یکی از مهمترین کارکردهای وقف در جامعه اسلامی از گذشتههای دور تاکنون کارکرد علمی، آموزشی و فرهنگی است. تأثیر کارکردهای علمی وقف در دنیا و بهویژه جهان اسلام بر کسی پوشیده نیست. در دنیای اسلام از نخستین سدههای هجری وقف علمی و موقوفات مرتبط به آن به شیوههای مختلف نقش مهمی را در شکوفایی تمدن اسلامی ایفا نموده است.
در تاریخ ایران اسلامی نیز میتوان نمونههای متعددی از شکلگیری موقوفههای علمی و آموزشی را یافت یکی از دورههای درخور توجه در بحث وقف علمی، دورۀ قاجاریه است. اهمیت این دوره به سبب گذار جامعه از سنت به مدرنیته و آشنایی جامعه با مظاهر نوگرایی است.
در آثار اندیشهورزان نوگرای عصر قاجار توجه ویژهای به سواد و ارتقاء سطح دانش جامعه و آشنایی آحاد مردم با علوم جدید شده بود. به باور بسیاری از روشنفکران از جمله میرزا ملکم خان ناظم الدوله، آخوندزاده ، طالبوف یکی از دلایل عقبماندگی جامعه ایران پایین بودن سطح سواد و عدم آشنایی مردم با علوم جدید به شمار میآمد.
با توجه به شاخصههای مذکور در دوره قاجار، مقالۀ حاضر به تبیین جایگاه وقف علمی در توسعه انسانی و ارزیابی نمودهای وقف علمی در جامعه عصر قاجار اختصاص دارد. در نوشتار پیشرو تلاش شده از طریق یک بررسی توصیفی – تحلیلی به پرسشهای اصلی پژوهش حاضر پاسخ داده شود. این سؤالات به قرار ذیلاند:
- وقف علمی در دورۀ قاجار بیشتر در چه عرصههایی مجال ظهور پیدا کرده است؟
- موقوفات علمی در دورۀ قاجار چه تأثیراتی در جامعه آن روزگار داشته است؟
برای مطالعه :
جایگاه فرهنگ و عناصر فرهنگی در توسعه
اگر چه سخن گفتن از توسعه و مفاهیم مرتبط با آن در دورۀ قاجار ممکن است این تصور را به ذهن متبادر کند که با توجه به اقتضائات عصری این مفهوم جایگاهی در دورۀ مورد نظر ندارد؛ در پاسخ به این تصور و باور باید اذعان داشت که اگرچه مفهوم توسعه و ادبیات آن جزء مفاهیم نسبتاً مدرن است اما مؤلفهها و عناصر آن را میتوان در هر دورهای مورد بحث و کنکاش قرار داد.
با توجه به این توضیحات در این قسمت از نوشتار توضیحاتی پیرامون مفهوم توسعه آمده است. توسعه بهعنوان مفهوم چند بُعدی در دهه 1980 با توجه خاص به پایداری فرمولبندی و تعریف شد. در دوران جدید این اعتقاد پیدا شد که برای ساخت نظریه توسعه باید از تحلیل تمام عناصر تأثیرگذار و تعیین سهم هر یک از این عوامل سخن گفت.
توسعه پایدار در سالهای پایانی قرن بیستم بهعنوان یکی از مناظرات محوری جهان تقریباً همه عرصههای حیات بشری نظیر فقر، نابرابری، آموزش و بهداشت، محیطزیست ،حقوق زنان و کودکان، آزادی ملتها، صنعت، سیاست و اقتصاد را تحت تأثیر قرار داده است.
یکی از اساسیترین مؤلفههای توسعه پایدار انسان و مباحث مرتبط با انسان است. اندیشهگرانی که در ارتباط انسان و جایگاه انسان در توسعه پایدار سخن گفتهاند. تأکید ویژهای به فرهنگ، بهویژه آموزشوپرورش که خود از زیرمجموعههای فرهنگ است داشتهاند. با ورود مؤلفه فرهنگ در صحنۀ مباحث توسعه راه برای طرح سایر مؤلفههای معنوی (غیرمادی) گشوده شده است.
