کتابچه مجموعه سواد وقفنامههای زنجان که در این جا بدان میپردازیم، شامل دوازده وقفنامه میباشد و همه آنها رونوشت یا سواد از سند اصلی وقفنامهها است که طی دوازده سال (1209- 1286 هجری قمری) بازنویسی و در آن ثبت گردیده است.
تعداد صفحات سفید این کتابچه میرساند که قرار بوده مجموعهای مفصل از وقفنامهها را شامل باشد که به دلایل نامعلوم از تحریر آن منصرف شدهاند. سرفصلهای دوازده گانه این وقفنامهها عبارتند از:
- وقفنامه مسجد و مدرسه نصرالله خان افشار،
- وقفنامه ملایوسف قارپوزآبادی،
- وقفنامه یک باب اطاق در جنب کاروانسرای حاجی محسن،
- وقفنامه قریه قیاس،
- وقفنامه پنج باب دکان در میدان زنجان،
- وقفنامه ستاره خانم،
- وقفنامه کاروانسرای حاجی برات،
- وقفنامه کتاب حاج عبدالحسین،
- تا 12. چهار وقفنامه آخر مربوط به قریه اردلان زنجان است.
موقوفه مسجد و مدرسه نصرالله خان
مسجد و مدرسه نصراللهخان در شهر تاریخی زنجان در دوره فتحعلیشاه قاجار به سال 1239 هجری قمری در محلهای به همین نام در بافت مرکزی شهر توسط نصرالله خان افشار ساخته و طی وقفنامه مفصل واگذار گردیده است.
در قسمتی از همین سند درباره شخص واقف که خود حاکم شهر هم بوده آمده: «نخبة الاعیان و الحکام الفخام نصرالله خان زیده عزه و اقباله» که توقیفات ابدیه و تأییدات سرمدیه در جنب دولتخانه خود احداث و بنیاد فرمود «بعنوان الله تعالی و حسن توفیقاته و محاسن تأییداته» در غایت استحکام و نهایت اهتمام صورت انجام پذیرفته است.
وقفنامه نصرالله خان افشار
بر اساس این وقفنامه قسمتی از املاک زراعی دو قریه چراغ حصاری و کلیجه ایجرود و عایدات آسیاب و حمام واقع در دارالسعاده زنجان وقف بر مسجد و مدرسه خود کرده و تولیت موقوفه را به آقا فتح الله که اعلم علمای آنجا بوده، میدهد که وی صاحب اختیار است هرکس را بخواهد به امامت و نماز جماعت منصوب فرماید و از مداخل موقوفات که تفصیل آن آمده به جهت او مقرر دارد و مدرس به جهت تدریس و تعلیم مدرسه در صورتی که خود نیز از آن امتناع فرماید معین و وظیفه نیز به جهت مؤذن و خادم و سالیانه ایشان در مدرسه و مسجد در دست او باشد. املاک وقف نصرالله خان:
- جهت مسجد و مدرسه قریه چراغ حصاری من محال سهروردی از شش دانگ دو دانگ.
- قریه کلیجه سه دانگ و شش دانگ،
- یک طاحونه علیا به جهت مصارف و مخارج مدرسه و مسجد و خرج تعمیر به مقتضای مصلحت و صوابدید.
- حمام واقعه در دارالسعاده زنجان از شش دانگ سه دانگ.
شرایط وقف واقف
- در صورت نبودن احتیاج به تعمیر مدرسه، کل مداخل و منافع املاک و طاحونه و حمام را صرف وظیفه امام، مؤذن و خادم و مدرس مدرسه و مباشر دخل و خرج و سایر مباشران و کارکنان که ضرور در کار باشد و وجه گذاران طلاب به اقل ما یقنع برسد.
- پل مستحدثه واقف نیز داخل تعمیر است؛ یعنی پلی که در رودخانه دارالسعاده زنجان ساخته هر وقت احتیاج به تعمیر بههم برساند از موقوفات مسجد و مدرسه تعمیر نمایند.
- برکه که تحت الارض در جنب مدرسه که آن را «چهل پله» نامند در حالت احتیاج به تعمیر و همچنین خلوتخانه در صورت انهدام و حمام و یا جزو دیگر از موقوفات که تعمیر آنها لازم باشد.
- هرسه منصب: تولیت و امامت و تدریس او اولی است و به آقا فتح الله واگذار گردیده است. سید محمد مجتهد زنجانی در وقفنامه مسجد و مدرسه نصرالله خان افشار چند تن از علمای بزرگ زنجان آن عصر پای وقفنامه را مهر و شاهد بودهاند از جمله آقا سید محمد مجتهد زنجانی با مهر بادامی شکل و سجع مهر: محمد ابن قاسم الحسینی که در معرفی وی آمده است:
سید محمد مجتهد متوفی به سال 1269 هجری قمری در زمان فتحعلیشاه و به دستور عبدالله میرزا دارا حاکم زنجان از قریه سیردان طارم به زنجان آورده شده تا در مسجد جامع شهر ضمن اقامه نماز جمعه و جماعت و ترویج دین، حوزه علمیه را نیز دایر نمایند.
این مطلب در یکی از تألیفات آن مرحوم موسوم به «انیس الفقها» آورده شده است. آقا سید محمد مجتهد با همراهی حاجی میرزا ابوالقاسم مجتهد در جریان فتنه ملا محمد علی زنجانی شرکت و در انهدام فتنه مزبور اقدام نمودند. از ایشان کتابها و تألیفاتی بدین شرح برجا مانده و موجود است:
- انیس الفقها،
- مناسک حج،
- رساله عملیه،
آرامگاه وی در خیابان نواب صفوی و در حد فاصل بازار پایین و قبرستان پایین قرار دارد. بر روی قبر وی متن زیر به خط ثلث حک شده است:
«قدار تحل الی الدار السرور عالم الاطلاق الشهیر فی آفاق الذی من علمه خشیته التعب بالسیاق السیاق و من حلاوته حلمه جل الاخلایق فی الاشیاق اعلم العلما السید المولی السند المعتمد السید محمد المجتهد طاب ثراه و جعله الجنته و مسکنه و مأوته فی التاسع من عشر شهر جمادی من عشر الشهور التاسع من العشرسابع من الماه الثالث من الف الثانی 1296»
آخوند ملاعلی زنجانی در سایر وقفنامچهها تولیت موقوفات به آخوند ملا علی (زنجانی) و اولاد ذکور او واگذار گردیده. او در سال 1284 هجری قمری کتابخانه مسجد چهل ستون را تأسیس کرد که به نوعی نخستین کتابخانه عمومی شهر نیز به شمار میآید. در متن وقفنامچه، وی این گونه معرفی شده است:
«و تولیت املاک مزبوره محدوده را به جناب علامة العلما و المجتهدین رئوس الفضلاء و المحققین قدوة الانام و حجة الاسلام آقای آخوند ملا علی مدظلهالعالی رئوس الازالی و لأعالی مفوض نمود و بعده اطال الله بقائه انشاءالله تعالی با اکبر اولاد ذکور شریعت مدار نسلاً بعد نسل و در صورت انقراض حفظهم الله عن الانقطاع با مجتهد جامع الشرایط است و در ضمن العقد شرط گردید مادامی که از اولاد سرکار شریعتمدار طالب علم باشند.»
قصیده میرزا خرم در انتهای «صورت وقفنامه نصرالله خان» در رسای فوت آخوند ملا علی است که در آن مقام علمی وی با زبان شعر توصیف گردیده است.
برای مطالعه:
سابقه تاریخی اماکن موقوفه زنجان
در مجموع وقفنامههای بازخوانی شده به اماکن تاریخی مختلف که کارکرد عامالمنفعه در آن مشاهده میشود و بخش مهمی از هویت تاریخی این شهر را تشکیل میدهند، تعلق دارد. بدین منظور سیر تاریخی این موقوفات و دوره آن اشاره میگردد:
1. مساجد جامع زنجان در عصر قاجار
مسجد جامع زنجان: مساجدی که در این شهر صدق جامع بر آنها شود یکی مسجد معتبری است که بانی آن مرحوم عبدالله میرزای دارا بوده است. تاریخ بنای آن 1237 هجری میباشد که بعضی موقوفات از قریه و قیصریه و حمام دارد. تولیت آن الان با محمد حسین میرزای پیشخدمت، ولد مرحوم امیرزاده محسن میرزای امیر آخور است.
