اعمال انسان، موجب سعادت و شقاوت او در دنیا و آخرت شده، و چون انسان زندگی ابدی در پیش دارد، چگونگی عمل او در دنیا، و فراهم آوردن توشه برای آخرتش، حائز اهمیت است. قرآن برای نظام‌مند کردن ذهن مخاطب و ایجاد تحول در اندیشه مخاطب از شبکۀ معنایی بهره گرفته است.  

در این مقاله به شیوه تحلیلی و توصیفی و با رویکرد معناشناختی تفاوت حسنات و اعمال صالح در قرآن پرداخته شده است. بررسی حوزۀ معنایی حسنات در قرآن نشان می‌دهد مفاهیم حسنات و اعمال صالح از پر بسامدترین واژگان قرآنی است که بین آن‌ها رابطه عموم خصوص مطلق برقرار است؛ زیرا دامنه حسنات عام بوده و اعمال صالح و ثواب را شامل می‌شود. درحالی‌که برخی از حسنات عمل صالح محسوب می‌شوند.

اهمیت معناشناسی کلمات قرآنی

از ضرورت‌های مهم در پژوهش‌های دینی، به‌کارگیری دانش‌ها و ابزار جدیدی است که در سایۀ آن دریچه‌ای جدید به فهمِ متونِ دینی باز شود و نوعی تدبر روشمند در آیات الهی و زمینه‌ای برای دستیابی به معانی و نکات نهفته در آیات را فراهم می‌آورد.

 قرآن کریم نیز پیوسته بر تدبر در آیات تأکید دارد:

 «کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْباب»(ص، 29) 

معناشناسی شناختی از دانش‌هایی است که با بهره‌گیری از آن در فهم بهتر کلام الهی بهره برده می‌شود. با مطالعۀ معناشناسیِ شناختی آیات، به شبکه‌ای منسجم از معانی دست یافته می‌شود که در آن آیات به کمک یکدیگر تبیین، و مجموع آیات در کنار یکدیگر ما را به فهم دقیق‌تر خواهد رساند.

 از میان حوزه‌های معنایی متعدد در قرآن، حوزۀ معنایی حسنات و اعمال صالح، محور مقاله حاضر است. ضرورت پرداختن به موضوع حاضر به آن دلیل است که اعمال انسان آن چیزی است که پس از مرگ دست‌مایۀ معیشت او خواهد بود و اصل داوری در قیامت برای ارائه اعمال انسان و رسیدگی به آن است. 

از آنجا که انسان زندگی ابدی در پیش دارد، بسیار مهم است که در این دنیا چگونه عمل می‌کند و چه برای آخرت خویش فراهم می‌آورد؛ ازاین‌رو بخش گسترده‌ای از آیات قرآن به «اعمال» انسان پرداخته است.

قرابت معنایی واژه های حسنه و اعمال صالح

واژه‌های حسنه و صالح هرچند از نظر ریشه لغوی معانی متفاوتی دارند؛ ولی از نظر مصادیق و موارد استعمال با هم تفاوتی ندارند. «حسنه» نعمت خوشایند و شاد كننده‌ای را گویند كه به انسان می‌رسد و در قرآن كریم، گاهی به معنای عام آمده، كه شامل هر كار نیكی می‌شود و عمل صالح یكی از مصادیق و نتیجه آن است.

 گاهی نیز بالعکس حسنه، به معنای ثواب و نتیجه عمل صالح آمده است. در آیات و روایات گاهی به هر كار خوبی حسنات گویند، كه در این صورت عمل صالح یكی از مصادیق حسنات است. گاهی نیز حسنات به معنای ثواب آمده است.

 پس بین حسنات و اعمال صالح عموم و خصوص مطلق است. یعنی هر عمل صالحی حسنه است، ولی هر حسنه‌ای عمل صالح نیست. بلكه برخی از حسنات عمل صالح‌اند، چون ممكن است برخی حسنات در بعضی جاها به معنای ثواب باشد. 

