهً!»
همچنین ایشان در جای دیگری میفرماید:
« اَلصَّدَقَهُ عَلى وَجهِها وَاصطِناعُ المَعروفِ وَ بِرُّ الوالِدَینِ وَ صِلَهُ الرَّحِمِ تُحَوِّلُ الشِّقاءَ سَعادَهً وَتَزیدُ فِى العُمرِ وَ تَقى مَصارِعَ السُّوءِ»
امیرمومنان علی (ع) نیز میفرماید:
«کَثرَهُ اصطِناعِ المَعروفِ تَزیدُ فِى العُمُرِ وَ تَنشُرُ الذِّکرَ »
در همین رابطه امام صادق (ع) نیز میفرماید:
« اَلبِرُّ وَ حُسنُ الخُلقِ یَعمُرانِ الدّیارَ وَ یَزیدانِ فِى العمارِ»
امام صادق (ع) میفرماید:
«یَعیشُ النّاسُ بِاِحْسانِهِمْ اَکْثَرَ مِمّا یَعیشونَ بِاَعْمارِهِمْ وَ یَموتون بِذُنوبِهِمْ اَکْثَرَ مِمّا یَموتونَ بِآجالِهِمْ»
ین بدان معناست که تأثیر نیکوکاری در افزایش عمر یک تأثیر شگرف و اساسی است.
رهایی از گرفتاری و اندوه
بسیاری از گرفتاریها و مشکلات اندوهزا را میتوان با نیکوکاری برطرف، و زمینههای ایجاد و رشد سلامت روان را ایجاد کرد:
«وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ»
(صافات، ۷6)
پیامبر اکرم (ص) نیز درباره این اثر احسان در زندگی میفرماید:
« اَحِبُّوا المَعروفَ وَ اَهلَهُ فَوَالَّذى نَفسى بِیَدِهِ اِنَّ البَرَکَهَ وَ العافیَهَ مَعَهُما»
حضرت امیرالمومنین علی (ع) نیز میفرماید:
« عَلَيْكَ بِالإِحْسَانِ فَإِنَّهُ أَفْضَلُ زِرَاعَةٍ وَ أَرْبَحُ بِضَاعَةٍ»
همچنین امام حسین (ع) میفرماید:
«هر مؤمنی گره از کار مؤمنی بگشاید خداوند هفتاد مشکل از دنیا و آخرتش میگشاید.»
ایجاد روحیه از خودگذشتگی، همدلی و تعاون
انسان سرشتی اجتماعی دارد و به زندگی به صورت دستهجمعی نیازمند است. بنابراین، همدردی، همکاری و یاری دیگران بهعنوان عضوی از یک جامعه، ماندگاری و دوام او را در بین هم نوعانش تضمین کرده، و به پیشرفت جامعه کمک میکند.
بر این اساس از خودگذشتگی، همدلی و تعاون موجب ایجاد روحیه دیگرخواهی شده که بدون انتظار دریافت پاداش یا تحقق اهداف، انسان را بهسوی انجام عمل خیر میکشانده، و تعاون و همدلی یکی از مهارتهایی است که افراد را در نزدیک شدن به یکدیگر و پدید آمدن احساس انسان دوستانه و از خودگذشتگی یاری میدهد.
امیرمومنان امام على (ع) در بیان ارزشگذاری هر فرد انسانی به میزان احسان او توجه میدهد و میفرماید:
« قیمَهُ کُلِّ امْرِى ءٍ ما یُحْسِنُهُ»
این ویژگی اخلاقی را بهعنوان یک ارزش از کوچکترین واحد اجتماعی یعنی خانواده نهادینه کرد. به دلیل آنکه تقلید یکی از عوامل مؤثر در پرورش کودکان است، والدین میتوانند با نیکوکاری و خیرخواهی، فرهنگ همدلی، از خود گذشتگی و نوعدوستی را در فرزندان خود نهادینه سازند.