مسجد دیگری هست که مرحوم میرزا ابوالقاسم مجتهد سی سال قبل ساخته است. سه طرف این مسجد تمام و یک طرف آن ناتمام است. مسجد دیگر هست که اهل شهر در هزار و دویست و هشتاد و چهار ساختهاند و خرابی چندانی ندارد. مسجد دیگر مسجد و مدرسهای است که مرحوم نصرالله خان نایب شهر در 56 سال قبل بنا کرده و موقوفاتی دارد.
مسجد دیگری هست معروف به مسجد مرحوم حاجی میرزا ابوالقاسم از ابنیه قدیمه است که 60 سال قبل مرمت شده و باز خیلی خرابی دارد. موقوفات زیادی هم برای این مسجد هست. مسجد دیگری در هزار و صد و هفتاد و سه (هجری) حاجی پیر ولی نامی بنا نموده و چون ملا محمدعلی بابی معروف آن را تعمیر کرده، حالا مشهور به مسجد ملا محمد علی است. این مسجد خرابی زیادی ندارد. بعضی مساجد دیگر هم هست که در شمار جوامع نیست.»
2. کاروانسراها
کاروانسراهای کهن دژ، گلشن و سرای ملک از جمله آنها هستند که کاروانسرای گلشن و ملک در سال 1345 هجری قمری بازسازی و مرمت شدهاند که در داخل بازار زنجان قرار گرفتهاند. وقفنامههای شماره 1و 7، به سایر کاروانسراهای تاریخی اشاره دارد.
3. حمامها
حمامها از جمله امکان وقفی هستند که از جمله آنها:
- حمام قیصریه: در بازار قیصریه زنجان قرار دارد و در دوره قاجاریه ساخته شده است.
- حمام حاجی داداش: در بازار پایین در بازار میوه فروشها و در دوره قاجاریه ساخته شده است.
- حمام میر بهاء: در راسته بازار پایین قرار دارد و در دوره قاجاریه ساخته شده است. وقفنامه شماره 1، اشاره به حمام نصرالله خان دارد که از شش دانگ آن سه دانگ وقف بوده است که نام دقیق آن را نمیدانیم.
4. پلها
پلها هم از جمله اماکن وقفی هستند:
- پل میر بهاءالدین زنجان: بر روی رودخانه زنجان رود که در دوره قاجار ساخته شده است.
- پل سردار: در جنوب شهر زنجان که در دوره قاجاریه ساخته شده است.
- پل حاج سید محمد: در جنوب شرقی زنجان که در دوره قاجاریه ساخته شده است. وقفنامه شماره 1، اشاره به پلی دارد که نصرالله خان بانی آن بوده که اسم این پل و مشخصات آن در صورت وقفنامه نیامده است.
5. بازار سنتی زنجان
یکی دیگر از آثار تاریخی زنجان مجموعه تاریخی بازار سنتی است که از نظر غنای اقتصادی، فرهنگی و مذهبی یکی از جالبترین مجموعههای تاریخی - تجاری ایران به شمار میرود. بازار زنجان در قلب بافت قدیمی شهر و در راستای راههای ورودی آن قرار گرفته است و از دو قسمت بازار بالا و بازار پایین تشکیل میشود.
6. کتابخانه
وقف کتاب از جمله موقوفات مهم فرهنگی است که در تاریخ زنجان سابقه دیرین دارد. گزارش کتابخانههای معظم در این شهر نشان از فرهنگ غنی و پربار این شهر است. آخوند ملا علی زنجانی در سال 1284 هجری کتابخانه مسجد چهل ستون را تأسیس کرده که به نوعی نخستین کتابخانه عمومی شهر در عصر ناصرالدین شاه بوده است.
(وقفنامه شماره 8) وقفنامچه کتب حاج رضا قلی بر قابلین انتفاع از آنها را بیان میکند و نشان از اهمیت این فرهنگ در بین واقفین این شهر بوده است. این نسخه به شماره 86209 و فهرست 9771 و شماره قفسه 973 کتابخانه مجلس شورای اسلامی نگهداری میشود.
مجموعه وقفنامههای قاجاری زنجان
1. وقفنامه شماره یک
وقفنامه مسجد و مدرسه نصرالله خان در زنجان صورت وقفنامه کلیجه و چراغ حصاری:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله کماهو اهلهُ و کُلما دام مُلکه و لاحمد لاحدٍ الاله الاله الامرُ و الهُکم الهُ واحد لااله الا هو علی عُلوهُ و عم آلاوءه هوالله الواحدُ الاحدُ الودود السامعُ الصمد لامدرک لسموِه و لا مدرک لعلوِه لاوله لهُ و لا لهو و لا وهم و لا سهو مهدالمهاد سواء الطود و الوهاد لهُ الحمدٍ مدار کلمه و دوام مُلکه و علمه و السلامُ لا کرم رُسُله ارسله ادلالاً لحکمه محمدٍ رسوله و ادل معلومه لادرس لهُ و هو مدرسُ مَدرسَ کل العلوم ما سُئل احداً و کل الاسرار صارلهُ معلوماً هو محلل الحلال و محرم الحرام و اله العلماء الاعلام الا دلاء الکرام اولهم حامل لواء الحمدٌ و اکملهم عٌمرا والی العصر و العهد
ستایش بی آلایشی که اهل اخلاص با خلوص نیت و صفاء طوبت اهداء بارگاه صمدیت نمایند و سپاس بلند اساسی که ارباب اختصاص در غایت خضوع و خشوع مختص درگاه احدیت دانند.
مخصوص پروردگار احد صمدیا ست که وقوف واقفان مواقف صوامع عالم ملکوت در بندگی و اطاعت اوست و سجود ساجدان مساجد و معابد اقلیم جبروت بر پیشگاه بارگاه جلال و بزرگواران و مبدعی که ابنیه رفیعه افلاک از چابکدستی معمار قدرت کامله او کمتر نمونهایست.
عجایبات مختلفه مرکز خاک از ذخایر صنایع بی منتهای حکمت شامله ادادنی موُنه بانی امرش به اشاره سرانگشت کن طاق مقرنس آسمان معلی را باز نیست «ولقد زینا السماء الدنیا بزینه الکواکب» افراشته و فرش ملون زمین را با انواع تزیین «و لقد خلقنا الارض و جعلنا لکم فجاجاً سبلاً لعلکم تهتدون» نگاشته.
درود نامعدود و سلام و صلوات نا محدود بر مقتدای نبین و امام مرسلین و رحمة للعالمین مصداق کلام صدق انتظام «کنت نبیاً و آدم بین الماء و الطین»
برای مطالعه
بعد برارباب فطانت و ذکا و اصحاب کیاست و صفا مخفی نیست که بمفاد نص صریح صحیح «الدنیا مزرعةُ الاخرة» هرکه در این سرای عاریت همت براصدار اعمال شایسته گماشت و پنج روزه زندگی را بکردار نیک مصروف داشت.
در این مزرعه هرچه زودتر تخم نیکوئی کاشت و مادام الاختیار بنای رفیعی در نیکنامی افراشت ذخیره آخرت او مهیا شد و مقام او در دار خلد که تغییر و زوالی در آن نیست معین گردید.
مصداق اینمقال حال فرخ مآل عالی جاه رفیع و منیع جایگاه شوکت و جلالت دستگاه دولت و اقبال همراه فخامت و مناعت اکتسناه مجدت و نجدت پناه ابهت و فتوت آگاه زبدة الاقران و الاشباه عمدة الخوانین و الاجلة العظام قدوة الاعاظم و الاشراف الکرام نخبة الاعیان و الحکام الفخام نصرالله خان زید عزه و اقباله که توفیقات ابدیه و تاییدات سرمدیه شامل حال و کافل احوال او گردیده مسجد و مدرسه در جنب دولتخانه خود احداث و بنیاد فرموده.
از اینکه از لوازم است تعیین شخصی امین صالح متورع دانای کامل که متصدی امور متعلقه بآن وراتق و فاتق و امروناهی و متولی تقسیم وظایف و مباشر تحدید اساس وتعمیر در حین اندراس باشد.