در این مقاله به‌ منظور بیان تفاوت معناشناختی میان حسنات و اعمال صالح از منظر قرآن کریم، ابتدا به مفهوم عمل و فعل اشاره و حوزه‌های معنایی حسنات و عمل صالح مشخص، و سپس مصادیق حسنات و اعمال صالح از دیدگاه قرآن کریم مورد بررسی و مداقه قرار گرفته است.

واژۀ «عمل» و «فعل»

دو واژۀ «عمل» و «فعل» از کلیدواژه‌های مهم در حیطۀ اعمال به شمار می‌آیند.

 عَمَلَ، هر فعل و کاری که با قصد از انسان سر زند را گویند. مصطفوی بر این عقیده است که به تحقق فعل در خارج «عمل» گفته می‌شود. به‌عبارت‌دیگر، به تحقق حالات باطنی با قصد و اختیار در خارج «عمل» اطلاق می‌شود.

 برخی اصل «عَمَلَ» در لغت را «دوؤب» به معنای کوشش و نیز خسته شدن در کار ذکر کرده‌اند. اما فِعْل، در لغت به معنای انجام‌دادنی (کار) است. وقوع خارجی فعل را عمل گویند. فعل فی‌نفسه متصف به مدح و ذم نیست؛ بلکه تابع خصوصیات متعلق خویش است تا فعل معروف یا فعل منکر شناخته شود. 

«عمل» اخصّ از «فعل» است؛ زیرا «فعل» گاهی دربارۀ حیوانات و جمادات نیز به کار می‌رود؛ درحالی‌که واژۀ «عمل» دربارۀ انسان و ناشی از قصد و اراده اوست. همچنین آنچه سبب تمایز فعل از عمل می‌شود، مؤلفه قصد و اراده‌ای است که در عمل وجود دارد. در قرآن هر عمل و فعلی تابع خصوصیاتی است، واژه‌هایی چون حسن، خیر، صالح و برّ از توصیفاتی است که دربارۀ اعمال به کار رفته است. 

مفهوم «حسنات» در قرآن کریم

حسنات، از پربسامدترین حوزه‌هایی است که برای مفهوم‌سازی اعمال در قرآن از آن بهره گرفته شده است. خداوند متعال می‌فرماید: 

«مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها»(انعام،160) 

و آیه: «مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا»(القصص84) 

و آیه: «مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا»(النمل89)

 از وصف «حسنه» برای عمل نیک بهره گرفته شده است. این واژه از ریشۀ "حسن" و در مقابل سیّئ و قبیح قرار دارد و به معنای زیبایی و نکویی آمده است. تعابیر حسنه و حسنات در قرآن تنها و بدون همراهی با عمل و فعل به کار رفته‌اند و شاهد ترکیب ایمان و عمل حسن نیستیم. این مطلب نشان‌دهندۀ آن است که تعابیر حسنة و حسنات کاربردهای عام‌تری نسبت به عمل صالح دارند. همراهی جاء و حسنة در آیات مزبور، شیء مفهوم‌سازی شده که انسان با خود حمل کرده، و آورده است. برخی از مهم‌ترین مفاهیم حسنات در قرآن کریم عبارت‌اند از: 

1. انفاق مال در راه خدا

«مَثَلُ الَّذِينَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ ...» (البقره، 261) 

يعني‌ مالي‌ ‌که‌ انفاق‌ می‌شود جميع‌ انفاقات‌ واجبه‌ و مستحبّه‌ حتّي‌ ‌هر‌ عبادتي‌ ‌که‌ توقّف‌ ‌بر‌ بذل‌ مال‌ ‌باشد را شامل می‌شود، و خداوند ‌هم‌ ‌در‌ دنيا و ‌هم‌ ‌در‌ آخرت‌ اضعاف‌ مضاعف‌ عنايت‌ می‌فرماید.

 زیرمجموعه‌های انفاق شامل قرض دادن به نیازمند

«مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً...» (البقره 245)

و «إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعِفْهُ لَكُمْ...» (التغابن،17)

 پرداخت زکات و صدقه‌دادن: « إِنَّ الْمُصَّدِّقِينَ وَالْمُصَّدِّقَاتِ وَأَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعَفُ لَهُمْ وَلَهُمْ أَجْرٌ كَرِيمٌ» (الحدید، 18) در زمره حسناتی است که با تعبیر «یضاعف» به معنای افزودن شیء به مثل خود دو برابر یا بیشترکردن چیزی ذکر شده است. در این آیات اعمال انسان به‌عنوان شیء اندازه‌گیری‌شونده، مفهوم‌سازی شده، که بر آن افزوده می‌شود.