در واقع پیشرفت بهگونهای روز افزون به تولیدات ذهنهای تعلیم یافته در عرصهها پژوهش، نوآوری، نظایر آنها بستگی دارد. ازاینرو تعلیم و تربیت عاملیت که مردم را در جوامع مختلف هوشیارتر، باسوادتر، آمادهتر، مسئولتر، نقادتر و اخلاقیتر میکند. از اینرو حامل برترین آرمانهای بشری است. با توجه به این ویژگیها میتوان آموزش را بهعنوان حیاتیترین ابزار در مسیر نیل به توسعه پایدار تلقی کرد. نقش زیربنایی آموزشوپرورش در توسعۀ فردی و اجتماعی سبب شده که این عامل بهعنوان حقوق پایهای بشر به رسمیت شناخته شود و حتی شأن و جایگاه
علاوه بر آموزش در عرصۀ فرهنگ، مؤلفههای دیگری نیز نظیر علم، اخلاق، امنیت نیز در بحث توسعه حائز اهمیتاند. برای کاربست این مؤلفهها و بهرهگیری از ظرفیتهای آن در راستای توسعه عوامل متعددی دخیلاند. در میان این عوامل وقف و کنشهای خیرین سهم مهمی را عهدهدار هستند.
در مبحث بعدی این نوشتار تلاش خواهد شد جایگاه وقف علمی و کنشهای افراد خیّر در این حیطه در عصر قاجاریه مورد تحلیل و ارزیابی قرار گیرد.
نمودهای وقف علمی در جامعه عصر قاجار
مهمترین نمودها و مظاهر وقف علمی که در کنشهای خیرین این دوره مجال بروز پیدا کرد را میتوان در موارد ذیل یافت:
تأسیس مدارس، توجه به وضعیت معیشتی کودکان مکتبخانهها، تلاشهای برخی تشکلات و انجمنها در راستای افزایش سطح سواد و دانش آحاد جامعه ایجاد مؤسسات علمی و تحقیقاتی خیرین و واقفانی که در این دوره در تأسیس آموزشگاهها، مدارس و بنیادهای علمی اثرگذار بودهاند.
هر یک از نظر طبقه و پایگاه اجتماعی، گرایشهای سیاسی و نوع اهداف با هم تفاوت دارند. بدون در نظر داشتن این وجوه تمایز و با تکیه بر کارکرد این فعالیتها در روند توسعه اجتماعی و انسانی دوره قاجار توضیحاتی پیرامون هریک از این فعالیتها در ذیل ارائه شده است.
مدارس
در خلال دورۀ قاجاریه در شهرهای مختلف ایران و بهویژه در تهران مدارس متعددی به همت خیرین تأسیس شد. در میان خیرین این دوره فعالیتهای اقلیتهای مذهبی نظیر زرتشتیان در خور توجه است. در این زمینه میتوان به مدرسه دخترانه زرتشتیان اشاره داشت. بانی این مدرسه ارباب کیخسرو شاهرخ، مدیر دبستان پسرانه زرتشتیان کرمان بود که در اواخر دورۀ ناصری آن را از دارایی و موقوفات جمشید جهانگیر (ازخیرین زرتشتی) تأسیس نمود.
ارباب گشتاسب زرتشتی نیز زمین باغی در حوالی ناصریه وقف ساخت مدرسهای نمود که در بهمن 1285 شمسی توسط انجمن زرتشتیان کرمان ایجاد شد. این مدرسه که ایرانشهر نام داشت علاوه بر دریافت کمکهای خیرخواهانۀ خیرین و فرهنگ دوستان کرمان، از دولت هم کمک هزینه دریافت میکرد.
مدرسۀ خیریه ایتام:
یکی دیگر از اقدامات پسندیدهای که امینالدوله در آن نقش داشت، تأسیس مدرسۀ خیریه ایتام بود. میرزا سید کریم خان فیروزکوهی تحت تأثیر پیشرفتهای عرب خواهان فرهنگ نوین و اصلاحات اجتماعی در ایران بود.
