در این مقاله با روش تحلیل اسنادی، وقف و شبه وقف و بخشش در ادیان و ملت‌ها مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری،‌کلیه منابع شامل کتاب‌ها، نشریات و سایت‌های اینترنتی، پژوهش‌ها و تحقیقات مرتبط با موضوع تحقیق موجود می‌باشد و نمونه‌گیری به شیوه هدفمند انجام شده و بر این اساس از منابع فوق‌الذکر استفاده گردیده است.

 ابزار پژوهش نیز فیش‌برداری بوده و یافته‌های حاصل از پژوهش، مورد تحلیل قرار گرفته است. با استناد به منابع موجود، این گونه نتیجه‌گیری شده که همه پیشوایان دینی و مصلحان اجتماعی یکی از راه‌حل‌های اساسی و مهم حفظ تعادل در روابط انسانی جوامع مختلف و حرکت به سمت صلح و دوستی و تحقق عدالت را تمسک به تقویت رفتارهای همراه با ایثار و بخشش و فداکاری می‌دانند که در شریعت اسلام، این اهداف گسترده‌تر می‌باشد. در این خصوص پیشنهاداتی برای کارآمدتر شدن اندیشه خیرخواهی ارائه و تأکید گردیده که پدیده وقف و شبه وقف و بخشش می‌تواند ابزار مهمی برای توسعه روابط کشورهای مختلف باشد.

چرا گرایش به وقف در جوامع بشری وجود دارد؟

انسان دوست دارد موجودی جاودانی باشد؛ لذا از فنا و نابودی نفرت دارد. مرگ در حقیقت وسیله‌ی انتقال به عالم دیگر برای زندگی ابدی است. تاریخ بشر نشان می‌دهد که حتّی ناباوران به خدا و دین، خود را موجودی فانی به شمار نمی‌آورند. از این رهگذر انسان دوست دارد پس از وی، نامی از او در این جهان به یادگار بماند.

در فرهنگ اسلامی یکی از بهترین راه‌های زنده نگه داشتن نام انسان، عموم کارهای خیریه، به ویژه به وقف و در اصطلاح قرآنی، باقیات الصالحات گفته می‌شود و مردم به آن دعوت شده‌اند.

جایگاه وقت در جوامع مختلف

سنّت وقف، مخصوص اسلام و کشورهای اسلامی و شرقی نیست. در کشورهای غربی و حتی در نقاط دورافتاده نیز این شبه وقف، وجود داشته و دارد که برای معابد، موقوفه‌هایی را اختصاص داده‌اند. 

قبل از اسلام نیز شبه موقوفاتی وجود داشته که برای استمرار فعالیت پرستشگاه‌ها و بازسازی آنها و گذران زندگی اسقف‌ها، از درآمد آنها بهره می‌گرفته‌اند و همین طبقه نیز آنها را سرپرستی می‌کردند و به دانش‌آموزان مدارس وابسته به معابد، خدمات لازم را می‌دادند.

 گرچه معمولاً بخشی از دارایی موقوفه، برای خدمات عمومی به مردم و مستمندان، به‌ویژه در راه ماندگان و بیماران و صدمه دیدگان از حوادث غیرمترقبه و بلایا (نظیر سیل و زلزله و طاعون و...) در نظر گرفته می‌شد.

در برخی ادیان و ازمنه گذشته، نگاه جوامع بشری به امر وقف و امور خیریه به شکل امروزی خود نبوده است؛ ولی نوعی از بخشش به عنوان کمک به دیگران و معابد وجود داشته است. مخلوق برای رضای خالق متناسب با شرایط زمان و احکام و آیین مورد نظر خود اقداماتی از جنس موارد فوق‌الذکر انجام می‌داده است و در برخی ادیان نیز شبه وقف و نیکوکاری روشن‌تر مورد توجه واقع شده است.

در مجموع، با عمل وقف، مراکز مختلف آموزشی، فرهنگی، بهداشتی و اقتصادی ایجاد می‌گردد که افزون بر آن که در شهرنشینی جوامع - که از مؤلفه‌های توسعه اقتصادی است - نقش قابل توجّهی دارد، نوعی برجستگی دینی، تاریخی و اقتصادی به شهرها خواهد بخشید و توسعه را، همراه با عدالت اجتماعی به ارمغان خواهد آورد. 

امید می‌رود این مجموعه، آغازی برای پژوهش‌های عمیق و همه جانبه پژوهشگران باشد و بتواند نگاهی کلی به امر وقف و امور خیریه از نگاه ادیان و آیین‌ها و امت‌های پیشین به ما تبیین نماید.

بخشش در بین سومریان

در بین سومریان، بیشتر خدایان در معابد بودند و برای آنها هدایایی از مال و خوراک و ... می‌آوردند. در خرابه‌های سومری، لوحی به دست آمده که در آن پاره‌ای دعاها نوشته شده است. همان‌طور که ملاحظه می‌شود در بین این مردم نوعی از بخشش به معبد بر اساس باورهای مردم آن زمان انجام می‌گرفته است.

بخشش در بین مصریان قدیم

مردم مصر در قدیم، با فکر وقف اجمالاً آشنا بودند. املاکی بر خدایان، معبدها و مقبره‌ها اختصاص می‌یافت تا درآمد آنها به مصرف تعمیرات، نوسازی، اقامه مراسم و خرج کاهنان (رهبران دینی) و خادمان برسد. این گام به قصد تقرب به خدایان برداشته می‌شد. 

امروزه در مصر الواحی وجود دارد که حاکی از مطلب فوق‌الذکر است. از قدیمی‌ترین آنها لوحه شماره 72 است. در این لوح، نقوشی وجود دارد که حکایت از وقف املاک برای برخی کاهنان در خانواده چهارم (سلسله چهارم فراعنه مصر) می‌کند. این لوح در فهرست موزه، ذیل شماره 8432 آمده است.
در این لوح برای ما بازگو می‌کند که رمسیس دوم، املاک فراوانی به معبد ابیدوس بخشید و مراسم ویژه‌ای جهت تملیک آن املاک، در حضور جمع کثیری از مردم برپا کرد، تا مردم در این امر خیر، از وی پیروی کنند. 

مردم مصر در قدیم، با بهترین شکل وقف اولادی آشنا بودند، اعیان املاکی حبس می‌شد و درآمد آنها به خانواده و یا اولاد واقف اختصاص می‌یافت و این حق بعد از آنها به اولادشان می‌رسید تا از عواید آنها بهره‌مند شوند و حق انتقال اعیان املاک را به غیر نداشتند.