آنکه مصداق عدالت و ماصدق کیاست و فطانت بود عالیجناب فضایل و فواضل اکتساب حقایق و دقایق نصاب عوارف و معارف انتساب اخلاق و محاسن آداب سلالة الافاضل و الاطیاب زبدة المتورعین و قدوة المعتزلین آقا فتح الله، فتح الله علیه ابواب الفوز و الفلاح و بلغه مایشاه.
تولیت آنرا مفوض و محول نمود من جمیع الجهات و من حیث الوجوه بمعظم الیه که از هر جهت و هر حیثیت مختار و صاحب اختیار باشد یعنی هرکس را قابل و عادل داند و سزاوار امامت و نماز جماعت در صورتیکه معظمالیه را عذری باشد که خود به آن نپردازد در مسجد منصوب فرماید که به امامت مسلمانان قیام نماید و بقدری که صلاح و قابل داند از مداخل موقوفات که تفصیل آن خواهد آمد بجهت او مقرر دارد و مُدرسی بجهت تدریس و تعلیم در صورتی که خود نیز از آن استنکاف فرماید.
معین و وظیفه نیز ب هجهت او و هکذا مؤذن و خادم و سالیانه ایشان و هر حجره را سه نفر طلبه مگر آنکه صلاح در زیادتر یا کمتر داند و سالیانه یا ماهانه یا یومیه ایشان غایةالمراد و نهایة المقصود فی تلک المواد آنکه کل اوامر و نواهی و منع و رجز و اذن و رخصت و ادخال و اخراج و عزل و نصب و حظ و یاس طرا.
اجمعاً از حیثیت مدرسه و مسجد موکول و مرجوع برای زرین و صلاح مستحکم متین معظم الیه میباشد. دون مایستثنی احدً اویقصد اخراج شیئی من اَمره و نهیه و منعه وزجرهو ایصاله و امتناعه و غیر ذالک مما حُرر اولم یحرّرو زبرام لم یزیرو ایضاً وقف موبد و حبس دائم مخلد فرمود «خالصاً لوجهه الکریم و استجلاً بالنواله الجسیم».
املاک مفصله مشخصه معینه ضمن را:
- قریه: چراغ حصاری من محال سهرورد با جمیع توابع ولواحق و منضمات من التلال و الجبال و العیون و الانهار و الاشجار و دهکده و بیوتات و علف زار و غیرها از جمله شش دانگ؛ دو دانگ.
- حمام: واقعه در دارالسعاده زنجان از شش دانگ سه دانگ بعبارت آخری نصف دیگراست.
[حواشی / سجلات] «مخفی نماناد که آقا سید محمد سردابی الاصل املاکیه وقف بوده که عبارت باشد از سه دانگ کلیجه و شش دانگ طاحونه علیا در قریه مزبوره آنها را حک نموده در وقفنامه و چراغ حصاری عوض او وقف نموده و نوشته:
چنانکه شهود کثیری در خدمت حجة الاسلام والدی العلامة سلمه الله بر این مقاله شهادت دادند و در پشت محکوک نوشته حک السک و منی و به اینقدر فهم که صک کتاب باصاد است فرق نداره مواظب اینگونه امور عظمیه شده است.
بلی شخص را اخوف خدا که نباشد ادعای امامت و نبوت والوهیت نیز میتواند نماید چنانکه چه بسا اشخاصی که نمودهاند و بعد از حک السّک نوشته «والاصلاح باطلاعی» و هکذا تحت هر دو کلام را مهر نموده و اغرب در نزد علماء آنست که تغییر وقف را که صریح آیه بر عدم جواز اوست اصلاح نامیده.
اعوذ بالله من غضب الله حرّره حسن ابن علی به جهت وظایف مذکوره در وجه حضرات مسطوره و بمصارف و مخارج مدرسه و مسجد و خرج تعمیر ب همقتضای مصلحت و صوابدید متولی عزعلیه چنانکه سبق ذکر یافت که همچون روح در ملک بدن یا نازل منزله عقل کل که مدبران عالم اصغر و اکبراند درصورت عدم استقلال از جزوی و کلی متضمن مفاسد عظیمه خواهد بود در صورت اطلاق اختیار اوا بصر است.
ب هصحت و سقم امور و قدر قابلیت هرکس باین کیفیت که مادام مسجد و مدرسه را احتیاج ب هتعمیر نیست. کل مداخل و منافع املاک و طاحونه و حمام را صرف وظیفه امام و مؤذن و خادم مسجد و مُدرس مدرسه و مباشر دخل و خرج و سایر مباشران و کارکنان که ضرور و در کار باشند و وجه گذران طلاب باقل مایقنع هر قدر بهر کس مصلحت داند بقدر ضرورتهم و معاش هم علی قدر مراتبهم وزیهم مقدم بر سایر مصارف داشته برساند.
از اینکه تشخیص حقالتولیه به جهات عدیده از لوازم و تعیین آن با واقف است، مقدار و مبلغ مفصله معینه ضمن که عبارتست از عُشر محصول و ماحصل و مداخل و منافع کل مفصلات فوق یعنی بعبارت واضحه ده یک جنس و نقد حاصل از املاک موقوفه بامضاء واقف معظم الیه جهة سرکار متولی معین گردید.
هرگاه فاضلی نیز بماند بعد از اخراج حق التولیه و ایصال بهمه اینها متولی مختار است که هر ضمینه به جهة مسجد و مدرسه که صلاح داند بعمل آورد و به مقتضای مصلحت به هریک از طلبه مدرسه و خدام مسجد که خواهد برساند و بعد از آنکه احتیاج به تعمیر افتاد اگر سالیست که معیشت بر مردم فراخ و نرخها ارزان است حصه مداخل موقوفات را به مصرف تعمیر برساند.
الّا حق التولیه خود و وظیفه امام و مُدرس اگر غیر متولی باشند و در آن هنگام بر سرکار خود و وظیفه مؤذن و خادم و هرگاه برخلاف ماذکر که العیاذبالله سالیست که معیشت تنگ و نرخهای گران است.
نصف مداخل را بمصرف تعمیر مصروف دارند و نصف دیگر را به حضرات مذکوره و طلبه تقسیم فرماید و پل مستحدثه واقف نیز داخل تعمیر است؛ یعنی پلی که در رودخانه دارالسعاده زنجان ساخته هر وقت احتیاج به تعمیر به هم رساند از موقوفات مسجد و مدرسه تعمیر نمایند.
فاما همان قاعده که در تعمیر آنها مقرر شد در اینجا نیز مرعی دارند و هکذا ایضاً برکه که تحت الارض در جنب مدرسه به جهت معبر آب ساخته و آن نیز وقف مسجد است و مدرسه که به اصطلاح اتراک چهل پایه نامند در حالت احتیاج به تعمیر و همچنین خلوتخانه در صورت انهدام و کذالک حمام یا جزو دیگر از موقوفات که تعمیر آنها لازم شود و صیغه وقف بر هر یک از موقوفات وقوع و جریان یافت و اقباض به متولی معظمالیه گردید و او قبض و ضبط شرعی به عمل آورد.
و عمل به وقفیت فرموده هریک از موقوف علیهم را خظی که بالفعل میبایست برساند رسانید و کل شرایط صحت و لزوم و ملزومات شرعیه معمول شد
«وقفاً خاصاً صحیحاً شرعیاً اسلامیاً بحیث لایمکن التغیر والتبدل للواقف ولا لاحدٍ غیره عاجلا ام آجلاً حالاً اواستقبالاً»
و بعد از متولی حرسه الله مفوض به اورع و اصلح و اتقی از اولاد اوست و هکذا نسلاً بعد نسل و بطناً بعد بطن و در صورت انقراض العیاذ بالله یا عدم عدالت و صلاحیت ایشان متولی راست که در حال حیوة خود شخصی متدین امین عادل صالح را که شایسته و برازنده امرتولیت داند نصب و تعیین نماید.
که بعد فوته مباشر این امور باشد و هکذا آن شخص نیز این قاعده را مرعی دارد و هکذا هر متولی در هر عهد و اَوان و هر عصر و زمان و هریک از متولیها در هر عهد و عصر اگر شایسته هرسه منصب باشد.