آموزش اخلاقیات به فرزندان از آغاز تولد آغاز میشود. حتی ارتباط مستقیم روحیات و حالات روانی مادر با جنین، سبب انتقال خلق آنها به یکدیگر میشود. بنابراین، کمک زن باردار به دیگری، احساس ارزشمند بودن و رضایت از زندگی، تأثیر مثبت بر رشد جنین را به دنبال دارد. پس از تولد نیز آموزش یاری دیگران، گاه به صورت مستقیم و گاهی به شکل غیرمستقیم باید انجام شود.
تشویق به نیکوکاری، پس از امر به واجب
انفاق یکی از واژههای دینی است که بارها در آموزههای قرآنی روایی از آن یاد شده، و سیاستهای تشویقی فراوانی برای این گذشت مالی، در نظر گرفتهشده است.
مانند اینکه هر چه انفاق شود، خداوند جای آن را پر میکند؛ انفاق در راه خدا، مانند برداشتن آجر از ساختمانی نیست که جایش خالی شود، بلکه همانند برداشتن سطل آبی از رودخانه است که زود جایش پر میشود:
«قُلْ إِنَّ رَبِّی یبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ یقْدِرُلَهُ وَ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیءٍ فَهُوَ یخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیرُالرَّازِقِینَ»
(سبأ: 39)
قرآن کریم توجه به بخشش مالی را در کنار دیگر عبادت بیان داشته است. در بیشتر موارد، زکات دادن پس از نماز خواندن آمده، که میتواند در درونی شدن دینداری افراد و توجه به رشد معنوی همه جانبه آن کمک کند:
«رجالٌ لا تُلْهِیهمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیعٌ عَنْ ذِکرِ اللّهِ وَ إقَامِ الصَّلاَةِ وَ إِیتَآءِ الزَّکاةِ یخَافُونَ یوْماً تَتَقَلَّبُ فیهِ القُلُوبُ و الْأَبْصَارُ»
(نور: 37)
در آموزههای دینی، نه تنها به بخشش، که به رقابت در این زمینه نیز توجه زیادی شده، و قرآن در این زمینه از سرعت زیاد سخن میگوید و از واژه سبقت گرفتن بر دیگران در کارهای خیر یاد کرده است. چنانچه چنین فضایی بر جامعه حاکم شود، نیازمندان واقعی آن از کرامت و تمکن مناسب برخوردار میشوند. خداوند متعال میفرماید:
«وَ سَارِعُوا إِلی مَغْفِرَةٍ مِن رَّبِّکمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُها السَّماواتُ والأرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ ینْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ»
(آل عمران: 133-134)
« لِکلٍّ جَعَلْنا مِنکمْشِرْعَةً وَ مِنْهاجا وَ لَوْ شَاءَ اللّه لَجَعَلَکمْ أُمَّةً واحِدَةً وَلکن لِّیبْلُوَکمْ فِی مَا آتاکمْ فاسْتَبِقُوا الخَیرَاتِ إِلَی اللّه مَرْجِعُکمْ جَمِیعا فَینَبِّئُکمْ بِما کنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ»
(مائده: 48)
اسلام به همان اندازه که از تلاش برای به دست آوردن درآمد از راه درست یاد کرده، به همان نسبت نیز افراد را از وابستگی به مال باز داشته است. مال در زندگی فرد دیندار تنها وسیلهای برای کسب رضایت خداوند است که با انجام وظایف مالی محقق میشود. امام سجاد(ع) میفرماید:
«بهرهبرداری از مال کمال مردانگی است»
دین، موافق انباشت مال نیست، بلکه آن را در چرخه اقتصادی جامعه و نیز تأمین نیازهای شخصی، خانوادگی و نوعدوستی جست وجو میکند.
برقراری عدالت اجتماعی
نیاز و فقر در اسلام، پدیده ناهنجاری شناخته میشود و سبب اصلی آن، هرچه باشد، چه تنبلی و تنپروری فرد، چه سیاستهای اقتصادی نادرست حاکمان و چه ستمهای مالی سودجویان، ناپسند است.