 مصریان قدیم، با نظام تولیت نیز آشنا بودند. اداره اموال موقوفه را به پسر بزرگ‌تر از هر طبقه واگذار می‌کردند و در اسناد وقف به صراحت از نقل موقوفه منع می‌شدند. سندی اخیراً از شخصی به نام «متی» از خانواده پنجم پیدا شده که این شخص مؤسسه‌ای به نفع فرزندانش در قالب هبه به وجود آورده و در آن به پسر بزرگترش دستور داده که از عواید آن مؤسسه به برادرانش بدهد؛ ولی اموال، قابل نقل به احدی نیست و اداره آن همیشه با پسر بزرگ‌تر از طبقات موقوف علیهم است.

  • موقوفات در مصر و نقش معابد

کاهنان از آنچه به عنوان نذر و قربانی به خدایان تقدیم می‌شد، می‌خوردند و می‌نوشیدند و هم چنین از زمین‌های مربوط به معابد و خدمات دینی خویش؛ درآمد سرشاری به چنگ می‌آوردند.
معابد مصر، سهم قابل توجهی از غنائم جنگی که از کشورگشایی‌ها در زمان او و جانشینانش به دست می‌آمد، به مصر سرازیر می‌شد، به خود اختصاص داده بودند. 

معابد در آن زمان، 107000 برده در اختیار داشتند که به اندازه یک سی‌ام جمعیت مصر بود.

 اراضی متعلق به این معابد حدود 3000000 هزار هکتار یعنی یک هفتم اراضی قابل کشت مصر می‌شد. 

تعداد چهارپایان 500000 رأس بود و درآمد 169 شهر مصر و شام به آن‌ها تعلق داشت. این درآمد هنگفت از پرداخت مالیات بر درآمد معاف بوده است.

بخشش در بین مردم بابل

معبد نقش بسیار مهمی در مدنیت بابل دارد. در شهرهای بین‌النهرین، معبد همیشه از بلندترین و مرتفع‌ترین ابنیه بوده که در وسط شهر از خشت خام یا آجر پخته، قد برافراشته و بر همه خانه‌ها و مساکن مردم مشرف بوده است و در برابر مذبح، در داخل معبد، انواع حیوانات و فواکه و مبلغ‌های بسیار وجه نقد و جنس، به رسم قربانی نذر خدای آن معبد می‌شده است. این امکانات در آنجا بوده که برای تعلیم منشیان و نویسندگان مدارس خط میخی برپا کرده و این طبقه را تربیت می‌نموده‌اند.

 اضافه بر آن، معبد، مرکزیت کسبی و تجاری نیز داشته است. معبد، املاک موقوفه و اراضی وسیعی را اداره می‌کرده و کاهنان که متولیان معابد بوده‌اند. در حقیقت تنها طبقه روشنفکر و دانشمند کشور را تشکیل می‌داده‌اند.

 در بابل، نسل‌های متوالی گناهکاران، برای آسایش، خاص مال خویش را با خدایان تقسیم می‌کردند. شاهان نیز که خود را نیازمند آمرزش خدایان می‌دانستند، پرستشگاه‌های مفید می‌ساختند و اثاثیه و بنده و مواد غذایی برای آن‌ها فراهم می‌آوردند و زمین‌های بزرگی را بر آن‌ها وقف می‌کردند. هر وقت غنیمتی به چنگ قشون می‌افتاد، نخستین سلام بندگان و غنائم از آن معابد بود.

بخشش در فرهنگ یهود

با نزول کتاب مقدس تورات و شکل‌گیری و رسمیت یافتن آیین یهود به پیامبری یکی از شخصیت‌های بزرگوار و فداکار عالم بشریت یعنی حضرت موسی (ع)، هدف از زندگی که همانا تکامل روح و تقرب به ذات اقدس الهی است، مشخص شد. راه‌های گوناگونی برای رسیدن به این مقصود برای آنان روشن گشت. 

موضوع وقف که در زبان عبری از آن با واژه (مقدس برای خداوند) یاد می‌شود یکی از راه‌های مهم برای آمرزش در روز آخرت و از موارد حائز اهمیت در بین پیروان این مکتب شناخته شد. یهودیان عقیده دارند که با وقف کردن دارایی خود در راه خدا، دارایی مادی خویش را به دارایی معنوی تبدیل می‌کنند و این سرمایه روحانی، یکی از راه‌هایی است که می‌تواند پشتوانه‌ای برای انسان در جهان آخرت باشد و او را نزد خدا سرافراز نماید و از عذاب دوزخ رهایی بخشد و انسان را به آمرزش ابدی برساند. در کتاب مقدس، سه نوع وقف یهوه که به حرم یا خرم معروف است دیده می‌شود (تحریم):

به صورت نذر و وقف «آنچه را که کسی از متعلقات خود به صورت انسان، بهائم و زمین و محصول آن، وقف و نذر یهوه می‌نماید و اجازه فروش یا تعویض آن نیست. آنچه وقف می‌شود مقدس است و به یهوه تعلق دارد. اجازه بازخرید انسانی که وقف شده نیست و او باید کشته شود.

به صورت مجازات گناهی که مرگ سزای آن است، مانند قربانی دادن به خدایان دیگر که مرتکب باید وقف به نابودی گردد.

وقف یک شخص یا سرزمین و یا سپاه به نابودی، که به خصوص در سراسر کتاب یوشع به آن عمل می‌شود.

اشعیاء نبی (ع) مانند یوشع (ع) معتقد بود که لطف و عطوفت و رحم در دل روف یهوه مؤثر است و مجازات و کیفر اقوام و امم را به مصلحت و به منفعت عالم می‌فرماید. پس می‌گفت: نیکوکاری بیاموزید و انصاف به طلبید و مظلومان را رهایی دهید، یتیمان را دادرسی و بیوه زنان را حمایت نمایید. اگر گناهان شما مثل ارغوان سرخ باشد مانند برف سفید خواهد شد... .

بخشش در بین زرتشتیان

در کتاب مذهبی زرتشتیان (اوستا) چنین آمده است: (خشترمچا اهورایی آئیم در گوبیودت و استارم) اهورامزدا از کسی خشنود است که بی نوایان را دستگیری کند.