2. «خیر»

 این مفهوم در مقابل شر و به معنای چیزی است که انتخاب‌شده و مرغوب است. در برخی از آیات قرآن، خیر به معنای نیکی: « قَالُوا خَيْرًا لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ » (نحل/30) و اعمال انسانی که به‌عنوان کالا و اندوخته‌ای در نظر گرفته شده و به‌سوی مقصدی پیش فرستاده می‌شود، بیان شده است: «ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ» (البقره، 110) (المزمل، 20). منظور از تعبیر «ماقدّم» در این آیات حسناتی است که پیش‌فرستاده و مقدم می‌شود. 

برای مطالعه :

تأثیر فعالیت‌های نیکوکارانه بر سلامت روان افراد

3. حُب اهل‌بیت (ع)

 در قرآن کریم مودت آل محمد (ص) «حسنه» نام گرفته است و خداوند به خاطر همین دوستی اهل‌بیت (ع) گناهان افراد را می‌بخشد و تشکر هم می‌کند. «عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا » (شوری/23) «حُسْناً» به معنای زیبایی است و خداوند می‌فرماید بر زیبایی حسنه او می‌افزاییم. یعنی آن را جزای مضاعف می‌دهیم و ده برابر و بیشتر بشمار می‌آوریم. خداوند بشارت‌ می‌دهد به كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ آورده و عمل‌ صالح‌ انجام می‌دهند که کسی که مودت و محبت ذي‌ القربي‌ ‌کوشا باشد، حسنات او را‌ زياد می‌کنیم.

4. جبران و دفع بدی‌ها

 همراهی ریشه‌های فعلی «ذهب»، «درء» با حسنات و احسن جبران و دفع بدی را به ذهن متبادر می‌کند. یذهبن باب افعال، و از ریشۀ ذهب، به معنای رفتن است، پشت‌کردن و حرکت کردن است. 

دربارۀ آیه: «وَأَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَزُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ ذلِکَ ذِکْرى لِلذَّاکِرینَ» (هود، 14) گفته می‌شود نماز چون حسنات در دل‌هاى مؤمنان وارد شده و آثار معصیت و تیرگی‌های کسب‌ شده در دل‌هایشان از ناحیۀ سیئات از بین مى‌برد. همچنین در آیات: «وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولَئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ» (رعد/22)، «وَ يَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ» (قصص/28) شاهد این معنا هستیم. 

یدرؤن از مادۀ درء، در لغت به معنای دفع‌کردن ذکر شده؛ دفع‌کردنی که با شدت و به‌ سبب مخالفت و خصومت با دفع‌شونده صورت می‌گیرد.

5. نور

خداوند متعال در آیات متعددی سخن از زنان و مردان مؤمنی را بیان می‌دارد که روز قیامت نورشان پیشاپیش و سمت راست آن‌ها شتابان در حرکت به مقصدی حقیقی که از ابتدا در آن گام نهاده‌اند، می‌باشند: «یَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ یَسْعى نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَبِأَیْمانِهِمْ» (حدید،12) 

مراد از نوری که سمت راست انسان مؤمن در حرکت است، حسنات است، و مراد از نوری که پیشاپیش آن‌ها در حرکت است، نور ایمانشان است. گویی حسنات مانند نوری است که مسیر را برای انسان روشن، و انسان با آن در مسیر صحیح و به مقصد حقیقی گام بر می‌دارد.

6. رفاه

«ثُمَّ بَدَّلْنَا مَكَانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ» (اعراف/95) برخی از مفسران، «حسنه» را در این آیه به آسایش و رفاه مادی تفسیر کرده‌اند.

