یک کلید، یک لبخند
روز دهم اکتبر روز بیخانمانها نامگذاری شده است. وقتی به واژۀ «سقف» فکر میکنیم، مفاهیم و تصاویر مختلفی در ذهنمان شکل میگیرد. فکر میکنید وقتی یک بیخانمان به این واژه فکر میکند چه تصویری میبینید؟ بیتردید، تصویر ذهنی او بسیار متفاوت خواهد بود چون سقف بالای سر ما آرزوی اوست! یک سرپناه برای در امان ماندن از گرمای تابستان و سرمای زمستان و داشتن امنیت و آرامش زیر یک سقف که برای بسیاری از ما جزو امکانات اولیۀ زندگی است، آرزوی بسیاری از مردم جهان است.
همۀ ما با پدیدۀ شوم بیخانمانی آشنا هستیم. حداقل یک بار هم شده بیخانمانی را در خیابانهای شهرمان دیدهایم. بیخانمانی یکی از معضلات بزرگ جوامع امروزی است و به خیابانهای کشورهای جهان سوم محدود نمیشود و حتی بزرگترین و پیشرفتهترین شهرهای جهان را درگیر کرده است.
بیخانمانی چطور آغاز میشود؟
هرکدام از بیخانمانهایی که در خیابان میبینیم داستانی برای خود دارند و علتی باعث شده است که مجبور به زندگی در خیابان شوند. در ادامه، دربارۀ این علل صحبت میکنیم.
دستمزدهای راکد
هزینههای زندگی هر روز بیشتر میشود، اما دستمزدها متناسب با تورم افزایش نمییابد. این امر باعث میشود تأمین هزینههای زندگی روزمره چالشبرانگیز شود، چه رسد به صرفهجویی در هزینه و پسانداز برای خرید خانه! در سراسر جهان، دستمزدهای کم باعث میشود مردم در دام فقر بیفتند. فقر باعث آسیبپذیری بیشتر و در صورت وخیم شدن اوضاع باعث بیخانمانی میشود.
بیکاری
گفتیم که دستمزدهای کم و نامتناسب با هزینهها منجر به بیخانمانی میشود، در موازات آن، بیکاری نیز عامل مهمی است. دلایل بیکاری متفاوت است و برخی از کشورها نرخ بیکاری بیشتری دارند. زمانی که فردی مدتی بیکار میشود، ممکن است بیخانمانی تسریع شود. تحقیقات نشان میدهد که افراد بیخانمان دوست دارند کار کنند، اما با موانعی مانند نداشتن آدرس ثابت روبهرو هستند.
گرانی مسکن
هزینههای گزاف مسکن مسئلهای جهانی است. کشور ما نیز با این مشکل مواجه است و متأسفانه هر روز این مشکل پیچیدهتر و بغرنجتر میشود. هر روز قدرت خرید خانه کمتر میشود و اجارهنشینها مجبور میشوند محل زندگی خود را تغییر دهند و به مناطق حاشیهای شهر بروند تا از پس پرداخت اجاره برآیند. به گزارش جامجم آنلاین، در تیرماه سال 1401 قیمت مسکن در مناطق 22گانۀ پایتخت نشاندهندۀ افزایش آن نسبت به سال گذشته است. گرانی مسکن یکی از عوامل مهمی است که میتواند سببساز بیخانمانی و ایجاد حلبیآبادها شود.
فقدان خدمات درمانی مقرونبهصرفه
مراقبتهای بهداشتی بسیار گران است و بسیاری از مردم بیمه نیستند. این بهمعنای صرف مقادیر زیادی هزینه برای دریافت مراقبتهای بهداشتی است، در حالی که بسیاری از مردم برای پرداخت هزینههای اجاره، غذا و آب و برق مشکل دارند. فرض کنید که واقعهای نظیر تصادف رخ دهد. در صورت بیمه نبودن، هزینههای زیادی را برای خانواده به وجود میآورد و ممکن است منجر به بیکاری سرپرست خانواده شود. در این صورت، فرد یا خانواده بهسمت بیخانمانی میرود.
فقر
فقر یکی از مهمترین علل بیخانمانی است. همۀ عواملی که گفتیم یعنی راکد بودن دستمزدها، بیکاری و هزینههای بالای مسکن و مراقبتهای بهداشتی همگی باعث فقر میشوند. ناتوانی در تأمین هزینههای ضروری مانند مسکن، غذا، آموزش و غیره، خطر بیخانمانی را بهشدت افزایش میدهد. برای رسیدگی مؤثر به بیخانمانی، دولتها و سازمانها باید در پی ریشهکنی و کاهش فقر باشند.
نداشتن بهداشت روان و اعتیاد
میان سلامت روان، اعتیاد و بیخانمانی ارتباطی مستقیم وجود دارد. بررسیها نشان میدهد که یکی از عوامل مؤثر بر بیخانمانی، به خطر افتادن سلامت روان و انواع اعتیاد است. در این صورت، فرد از خانواده فاصله میگیرد و کمکم برای یافتن مسکن دچار مشکل میشود. نتیجۀ چنین شرایطی از دست دادن سقف بالای سر و تشدید مشکل اعتیاد و در نهایت، بیخانمانی است.
درمان نشدن مشکلات روحی باعث ایجاد ناامیدی و حس پوچی در فرد میشود. گاهی نتیجۀ چنین شرایطی ترک کردن یا رها کردن خانه و بیخانمانی است.