در طبیعت برابری نیست، ما باید آن را ایجاد کنیم. خداوند متعال تمام افراد را یکسان نیافریده، از این جهت همیشه افرادی پیدا می‌شوند که از دیگران ناتوان‌تر و ضعیف‌تر هستند. پیامبران الهی توصیه می‌کنند به این گونه افراد کمک کنید و رسیدگی به محرومان و مستمندان را از وظایف پیروان خود قرار داده‌اند. در مذهب زرتشتی هر کس موظف است یک دهم درآمد خود را صرف داد و دهش و خیرات و کمک به فقرا و مستمندان کند. در بین زرتشتیان داد و دهش بر دو گونه بوده است.

  • داد و دهش به صورت نیاز

در این گونه دهش، نیکوکاران زرتشتی، آنچه را می‌خواستند بدهند در دسترس گردانندگان نیایشگاه‌ها که در روزگاران کهن، سازمان‌های دینی و کشورداری هر دو به شمار می‌آمد، می‌دادند تا موبد موبدان و یا هر یک از رسامانگران که مسئول انجام کارهای دهشی و نیکوکاری بوده است، برابر با خواست نیکوکار دهش‌مند و یا در پاره‌ای زمان، بسته به نیاز نیایشگاه، به انجام کاری نیک برساند
. نیاکانمان باور داشتند که دهش باید به گونه‌ای همگانی انجام شود، نه دست به دست که بی‌گمان فراگرد (جامعه) را به یک گونه تنبلی و گداپروری وامی‌دارد.

  • داد و دهش به صورت اشوداد

این گونه دهش را بخشش در راه پارسایی و نیکی گفته‌اند، چه دهش‌مند نیکوکار، به هنگام این گونه بخشش، تنها به پاس نیکی و نیکوکاری این کار را انجام می‌دهد.

هر چند موضوع تحقیق، پیرامون وقف است ولی چون در حین مطالعه به نقطه نظرات و توصیه‌های خردمندانه‌ای که همواره انسان را به سوی نیکی و خیر و صلاح و رستگاری یادآوری می‌کند، برخورد نمودم و ذکر برخی از آن‌ها را جایز دیدم که در پی خواهد آمد.

ایرانیان، پایه‌گذار پیوسته نیکی (وقف) در جهانند

مهریان، نخستین نیکوکاران‌اند که برگ‌های زرین سرگذشت جهان، کار نیکشان را بر خود جای داده است. 

تا آنجا که می‌دانیم این گروه از مردم سرفراز جهان بودند، که بنیان پیوسته نیکی (وقف) را نهادند. 

در سال 1926 م. در کاوش‌هایی که باستان‌شناسان در مهرابه دیبورگ در آلمان می‌نمودند، سنگ‌نگاره بی مانندی یافتند که ویژه نیایشگاه مهری بود و بر بالای آن نیایشگاه مهری یا مهرابه نوشته شده بود: «این جایگاه نیکی بخش و سپنتا (مقدس) جایگاه پارسایان است و سودش ویژه همگان می‌باشد.»

1. اندرز انوشیروان

در نامه پر ارزش «اخذاق ایران باستان» نوشته دانشمند گران‌مایه، دین شاه ایرانی (سلیس‌تر)، اندرز انوشه روان، خسرو کبادیان (غبادیان) به پارسی کنونی آورده شده است. از آنجا که در این اندرزنامه پرتوهای درخشانی از زیست و زندگی نیکوکارانه شاهنشاهان ایران به چشم می‌خورد، به باز نوشتنش می‌پردازیم.

چنین گوید: «که چون انوشه روان خسرو، پور غباد، زندگی‌اش به سرانجام رسید، پیش از آن که روان از تنش جدا گردد، بزرگان را چنین اندرز نمود: 

که چون من درگذرم، این تخت را برداشته و به اسپانور (شهری در نگار تیسفون) ببرید و در آنجا نهاده، مردم را بانگ زده بگویید: ای مردم، از بدکاری و گناه بپرهیزد. در کردار نیک کوشا باشید، به خوشی جهان دل مبندید. این تن همان تنی است که تا دیروز، از فرّ و شکوه آن، کسی نتوانست از سه گام به او نزدیک‌تر شود و تا دیروز همواره در گسترش اشویی، نیکی، پاکی، کوشش می‌کرد، اینک امروز همان تن را بنگرید، که کسی از ترس پلید شدن به آن نزدیک نمی‌شود و هر کس به آن دست نهد تا شستشوی نکند و خود را پاکیزه نسازد نمی‌تواند به نماز یزدان بایستد و نباید با نیکان و پاکان آمیزش کند. این تن دیروز از فرّ و شکوه دست به کس نمی‌داد و امروز از پلیدی کسی دست به آن نمی‌گذارد!!

پس ای مردم جهان، پارسا و نیکوکار باشید و در نیکی و بهروزی جهان و جهانیان بکوشید و در دین راستی و پیمان، استوار بمانید. با رادان و راستان همراه باشید. اندرز آموزگاران پارسا را بشنوید و به کار ببندید. به آنچه به شما رسیده است، خرسند باشید و به دارایی دیگران آز مدارید. در داد و دهش به بینوایان و نیازمندان کوتاهی مورزید، بدانید که چون از جهان گذرید فرّ و شکوهتان تباه گردد و اندوه و شادی درگذرد.
 زنهار! ای مردم آگاه باشید، چون زندگی کوتاه جهان را درسپرید (پشت سر گذارید) راه دوری شما را در پیش است. در آنجا، دادگر، کردار شما را خواهد سنجید و کسی کردار نیک و کرفه (ثواب) به شما وام نخواهد داد. برای رستگاری، پیشکش پذیرفته نمی‌شود.
 زنهار! ای مردم، تن را بر روان برتری مدهید، جز با کردار نیک، از پل چینود (پل صراط) گذر نتوانید نمود؛ زیرا در آن جا داوران راستی، مانند مهر ورشن، نگران کردار شما نخواهند بود. از نیکان باشید تا مینوی گردید. کسی را ریشخند و سرزنش مکنید، چه نیکی و بدی در هر کس هست.
جهان گذاران را چون کاروان‌سرای پندارید و در آن به نیکی رفتار نمایید. زشتی و رنج و آزار را از خود دور سازید. این نیز گفته‌اند که: هر کس باید بیندیشد و بداند که از کجا آمده است، برای چه هست، باز به کجا خواهد رفت و چه خویش کاری (وظیفه‌ای) برگُرده اوست؟ 

من چنین می‌دانم که، از نزد هورمزد خدای آمده‌ام و برای برانداختن زشتی و دروغ به جهان رسیده‌ام، باز به جایگاه نخستین خود، نزد هورمزد خدای بازگشت خواهم نمود و از من اشویی، راستی، کوشش و دانایی می‌خواهد. روانش شاد، خسرو انوشه روان.