7. حُسن بودن افعال الهی

 از دیدگاه قرآن کریم آنچه به خداوند مربوط است، از حُسن جدا نیست «مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ» (نساء/79) چون خداست که شاهد بر ظاهر و باطن اعمال است و در برابر حسنه اجر می‌دهد و از سیئه در می‌گذرد، یا به مانند آن عقوبت می‌نماید.

مفهوم عمل صالح در قرآن کریم

عمل صالح دارای معنایی اخص از حسنه است. یکی از اوصافی که برای حسنات در قرآن ذکر شده است، وصف «صالح» است. صالح از ریشۀ صلح در مقابل فساد است و دربارۀ ذات، اندیشه و عمل به کار می‌رود و بیشترین کاربرد آن دربارۀ «عمل» است. 

از منظر قرآن «عمل صالح»، عملی است در چارچوب اوامر الهی، همگام با سنت‌های حاکم بر جهان آفرینش، مقبول طبع مؤمن، عقل و شریعت و در راستای تزکیه انسان است. همراهی ایمان و عمل صالح در قرآن نشان‌دهندۀ آن است که از منظر الهی عملی مقبول است که نشئت‌گرفته از ایمان و اعتقاد حقیقی به توحید، معاد و نبوت، و خالص باشد. همچنین ترکیب «عملوا الصالحات» و کاربرد عمل به‌صورت فعل ماضی که بر ثبات و دوام دلالت دارد، به این امر اشاره می‌کند. برخی از مفاهیم عمل صالح در قرآن کریم موارد زیر را شامل می‌شود.

1. اجر

در قرآن کریم واژه‌های «اجر» و عمل صالح در نوزده آیه هم با و به مفهوم کار و فعالیت جسمانی، بیان شده است. برای نمونه «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَالَّذینَ هادُوا وَالنَّصارى وَالصَّابِئینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ ...» (البقره،62) ( المائده 9، الکهف 2، الاحزاب 31). 

"اجر" در لغت به معنای اجرت، دستمزد و حقوقی است که در مقابل کار پرداخت می‌شود. انسان در برابر کاری که انجام می‌دهد، دستمزد دریافت می‌کند. از دیدگاه قرآن زندگی دنیا به‌عنوان مزرعه و مکانی است که در آن به تجارت (البقره 16، آل‌عمران 177) و زراعت (الشوری 20) پرداخته می‌شود، که با کار جسمانی در ارتباط است.

 خداوند می‌فرماید: «کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ ِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ» (آل عمران، 185) واژۀ «وفی» در لغت به معنای پرداخت کردن اجر و حق کسی به‌طور کامل و تمام است. حق‌ تعالی در روز قیامت مزد و اجر همۀ اعمال ِنیک و بد را به‌صورت کامل و تمام پرداخت خواهد کرد. 

همچنین آیه:« أَنِّی لا أُضیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى» (آل عمران، 195)، «عامل» در لغت به معنای کسی است که با دست‌کاری را انجام می‌دهد. انسان کارگزاری است که در دنیا برای رسیدن به اجر و مزد شایسته عملش تلاش می‌کند. به هر عمل نیکی اجر تعلق خواهد گرفت؛ اما اجر عملی که با ایمان و با آگاهی و علم انجام شده، از دوام و ثبات برخوردار خواهد بود.

2. بذر و حبّه

 «وَإِنْ کانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنا بِها وَکَفى بِنا حاسِبینَ» (انبیاء،47) و «یا بُنَیَّ آن‌ها إِنْ تَکُ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَکُنْ فی صَخْرَةٍ أَوْ فِی السَّماواتِ أَوْ فِی الْأَرْضِ یَأْتِ بِهَا اللَّهُ »(لقمان،16) اشاره دارد که اگر عمل انسان به‌اندازۀ دانه خردل باشد، باز محاسبه می‌شود.

«حَبَّةٍ» در لغت اسم جنس برای گندم به کار می‌رود؛ اما در کل به بذر و دانه‌ای گفته می‌شود که در خوشه یا غلاف باشد. همچنین مطلق دانه‌های ریز را خردل گویند. در آیه مزبور شاید مراد از «حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ» دانه خردل و یا مراد وزن دانه به سبکی وزن خردل باشد؛ بنابراین مراد از «حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ» مبالغه در دقت میزان را مى‌رساند، یعنی کوچک‌ترین ذره‌ای که به چشم نمی‌آید، در روز قیامت سنجش می‌شود. عنوان دانه و حبه، به‌نوعی مرتبط با عمل جسمانی است. مثلاً دنیا مزرعه است، یعنی در مزرعه دنیا، انسان به‌نوعی افشاننده بذر عمل خویش است و محصول این مزرعه هرچند ناچیز ارزش‌گذاری می‌شود.

