باوجود تأکید بسیاری که بر حبس مال و تسبیل منافع آن شده و در عمل نیز واقفان فعالیتهای عامالمنفعه بسیاری را در این راه صرف کردهاند، اطلاعات و منابع در خصوص موقوفات و سوابق واقفان که بهطور مبسوط در یکجا جمعآوریشده باشد، وجود ندارد.
روش تدوین این مقاله بر اساس روش اسنادی و کتابخانهای است که با محور قرار دادن اسناد کتیبهها و وقف نامههای برجایمانده از ابتدای اسلام تا پایان دوره قاجار در شهر قزوین، در حد امکان درصدد برآمده تا نقش موقوفات و شناسایی واقفان قزوینِ آن اعصار را تبیین نماید.
در این نوشتار که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم موقوفات و واقفان آنها مورد بررسی قرار گرفته، نشان دادهشده موقوفات شهر قزوین در این بازه چه هدف و کارکردهایی داشته، از سوی دیگر به انگیزه واقفان و محدوده وقفی آنان پرداختهشده است تا سوابق وقفی این شهر از نقلقولها با اسناد موثق و مشهود جایگزین شود و دقت آثار وقفی و توجه بیشتر به آثاری که متأسفانه امروزه مورد بیتوجهی قرارگرفتهاند را به همراه آورد.
چراکه سازهها و نهادهای وقفی یکی از مبناهای مناسب برای شناخت جوامع گذشته ایراناند. از آنجا که شهر قزوین نیز مانند سایر نقاط ایران بستر موقوفات قرارگرفته است، بنابراین با جمعآوری اسناد وقفی موجود و تحلیل کارکردی و هدف واقفان در بناهای متعدد، برای نگارنده ضرورت این پژوهش علمی ایجاب شد.
بررسی سنت وقف در قزوین دوره قاجار
سنت وقف، از دیرباز بر اساس تعالیم اسلامی بدون هیچ اجباری و بنا به خواست افراد برای خدمت به مردم و خشنودی پروردگار انجام میگرفته است. با گسترش فرهنگ اسلام و تأکیدات و سفارشهایی که بزرگان دین به این مهم داشتهاند، فرهنگ وقف نیز گسترش یافت و موردتوجه بسیاری از افراد مرفّه، درباریان و خاندان-های سلطنتی و دیگر طبقات جامعه قرار گرفت و به سنت خداپسندانه وقف اقبال شد.
به پیروی از الگوی سایر شهرها، که هنوز هم تعداد بسیاری از مدرسهها، مساجد، کاروانسراها، سراها و قیصریهها، قناتها و... را در خود حفظ کردهاند، شهر قزوین نیز جایگاهی پرارج دارد که تعدادی از این بناها تابع قوانین و مقررات موقوفهها هستند.
لذا مطالعهای در این خصوص رسیدگی بیشتر به این بناها را یادآور خواهد شد. بهتصریح بسیاری از مورخان در آن روزگار قزوین در میان شهرهای عراق عجم اهمیت و اعتبار ویژهای داشته است. چنانکه هر حاکم و فرمانروایی، آثاری از خود به یادگار میگذاشته و تاریخ وقف در این شهر با حاکمان و فرمانروایان آن گرهخورده است.
لذا حفظ آنان ضرورتی است تاریخی. سوالی در اینجا مطرح است: میزان تقسیمبندی اموال و داراییها در قزوین چگونه بوده است و بین چه گروهایی جهتدهی بیشتری به اینسو وجود داشته؟ به وقف بهعنوان یکی از موضوعات گسترده اجتماعی چگونه توجه میشده است؟ یا بهعبارتدیگر با تأمین چه اهداف و کارکردهایی اموال به مصرف وقف میرسیدند؟
طبقات اجتماعی واقفان
در قزوین، طبقات مختلف اجتماعی خود را وارد سنت خداپسندانه وقف کرده و به موقوفاتی دست زدند که از جهات مختلف تأثیر زیادی در جامعه و شهر قزوین داشت. چه کسانی که دارای موقعیت اجتماعی بودند مانند: شاه، حاکم، امیر، اشراف، بزرگان، خاندانهایی که با دربار و حاکمان مرتبط بودند و... و چه کسانی که چنان موقعیتی نداشتند و از مردم عادی جامعه به شمار میرفتند.
در قزوین چنین طریقهای باعث شد از هر طبقه-ای به این سنت حسنه تمایل یابند و اموال و املاک خود را به وقف بسپارند. چه این املاک متصرّفی و یا ملکی بود و چه به تیول دادهشده بود.