برای مطالعه :

تاریخچه ای از فعالیت خیرین یزدی

2. بخشش از دیدگاه بزرگمهر

بزرگمهر، وزیر خردمند انوشیروان، در نوشته پر ارج خویش «یادگار بزرگمهر» پس از شناساندن خود و چگونگی فراهم آوردن گرامی نامه‌اش که سراپا پند و اندرز و راهنمایی است، چنین گفته است:

« چون دارایی گیتی، همه زودگذر و تباه شدنی و از میان رفتنی است، کسی که سزاوار داشتن است، یزدان با دهش خیرش، بر او فرّ و بزرگی بخشد. توانگر گردد و از او کارهای بزرگ برآید.
 دارایی فراوان اندوزد، برترین جایگاه را گیرد و به بزرگی و شکوه رسد، او زندگی‌اش دراز، فرزندانش فراوان، سخنش گیرا، و دهش‌های نیکش به کار باشد ... همه چیز از میان رفتنی است، مگر پارسایی و نیکوکاری که هرگز خراب نگردد و یاد نیکش همواره در دل‌ها بماند و مرا پارسایی، آمرزش تن و جان و روان، نیکی‌های این جهان و آن جهان پسندیده‌تر است.

3. بخشش از دیدگاه مزدک

و سرانجام به روزگار ساسانیان، اندیشمند فرزانه‌ای در ایران زمین پدید آمد. وی که فردوسی، خردمندش می‌نامد، مزدک پور بامدادان است. دین او را شاید بتوان، دست چینی از دین مزدیسنی و دین مانی دانست. وی از پیشوایان دینی بود و در دین‌های کهن ایرانی پژوهش فراوان داشت. دیدگاه تازه‌اش پذیرای مردم گشت و آن گونه پیشرفت چشم‌گیری یافت که غباد پادشاه ساسانی نیز پذیرایش گشت و به دین مزدکیان درآمد. گرچه این پذیرش دیری نپایید، با این همه نشان دهنده گسترش دین مزدک در آن روزگار است. در این جا تنها به داد و دهش، از دیدگاه مزدک بسنده می‌کنیم.

مزدک، فرزانه اندیشمند ایرانی، آماج کارش را بر بنیاد دهش یکسان همگانی گذارد. او می‌خواست که همگان در برابر کار و کوششی که دارند از ویژگی‌های نیک زندگی برخوردار شوند.

اگر چه به گفته پاره‌ای، سرگذشت سازان بیگانه و یا خود گم کردگان دیگر، که راه بیگانه می‌پویند، او از دارایی دیگران می‌بخشید!!

همان گونه که یاد شد باید آگاهی داشت که غباد (شاهنشاه یزدان شناس ساسانی) پذیرای اندیشه‌اش بود و گفتارش را به دل باور داشت. اگر چنین نبود چگونه تن به دهش همگانی در می‌داد و بنا برخاسته و یا دست کم پیشنهاد مزدک، به هنگام خشکسالی و تنگ‌دستی مردم، انبارهای گندم را می‌گشود و دهش همگانی می‌کرد!؟ و در دین و با دیدگاه مزدک، اندیشه بر این است که روشنی بر تاریکی و یا نیکی بر زشتی چیرگی می‌یابد.

 دستورهای مزدک پیرامون دستگیری از بینوایان کم نیست. از آن گذشته فرمان‌هایی که برای پذیرش و نیکو داشت میهمان داده شده، گواه گسترش نیکوکاران از دیدگاه مزدک و مزدکیان است. میهمان داده شده، گواه گسترش نیکوکاران از دیدگاه مزدک و مزدکیان است، به نامه «الفهرست» می‌نگریم و می‌بینیم که پیرامون کوشش‌های نیکوکارانه مزدک و مزدکیان سخن دارد و میهمان‌داری آنان را بازتاب می‌کند و می‌گوید:

مزدکیان می‌گفتند: 

هیچ چیز را نباید از میهمان دریغ داشت گرچه از خاندان شما و یا هم میهنتان نباشد و نیز گروهی از پژوهندگان، بر این اندیشه‌اند که بخش بزرگی از کارهای نیکوکارانه شاهنشاه غباد (پدر انوشیروان) به پیروی از اندیشه نیکوکارانه مزدک بوده است.

بوندس bundos دانشمند اروپایی، بر این اندیشه است که از دیدگاه مزدک و مزدکیان، سرانجام نیکویی بر زشتی پیروز می‌شود؛ بنابراین، پرستش برتر یا نیکی و خوبی بی چون و چرا شدنی است. سپس باید دیدگاهشان را نیکو به شمار آورد.

4. فرهنگ وقف و شبه وقف و بخشش از دیدگاه مانی و پیروانش

سال 216 م. پس از زایش مسیح، در خاندانی ایرانی و نژادی اصیل، پسری چشم به جهان گشود. پدرش مردی همدانی بود و مادرش از خاندان شاهان اشکانی. بیست و شش ساله بود که نامش پرآوازه شد. اندیشه دینی مانی را می‌توان، آمیخته‌ای از اندیشه بنیان‌گذاران دین‌های آریایی دانست. 

به هر روی، آنچه در این نوشته می‌آوریم بنیاد اندیشه ژرف این فرزانه ایرانی است. مانی، نیک و بد (خیر و شر)، روشنی و تاریک (نور و ظلمت) را پایه‌های استوار دین خود دانسته است؛ بنابراین به روشنی می‌بینیم که نیکی یکی از پایه‌های پابرجای دین مانی است. مانی، داد و دهش همگانی را پذیراست.

 گروندگان او دو گونه‌اند:

پیشوایان که از آنان به پاکان و برگزیدگان نیز نام برده شده و شمار آنان به 360 تن می‌رسیده است.

پیروان (باشندگان) که بیشترین مردم‌اند. 

یکی از خویش کاری‌های پیروان (باشندگان) این بوده است که ابزار زیست و خوراک پیشوایان را فراهم می‌کردند. در یکی از نوشته‌های پیروان مانی آمده است که «مردم نیک؛ تنها خوراک روزانه و جامعه سالانه خود را دارند.» با این همه در نوشته‌های گوناگون آمده است که پیروان مانی باید به داد و دهش بپردازند و این کار، از کوشش‌های بایسته‌ای بود که پیروان مانی (باشندگان) به انجامش سرفراز می‌شدند.