3. برّ

 در میان اعمال صالح، «برّ» را در جایگاهی مرتفع قرار می‌دهد و از اوصافی است که دربارۀ اعمال صالح در قرآن به کار رفته است. «بِرّ» در لغت به معنای نیکی گسترده است.

 در آیۀ «... وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ...» (بقره، 177) به مجموع ایمان و اعمال صالح که به برخی از آن‌ها در آیه اشاره شده، «بِرّ» اطلاق شده است.

 «برّ» به ایمان به خدا، ایمان به روز جزا و انبیاء پیشین، انفاق مال، بر پا داشتن نماز، وفای به عهد و بردباری از مصادیق آن بشمار می‌رود. کاربرد «بِرّ» به‌صورت مصدر نشان‌دهندۀ تأکید بر عمل صالح است، گویی فرد در این اعمال غرق شده است. 

«بِرّ» عمل نیکی است که با توجه و با قصد و اختیار انجام شود، توجه و قصد، وجه تفاوت «برّ» با «خیر» است؛ زیرا خیر به هر نوع نیکی حتی بدون توجه اطلاق می‌شود. 

همچنین در آیۀ: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» (آل عمران،92) همراهی «بِرّ» و «تنالوا» عمل نیک مکان، به ذهن متبادر می‌شود، تنالوا از نیل، به معنای رسیدن یا دست‌یافتن به چیزی است.

4. درجات

 همراهی «عمل» و «درجه» موجب تبادر پلکان و نردبان از این مفهوم به ذهن می‌شود: «وَلِکُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَما رَبُّکَ بِغافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ» (الانعام، 132)؛ 

«وَلِکُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَلِیُوَفِّیَهُمْ أَعْمالَهُمْ وَهُمْ لا یُظْلَمُونَ» (الاحقاف، 19). 

درجه از مادۀ درج، به معنای حرکت دقیق، با احتیاط، تدریجی و گام‌به‌گام، در مفهوم بالارفتن چه از حیث مادی و چه از حیث معنوی ملحوظ است. انسان با عملش گام به گام به سمت مقصد برگزیده حرکت می‌کند، حال چنانچه عمل انجام‌ دادنی صالح باشد، عملش مانند پله‌ای برای صعود خواهد شد. هر فرد به میزان حرکت صعودی که در راستای رسیدن به مقصد برداشته است، به همان میزان به موقعیت مکانی بالاتر یا به‌عبارتی برتر دست می‌یابد.

5. عمل حاضر

 از دیگر واژگانی که قرآن کریم برای اعمال صالح بیان می‌دارد، می‌توان به عمل انسانی که احضار می‌شود، اشاره کرد که مؤید آیات: «یَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَرًا» (آل عمران،30) و «وَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا» (کهف،49)، و «عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا أَحْضَرَتْ » (تکویر،14) است. 

حَضَرَ، در اصل به معنای مواجه‌ شدن با آنچه غایب بوده، که مشاهده، اشراف و قرب از لوازم و آثار آن است. به‌صورت اسم برای شهادت‌ دادن و حاضر شدن در مکانی، یا گواهی‌ دادن انسانی به کار رفته است؛ اما مراد از «محضرا» در عبارت: «ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً» (آل‌عمران، 30) به معنای حاضر کردن موجود غایب از انظار، که دلالت محفوظ بودن اعمال نزد خدا دارد، و علم و حفظ خداوند بدان‌ها در دنیا است و روز قیامت برای صاحبانش اظهار می‌دارد.
البته اینگونه نیست که عمل خود به خود حاضر باشد، بلکه آن را حاضر می‌کنند: «یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً» (آل عمران،30)، چنان‌که عامل را حاضر می‌کنند: «إن کانَت إلاّ صَیحَةً وَاحِدَةً فَإذا هُم جَمیعٌ لَدَینا مُحضَرون» (یس، 53)، احضار نسبت به حضور، تعبیری تند است، که در آیۀ: «وَوَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً» (کهف،49) ملایم‌تر می باشد.