یعنی تولیت و امامت و تدریس او اولی است از غیر در صورتی که هر سه را مباشر شود سه وظیفه خط او باشد و اگر منصب دو وظیفه نیز دو و اگر یک؛ یک مگر در سال تعمیر که صاحب سه منصب و دو منصب به نصف قانع شود خلاصه اذن واقف در هر امری فرع عدالت متولی است که آن اصل است.
[حواشی / سجلات / صفحه اول] [کتیبه سمت راست]: صورت آنچه آقا سید غفار نوشته بسم الله العالم وا لواقف علی السرائر و لضمائر قدوقع الوقف والحبس فی العبارة المزبوره و اطلاق المنفعة مع قاطبة لاحکام و الشرایط المعتبره فی الشرع الا نور فی الصحة و اللزوم المقرره و هوکذالک و انا اقل السادات من الشاهدین علی ذالک.
[حواشی / سجلات / صفحه سوم]: صورت آنچه مرحوم آقا محسن درباب تقسیم کلیجه فیمابین نصرالله خان مرحوم واقف و سایر ملّاک قریه مزبوره در حاشیه وقفنامه نوشته این است: [طغرایی است با این عنوان:] «هو الله تعالی شأنه العزیز» املاک قریه کلجه فیمابین ملّاک و هم عالیجاه عزت و شوکت دستگاه خان جلیلالمرتبه و ایشان نصرالله خان
نصره الله فی کل اوان و عالیحضرات رفیعا الدرجات عمدة الحاج حاجی درگاه و حاجی محمد قلی و حاجی مولاقلی مفروض عالیجاه مشارا الیه از نصف موازی دو شعیر کم است و موازی دو حجرطاحونه کائنه در قریه مزبوره مشاع حال تحریر آنها را از این قرار:
چون طاحونه سفلی از طاحونه علیا مرغوب بود او را به ایشان واگذار نموده طاحونه سفلی بعلاوه موازی دو شعیر که زیاده از نصف ایشان در میان ملک خان داشته اند قبول نموده به سهام صیغه معاوضه و مبادله صدور یافت فعلی نصف قریه مزبوره و طاحونه علیا مختص عالیجاه مزبور و نصف دیگر طاحونه سفلی مختص ایشان هر نحو اراده نمایند مختارند. تحریراً فی شهر شوال المکرم من شهور 1239.
[حواشی / سجلات]: مهر آقا محسن است، سجعش این است: (و من یتوکل علی الله فهوحسبه عبده محسن)- تحت این کلمه محل مهر حاجی محمد قلی که سجع این است: (عبده محمد قلی)- در تحت این کلمه مهر حاجی درگاه است- محل مهر نصرالله خان که سجع وی چنان است: (افوض امری الی الله عبده نصرالله)- تحت این کلمه محل مهر حاجی مولاقلی که سجع وی: (مولاقلی)
بعد: بسم الله الرحمن الرحیم نستعین مخفی نماناد چون مدرسه و مسجد مرحوم نصرالله خان که وقف بود و ورثه مرحو م بقیه سه دانگ کلجه را که وقف او بوده است متصرف شده بودند استرداد شد با ابنیه عادله و بی متولی بود.
لهذا تولیت مسجد و مدرسه و سه دانگ قریه و طاحونه و حمام را واگذار نمودم به نور چشم مکرم شیخ حسن که بحسب الغبطه در آنها تصرف نماید و احدی از سخن او تجاوز ننماید و وکیل مختار در امروی نمودم انشاالله با نهایت دقت و احتیاط معمول خواهند داشت فی غره شهر جمادی الاولی سنه 1289.
بیشتر بخوانید:
2. وقفنامه شماره دو
[سواد وقفنامه ملا یوسف در قارپوزآباد قزوین]
هوالله شانه العزیز سواد وقفنامچه یک قطعه باغ منعب در قارپوزآباد از ملا یوسف که عمل نیز به وقفیت قطعه مزبور مشتمله بر پنجاه بوطه شده است با اولاد آنها 1209.
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله الواقف علی السرائر و الضمائر از توفیقات خداوندی عالیجناب ملایوسف ابن مرحوم کربلایی محمد طاهر قارپوزآبادی مؤید و مسدد بوده وقف موبد شرعی نمود.
مساحت یک قطعه باغ منعب واقعه در فسدمیانه در قارپوزآباد من قراء قزوین را محدود بحدود اربعه شرقاً باغ ملا بخشعلی و محمد علی- غرباً به باغ قدمعلی شمالاً باغ اللهوردی جنو باً زمین بیاض که پنجاه بوطه است.
باحق السقایه و منضمات و لوازمات و ملحقات بحیث لا یستثنی منها شئی به اولاد ذکور جناب افقه الفقهاء و اورع التقیاء حاوی الفروع و الاصول جامع المنتول و المعقول الوحید فی عصره و لفرید فی دهره سرکار شریعت مدار آخوند ملا علی سلمه الله بشرط اینکه عالم یا طالب علم و درس خواندن و متشرع باشد.
هر کدام محصل و درسخوان نباشد خارج از این عمل است نسلا بعد نسل در هر طبقه اولاد ذکور طالب علم اخذ منافع نماید و تولیت او را مفوض و مرجوع نمود به سرکار شریعتمدار آقای معظمالیه بعد با اکبر اولاد ذکور که عالم یا طالب علم باشد و صیغه وقف جاری شده عمل بوقفیت گردید فمن بدله ما سعمه فإنما اثمه علی الذین یبدلونه و کان ذالک فی ثالث عشر شهر ذی قعده الحرام سنه 1274.
3. وقفنامه شماره سه
سواد وقفنامچه یک باب اطاق از آقا عباسقلی که آقا سید تقی اجاره نموده و در او سکنی بدین وجه نموده است و معمول به آن است:
بسم الله الرحمن الرحیم
بعد الحمد و الصلوة چون از تأئیدات ربانی و توفیقات سبحانی رضوان مکان خلد آشیان آقاعباسقلی ابن مرحوم مبرور الحاج محمد حسن یکباب اطاق واقعه در سمت شمالی عمارت مسطوره محدوده در ذیل را از کل شش دانگ مستثنی داشته.
شمالاً حاجی مهدی و آقا خلیل- جنوبا متصل به دکاکین بازار شرقا کاروانسرای حاجی محسن غربا خود آقا سید تقی شیروانی الاسم وقف موبد شرعی کرده جهت مظلوم آل محمد اباعبدالله الحسین صلوات الله و سلامه علیه باحق الاستطراق او چون عمارت مزبور شرعا منتقل سرکار شریعتمدار فخرالفقهاء و المجتهدین الوحید فی عصره مجتهد العصر و الزمانی آخوند ملاعلی سلمه الله تعالی شده بود از والدة مرحومه آقا عباسقلی و آقا مصطفی قلی در حال تحریر شب هشتم شهر رمضان المبارک سنه 1274.
سرکار آقای معظمالیه عمارت مزبوره را ب همبایعه شرعیه جزمیه منتقل عالیجناب سلالة السادات العظام آقا میر محمد تقی ابن مرحوم آقا سید حسین نموده از جهت توضیح این ورقه نگارش رفت که دانسته شود.
یک باب اطاق مزبور داخل در مبایعه نیست بجانب آقا سید تقی باجاره شرعیه داده شد الی نود سال هلالی هر سالی در مقابل چهار هزار دینار28 نخودی و ده عدد یک تومانی که در تمام نود سال هلالی سی و شش تومان ریال ناصرالدین شاهی 28 نخودی باشد.
مال الاجاره را هر سالی باطلاع سرکار شریعتمدار آقای معظم الیه در مصارف مقدره مظلوم آل محمد (ع) مصروف دارد و در قباله مفرده علی حده در دست جناب آقا سید تقی است اشاره اجمالیه بر استثناء یکباب اطاق وقف شده مع الاشعار بر اینکه تفصیل در ورقه علیحده مزبور است.
و هی هذه الورقة والسلام خیرختام فی التاریخ المزبور المقرر عالیشان سعادت نشان آقا مصطفی قلی هم اقرار بوقفیت یکباب اطاق مزبور و حق الاستطراق او کرده و امضاء و قبول اجاره واقعه را هم کرده حرفی از ایشان باقی نمانده و کان ذالک فی هشتم شهر رمضان سنه 1274.