5. فرهنگ وقف و شبه وقف و بخشش در بین صائبین

وقتی سیر تاریخی صائبین را در کتب تاریخی دنبال می‌کنیم، رد پای آن‌ها را در ایران قبل از زرتشت و روم، قبل از نصرانیت می‌یابیم. هر چند که ابن عربی گفته است، که در روزگاران قدیم، هفت ملت مهم بودند که عبارت بودند از: 

  • فرس 
  • کلدانی‌ها 
  • یونانی‌ها 
  • قبط 
  •  ترک 
  •  هند 
  •  چین 

همه اینها دین صائبین داشتن؛ ولی آنچه که در گزارش نسبتاً مشروح ابن اثیر آمده، خبر از تداوم صائبی‌گری در ایران قبل از زرتشت و روم قبل از مسیحیت است. زرتشت در زمان گشتاسب ظاهر شده و گشتاسب و پدران او و سایر فارسیان قبل از زرتشت دین صائبین را داشتند.

وقف و شبه وقف و بخشش در فرهنگ هند 

هندوستان یکی از کشورهایی است که از دیرباز مرکز اعتقاد به خدایان مختلف بوده است و معابد از قدیمی‌ترین مکان‌های مقدس برای عبادت و ادای نذورات و خیرات بوده، در هر خانه و خاندان، رسم آن است که ضریحی به یادگار نیاکان و رفتگان قائم می‌سازند و بر فراز آن صفائه چوبی، نقش و نگارها می‌نگارند و نام گذشتگان را روی آن می‌نویسند. هم چنین در قبایل و عشایر نیز، محراب و ضریحی بزرگ‌تر، خاص اموات و اجداد هر قبیله موجود است که از زیورها و زینت‌ها آراسته است و در پیشگاه آن‌ها اغذیه لذیذ هدیه می‌کنند.

چینیان و فرهنگ وقف و شبه وقف

یکی دیگر از رسوم و عادات چینیان که باز مظهری از ایمان و پرستش اجداد است، همانا مسافرت افراد خاندان در فصل بهار یا پاییز به زیارت قبور ایشان می‌باشد، در آنجا به روی مقبره آن‌ها خوردنی و هدایا نثار می‌کنند و دعا و نماز می‌خوانند. 

عجیب آن که در فصل پائیز، زائرین، صفحات و اوراق کاغذی که بر روی آن نقش پتو و لحاف و البسه و اقشمه نگاشته‌اند، در برابر قبور ایشان می‌سوزانند تا بدین وسیله مردگان از آسیب سرمای زمستان در امان بمانند. گفته شده در شهری بنام سومان در هند بتی بوده که بیش از ده‌هزار روستا بر آن وقف شده بود و منافع آن نیکوکاری و بخشش بر هزار نفر از برهمن‌های معبد هزینه می‌شد.

فرهنگ وقف و شبه وقف و بخشش در بین برهمن‌ها

برای اداره دستگاه‌های وسیع برهمن‌ها و نگاه داری سازمان خدایی آنان، بنیان‌گذاران دین هند و یا معماران طریقه (کارما- کاندا) دو ستون مادی قرار داده بودند، و این دو ستون مالی، یکی قربانی و دیگری تقدیم نذور و هدایا و تُحَفْ به قائم‌مقام برهما بود.

عمل به دو قسم است. یکی اقسام قربانی، دوم اقسام خیرات.

ضامن اجرایی این دستور مطابق کتباً (آتاروا ودا) تهدید مرگ دائمی برای متخلف است. آن کس که هیچ نذور و هدایا به خدایان ندهد، مرگ در هر عالمی او را تعقیب می‌کند؛ اما کسی که قربانی و هدیه نثار کند در عوالم بعدی، مرگ از او دور است. دیگر نجات یافته و شکار دائمی مرگ نیست.

 تشریفات قربانی و تقدیم هدایا و نذور بسیار، از جمله حضور و شهادت شانزده نفر برهمن می‌باشد که با قربانی کننده و عیال او باید 18 نفر، (یعنی رقمی که در آن زمان بیش از 18 نبوده) باشند. عمل قربانی و تسلیم و تقدیم هدایا مانند نماز متدینین به آئین الهی، شبانه‌روزی و دائمی بوده که شب‌ها برای (آگنی) خدای ماه، و روزها برای الهه خورشید (سوریا) انجام می‌گرفت، البته از آن قربانی و تحف قدیمی، سهم خدای (پراجاپاتی) نیز جداگانه بوده است.

فرهنگ وقف و شبه وقف و بخشش در میان بودائیان

یکی از اصول بوداییان این بود: «بدهید، ببخشید، دستگیری کنید، خود را مقدس کنید.»

آشوکا، شاه هند که کیش بودایی دارد اعلام می‌دارد که همه رعایایش فرزندان محبوب او هستند و او هیچ گاه به خاطر اعتقادات گوناگونی که دارند، بر آنان تبعیض روا نخواهد داشت، فرمان سنگ نبشته، تقریباً به اقتضای آن زمان سخن می‌گوید:

« پریه درشی، محبوب خدایان مردان، همه فرقه‌های دیگر را خواه مرتاض باشند و خواه مردان خانواده، با هدایا و همه‌گونه بزرگ داشتی گرامی دارد.»

یوان چونگ، مشهورترین بودایی چینی است که از هند دیدن کرد. او می‌گوید: 

هر پنج سال یک بار، جشن نیکوکاری بزرگی برپا می‌کرد که سران کلیه ادیان و جمع بینوایان و نیازمندان قلمرو خود را به آن فرامی‌خواند. در این اجتماع، رسم بر این بود که تمام مازاد آنچه را از آخرین جشن پنج ساله پیشین تا آن زمان به خزانه دولت آورده بودند، به عموم خیرات کند. پنج هزار رهرو بودایی اطعام می‌شدند.

در پایان کار، خود هرشه، جامه‌های گران‌بها و گوهرهایش را درمی‌آورد و روی آن خیرات می‌گذاشت.

وقف و بخشش در مسیحیت

عیسی مسیح (ع)، در ناصره به خواندن اسفار می‌پردازد و قسمتی از صحیفه اشعیاء نبی (ع) را انتخاب کرد «روح خداوند یهوه بر من است، زیرا خداوند مرا مسیح کرده تا مسکینان را بشارت دهم و مرا فرستاده تا شکسته‌دلان را التیام بخشم و جمیع مایمیان را تسلی بخشم.» 