6. اسباب اولیه معیشت انسان در آخرت

 عمل انسان در دنیا اسباب معیشت وی در سرای آخرت را فراهم می‌کند. از اسباب اولیه معیشت انسان در این دنیا به خوراک، پوشاک اشاره می‌شود. از آنجا که تقوا در زمرۀ اعمال صالح در قرآن محسوب می‌شود، پوشاک نیز، از آن جمله است.

 مؤید این آیات است: 

«یا بَنی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً یُواری سَوْآتِکُمْ وَریشاً وَلِباسُ التَّقْوى ذلِکَ خَیْرٌ ذلِکَ مِنْ آیاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ. یا بَنی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِیُرِیَهُما سَوْآتِهِما إِنَّهُ یَراکُمْ هُوَ وَقَبیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیاطینَ أَوْلِیاءَ لِلَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ» (اعراف،26-27)

در این آیات پس از سخن دربارۀ لباس ظاهر به لباس باطن پرداخته که سیئات باطنی انسان را می‌پوشاند و انسان را از اعمال سیّئ بازمی‌دارد. قرآن تقوا را بهترین لباس برای پوشش انسان معرفی کرده است. همچنین واژۀ «ثیاب» که به معنای پوشش، از مادۀ «ثوب» به معنای رجوع و بازگشت است، لباس را به آن دلیل «ثوب» می‌گویند که مواد خام رشته‌شده به حالتی که مقصود اصلی از بافتن است را بیان می‌دارد.

 انسان با تار و پود اعمال خویش پارچه خود را می‌بافد و اگر اعمال صالح باشد، تار و پود پارچه و لباسش از خیر است و اگر اعمال سیئه باشد، تار و پود آن از شرّ خواهد بود، بر این‌ اساس در وصف نعمت‌های بهشتی و در توصیف لباس بهشتیان، آن‌ها را از «حریر» (الحج، 23) «سندس» (الکهف، 31) و «استبرق» (الدخان، 53) یاد می‌کند، که همه این‌ها از اعمالِ صالح ایشان نشئت می‌گیرد.

همچنین خوراک‌های بهشت یا جهنم به‌ نوعی ظهور همین اعمال است؛ از این‌ رو زمانی که خوراک‌های بهشت و جهنم بررسی می‌شود، به این مطلب دست یافته می‌شود که خوراک مدّ نظر در واقع همان اعمال افراد است که در این دنیا انجام داده، و آن روز به‌صورت خوراک اعم از غذا، میوه یا نوشیدنی و ... دیده می‌شوند. برای نمونه در آیات:

 «کُلُوا وَاشْرَبُوا هَنیئاً بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ) (الطور، 19)

(کُلُوا وَاشْرَبُوا هَنیئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِی الْأَیَّامِ الْخالِیَةِ» (الحاقه،24)

 «کُلُوا وَاشْرَبُوا هَنیئاً بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» (المرسلات، 43)

 اعمال انسان به‌ عنوان خوراک به ذهن متبادر می‌شود.

در آیات سوره‌های طور و مرسلات اِطعام و پذیرایی صورت‌گرفته از نیکوکاران را، ‌سبب اعمال نیکی است که در دنیا انجام داده‌اند. در واقع اعمالِ صالحِ انسان منجر به این توفیق شده است. در این آیات آنچه خورده و یا نوشیده می‌شود را در واقع اعمال صالحی ذکر می‌کند که انسان در دنیا برای بهره‌مندی از زندگی آخرت خود پیش فرستاده است.

7. سِتر و تکفیر

 ازجملۀ عناوینی که برای عمل صالح در قرآن برداشت می‌شود، پوشانندگی است، که همراهی با کلماتی چون تکفیر و سیئات در این آیات مؤید این عنوان است. واژۀ «تکفیر» از ریشۀ کفر که اصل آن معنای ستر و پوشاندن ذکر شده. 