4. وقفنامه شماره چهار
[سواد وقفنامه قریه قیاس از حاجی رضا قلی] سواد وقفنامچه یک دانگ از قریه قیاس که منافع نصفی به تعزیه سید الشهداء و نصفی به طلاب علوم دینیه صرف شود از حاجی عبدالحسین وصایة از برادرش حاجی رضا قلی مرحوم که معمول به است؛ تا حال که سنه 1209.
بسم الله الرحمن الرحیم بعد الحمد و الصلوة
در حال تحریر که بیست و پنجم شهر ربیع الاول است هزار و دویست و هشتاد هجری است علی هاجر ما آلاف التحیة و الثناء سنه 1280 عالیشان زبدة الماثل و الاقران سَنی القدر والشان آقا عبدالحسین خلف رضوان مکان الحاج میرزا وصایة ثابته از جانب برادر مرحوم مبرور خود حاجی رضاقلی را وقف مؤبد شرعی و حبس مخلد اسلامی نمود.
مساحت یکدانگ از جمله شش دانگ قریه قیاس را با کل لوازمات و ضمایمات و توابعات من الارض و المائیة والدیمیة والتلال والجبال والعیون والانهاروالد هکده والمرابض والمراتع و المعالف والمزارع المستقله السابقه بای اسم کانت سواء رقم ام لم یرقم بدون الاستثناء و من حیث الحدود بینهما معلوم و مشخص است.
نصفی به تعزیهداری مظلوم آل عبا و خامس من اهل الکساء جناب سیدالشهداء روحنا فداه و نصفی بطلاب علوم دینیه و صیغه وقف بنحو مزبور جاری شده یکدانگ وقف بنحو مزبور جاری شده یکدانگ وقف براین دو فقره شده نیم دانگ وقف جناب سیدالشهداء روح العالمین له الفداء و نیمدانگ را وقف بر طلاب علوم دینیه کرده و تولیت او را مفوض و مرجوع کرد.
بجناب شریعتمدار قدوة الفقهاء و اجل العلماء و الفضلاء العالم الربانی و الفاضل الصمدانی الفقیه البشیر مجتهد العصر و الزمانی الآخوند ملا علی سلمه الله تعالی مادام گونه حیا ادام الله تعالی بقائه و بعد از آن جناب مسطلاب هرکس را وصی قرار بدهد و وصی خود را ارصیاء در وصیت دیگری قرار فرماید.
که وصی بعد از خود وصی تعیین نماید الی انقراض العالم اوصیاء آتیه متولی میباشند خدا نکرده اوصیا منقرض شوند با اعلم علمای بلاد ایران و کربلا و نجف اشرف است خدا نکرده بعد از الانقراض با اعدل اهل زنجان است و عالیشان آقا عبدالحسین این وقف را حسبالوصیه از اخ مرحوم مزبور خود کرده با اذن سرکار شریعت مدار آخوند معظمالیه سلمه الله تعالی چنانکه سایر وصایای مقررة مرحوم مسطور را با اذن و اطلاع سرکار ایشان کرده سنه 1280.
5. وقفنامه شماره پنج
[سواد وقفنامه پنج باب دکان در میدان زنجان] سواد وقفنامچه پنج باب دکان واقع در میدان جدیدی که در بیرون قلعه زنجان در سمت دروازه تبریز از آقا عبدالخالق خلف صدق مرحوم الحاج نجفعلی که منافع آنها به طالب علم از اولاد حجة الاسلام اعلی الله مقامه برسد و عملی نیز شده تا حال سنه 1209.
بسم الله الرحمن الرحیم بعدالحمد و الصلوة
لبّ مرام و خُلص کلام از نگارش اینکلمات شرعیه و آرایش اینسطور مرضیبه آنکه در این وقت توفیق ربانی و تأئید جناب اقدس سبحانی شامل حال سعادت اشتمال عالیشان زبدَة الاماثل و الاقران آقاعبدالخالق بن مرحمت و رضوان معان حاجی نجفقلی زنجانی گردیده.
وقف مؤبد شرعی نمود همگی موازی پنج باب دکان متصرفی خود را که در بیرون قلعه در میدان جدید واقع است بحدود اربعه مفصله شرقیاً ساحت میدان غربیاً خندق متصل بقبرستان جنوباً شارع عام شمالیاً دکان آقا کاظم و زمین بیاض برکافه طلاب علوم دینیه و ثواب غیر محصور آن را ثلاثاً بر خود و بر والدین خود توزیع نمود و تولیت دکانین مزبوره محدوده را بجناب علامة العلماء و المجتهدین رئیس الفضلاء و المحققین قدوة الانام وحجة الاسلام آقائی آخوند ملاعلی مدظله العالی علی رؤس الازالی و الأعالی مفوض نمود.
و بعده اطال الله بقائه ان شاء الله تعالی بااکبرا ولاد ذکور شریعت مدار نسلا بعد نسل و در صورت انقراض حفظهم الله عن الانقطاع با مجتهد جامع الشرائط است و در ضمن العقد شرط گردید مادامی که از اولاد سرکار شریعت مدار طالب علم باشند منافع دکاکین مزبوره.
بآنها برسد والا منافع دکاکین مسطوره بطلّاب برسد و صیغه وقف بقرار مرقوم صدور یافت و قبض و اقباض بعمل آمد که انشاءالله من بعد را باقتضاء وقف بدون تغییر معمول دارند فمن بدله بعد ماسمعه فانما اثمه علی الذین یبدّلونه و کان وقوع ذالک فی سابع شهر ربیع الثانی من الشهورالمنتظمه هزار و دویست و هشتاد و یک هجری و علی هاجر ما آلاف التحیة و السلام وبالهندسه سنه 1281.
مخفی نماند که خرج مصارف لازمه دکاکین موقوفه مقدم بر صرف بطلاب علوم دینیه است بعد از وضع مخارج تعمیر و سایر لوازم بصرف طلاب بنحوی که تحریر یافته است برسانند حرر فی التاریخ.
6. وقفنامه شماره شش
[سواد وقفنامچه ستاره خانم بنت حاجی عسکر زنجانی] سواد وقفنامچه دوازده شعیر از سرای مشهدی علی از ستاره خانم که الحال سه شعیر از او معمول به؛ باقی مغصوب است. سنه 1209.
بسم الله الرحمن الرحیم بعد الحمد و الصلوة
غرض از تحریر این کلمات شرعیه آیات آنست که خدارت آداب ستاره خانم بنت مرحوم حاجی علی عسکر زنجانی وقف موبد و حبس مخلد نمود همگی و تمامی مساحت دوازده شعیر سرای از جمله ششش دانگ یکباب سرای مشهدی علی را با کافه توابع و لواحق و ضمایم من البنیان و الاعیان و الحُجرات و لدروب والشاببیک و الاخشاب و البئر مطرح النتج و مجری المیزآب و من الحقوق الداخلیه و الخارجیه بحیث لایستثنی شیء منها سواء ذکرام لم یذکر و سمی ام لم یسم برکافه مؤمنین
مادامیکه صیغه مزبوره حیات دارد بعد وفاتها در تعزیه جناب سیدالشهداء خامس آل عباسبط محمد المصطفی و نورعین علی المرتضی و نور حدیقه فاطمة الزاهراءمولانا ومولی الکونین ابی عبدالله الحسین علیه السلام منافع.
این مساحت صرف و خرج شود الی اَن یرث الله الارض و تفویض نمود تولیت مساحت مزبوره را بغیرسرکار شریعت مدار فخر المحققین و عمدة المدققین وزبدة المجتهدین العالم الربانی و الفاضل الصمدانی قبلة الانام و حجةالاسلام آلاخوند ملّاعلی سلمه الله تعالی.
بعد از ایشان به اکبر اولاد ذکور ایشان و همچنین طبقه بعد از طبقه مادامی که متعاقب هم بوجود بیایند و علی التقدیر الانقراض پس با مجتهد جامع الشرایط است تا اینکه خداوند خود زمین را ارث ببرد و ثواب وقف را سوای زوج خود کربلایی عبدالجبار و پسرانش یعقوب و اسماعیل و خودش بجبهة امتثال امر حضرت الدهر گاه خرجی ضرور شود.