عیسی مسیح گوید:

 «بینوایان را شما همواره با خود دارید ... او به ثروتمندی که از او پرسید: علاوه بر احکام عشره چه کند، پاسخ داد مایملک خود را بفروش به فقرا بده.»

از مسیحیان تقاضا می‌کند: 

«از تهی دستان روی متابید و هر چه دارید با برادران به میان گذارید و هرگز مگویید این مال، از من است.»

به هنگام خشم، به بردگان که همه به یک خدای روی امید دارند، فرمان مدهید. (زیرا آنان پیوسته خدا ترسند) مسیحیان نظام ویژه‌ای برای پرستشگاه‌های خود و آموزش و ارشاد داشته‌اند و دارای چنان تسلطی بر پیروانشان هستند که از سلطه دولت‌ها نیز بیشتر است.

 پژوهش‌ها در سرزمین‌های مسیحی‌نشین، نشان می‌دهد که برای پناهگاه‌ها - مدارس - بیمارستان‌ها - دیرها - پرستشگاه‌ها موقوفانی وجود داشته و این موقوفات تا قرن هفده میلادی یعنی حکومت لویس سیزدهم، یک سوم فرانسه را در برمی‌گرفته است و با انقلاب فرانسه این وضع تغییر می‌کند و جزء اموال دولت می‌شود؛ ولی دولت بعدها مجبور می‌شود نظام موقوفات خیریه را به نحوی طراحی کند که میان برنامه‌های خیریه و مصلحت عمومی سازگاری ایجاد شود.

فرهنگ وقف و شبه وقف و بخشش در یونان

در یونان، برابر آیین اورفئوسی، اگر کسی قبل از مرگ کفاره گناهان خود را بدهد یا پس از مرگ دوستانش گناهان او را بخرند، کیفر او در زیر زمین پایان می‌پذیرد.

« در معابد یونانی، ضمن مراسمی که شامل راه‌اندازی دسته، سرود، قربانی، دعا و گاهی غذای مقدس بود. هنگام شیوع بیماری‌های خطرناک، یکی از بینوایان شهر را جامه متبرکه می‌پوشاندند و از بیت‌المال اطعام می‌کردند.»

« در جامعه یونانی، صدقه و خیرات نیز برقرار است. مؤسسات بسیاری برای پذیرایی بیگانگان، معالجه بیماران و حفظ پیران و فقیران برپاست.»

 ارسطو توصیه می‌کند که: مازاد خزانه عمومی را بین مردم بی چیز، چنان تقسیم کنند که هر کس بتواند مزرعه کوچکی برای خود بخرد.

وقف و بخشش در میان رومیان

رومیان، با نظام مؤسسات کنیسه و مؤسسات خیریه آشنا بودند. این مؤسسات به اداره فقیران و ناتوانان می‌پرداخت. اموالی به این مؤسسات اختصاص می‌یافت تا به مصرف فقرا و ناتوانان برسد. رومیان عقیده داشتند که اشیاء مقدسه، اشیایی که بنا به سنن مذهبی، تشریفاتی و مقرراتی که توسط کاهنان وضع و اجرا می‌شد، به خدا اختصاص می‌یافت. مانند:

معابد، نذور، هدایا و امثال اینها و ممنوع البیع و الرهن هستند و کسی حق ندارد آنها را تملک نماید؛ زیرا اینان تعلق به خدا دارند و چیزی که به خدا تعلق دارد قابل تملک نمی‌باشد. 

در نوشته جستنیان (قانون مدون یوتسیناتوس، امپراتور روم شرقی) چنین آمده است: 

«اشیاء مقدسه، اشیاء دینیه و اشیاء حرام، مملوک احدی نمی‌شوند، چه آنکه مملوک خدا، مملوک انسان نمی‌شود».

باز رومیان عقیده داشتند که اگر مکان مقدسی خراب شود زمین آن، مقدس باقی می‌ماند و مقدس بودن زمین، در آغاز، طی مراسمی از طرف کاهنان باید اعلام شود. 

خود انسان‌ها آن قدرت را ندارند که زمینی از زمین‌های خود را شخصاً مقدس اعلام نمایند، بلکه اینان می‌توانند زمین مفروزی را از املاک خود، با دفن کردن مرده‌ای در آن، دفن کنند. البته پس از آن که زمین مشاعی، به صورت «مدفن» درآمد، هر یک از شرکاء می‌تواند بدون جلب موافقت شرکای دیگر در آن مرده دفن نماید.

بیشتر بخوانید :

رخدادهای موثر بر سازمان‌های عام المنفعه در دوره پهلوی دوم

وقف و بخشش در حقوق انگلوساکسون

نظام انگلوساکسون (حقوق قدیم انگلستان و آمریکا)، امروزه نوعی از تصرفات مالی را می‌شناسد که تحت نام «تراست» معروف است و خلاصه تعریف آن چنین است: 

مالی را در اختیار شخص معینی می‌گذارند تا آن را به مصرف شخص دیگری برساند (عوائد مال مذکور را صرف احتیاجات این شخص کند). شخص صاحب اختیار را امین و یا وصی، شخص دوم را مستفید و یا مستحق می‌نامند.

رابطه شخص امین یا وصی، با مال مورد امانت، در ارتباط با مستحق - یا مستفید - تراست نامیده می‌شود که نه مالک آن مال است و نه می‌تواند آن را تملک نماید و حتی خود امین و یا وصی نمی‌تواند از آن مال استفاده نماید، به نحوی که مالکیت عین، از مالکیت منافع جدا می‌شود.

وقف و بخشش در میان آلمانی‌ها

آلمانی‌ها، نظام مالی ویژه‌ای دارند که با اصل فکر وقف و شکل آن شباهت نزدیک دارد. مالک، مال خودش را برای مدت معینی و یا تا انقراض نسل خانواده‌ای، به یک خانواده اختصاص می‌دهد. گاهی تمام خانواده در نظر گرفته می‌شود و گاهی بعضی از آنان و گاهی در درجه اول پسران و در درجه دوم دختران منظور می‌شوند.

وقف و بخشش فرانسه

روش های مختلفی برای وقف در فرانسه در نظر گرفته شده است.

  • وقف اولادی 

امروزه در قانون کشور فرانسه، نوعی از تصرفات مالی وجود دارد که شبیه وقف اولادی است. قانون اجازه داده که پدر مالی را به فرزندش ببخشد و یا به نفع او وصیت کند که در زمان حیاتش، خودش از آن منتفع شود و بعد از مرگش به اولادش یا برادرش منتقل گردد.