اصل بر تلاش افراد و حمایت حاکمان جهت برقراری عدالت و مساوات در جامعه است، تا از سطح نیازمندان کاسته شود. خداوند متعال برای شیوه بخشیدن نیز قانونهای ویژهای تعیین کرده است:
«وَ لا تَجْعَلْ یدَک مَغْلُولَةً إِلی عُنُقِک وَ لا تَبْسُطْها کلَّ البَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوما مَحْسُورا»
(اسرا: 29)
اعتدال و میانهروی در بخشش یکی از ستونهای تداوم این رفتار، و ایجاد و رشد سلامت روان در افراد جامعه است.
افزایش روزی و اتمام نعمت
خداوند در آیه:
« ثُمَّ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ تَمَامًا عَلَى الَّذِي أَحْسَنَ وَتَفْصِيلًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَعَلَّهُمْ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ»
(انعام:154)
یکی از اسباب و عوامل اعطای نعمت و اتمام آن را نسبت به بنی اسرائیل، مساله نیکوکاری ایشان در برخی از زمان های گذشته یاد میکند. همچین در آیه:
« فَآتَاهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الْآخِرَةِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»
(آل عمران:148)
سعادت دنیا و زندگی نیک و آسایش، آرامش، و سلامت روان را از آثار احسان ونیکوکاری اشخاص و یا جوامع بر شمرده است. در آیه:
« وَقِيلَ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا مَاذَا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قَالُوا خَيْرًا لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ وَلَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِينَ»
(نحل:30)
نیز به پاداش احسان توجه داده و مردمان را به نیکوکاری تشویق و ترغیب میکند.
رهایی از دام گناه، دست یابی به عفت، و اجابت دعا
دستیابی به هدایت خاص، بهرهمندی از هدایت قرآن، بهرهگیری و تأثیرگذاری آیات قرآنی و سلامت روان افراد، از آثار دیگر احسان شمرده شده است:
«وَهَذَا كِتَابٌ مُصَدِّقٌ لِسَانًا عَرَبِيًّا لِيُنْذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَبُشْرَى لِلْمُحْسِنِينَ»
(احقاف:12)
و آیه:
«إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ »
(یوسف: ۲۳)
زیرا نیکوکاری موجب میشود تا انسان در راه مطمئن الهی قرار گیرد و بتواند به ریسمان الهی بیاویزد و با بهرهمندی از آن به سلامت و سعادت دنیوی و اخروی دست یابد:
« وَمَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَإِلَى اللَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ»
(لقمان:۲۲)
اینگونه است که خداوند فرد را از امدادهای خاص و غیبی خود برخوردار، و یاری و نصرت الهی شامل حال او میگردد:
« إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَالَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ»
(نحل: ۱۲۸)
و آیه:
« وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ»
(عنکبوت:۶۹)
و هرگاه در حق خود و یا دیگری دعایی کند از سوی خداوند مورد قبول و استجابت قرار می گیرد و خداوند حوائج دنیوی و اخروی او را برآورده می سازد:
«كَانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ. فَآتَاهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الْآخِرَةِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»
(آل عمران:۱۴۷-۱۴۸)
2. اثرات اخروی
از آنجا که جزئيات آثار اخروى محبت خداوند؛ به لحاظ عظمت و غيرمادى بودن؛ بهآسانی قابل توصيف نيست. به همين علت، اغلب آيات مربوط به پاداشهاى اخروى، بدون بیان جزئیات پاداش آن، و سربسته يا در قالب تمثيل به نعمتهای مادى دنيا اشاره شده است.
شايسته شدن براى دريافت تحيت الهى
شايستگى اهل نیکوکاری و احسان به حدى میرسد كه قابليت دريافت تحيت الهی را از سوى خداوند پيدا میکنند. مثلاً قرآن كريم هنگام ذكر داستان برخى از انبيا الهی، به آنها سلام داده، و بلافاصله خداوند میفرماید:
«سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ»
(صافات: 79-80)
مشمول شدن به این تحیت الهی، موجب رسیدن به مقام سعادت اخروی فرد میگردد و این مقام اختصاص به برخی از بندگان خداوند ندارد بلکه امری عمومی و فراگیر است.