از برای همین سرای از منافع خودش خرج نمایند بخودش و دیگر ستاره خانم مزبوره عالمة و عابدة مصالحه صحیحه شرعیه نمود با سرکار شریعت مدار قبلة الانام و حجة الاسلام مزبور در فوق جمیع مایملک خود را بحیث لم یبق.
لها حق و علاقه در مقابل مبلغ یک تومان نقد ریال ناصرالدین شاهی وزن 26 نخودی رواجا هزار دینار و سرکار حجة الاسلام در ضمن عقد لازم خارج برذمه خود دارد و آورد.
یکباب عمارت اندرونی و بیرونی که از مصالحه مزبور بجناب ایشان در جزء همین مصالحه انتقال یافت بود آنها را بعد از وفات ستاره خانم فروخته و از ثمن آنها از یک نفر آدم معتبر یعنی عادل حج بلد گرفته از برای کربلایی عبدالجبار مرحوم آن یکنفر نائب از دارالسعاده زنجان بنیابت مشارالیه مزبور رفته اعمال حج را بعمل بیاورد.
و مابقی ثمن عمارتها را حجة الاسلام بدهد از برای صیغه مزبوره مرقومه استیجار صوم و صلوه نماید و ما بقی مایملک را از نقود و از ظروف و فروش و از رخوت وزینت آلات بحیثیکه هیچ چیز استثناء نشود و مال قبلةالانام است و لکن مادام حیوة ستاره خانم مسطوره مخلفات و اثاث البیت و عمارتها در تصرف مشارالیها بباید باشد از منافع آنها منتفع شود بعد از وفات جمیع مایملک ویرا که منتقل بحجة الاسلام شده است.
باید جناب ایشان دام ظله العالی ضبط و تصرف مالکانه نمایند صیغتان مزبورتان صدور یافت مساحت مزبوره قبض و تصرف شدوکان ذالک فی نهم شهر رجب المرجب من شهور سنه هزار و دویست و هشتاد و شش هجری علی هاجرها آلاف التحتیة و الثناء و بالهندسه سنه 1286.
7. وقفنامه شماره هفت
[سواد وقفنامچه کاروانسرای حاجی برات وعمارت و باغ] سواد وریقه که ملا نورالدین مرحوم در باب وقفیت یک دانگ از کاروانسرای حاجی برات و سه دانگ از دو باب دکان جنبین وی و یک باب عمارت و یک قطعه باغ منعب و یک قطعه باغ مشجر که در ید اولاد مشهدی حسن مغصوب است. سنه 1209.
بسم الله الرحمن الرحیم مخفی
نماند که مرحومان حاجی مولاقلی و حاجی تقی و حاجی زینالعابدین اولاد حاجی نور محمد مرحوم زنجانی در املاک مفصل بالسویه شریک بودهاند پس یکدانگ کاروانسرا دو دانگ؛ دو دانگ: کاروانسراء سه دانگ، دکان طرف شمالی کاروانسراء سه دانگ دکان طرف غربی کاروانسراء سه دانگ عمارت یکباب باغ عنب یک قطعه باغ مشجریک قطعه.
عمارت چهار دانگ باغ مال حاجی تقی میباشد و حاجی تقی مرحوم در اسلامبول وفات کرده است و بعد از وفاتش در میان خلق چنین شایع شده بود که جمیع املاکش را وقف کرده از برای فقرا و برادرش حاجی مولا قلی را در این خصوص وصی کرده و تولیت وقف را نیز باو واگذار کرده است و طبق این یک طغری وصیتنامچه هم بوده است.
لهذا حاجی مولاقلی باین وصیت مادام الحیوة عمل کرده منافع املاک را بفقرا میداد و سایر وراث حاجی تقی نیز معترض او نشده بودند و جاحی مولاقلی مرحوم در وقت وفات خود برادر خود حاجی زینالعابدین را که پدر حقیر است. در این خصوص وصی کرده بود و حاجی زینالعابدین مرحوم نیز در مدت عمر به این طریق رفتار کرده و در وقت وفات بنده حقیر نورالدین را وصی کرده بود.
چونکه آنوقت صغیر بوده ام لهذا ملا محمد علی را منضم کرده بود تا بلوغ بنده امور با او باشد و بعد از بلوغ تفویض بنده نماید و چونکه در بعضی این از منه حقیر بوجود نیامده و طفل بوده که قابل ادراک این مرحلهها نبودهام.
پس بعد از بلوغ از مردم تجسس کردم از گفته خلق و کثرت نوشته جات و قراین حالیه استفاضه مفید ظن به اصل وقف و عمل کردن حاجی مولاقلی بوقف حاصل شد چونکه بنای علما خصوصاً مجتهدی که بنده مقلد او بودم به این بود که در وقف استفاضه کافی است.
لهذا بنده اقدام کردم بعمل وصیت کردن و لکن بعمل کردن حاجی زینالعابدین بوقف اجمالاً و وصی کردن بنده علم قطعی حاصل شده بود و ملامحمد علی که منضم به وصیت بود دو دانگ عمارت حاجی تقی را با مشهدی آقابابا در مقابل دو دانگ کاروانسرا معاوضه کرده بود و دو دانگ باغ مشجره را با مشهدی حسن در مقابل یک دانگ دکان معاوضه کرده بود چونکه معاوضه وقف جایز نبود.
لهذا بنده عمارت را از مشهدی آقابابا استرداد نمودم و در این خصوص یک حکمی از جناب میرزا عبدالواسع گرفتهام لکن با مشهدی حسن حرف زدن را مصلحت ندانستم منافع یکدانگ دکان او را در عوض منافع دو دانگ باغ در این مدت تقاص میکنم هرگاه بعد از این مصلحت باشد گفتگو میکنم پس سه دانگ دکان که در دست بنده است.
یکدانگ مال ورثه مشهدی حسن است و یک قطعه باغ که در ورثه مشهدی حسن است دو دانگش وقف فقراء است و از یک جهت کار بنده قدری مشکل بود شد که مشهور میان علماء دین است که هرگاه موصی به وصی اذن در ایصاء ندهد وصی نمیتواند وصی دیگر بگیرد بلکه امرش مفوض به حاکم شرع است.
لکن وصی من لاوصی له و اذن دادن حاجی تقی به حاجی مولاقلی در وصی کردن حاجی زینالعابدین یا غیر او معلوم نبود اگرچه قاعده مشهوره تقاضا میکند صحت جمیع این سه وصیت را که شده است لکن حقیر احتیاطاً از مجتهد جامع الشرایط اذن نیز گرفتم در تصرف املاک مزبوره و بنده خودم چونکه فقیر بودم از منافع املاک مزبوره خودم نیز صرف میکنم.
اگرچه عبارت وصیتنامچه حاجی زینالعابدین این طور بود که منافع املاک را وصی به فقرا بدهد و مقتضای این عبارت این است که خود وصی خارج باشد لکن بنده از قراین چنین فهمیدم که منظور او دادن غیر نیست بلکه صرف فقرا است کائناً من کان پس املاک مزبوره نه مال من است و نه دخلی به ورثه دارد و هرکس که خواهد از بابت ارث از او چیزی ببرد غاصب و ظالم خواهد بود.
و این املاک را به ید بعد از وفات تفویض کردم به مجتهد الزمان آخوند ملاعلی - سلمه الله التعالی - هر طور صلاح بداند عمل نماید و هرگاه به شخص دیگر تفویض نماید ماذون است ولکن عالیحضرت کربلایی جبار و مشهدی نجفعلی را وکیل کردم که بعد از رفتن من به دقت تمام به این املاک رسیده و منافعش را گرفته.
به استحضار قبله گاهی مجتهد الزمان آخوند ملاعلی - سلمه الله تعالی - روانه کربلای معلی نمایند و به کربلایی جبار آنچه سپردهام از منافع املاک در جایش خرج بکند والسلام علی من اتبع الهدی کتبه به یده الفانیه اقل الطلاب نورالدین نقل استفاضه که در خصوص وقف نوشتم من باب الاحتیاط بود و الا چون که ایشان عمل به وقف کرده بودند لهذا محمول بر صحت است.