  • وقف خیری

قانون فرانسه از این عمل حقوقی تحت عنوان (هبه منتقله) نام می‌برد و احکام ویژه‌ای برای آن مقرر می‌دارد، علاوه بر (وقف اولادی) به وقف خیری و مصارف آن نیز در قانون فرانسه تصریح شده است. قانون این نوع وقف را چنین تعریف کرده است: وقف بر امور خیریه عبارت است از:

 اختصاص دادن مال معینی از دارایی و سرمایه، برای عمل خیر اعم از آن که عام باشد یا خاص.

وقف و بخشش در بین اعراب قبل از اسلام

اعراب جاهلیت عبادتگاه‌هایی داشتند که مهم‌ترین آن کعبه بود. در کنار کعبه محل‌هایی وجود داشت که هدایا و نذورات و درآمد زمین‌های اختصاصی، از قبیل غلات در آنجا نگهداری می‌شد. 

همچنین برای تهیه پوشش کعبه در جاهلیت، موقوفاتی وجود داشت. گفته‌اند اولین کسی که اقدام به پوشش کعبه کرد و اموالی را برای آن وقف نمود، اسعد بن ابوکرب پادشاه حمید بوده که حدود دو قرن پیش از اسلام زندگی می‌کرد. 

همچنین جواهرات بسیاری برای کعبه و بت هبل اهدا شده بود که در چاهی در داخل کعبه نگهداری می‌شد.

 به گفته ابن خلدون: در زمان جاهلیت ملت‌های گوناگون، کعبه را گرامی می‌داشتند و پادشاهی مانند کسری و دیگران، اموال و گنجینه‌هایی به آن هدیه می‌کردند. در بخش جنوبی عربستان زمین‌های زیادی بود که به نام خدایشان معروف بودو به معابد تعلق داشت. این زمین‌ها وقف بر خدایان بود و از درآمد غلات آنها، در معابد برای رجال دینی هزینه می‌شد. البته این اموال - هدایا و نذورات بنام وقف نبوده ولی در واقع همان مفهوم را داشته است هر چند برخی وقف را مختص اسلام دانسته‌اند. البته شافعی گفته تا آنجا که من می‌دانم اهل جاهلیت خانه و یا زمینی را حبس نکردند و فقط اهل اسلام حبس کرده‌اند. 

به شافعی ایراد گرفته‌اند که چنین نیت و نمونه وقف، پیش از اسلام، موقوفه حضرت ابراهیم (ع) به کعبه است. بعضی گفته‌اند منظور او وقف با شرایط ویژه اسلام است که حقیقت شرعیه دارد.

وقف و بخشش در اسلام

از آنجا که شریعت اسلام با توجه به تمام ابعاد زندگی انسان، دستورات جامعی را در هر بخش تدوین و ابلاغ نموده و فقهای بزرگ مذاهب مختلف اسلامی نیز، در طول تاریخ به شرح و بسط موضوعات گوناگون پرداخته‌اند، می‌توان گفت: در هر بخش از ابواب فقهی احکام و دستورات دینی، که برای زیستن مطلوب و باور به دیار ابدی، تدوین شده، مبسوط و کامل است. در فرهنگ اسلام علاوه بر وقف عناوین و موضوعات مختلفی وجود دارد که در سایر ادیان نیز به نوعی آنها اشاره شده؛ لذا صرفاً برای آگاهی علاقه‌مندان به اختصار به ذکر عناوین مشابه اشاره می‌کنم.

  • مسجد

اولین قبله‌گاه مسلمانان، که محل توجه و علاقه و عنایت بوده و می‌باشد، مسجد است از یک منظر، اولین موقوفه در اسلام مسجد قبا، یا املاک وقف شده به اولین قبله‌گاه مسلمین (مسجدالاقصی) یا مسجدالحرام و مسجدالنبی (ص) از مصادیق بارز وقف و نیکوکاری است.

  • نذور و قربانی

اگر نذر و قربانی کردن برای خدایان و در معابد، به‌خاطر باورهای درونی اشخاص، از گذشته‌های دور، و در بین همه ادیان مرسوم بوده است در احکام اسلام به ویژه در اعمال حج، قربانی یک امر واجب محسوب می‌شود؛ زیرا در اثر این کار، مساکین نیز بهره‌مند می‌شوند. کما این که در نوزده جای قرآن به نوعی به موضوع قربانی اشاره شده است.

در آیه 270 سوره بقره می‌فرماید:

« هر چه انفاق کنید و یا نذور و صدقه دهید همانا خداوند می‌داند (ولی اگر در حق مسکینان ستم کنید) ستم کاران را در دو جهان یار و معینی نخواهد بود.»

  • انفاق

یکی از مصادیق بارز وقف انفاق است، چون وقف تحت هر شرایطی که انجام می‌گیرد با فداکاری و گذشت همراه است و انفاق، چه با عنوان بقاء عین و استفاده از منافع آن باشد یا به طور مستقیم انجام شود، با بخشش همراه است. در قرآن کریم، آیات متعددی در مورد انفاق آمده که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

1. آیه 92 سوره آل عمران

« لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّی تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیءٍ فَاِنَّ الله بِهِ عَلیمٌ»

« شما هرگز به (حقیقت) نیکوکاری نخواهید رسید مگر آن که از آنچه دوست می‌دارید و بسیار محبوب است در راه خدا انفاق کنید و هر چه انفاق کنید محققاً خدا بر آن آگاه است.»

2. آیه 54 سوره قصص

« اُولئِکَ یوْتُونَ اَجْرَهُمْ مَرَّتَینِ بِما صَبَروُا وَ یدْرَوُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیئَةِ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ ینْفِقُوْنَ.»

« اینان را دو بار پاداش نیکو دهند زیرا صبر و ثبات ورزیدند و بدی را به نیکی دفع می‌کنند و از آنچه روزی آنها کردیم انفاق می‌کنند.»

3. آیه‌های 2 و 3 و 4 سوره انفال

« اِنَّمَا الْمُومِنُونَ الَّذینَ اِذا ذُکِرَ اللهُ وَ جِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ اِذا تُلِیتْ عَلَیهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ اِیماناً وَ عَلی رَبِّهِمْ یتَوَکَلُونَ.»

« مؤمنان حقیقی آن‌هایی هستند که چون ذکری از خدا شود دل‌هایشان ترسان و لرزان شود و چون آیات خدا را بر آن‌ها بخوانند بر مقام ایمانشان بیفزاید و به خدای خود در هر کار توکل می‌کنند.»