 «تَکْفِیر» بی‌اعتنایی، پوشاندن و پنهان داشتن است که گویی تحقق نیافته است. آثار این بی‌اعتنایی، محو و پوشاندن آن است. «تکفیر» در اصطلاح طاعتی است که سبب محو شدن و پوشاندن گناهان می‌شود. همچنین در علم کلام «تکفیر»، به معنای از میان رفتن مجازات اعمال سیئه با اعمال نیک است. 

در بیشتر کاربردهای «تکفیر» در قرآن واژۀ «سیئه» متعلق آن قرار گرفته است، «سیئه» از ریشۀ سوء و جمع آن «سیئات» است و به هر کار ثابت و متصل ‌شونده بدی در آن اطلاق می‌شود.

 در آیات قرآن اعمال صال «وَالَّذینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ» (العنکبوت، 7)،

 توبۀ نصوح «یاأَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ» (التحریم، 8)

 تقوا «ذلِکَ أَمْرُ اللَّهِ أَنْزَلَهُ إِلَیْکُمْ وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیِّئاتِهِ وَیُعْظِمْ لَهُ أَجْراً» (الطلاق، 5)

 هجرت و جهاد در راه خدا « فَالَّذینَ هاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَأُوذُوا فی سَبیلی وَقاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُکَفِّرَنَ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ» (آل‌عمران، 195) و در نهایت اعمالی چون بر پا داشتن نماز، پرداخت زکات، پرداخت صدقه در نهان و آشکار، ایمان به پیامبران و یاری آن‌ها در امر دین ازجملۀ اعمال نیکی است که تکفیر سیئات را با خود به همراه دارد.(سوره بقره، 271 سورۀ بقره؛ سوره مائده،12)

8. فضیلت، هدایت، نور و تقوا

 خداوند متعال ملاك برتری و فضیلت انسان‌ها این‌گونه بیان می‌دارد: «... كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِی سَبِيلِ اللَّهِ لَا یَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ ...» (توبه/19) ایمان به خدا و روز قیامت، ملاک این برتری نزد خداست. 

همچنین قرآن کریم برخورداری از نعمت هدایت: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ یَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمَانِهِمْ ...» (يونس/9) و ورود به بهشت: «قَالَ أَجِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا بِسِحْرِكَ یَا مُوسَ» (طه/57) را از مصادیق عمل صالح بر می‌شمارد.

از منظر قرآن بهترین توشه برای طی سفر الی الله، عمل صالح تقوا است: «وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوى» (البقره، 197) از آیۀ مزبور زاد و توشه، به ذهن متبادر می‌شود.

نائل شدن به این دست از نعم الهی، موجب نجات از خسران و زیان می‌گردد: «إِنَّ الإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ.إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ» (عصر/2 -3)

9. "یَمْهَدُونَ" و گستراندن بستر

 خداوند می‌فرماید: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِأَنْفُسِهِمْ یَمْهَدُونن) (الروم، 44). "یَمْهَدُونَ" از ماده مهد، به معنای آماده کردن مکانی برای سکونت و استراحت است. 

«مهاد» مانند «فِراش»، چیزی است که انسان آن را برای خود پهن می‌کند تا بستر استراحت خویش را مهیّا کند. برخی از انسان‌ها این فرش را با عقیده، اخلاق و اعمال صالح می‌گسترند، مانند اینکه مسافری پیش از ورود به منزل، کسی را مأمور می‌کند تا منزل او را نظافت کند، فرش خانه را بگسترد تا وقتی وارد می‌شود، منتظر چیزی نباشد.

10. سَعی، مَشی و حرکت

 حرکت کلمه دیگری است که قرآن برای مفهوم‌سازی اعمال ِنیک از آن بهره گرفته است. در برخی از آیات قرآن برای بیان این مهم که انسان در آخرت با اعمالش روبرو خواهد شد و اعمالش را به یاد خواهد آورد، از تعبیر «سعی» بهره گرفته شده است. "سعی" را تند راه ‌رفتن آرام‌تر از دویدن گویند که در جدیت و کوشش در کار کاربرد دارد.