بههمین منظور و برای سهولت مطالعه، ابتدا طبقه واقفین بهصورت کلی و سپس جدول واقفان با شرح رقبات و موارد مصرف و نیز طبقه اجتماعی آنان و در پایان کارکردهای نظام وقف در شهر قزوین تنظیم گردیده است.
1. طبقه شاهان، حاکمان و اشراف
2. بزرگان جامعه
3. طبقه متوسط جامعه و یا عامه مردم
4. زنان
در طول تاریخ وقف در قزوین، گاهی وقف در یکی از طبقات رونق بیشتری گرفته است و در آن مقطع آن طبقه به آن اقبال کردهاند. شاهد آن که هنگامی که حکومتی در شهر قزوین روی کار می آمد و قدرتی به هم میرساند، سنت وقف نیز به جریان میافتاد و موقوفاتی به وجود می آمد. به همین شیوه زمانی که در جامعه ثبات و آرامش و امنیت برقرار میشد و موقعیت اقتصادی پیشه وران و صنعتگران و بازاریان رو به ترقی و تعالی میگذاشت، به وقف نیز بیشتر پرداخته میشد و با بهبود وضع اقتصادی، وقف هم رونق خاصی پیدا میکرد و گرمتر و رایجتر میشد و در میانشان گسترش و ادامه مییافت.
از قدیمالایام تا پیش از مشروطه، سنت وقف با این قاعده پیش میرفته است. البته نقطه عطف سنت وقف در شهر قزوین همزمان با حکومت صفویه و قاجار بوده است که شاهد اوج اقبال همگانی به وقف هستیم.
بهموازات مقطعی که وقف و تشکیلات آن در شهر قزوین رو به فزونی بوده، زنان نیز در عرصه وقف حضور فعال داشتهاند.و برای خدمت-رسانی و محقق ساختن نیت خیرشان در این امر بر یکدیگر و در مقطعی چه بسا بر مردان پیشی می گرفتند.
این زنان یا از چهرههای شاخص زنان واقف خاندانهای حکومتی بودهاند که تاریخنگاران، آنها را از بانوان نیکوکار ایران خواندهاند. و یا شخصیتی دانشمند و فاضل بهشمار میآمدند و در دربار نیز نفوذی قابلتوجه داشتند.
بررسی اسناد وقفی آستان قدس رضوی نشان میدهد که قدیمیترین موقوفه زنان متعلق به مرحوم بیگم آغا خانم ذوالفقار است که در سال 997 هجری تمامی موضع سلیمانآباد قزوین را وقف بر آستان قدس رضوی نمود.
گرچه نام این زنان به دلایلی چون دوری از دستگاه سلطنتی و دربار، حضور نیافتن در روایت رسمی تاریخ-نگاران از تاریخ و نیز بزرگ نبودن کار خیرشان، حضور پررنگی در روایتهای تاریخی ندارد، اما همراهی و همیاری زنان در کنار مردان درزمینه وقف، نشانی روشن از اجرای عدالت اجتماعی، رفاهی همگانی و امنیت اجتماعی است. بررسیهای تاریخی از ظهور بیشازپیش وقف در آغاز حکومت صفوی در این شهر در آستانه قرن نهم خبر میدهند ولی اصول وقف، ظاهراً در قرن یازدهم هجری تکاملیافته است.
موقعیت اقتصادی و اجتماعی شهر قزوین در دورههای تاریخی
اولین سنگ بنای گسترش شهر قزوین در زمان خلیفه عباسی ابومحمد موسی الهادی در سال 167 هجری گذاشته شد. وی مخفیانه به قزوین آمده بود تا به ری برود، گفتهاند که او به حاکم قزوین گفت تا مردم را برای جنگ آماده کنند.
مردم نیز بهسرعت محیای جنگ شدند، موسی هادی نیز بسیار خشنود شد و دستور داد در برابر قزوین شهری بسازند و آن را «مدینه موسی» نامید. وی روستای «رستم آباد» را خرید و وقف بنای شهر موسی کرد.
اقدام مهم وی گام بزرگی در توسعه شهر محسوب میشود که زمینهساز خانهسازی در کنار شهر قزوین شد. هارون در سال 192 هجری به دنبال اماننامهای که توسط وزیرش به یحیی بن عبدالله داده شد، به قزوین میآید و علاوه بر توسعه شهر، ساخت قدیمیترین بنای قزوین که مسجد جامع این شهر بوده است و قدیمیترین بخش آن متعلق به قرون اول اسلامی است را بنا میگذارد.