وی با تشویق و حمایتهای شیخ هادی نجمآبادی و با اجازه امینالدوله و همفکری برخی رجال آن عهد اقدام به تأسیس دارالایتام نمود. این مدرسه که به پیشنهاد دولتآبادی نام مدرسۀ «خیریه» بر آن نهاده شد، در ربیعالثانی 1315 قمری، با هدف آموزش رشتههای فنی افتتاح گردید.
مدرسه مذکور را میتوان بهعنوان پنجمین مدرسه که با تازهترین شیوۀ متداول مدارس اروپایی به شمار آورد. میرزا کریم برای تأمین مخارج مدرسه قسمت عمدهای از املاک خود را در مازندران، تهران و شمیران وقف کرد.
ثمرات و دستاوردهای تأسیس این مدرسه بسیار بود، برای پرورش افراد متخصص و ماهر در آینده، شخصیتهای علمیای نظیر میرزا ابوالحسن خان فروغی و ذکاءالملک فروغی در این مدرسه به تدریس پرداختند.
کتابهایی که فروغی در این مدرسه تدریس کرده بود بعدها در دبیرستانهای تهران و شهرهای دیگر تدریس شد. بسیاری از دانش آموزان این مدرسه بعدها در زمرۀ رجال علمی و ادبی مملکت قرار گرفتند.
توجه به تعلیم و تربیت کودکان یتیم در شهرهای مختلف ایران در عهد قاجار مورد توجه و اهتمام خیرین قرار داشت. در میان اسناد آرشیوی آستان قدس رضوی گزارشهایی در مورد مکتبخانههای ایتام و نقش خیرین د ر ایجاد و حمایت آنها دیده میشود. این اهتمام به احوال ایتام و آموزش آنها ناشی از تأثیر آموزههای دینی و توصیههای معصومین در یتیمنوازی است.
نکتۀ مهم در تأسیس مدارس و گسترش موقوفات علمی، حضور و مشارکت گستردۀ همۀ طبقات از عالم، دولتمرد، اقلیتهای مذهبی، شاهزادگان و زنان است.
بیشتر بخوانید:
تأثیر زرتشتیان و انجمنهای خیریه آنها در گسترش فرهنگ و آموزش یزد در دوره قاجار و پهلوی اول
مشروطه و تأثیرات آن در گسترش وقف علمی
انقلاب مشروطه، بنیانهای فکری آن و بهویژه دستاوردهای حاصل از انقلاب مشروطه در حضور و مشارکت آحاد مختلف جامعه در ایجاد بنیادهای خیریه علمی تأثیرگذار بود. یکی از نمودهای این تأثیرگذاری افزایش مشارکت زنان در انتشار روزنامه، ایجاد تشکلهای زنانه، تأسیس مدارس دخترانه است.
از مهمترین انجمنهایی که به دنبال تأسیس مجلس شورای ملی زمینۀ فعالیت زنان را فراهم ساخت انجمن مخدرات وطن بود. این انجمن در سال 1329 قمری با ریاست آقابیگم دختر شیخ هادی نجمآبادی تأسیس گردید. اعضای این انجمن تلاش خویش را بر امور خیریهای چون تأسیس یتیمخانه، مدرسه دخترانه، اکابر و تحریم اجناس روسی معطوف کردند.
ساناساریان در کتاب خود به تفصیل از فعالیتهای انجمنها و تشکیلات زنانه در راستای سواد آموزی، تأسیس مدرسه و ارتقای آگاهیهای زنان سخن گفته است.
افزون بر فعالیتهای زنان، پس از استقرار مشروطه و تشکیل مجلس شورای ملی، در دورههای مختلف مجلس و نمایندگان مجلس به ایجاد مؤسسات عامالمنفعه توجه نشان دادند. آنها بهمنظور ارتقای سطح زندگی مردم، لزوم پرداختن به آموزش در مقاطع مختلف تحصیلی و ارتقای سطح بهداشتی و معیشتی دست به اقداماتی زدند.
در راستای این اقدامات مؤسسه خیریه پرورش پدید آمد، که از محل جمعآوری کمکهای خیرخواهانۀ نمایندگان مجلس اداره میشد.