8. وقفنامه شماره هشت
[سواد وقفنامچه کتب موقوفه حاج رضا قلی بر قابلین انتفاع] سواد وقفنامچه کتب موقوفه خیرالحاج الحاج عبدالحسین وصایة از حاج رضاقلی که از ثلث وی ابتیاع نموده بر قابلین انتفاع از آنها و عمل بوقفیت نیز شده سنه 1209.
بسم الله الذی هو السمیع البصیر
و الواقف علی الضمائر و السرائر و الصلوة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین عن الکبائر و الصغائر بعد الحمد و الصلوة منظور از انتظام و آرایش این مسطور شرعیه و مقصود از ارتسام.
و نگارش این کلمات مرضیه آنکه توفیقات وافره ربانی و تأییدات متظافره جناب اقدس سبحانی شامل حال خیرمآل عالیشان سعادت و صلاحیت عمدة الاماثل و الاقران آقا عبدالحسین حفظ الله تعالی ابن رضوان معان حاجی میرزا طاب ثراه زنجانی که وصی ثابت الوصایة برادر مبرور و مرحوم خود حاجی رضا قلی میشود.
علی حسب الوصیة از ثلث مال مرحوم مرقوم. صورت تفصیل کتب موقوفه از قرار تفصیل ذیل:
- شرح قاموس دو جلد،
- منهاج العارفین [یک] جلد،
- حق الیقین 3 جلد ،
- شرح لمعه سه جلد،
- فصول سه جلد،
- حاشیه شیح محمد تقی سه جلد،
- رجال ابوعلی [یک] جلد،
- معالم الاصول دو جلد،
- جواهر الکلام شش جلد،
- احقاق الحق دو جلد،
- قوانین چاپ تبریز سه جلد،
- مطول سه جلد،
- ضوابط دو جلد،
- مستند الشیعه دو نسخه چهار جلد،
- صحاح الغة دو جلد،
- شرح تحریر قوشچی دو جلد،
- شوارق دو جلد،
- ذکری دو جلد،
- شرح صحیفه دو جلد،
- جامع الشواهد سه جلد،
- مناهج الاصول دو جلد،
- تفسیر بیضاوی دو جلد،
- جامع المقاصد دو نسخه چهار جلد،
- شرح ارشاد اردبیلی دو جلد،
- مسالک دو جلد، سماء العالم [یک] جلد،
- مقتل بحار [یک] جلد،
- دیوان امیر دو جلد،
- ترجمه نهج البلاغه دو جلد،
- فقه صافی [یک] جلد،
- کشف اللسام دو نسخه چهار جلد،
- انوار النعمانیه [یک] جلد،
- وسائل تمام سه جلد،
- مبسوط دو جلد، سرائر دو جلد،
- شرح کبیر سه جلد،
- شرح سید علیخان کبیر [یک] جلد،
- احتجاج شیخ طبرسی [یک] جلد،
- عیون اخبار الرضا دو جلد،
- مدارک [یک] جلد،
- تذکره علامه دو جلد،
- شرایع چهار جلد،
- قواعد شهید اول رحمه الله [یک] جلد،
- عواید حاجی ملا احمد دو جلد،
- لؤلؤ البحرین [یک] جلد،
- فقه الرضا دو جلد،
- معتبر دو جلد،
- غررودرر دو جلد،
- تصریح دو جلد،
- مغنی البیت دو جلد،
- شرح رضی دو جلد،
- منظومه بحرالعلوم دو جلد،
- نهایه ابن اسیر دو جلد،
- معراج السعادة [یک] جلد،
- حیاةالقلوب جلد اول [یک] جلد،
- ابواب الجنان [یک] جلد،
- جامع المقدمات [یک] جلد،
- حمله ملا بمانعلی [یک] جلد،
- حیوة القلوب جلد دوم [یک] جلد،
- عُدةالداعی سیوطی چهار جلد،
- مجمع البحرین چهار جلد،
- تفسیر صافی [یک] جلد،
کتب مفصله مسطوره در فوق را گرفته برکافه مؤمنین و مسلمین از ذکور و اناث و کبیر و صغیر از علماء و طلاب و غیره کسانی که قابلیت انتفاع از مطالعه و ملاحظه آنها داشته باشند.
وقف مؤبد نموده و تولیت آنها را به جناب علامة العلماء والمجتهدین افضل الفضلاء والمحققین قبلةالانام و حجةالاسلام و المسلمین سرکار شریعت مدار آخوند ملا علی مجتهد سلّمه الله تعالی انشاءالله مفوض نمود.
بعد از وفات ایشان اطال عمره انشاءالله تعالی با ولد اکبر ایشان از ذکر و هکذا تناسلو وتعاقبو و علی تقدیر الانقراض خدای نخواسته با اعلم مجتهدین ایران و نجف اشرف و کربلای معلّی الی ان یرث الله الارض و در ضمن العقد شرط این که از بلده زنجان بیرون نبرند.
مگر به اذن متولی بهر جا که صلاح داند و احدی در زنجان و جای دیگر زیاده از شش ماه نگاه ندارند مگر به اذن جدید از سرکار متولی و ثواب بی حساب آنرا به روح پرفتوح مُوصی مزبور واگذار نمود و صیغه وقف بقرار مسطور جریان یافت و بعد از قبض و اقباض عمل به مقتضای وقف گردید و کان تحریر ذالک فی شهر جمادی الاولی من شهور المعظم سنه 1280.
9. وقفنامه شماره نه
[سواد وقفنامچه قریه اردلان] سواد وقفنامچه نیم دانگ از قریه اردلان بر تعزیه سید مظلومان که در قریه مزبوره نوشته شده بود و معمول به است تا حال که سنه 1209.
بسم الله الرحمن الرحیم
باعث بر تحریر و تسطیر و ترقیم این کلمات واضحه الدلالات لوامع البینات آنست که حاضر محکمه شرع مطاع لازم الابتاع گردید عالی حضرت ستوده خصلت حاجی محمد بیک خلف صدق مرحوم مغفور المبرور عبدالرحمن بیک شاهسون من طایفه دوقوز و بعد الحضور و وضوح المعرفة با حواله در حینی که اقاریر شرعیه از وی مسبوع و مقبول بود بدون لاکراه و الاجبار بل بالطوع و الرغبه وقف صحیح شرعی ملی دینی اسلامی نمود.
بذر نیمدانگ ملک آبی و دیمی از اراضی و صحاری مع کلما یتعلق بها از جمله منضمات و مدخلات و غیره باسم سامی مبارک روحی و روح العالمین فداه جناب سیدالشهداء ابا عبدالله علیه السلام که سال به سال هر چه مداخل و منافع ملک موروثی مشارالیه که در قریه اردلان واقع است در تعزیه و روضهخوانی جناب سیدالشهداء خرج نموده باشد.
و تولیت ملک موقوف را واگذار نمود به جناب قدوة المحققین فخرالعلماء اعظم العظما اعلم العلماء جناب سرکار آخوند ملاعلی ساکن بلده زنجان مشهور به ملاعلی قارپوز آبادی ظله العالی ادام الله تعالی طلاله علی روس الخلایق در حین حیات و بعد از وفات.
واقف را که سرکار معظم الیه که مرقوم متصدی اخراجات و ضبط ملک موقوفی شده در هر وجهی که خود سرکار ولی مزبور صلاح دانسته باشد خرج نموده باشد این چند کلمه بر سبیل وقفنامچه قلمی گردید حرر ذالک فی شهر محرم الحرام سنه 1274.
10. وقفنامه شماره ده
[سواد وقفنامچه قریه اردلان] سواد وقفنامچه نیم دانگ از قریه اردلان بر تعزیه سید مظلومان که به تقریر حجة الاسلام اعلی الله مقامه به نحوی که صیغه وقف جریان یافته در شهر زنجان نوشته شده و عمل شده.
بسم الله الرحمن الرحیم بعد الحمد و الصلوة
منظور از نگارش این کلمات شرعیه آنکه عالیشان صلاحیت نشان حاجی محمد بیک ابن مرحمت انتساب عبدالرحمن بیک شاهسون از طایفه دوقوز در حالت صحت بدن و کمال عقل و مشاعر بالطوعٍ و الرغبه و الاختیار من دون شائبه لا اکراه و الاجبار عالماً و عامداً وقف موبد شرعی نمود.