ضمن اینکه در زمان خلافت هارون، قزوین به همراه گرگان و طبرستان تحت حکومت پسرش «قاسم بن الرشید» بود؛ در این زمان اهالی سرزمین قزوین و طالقان مجبور شدند برای رفع ناملایمات، دزدها و ستم عمال، زمینهای خودشان را در اختیار حاکم وقت قرار دهند، پس همه زمینها املاک قاسم شد و مردم کشاورز او شدند.
در حقیقت همانطور که گاهی وقف ملکی، صاحب یا آن واقف را از پرداخت مالیات به دولت معاف میکرد، این روش نیز در محافظت اموال و املاک مردمان تحت لوای حکومت، آسودگی خاطر و مصونیت اموال و املاک رعیت را در برابر صدمه و تجاوز بیگانگان به همراه داشت.
وسعت قزوین در سال 253 هجری را میتوان از روایت تاریخ گزیده دریافت که پس از برکشیدن حصار شهر توسط موسی بن بوقا، دارای دویست و شش برج و هفت دروازه بوده است.
برای مطالعه :
تعمیر باروی شهر در سال 373 هجری بهوسیله صاحب بن عباد «وزیر دانشمند آل بویه» و بنای صاحب آباد در شمال خاوری شهر، بازسازی آن در سال 411 هجری توسط امیر شریف ابوعلی جعفری، اقدامات گسترده عمرانی امیر خمارتاش عمادی در دهه نخستین سده ششم و ساخت باروی تازه ای از آجر به سال 527 هجری نشان از توسعه دائمی منطقه دارد. این شهر نزدیک به یک قرن همزمان با حکومت آل بویه، بخشی از سرزمین وسیع دولت آل بویه بود و صاحب بن عباد وزیر مشهور فخرالدوله، کتابخانهای بزرگ و مدرسهای در آن بنیان نهاد.
در سال 413 هجری ابراهیم بن مرزبان با صرف اموال کثیر طبقات بالای مسجد جامع کبیر قزوین را ساخت و قریه زراره را با قنات آن وقف بر مصارف این مسجد نمود.
این در حالی است که دومین وقف نامه متعلق به وقف یک قنات در قزوین متعلق به سال 454 هجری با نیت تأمین آب شرب شهر قزوین به دست خدیجه بنت بدیعا صورت گرفته است. خدیجه بنت بدیعا وقف خود را با نیت آبرسانی به دو محله در قزوین انجام داد که مربوط به قناتی معروف به قنات آخوند میشود و هنوز هم بعد از چند قرن قنات ایشان وجود دارد و این آبرسانی انجام میشود.
حمدالله مستوفی احداث قنات در این شهر را از زمان سلطنت محمود سبکتکین دانسته که بهموازات آن برای مبارزه با کم آبی و بهبود وضع اقتصادی و اجتماعی شهر، طرح ساختن آبانبارهای بزرگ به کار برده میشده است. بنابراین از قرن پنجم هجری حکام و افراد خیر برای رفع کمآبی به حفر قنوات اقدام کردهاند.
ناصر خسرو که در سال 438 هجری به قزوین رسیده، ضمن توصیف شهر قزوین آنجا که درباره باغ ها و تاکستانهای شهر سخن میگوید به این نکته اشاره دارد که: «... باغستان بسیار داشت، بی دیوار و خار و هیچچیز مانعی دررفتن راه نبود». گفته ناصر خسرو حکایت از گشاده دستی مردم قزوین و در عین حال امنیت شهر و رونق اقتصادی و تجاری و کشاورزی منطقه در قرن پنجم هجری دارد. در زمان سلطنت ملکشاه سلجوقی نواحی ابهر، زنگان، رودبار، قزوین، الموت و طارم در اقطاع امیر قماج «حاجب سلطان ملکشاه» بود.
در این هنگام اسماعیلیه به رهبری حسن صباح خطر بزرگی برای دولت سلجوقی و خلیفه عباسی به وجود آورده بودند و چون قزوین یکی از مراکز مهم این فرقه محسوب میشد، ملکشاه حکومت آنجا را به یکی از غلامزادگان خود یعنی عمادالدوله بوزان (بوران) واگذاشت و فرمان داد که وی با خانواده خود به قزوین برود و در آن شهر سکونت اختیار کند و چون به وفاداری او نسبت به خود ایمان داشت مبارزه با اسماعیلیان را به او سپرد.