 ابن‌عاشور علاوه بر در نظر گرفتن مشی سریع برای سعی، معنای تلاش در کسب‌ و کار را نیز بیان کرده است. انسان مالک اعمال خویش «وَأَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى» (النازعات، 35) است، لام در «للانسان» لام مالکیت حقیقی است نه مالکیت اعتباری؛ به این معنا که انسان مالک حقیقی اعمال خویش است، مادامی‌که انسان هست عملش نیز هست و هرگز از انسان جدا نخواهد شد و در سرای آخرت نیز تمام اعمال انسان چه نیک و چه بد همراه اوست. مفاهیمی چون، مقصد، مسافر و... برای مفهوم‌سازی زندگی، آخرت، خدا و انسان ... بهره گرفته می‌شود: «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ راجِعُون» (البقره، 156)، «إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ وَهُوَ عَلى کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ» (هود، 4). 

11. حیات طیبه

 طبق آیات قرآن کریم عمل صالح به‌عنوان ملاک برخورداری از معنویت و نور بیان شده‌اند:

«لِیُخْرِجَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَمَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَیَعْمَلْ صَالِحًا یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ» (طلاق/11).

دستیابی به نور الهی موجب برخورداری از حیات طیبه مد نظر خداوند می‌گردد: 

«مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَیَاةً طَيِّبَةً» (نحل/ 97)

بیشتر بخوانید :

احسان و نیکوکاری در قرآن و روایات

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

قرآن شبکه‌ای در هم‌ تنیده از واژگان مفهومی است که اساس نگرش و جهان‌بینی قرآنی را تشکیل داده و ابزاری برای سازمان‌دهی به تفکر و فهمِ دین‌داران است. در بررسی انجام‌شده معناشناختی، پیرامون تفاوت حسنات و اعمالِ صالح در قرآن یافته‌های زیر حاصل گشت:

1.  تعبیر حسنات در قرآن کریم تنها و بدون همراهی با عمل و فعل به کار رفته‌اند. این مطلب نشان‌دهندۀ آن است که تعابیر حسنة و حسنات کاربردهای عام‌تری نسبت به عمل صالح داشته و عمالی است که انسان با خود حمل کرده، و آورده است.

2.  عمل صالح یک عمل کاملاً شرعی و دینی است. در قرآن کریم ایمان همراه عمل صالح مطرح شده، زیرا کسانی عامل به صالحات خواهند بود، که در ابتدا به ادیان ایمان آورده باشند. مفاهیمی چون: کارِ جسمانی، ستر، نور، پوشاک، خوراک، زاد و توشه، و... از مصادیق عمل ِصالح به شمار می‌روند. این مفاهیم اکثراً از حوزه‌های ملموسی است که برای بشر قابل درک است. این مطلب نشان‌دهندۀ آن است که قرآن کریم برای مفهوم‌سازی اعمالِ صالح از واژگانی بهره گرفته که اختصاص به مخاطبان عصر نزول ندارد، و برای همه افراد و در همه اعصار، قابل درک و فهم است. 

3. تحلیل و بررسی زبان‌شناختی مفهوم حسنات و اعمال صالح در قرآن کریم حاکی از آن است که این مفاهیم مستقل و منفک از هم نیستند، بلکه به صورتی نظام‌مند با یکدیگر در ارتباط‌اند. مطالعه مفهومی واژگان حسنات و  اعمال صالح نشان داد متن قرآن زنده و پویاست؛ لذا حسنات و عملِ صالح انسان، حرکتی هدفمند، گام به گام، روشنایی‌بخش، به دور از مانع برای رسیدن به مقصدِ عالی است؛ مقصدی که فرد با تلاش و کوشش ارزشمند و نادیدنی، دنیا را آباد کرده و زمینۀ آسایش خود را فراهم آورده است.

این مطلب برداشت و خلاصه‌ای از مقاله "تفاوت معناشناختی حسنات و اعمال صالح از منظر قرآن کریم" نوشته "طاهره محسنی" است که در همایش خیرماندگار شرکت کرده‌ و در سیویلیکا منتشر شده است.