خشونت خانگی
زنان و کودکان در برابر بیخانمانی ناشی از خشونت آسیبپذیر هستند. برای فرار از خشونت خانگی، بدون برنامه از خانه میگریزند ولی نمیدانند در شرایط بغرنجتری قرار خواهند گرفت. اگر جایی برای ماندن نداشته باشند، مجبورند در ماشینها، پناهگاهها، خیابان، پارکها و غیره زندگی کنند. از سوی دیگر، خشونت خانگی میتواند سلامت روان فرد را به خطر بیندازد و حتی باعث سوءمصرف مواد و اعتیاد شود که این مورد هم در نهایت به بیخانمانی منجر خواهد شد.
همانطور که دیدید، عوامل مختلف بیخانمانی به هم مرتبط هستند و یکی باعث ایجاد دیگری میشود. همینطور متوجه شدیم که بیخانمانی صرفاً بهدلیل نداشتن مسکن ایجاد نمیشود. گاهی سقفی بالای سر خانواده وجود دارد، ولی امنیت وجود ندارد و باعث بیخانمانی میشود. خشونت خانگی و درگیریهای خانوادگی از این نوع بیخانمانی هستند.
همه باید کمک کنیم!
کاهش و کنترل معضل بیخانمانی به برنامهریزیهای اقتصادی بلندمدت و مؤثر، کاهش قیمت مسکن، تعدیل دستمزدها و عوامل دیگر وابسته است که همه به منابع کلان و برنامههای بلندمدت نیاز دارد. نمیتوانیم صرفاً منتظر شویم تا دولتها اقدام کنند و با این معضل بجنگند. به همین دلیل خیریهها و سازمانهای غیرانتفاعی به وجود میآیند تا به سازمانهای دولتی کمک کنند. این کمکها در حوزههای مختلفی هستند که عبارتاند از:
تأمین هزینههای درمانی نیازمندان مانند مکسا و محک؛
تأمین معاش و درآمد ماهانۀ خانوادههای نیازمند؛
تأمین و توزیع بستههای حمایتی شامل خوراک و پوشاک؛
تأمین هزینههای کودکان فاقد سرپرست مؤثر و کودکان کار مانند کمک؛
تأمین هزینههای تحصیلی کودکان فاقد سرپرست مانند صبح رویش؛
تأمین وامهای بدون بهره (قرضالحسنه)؛
کمک به مردم آسیبدیده در بلایای طبیعی و بحرانهای مالی؛
کمک به معلولان و سالمندان مانند بنیاد خیریۀ معلولان ایرانیان؛
کمک به معتادان و افراد بیخانمان تولد دوباره.
اما یادمان باشد که همه باید به همنوعانمان کمک کنیم! اگر بیخانمانی را در خیابان میبینیم و دلمان به درد میآید و به این موضوع فکر میکنیم که شب را کجا و چگونه قرار است بگذراند، همه باید دستبهکار شویم. برخی از این کمکها حتی به منابع مالی چندانی نیاز ندارد و میتواند از این نوع باشد:
با احترام رفتار کنیم: اگر فرد بیخانمانی را دیدید، محترمانه رفتار کنید و به رویشان لبخند بزنید. یک لیوان چای با لبخند میتواند هدیهای زیبا در روزهای سرد زمستان باشد.
آموزش دهید: اگر مهارت خاصی را بلدید که میتواند به توانمند شدن افراد بیخانمان کمک کند، به آنها آموزش دهید. شاید آموزش شما کمک کند که شغلی بیابند.
با مؤسسههای خیریه همکاری کنید: بهعنوان نیروی داوطلب به مؤسسههای خیریه کمک کنید تا بتوانند کمکرسانی اثربخشتری به افراد بیخانمان و نیازمند داشته باشند.
لباس اهدا کنید: لباسهای مناسب فصل را به پناهگاهها و مؤسسههای خیریه بدهید تا در اختیار این افراد قرار بگیرد. در فصلهای سرد، جوراب و شالگردن بسیار لازم است.
از رسانه استفاده کنید: در رسانههای اجتماعی داستان زندگی این افراد را به اشتراک بگذارید تا شاید کسی بتواند به آنها کمک کند. یادتان باشد اطلاعات آنها را محرمانه نگه دارید.
دربارۀ بیخانمانی گفتیم. دل همۀ ما از دیدن هموطنانمان که وضعیت زندگی مناسبی ندارد به درد میآید و دوست داریم در حد بضاعتمان کمک کنیم. اما باید بدانیم که پول و کمک مالی همیشه مؤثر نیست و ممکن است گاهی مشکلساز شود. برای مثال، برخی کودکان از طرف سودجویان برای گدایی فرستاده میشوند و کمک به آنها باعث استثمار بیشتر این کودکان معصوم میشود. کمک ما باید تغییری در وضعیت ایجاد کند نه آنکه آن را دشوارتر سازد.
حال این پرسش مطرح میشود که: بهترین راه برای کمک به افراد بیخانمان چیست؟
دغدغه داشتن و نگرانی برای همنوعمان که سقفی بالای سر ندارد بسیار دلگرمکننده است، اما برنامههای کوتاهمدت و کمکهای مقطعی و مناسبتی نمیتواند تأثیر چندانی ایجاد کند. به نظر میرسد بهترین راهحل این است که به مؤسسههای خیریهای کمک کنیم که رسالتشان حمایت افراد بیخانمان است. این مؤسسهها برنامهریزیها و استراتژیهای کلانی دارند که با تحقیق و پژوهش به آن رسیدهاند. آنها میتوانند راهحلهای بلندمدتتری تدارک ببینند.
این مؤسسهها نیز باید برای فرهنگسازی کمک و عمل خیر تلاش کنند و با شرح برنامهها و آگاه کردن مخاطبانشان از فعالیتهایشان کمکهای بیشتری دریافت کنند.
بهامید روزی که همۀ ما کلیدی در دست و لبخندی بر لب داشته باشیم!
دیدگاه خود را بنویسید