از جمله تأثیرات دیگر نوگرایی و برقراری نظام مشروطه، ایجاد مدارس نوین بود که با کمکهای خیرین و اعانات آنها پدید آمد، مدرسه ملی عضدیه که در رشت به همت عضدالسلطان تأسیس شد نمونهای از این مدارس است.
از دیگر نمودهای تأثیر مشروطیت باید از بازتاب امور خیریه و اهتمام به آن در مرامنامهها و نظامنامههای احزاب سیاسی یاد کرد. احزاب سیاسی از دستاوردهای انقلاب مشروطه بود. مفاد مرامنامههای برخی احزاب سیاسی نظیر فرقه دموکرات ایران به تعلیم مجانی و اجباری برای همه افراد تأکید شده است.
حزب اجتماعیون اتحادیون ایران نیز در یکی از مواد مرامنامۀ خود بر مجانی و اجباری کردن تحصیلات و فراهم آوردن وسایل تحصیل برای محصلان بیبضاعت تأکید کردهاند.
تأثیر پیامدهای جنگ جهانی اول در شکلگیری خیریه ها
یک سال پس از خاتمۀ جنگ جهانی اول 1336قمری/ 1298 شمسی، دولت ایران تصمیم گرفت ارتباطات علمی با دولت فرانسه برقرار کند و چون از رهگذر جنگ، خسارات فراوانی را به دلیل حضور قشون بیگانه متحمل شده بود، از موقعیت به دست آمده جهت استفاده از پزشکان فرانسوی بهر برد.
دولت ایران در برنامههای هیئت سیاسی اعزامی خود به کنفرانس صلح پاریس دستیابی به این مقصود را قرار داد. همراه هیئت نمایندگی ایران، افرادی مانند فروغی، فیروزمیرزا نصرت الدوله، محمدحسین لقمان ادهم و دکتر حکیم الدوله حضور داشتند تا در انتخاب پزشکان فرانسوی برای استخدام در مدرسۀ تازه تأسیس عالی طب اظهار نظر کنند.
در نتیجه پس از ورود به فرانسه با ریاست انستیتو پاستور آن کشور ملاقات کردند. در همان تاریخ( 23 اکتبر 1919میلادی)، شالودۀ تأسیس انستیتو پاستور ایران را پی ریختند.
خاندان فرمانفرما و در رأس آن عبدالحسین فرمانفرما در راستای اهداف خیرخواهانه بخشی از باغهای ملکی و مسکونی خود به نام باغ اطلس را وقف نمود و با مبلغی که نیمی از کل هزینۀ تأسیس (بالغ بر ده هزار تومان)، بود را پرداخت کرد و بخشی دیگر را (مبلغ پانزده هزار تومان) را نیز دولت ایران متقبل شد. بدین ترتیب بنای اولین ساختمان انستیتو پاستور با آزمایشگاههای مجهز آن ساخته شد.
نتیجهگیری
اقدامات خیرین عصر قاجار در راستای وقف علمی با نمودهای چون تأسیس مدارس، احداث کتابخانهها، توجه به تعلیم و تربیت ایتام، اختصاص کمکهزینههای تحصیلی برای نیازمندان، ایجاد برخی مراکز پژوهشی نظیر انستیتو پاستور قابلشناسایی است.
واقفان عرصۀ علم در ارتقای شاخص آموزش که از شاخصههای مهم توسعۀ انسانی است نقشی تعیینکننده ایفا کردهاند. از طریق این تأسیسات آموزشی و فرهنگی جامعۀ قاجار در مسیر نوگرایی قرار گرفت. ازاینرو میتوان جایگاه مهمی را برای وقف علمی در گذار از جامعۀ سنتی به مدرن قائل شد.
این مطلب برداشت و خلاصهای از مقاله "بررسی جایگاه وقف علمی در توسعۀ انسانی، مطالعۀ موردی: جامعۀ عصر قاجار "؛ نوشته "زهرا علیزاده بیرجندی"، است که در همایش خیرماندگار شرکت کرده است و در سیویلیکا نیز منتشر شده است.
دیدگاه خود را بنویسید