پذيرفته شدن عمل
در آیات قرآن خداوند به نیکوکاران وعده دریافت پاداش الهی و پذیرش عمل را اینگونه بیان میدارد:
« قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ»
(صافات: 102-105)
این وعده پذیرش عمل حکایت از محبت ویژه خداوند به نیکوکاران و محسنین، و مقبول واقع شدن احسان و نیکوکاری این افراد است.
مصونيت از سرزنش و عقاب
طبق آیات قرآن کریم اگر كسى از روى خيرخواهى و با قصد نيكوكارى عملى انجام دهد و اتفاقاً خسارتى به بار آيد ضامن نخواهد بود. علماى دين با توجه به اين آيات «قاعده احسان» را پایهگذاری کرده اند. بهعنوان نمونه آيات 86 تا 93 سوره توبه، مردم در مواجهه با دستور جهاد به سه گروه تقسیمشدهاند و در مورد گروه سوم آمده است:
«مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِن سَبِيلٍ»
(توبه: 91)
هرچند اين آيات در فضاى خاص و ناظر به جهاد نازل شده، اما با توجه به اينكه معارف قرآنى به مورد نزول تخصيص نمییابند، شامل همه افراد و زمانها میشود. بنابراين يكى از آثار محبت خداوند نسبت به نيكوكاران اين است كه علاوه بر ايمنى از عذاب اخروى، در دنيا نيز سرزنشى بر آنها نيست و از عقوبت تشريعى در امان خواهند بود.
دریافت پاداش الهی
با توجه به آنکه خداوند متعال پاداش و عقوبت بسيارى از اعمال انسانها را در دنيا به آنها میچشاند، اما ظرفيت جهان مادى بهاندازهای نيست كه بشود همه كردارهاى انسانها را در آن جزا داد. طبق آيات قرآن كريم، جهان آخرت دار مجازات است.
آنجاست كه نيكوكاران و بدكاران به جزاى واقعى اعمال خويش میرسند. نیکوکاران و محسنين نیز مانند ديگر بندگان محبوب خداوند، اگرچه از بعضى آثار محبت خداوند در دنيا بهره میبرند، اما جلوهگاه اصلى آثار محبت خداوند به آنان، در جهان آخرت خواهد بود و پاداش كامل و وافى را در آنجا دریافت خواهند کرد.
خداوند متعال به نيكوكارانى كه با تمام وجود تسليم خدايند، پاداشى را در نزد خودش وعده میدهد:
«بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ»
(بقره: 112)
نوع بيان اين آيه و اضافه تشريفى اجر به مقام ربوبى خداوند نيز خود نشان از عظمت توصیفناپذیر پاداش چنين افرادى است؛ پاداشى كه در آیهای ديگر با عبارتى متفاوت اینگونه بيان میشود:
«لَهُم مَّا يَشَاءونَ عِندَ رَبِّهِمْ ذَلِكَ جَزَاء الْمُحْسِنِينَ»
(زمر: 34)
در قرآن، عظمت پاداشهاى اخروى خداوند به بندگان قابل تصور نيست:
«فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاء بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ»
(سجده: 17)
همچنین طبق آیات قرآن از انواع دریافت پاداش الهی در آخرت به نیکوکاران به: رستگاری و سعادت:
« هُدًى وَرَحْمَةً لِلْمُحْسِنِينَ.... أُولَئِكَ عَلَی هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.»
(لقمان:۳- ۵)
جلب رحمت خاص خداوند:
« إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ»
(اعراف:۵۶)
رهایی از عذاب الهی:
« أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ»
(زمر:۵۸)
محبوبیت و دوستی خداوند:
« وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»
(بقره:۱۹۵)
فرجام نیک در زندگی دنیوی و آخروی:
« وَمَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَإِلَى اللَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ»
(لقمان:۲۲)
تکفیر گناهان و محو بدیها و گناهان از سوی خداوند:
«إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ذَلِكَ ذِكْرَى لِلذَّاكِرِينَ»
(هود:۱۱۴)
و رفع مواخذه و توبیخ:
« مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ»
(توبه:۹۱)
و... میتوان اشاره کرد.