« اَلذَّینَ یقیموُنَ الصَّلوةَ وَ مِمّا رَزَقْناهُم ینْفِقُونَ.»

« آن‌هایی که نماز بپای می‌دارند و از هر چه روزی آنها کردیم به فقرا انفاق می‌کنند.»

« اُولئِکَ هُمُ الْمُوْمِنُونَ حَقّاً لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَریمٌ.»

« آنها به راستی و حقیقت اهل ایمان هستند و نزد خدا مراتب بلندی دارند و آمرزش و روزی نیکو، مخصوص آنها است.»

4. آیه 31 سوره ابراهیم

« قُلْ لِعِبادِی الَّذینَ آمَنُوا یقیموُا الصَّلوةَ وَ ینْفِقوُا مِمّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیةً مِنْ قَبْلِ اِنْ یاْتِی یومٌ لابَیعٌ فِیهِ وَ لا خِلال.»

« (ای رسول ما) به آن بندگان من که ایمان آوردند بگو: نماز به پا دارند و از آنچه روزی آن‌ها کردیم، در نهان و آشکار انفاق کنند، پیش از آنکه بیاید روزی که نه چیزی توان خرید و نه دوستی کسی (جز خدا) به کار آید.»

  • صدقه

یکی دیگر از مصادیق انفاق و کمک به همنوعان، در جهت رفع مشکلات و موانع آنها، صدقه است که افراد توانمند، با پرداخت کمک به دیگران به آن‌ها یاری می‌رسانند.
 هر چند این عمل در فرهنگ اسلامی دارای ابعاد مختلفی بوده و برای پرداخت کننده ثواب و پاداش‌های مختلفی پیش‌بینی شده، ولی آنچه مسلم است این که بین وقف و صدقه، شباهت زیادی وجود دارد.
 برخی از فقهای اسلامی با استناد به حدیثی از پیامبر اسلام - صلی‌الله علیه و آله - وقف را صدقه دائمی تلقی می‌کنند که همیشه از منافع مال وقف شده، موقوف علیهم، استفاده می‌کنند، کما این که در آیه 271 سوره بقره می‌فرماید: ای کسانی که ایمان آورده‌اید، صدقات خود را به منت و آزار تباه مسازید.

  • وصیت

هر چند وصیت با دو عنوان وصیت عهدی و وصیت تملیکی در حقوق اسلام مطرح شده ولی چون مالک یک سوم از مایملک خود را می‌تواند برای امر معینی به صورت دائم وصیت نماید (که از آن به عنوان ثلث دائم نیز یاد می‌کنند) با وقف تفاوتی ندارد. 

هر چند در فرهنگ برخی ادیان هم دیدیم که وصیت مورد توجه واقع شده، و این موضوع بیانگر این واقعیت است که بالاخره انسان یک روز دار فانی را وداع می‌گوید، و همه آدمیان همواره به این فکر هستند که اگر دارای مال و ثروتی شدند، برای بعد از حیات خود نیز چاره‌ای بیندیشند.

 آیه 180 سوره بقره می‌فرماید:

« دستور داده شده که چون یکی از شما را مرگ فرارسد اگر دارای متاع دنیا است، وصیت کند برای پدر و مادر و خویشان به چیزی شایسته عدل، این کار سزاوار مقام پرهیزکاران است.»

  • کمک به ایتام

همراهی و دستگیری نیازمندان و ایتام از دیرباز در بین همه ادیان مورد توجه و از صفت‌های بارز ملل مختلف بوده که همواره به این مهم می‌پرداختند. این کار در فرهنگ اسلامی نیز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، تا حدی که موقوفات مختلفی به این امر اختصاص یافته است. 

در قرآن، جانب احتیاط، برای رعایت حقوق ایتام به حدی است که در بخشی از آیه 152 سوره انعام می‌فرماید: «و هرگز به مال یتیم نزدیک نشوید تا آن که به حد رشد و کمال رسد و ...»

یا در آیه‌های 8 و 9 سوره دهر می‌فرماید:

« و هم بر دوستی (خدا) به فقیر و اسیر و طفل یتیم طعام می‌دهند.»

«و (گویند) ما فقط برای رضای خدا به شما طعام می‌دهیم و از شما هیچ پاداشی و سپاسی هم نمی‌طلبیم.»

در آداب و اعمال اجتماعی فرهنگ اسلامی، عناوین مختلف دیگری مانند: 

  • قرض‌الحسنه، 
  • خمس، 
  • زکات، 
  • تعاون و ...

وجود دارد که حکایت از ایثار، بخشش، فداکاری، هم فکری، گذشت و در نهایت توجه به حقوق سایرین و همراهی و همکاری با دیگران، برای رضای خدا تلقی شده و در ابواب فقهی نیز به ابعاد مختلف آنها پرداخته شده است.

اصطلاحات غربی مشابه وقف اسلامی

1ـ اصطلاح «Endowment» که معنای لغوی آن وقف - هبه - بخشش است و اصطلاحاً یعنی کمک خیرخواهانه فرد یا نهاد در قالب پول یا دارائی یا هر گونه منبع درآمد دائمی به بنیاد خیریه یا دانشکده یا بیمارستان و یا هر نهاد دیگر.

2ـ اصطلاح «تراست» که معنای لغوی آن وقف اعتماد - صندوق سرمایه‌گذاری مال امانت اتحاد و شرکت دارای فعالیت یکسان برای در دست گرفتن بازار است. تراست، به اعتبار استفاده‌کنندگان آن خاص است یا خیریه و عمومی.

3ـ اصطلاح «Foundation» که در لغت به معنای مؤسسه - بنیاد - نهاد است و در استعمال عام آن، رژیمی سازمانی است که اقدامات تجاری یا دولتی یا آموزش یا خیریه انجام می‌دهد.

سه اصطلاح فوق نیز شباهت‌هایی با وقف اسلامی دارند از آن حیث که همگی بر پایه یک مال دائم فعال مبتنی هستند و درآمدش صرف اعمال خیریه می‌شود. 

همان‌طور که ملاحظه می‌شود شکل‌ها و روش‌های سرمایه‌گذاری و شیوه تولید امکانات و ثروت‌ها تغییر یافته است اما محتوی خدمات و نیت آدمیان همچنان در مسیر نوع‌دوستی - کمک و خیرخواهی به حرکت خود ادامه داده و هر فردی و گروهی و تشکلی به تناسب شرایط زمان در انجام این رسالت به وظیفه خود عمل کرده است.