همگی و تمامی مساحت نیمدانگ ملک از جمله ششدانگ قریه اردلان با کافه توابع و لواحق من اراضی المائیه و الدیمیه و التلال و الجبال و العیون و الانهار و یونجهزار و علفزار و باغات و دهکده و بیوتات و محل الاکه است.
و الحمام و الطواحین و المزارع و المراتع با جمیع منضمات شرعیه و عرفیه بحیث لا یستثنی منها شئی سواء سمی هاهنا ام لم یسم ذوکر اولم یذکر که منابع نیمدانگ ملک از قریه مسطوره هر سال در تعزیه سید مظلومان مولانا و مولی العالمین ابی عبدالله الحسین علیه و علی آبائه و اولاده آلاف التحیة و الثناء و السلام خرج شود.
بیشتر بخوانید
تولیت آنرا به سرکار شریعت مدار عمدة العلماء و المجتهدین و زبدة الفقهاء و المحققین قبلة الانام و حجة الاسلام آخوند ملاعلی مجتهد سلّمه الله تعالی واگذار نمود و بعد از انقطاع فیض حیات آقای حجة الاسلام طول الله عمره انشاءالله تعالی تولیت آن مرجوع به ولد اکبر از اولاد ذکور نسلاً بعد نسل و بطناً بعد بطن و پس از انقطاع نسل هرگز نشود انشاءالله با اعلم علمای ایران الی ان یرث الله الارض و توضیحاً سرکار شریعت مدار که متولی شرعی میباشد. در صرف و خرج منافع نیمدانگ مرقوم مختار است بهر نحوی که در راه تعزیهداری صلاح دانسته خرج فرمایند اختیار دارند و صیغه وقف علی حسب التحریر صدور یافت و کان تحریر ذالک فی شهر محرم الحرام سنه 1274.
11. وقفنامه شمارهیازده
[سواد وقفنامچه عمارت در قریه اردلان] سواد وقفنامچه شش دانگ عمارت واقعه در قریه اردلان از حاجی محمد بیک بر تعزیه سید مظلومان که معمول است تا این که 11 شهر ربیع المولود من سنه 1209.
و ایضاً واقف مزبور در متن حاجی محمد بیک به رضا و رغبت خود موازی شش دانگ یکباب عمارت واقعه در قریه اردلان به حدود اربعه مسطوره وقف موبد شرعی نمود که هر سال منافع عمارت محدوده در تعزیه سید مظلومان ابی عبدالله الحسین روحنا و روح العالمین له الفداء خرج شود
و تولیت آن را هم به سرکار شریعت مدار حجة الاسلام آقای مرقوم در متن سلّمه الله تعالی مادام الحیوة و بعد ولد اکبر از اولاد ذکور نسلاً بعد نسل و بعد از انقطاع نسل العیاذ بالله با اعلم علمای دینیه مفوض نمود و صیغه وقف صدور یافت فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علی الذین یبدّلونه تحریراً فی شهر محرم الحرام سنه 1280.
12. وقفنامه شماره دوازده
[سواد وقفنامچه قریه اردلان] سواد وقفنامچه دو قطعه آبی و دیمی و یک قطعه یونجهزار از قریه اردلان که محمد حسین سلطان وقف نموده و چهار شعیری که محمد امین بیک از قریه مزبوره وقف نموده.
و جمیع وراث او بعد اقرارهم بما زبر احتیاطا خود نیز وقف نمودند و موازی چهار شعیر از زمینی که کربلایی بیگلر از قریه مزبوره وقف نموده همگی بر تعزیه سید مظلومان و حجة الاسلام بر حکم وقف و عمل به او فرمودهاند. سنه 1209
بسم الله الرحمن الرحیم بعد الحمد و الصلوة
چون در تاریخ عشر ثالث شهر ربیع الثانی من شهور سنه هزار و دویست و هشتاد این داعیان اقل الطلبه وارد محل خدابندهلو و خرود شدیم در این مابین عالیشأن کربلایی بیگلر و هدایت الله بیک و علیاشأنان عالم خان و خانم جهان خانم و بلقیس خانم وراث عالیشأن محمدحسین سلطان مرحوم ساکن قریه اردلان وارد و مذکور نمودند که پدر ما محمدحسین سلطان مرحوم مساحت دو قطعه زمین زراعت یک قطعه آبی و یک قطعه دیمی به مساحت حدود و قطعات مزبوره
- حدود زمین آبی:
- شرقا: ملک قریه دشتک مشهور بتوفیر تپه است. غربا: سیلاب که به جنوب میرود.
- جنوبا: نهر زراعت.
- شمالا: جاده بزرگ. حدود زمین دیمی: شرقا: ملک آقا میر بیک.
- غربا: از عمارت حاجی محمد بیک خط مستقیم تا به کوه رود. جنوبا: جاده بزرگ. شمالا: کوه بزرگ.
و یک قطعه یونجهزار همه محدود است بحدود اربعه مشخصه فیمابین الملاک وقف نموده بود که مداخل:
- شرقا: یونجهزار حاجی محمد بیک و رضا بیک.
- غربا: یونجهزار کربلایی نعمتالله و علی رضا بیک.
- جنوبا: به چمن بزرگ.
- شمالا: باغچه حاجی محمد بیک. و محصول قطعات مزبوره در تعزیه ابیعبدالله علیه الصلوة و السلام خرج و مصرف شود.
و در حال حیوة خود منافع آنها را خرج مینمود و ایضاً برادر ما عالیشان محمد امین بیک مرحوم مساحت چهار شعیر الا ربع شعیر ملک حصه خود را از ارث پدری از قریه اردلان با جمیع متعلقات و منضمات وقف ابیعبدالله علیهالسلام نموده بود چون الحال محمد امین بیک هم وفات نموده کرده ملک مزبور بر فرض عدم صحت وقف فی الواقع قطعات مسطور و ملک مسطوره به ماها منتقل خواهد شد.
فلهذا مراعات الاحتیاط و تاکید الانضباط از قبل ماها بر قطعات مسطوره مشخصه و بر ملک مزبور صیغه. وقف را جاری نمائید و تولیت آنها با جناب علامة العلما و زبدة الفقها و قبلة الانام و حجة الاسلام آلاخوند الا علی سلّمه الله باشد.
که سال به سال منافع و محصول آنها را در تعزیه ابیعبدالله علیه السلام خرج و مصرف نماید به هر طوری که مصلحت بدانند و بعد از آن حجة الاسلام با اولاد و ارشد ایشان باشد.
نسلاً بعد نسل بوده وبعد انقطاعهم العیاذ الله با اعلم علماء زنجان باشد بعد صدورتوکیل عنهم ایانا صیغه وقف را بر قطعات مرقومه و بر ملک مزبور بر حسبالتقدیر و التحریر فی الفوق عربیه و عجمیه جاری نمودیم.
فعلی هذا قطعات مزبوره و ملک مزبوره وقف و تولیت او با جناب حجة الاسلام مرقوم معظم الیه و با اولاد ایشان است کلما حرّر فی الفوق و کان ذالک تحریراً و قوعاً فی بیست و ششم شهر ربیع الثانی من شهور سنه 1280.
و ایضاً وقف نمود کربلایی بیگلر مساحت چهار شعیر ملک الرّبع شعیر از قریه ارث پدری خود را با جمیع متعلقات باَبیعبدالله علیه السلام که در تعزیه آن بزرگوار خرج شود.
و تولیت او را به جناب قبلة الانام و حجة الاسلام آلاخوند ملاعلی سلمه الله و بعد از او با ولد ارشد او نسلا بعد نسل و بعد انقطاعهم العیاذ و بالله باعلم علماء بلده زنجان تفویض نمود و صیغه وقف جاری شد.
این مطلب برداشت و خلاصهای از مقاله "سواد وقفنامه های قاجاری زنجان"؛ نوشته "اسدالله عبدلی شتیانی"، است که در همایش خیر ماندگار شرکت کرده است.
لینک مقاله در خیر ماندگار
دیدگاه خود را بنویسید