بهرهمندی از نعمت هاى بهشتى
يكى از آثار اخروى محبت خداوند به نيكوكاران اين است كه آنها را شايسته بهرهمندی از نعمتهای بیپایان الهى در بهشت برين میگرداند. برخی از این آیات که بهصراحت از این نعمتها سخن میگویند، عبارتاند از:
«لِّلَّذِينَ أَحْسَنُواْ الْحُسْنَى وَزِيَادَةٌ وَلاَ يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَلاَ ذِلَّةٌ أُوْلَـئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ»
(يونس: 26)
از نيكوكاران بهعنوان اهل بهشت كه در آن دارای حيات جاودانه اند ياد شده است. در آیات دیگری میفرماید:
« وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ»
(مائده:85)
و آیه:
«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي ظِلَالٍ وَعُيُونٍ.وَفَوَاكِهَ مِمَّا يَشْتَهُونَ.كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ.إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ »
(مرسلات: 41ـ44)
نيكوكاران را بهره مند از نعمتهای بهشتی خوانده، تأكيد میکند كه اين تنعم، پاداشى است كه خداوند در برابر احسان بندگان نيكوكار به آنها تفضل كرده است. در آيه ديگرى بهرهمندی از اين نعمتها را كاميابى بزرگ میخواند:
« وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»
(توبه: 100)
از مجموع آيات چنين برمیآید كه خداوند متعال در اثر محبتى كه به نيكوكاران دارد آنها را از نعمتهای توصیفناپذیر بهشتى بهرهمند ساخته و اين سعادت براى آنها ابدى خواهد بود.
نتایج و یافتههای پژوهشی
از بررسى آيات قرآن كريم چنين برمیآید كه خداوند به بعضى از بندگانى كه اوصاف شایستهای دارند محبت دارد. در ميان اين محبوبان، اهل احسان جايگاه ویژهای دارند. نتایج و یافتههای پژوهشی این تحقیق عبارتاند از:
- قرآن کریم آثار دنیوی و اخروی براى محبت خداوند به محسنين برمیشمارد، که تأثیرات مستقیم بر سلامت روان این افراد در دنیا و سعادت اخرویشان دارد.
- آثار دنيوى چون: هدایت، دریافت پاداش الهی، یاری خداوند، دوری از گناه و بهرهمندی از رحمت الهی و... موجب سلامت روان فرد گشته و انگیزه او را در انجام و تقویت کارهای نیکوکارانه افزایش میدهد.
- آثار اخروی چون: نعمتهای بهشتی، پاداش افزونتر، دریافت تحیت الهی، رهایی از عقاب و... موجب کسب خشنودی الهی از فرد نیکوکار و قرار گرفتن در جوار رحمت الهی و سعادت جاودان و ابدی میگردد.
- با توجه به آثار دنیوی و اخروی که درآیات و احادیث در این پژوهش به آنها دست یافتیم، حکایت از آن دارد که عدم درک عالم آخرت برای افراد دنیا، موجب گشته تا خداوند آثار احسان و فعالیتهای نیکوکارانه را بیشتر در دنیا برای افراد بشر آشکار کند، تا موجبات تشویق و ترغیب آنان به این امر فراهم آید. امری که بنا به وعده مکرر الهی در آیات، قطعاً موجب سلامت روان خود فرد در دنیا شده، و سعادت ابدی او در آخرت را به همراه خواهد داشت.
پیشنهاد میشود سایر موضوعاتی که در رابطه با فعالیتهای نیکوکارانه است از دیدگاه قرآن و احادیث مورد پژوهش قرار گیرد، تا جنبههای گوناگون این خیر عظیم الهی بیشتر آشکار گردد.
این مطلب برداشت و خلاصهای از مقاله "آثار روانشناختی فعالیتهای نیکوکارانه بر سلامت روان دنیوی و سعادت ابدی اخروی از دیدگاه قرآن و حدیث" نوشته "خدیجه احمدی بیغش"، است که در همایش خیر ماندگار شرکت کرده است و در سیویلیکا نیز منتشر شده است.
دیدگاه خود را بنویسید