پس از عمادالدوله بوزان پسرش ایل قفشت که او نیز عمادالدوله لقب یافته بود به حکومت قزوین رسید و این پدر و پسر مدت 51 سال در این شهر حکومت کردند. و چون عمادالدوله ایل قفشت بیشتر به ملازمت سلاطین سلجوقی مشغول بود، مملوک خود امیر خمارتاش بن عبدالله را به حکومت قزوین منصوب کرد.
وی نیز که نسبت عمادی یافته بود و به امیر زاهد شهرت داشت در مدت حکومت خود دست به عمران و آبادی قابلتوجهی زد و در فاصله سال های 500-513 هجری که حاکم وقت قزوین بود سنت وقف و بناهای عامالمنفعه در شهر قزوین بیشتر نمایان شد. حمدالله مستوفی درباره او مینویسد:
«وی از طرف والی کفیل مهمات قزوین بوده و او را در قزوین و مکه آثار خیر بسیار است و به امیر زاهد معروف بوده و وفاتش به سال 530 اتفاق افتاده است.
وی در اواخر عمر تائب شد و ترک شغلهای دیوانی کرد» اگرچه قدیمیترین موقوفات برجای مانده در شهر قزوین، مربوط به یکی از زنان عادی و از طبقه متوسط این شهر بوده است که با کارکرد اجتماعی در وقف قدم برداشت، اما غالب آثار وقفی در دورههای اولیه اسلامی مربوط به قرن پنجم هجری و با عصر حاکمان و اشراف و شاهان سلجوقی پیوند خورده است و بعد از این با عصر صفوی و در ادامه با سلسله قاجار توسعه مییابد. سلجوقیان در قزوین بناهای عامالمنفعه بنا کردند و ساختار شهری را دگرگون و شکل دادند.
در کنار بناهای وقفی که به عموم اختصاص دادند، این آثار دارای کارکرد آموزشی، مذهبی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و مذهبی شدند که در قِبَل آنها و برای استمرار دوامشان موقوفاتی نیز بر بناهای عامالمنفعه قراردادند.
اگرچه تأثیر کارکردهای گفتهشده در عصر سلجوقی باقی ماند و با گذر زمان و انتقال موقوفات به اعصار بعد همان کارکردها را نتوانست حفظ بکند و از مجموعه موقوفات سلاجقه در قزوین تنها یک اثر باقی ماند که تأثیر چندانی در وضعیت آموزشی و اجتماعی قزوین نداشت، اما میتوان اقدام واقفان این دوره را در جهت الگوبرداری برای اعصار بعد ازجمله صفویه و قاجاریه بهشمار آورد.
وقف نامه امیر خمارتاش بن عبدالله عمادی در مسجد جامع قزوین که پس از اتمام گنبد و مقصوره مسجد نوشته شده، نه تنها یک سند معتبر تاریخی به شمار و نیز بهمنظور شناخت کارکرد هنری و بازشناسی هنر دوره اسلامی نیز در دورههای بعد بهعنوان الگوی کاری و هنری سند بوده است، بلکه از نظر ظرافت و زیبایی نیز نمونهای از هنر دوره اسلامی ایران در آن عصر است.
همچنین وقف نامههای این عصر حاوی مطالبی است که از نظر اوضاعواحوال اجتماعی قزوین در رابطه با نظامات سلجوقی درخور اهمیت است. علاوه بر مسجد جامع قزوین که بهترین نشانه سبک معماری عصر سلجوقی است، ازجمله آثاری که در قرن ششم هجری بنا شده اما راجع به تاریخ بنا و بانی مسجد اطلاع درستی در دست نیست، مسجد حیدریه یا مسجد جامع صغیر است.
ولی از روی شواهدی که وجود دارد آن را مربوط به اواخر قرن ششم میدانند. قدیمیترین تاریخ بنا مربوط به 192 هجری و در قسمتی است که بهنام طاق هارونی معروف گردید و بعد مقصوره خمارتاشی یا طاق جعفری است که به دستور امیر خمارتاش ابن عبدالله عمادی، وزیر سلطان ملکشاه سلجوقی به سال 500 هجری ساخته شد که محراب را در بر دارد و گنبد زیبایی بر فراز آن قرار گرفته است. اما سایر قسمتهای اثر بهترین نشانه سبک معماری عصر سلجوقی است.
باوجود بازسازی به دستور امیر خمارتاش پس از زمینلرزه سال 513 هجری، اساس و بنیان این بنا به دوران قبل از اسلام بازمیگردد، زمانی که این مکان یک آتشکده زردتشتی بود.
ساخت مسجد سنجیده در قرن ششم و در زمان حکومت سلجوقیان، از دیگر نشانههای توجه سلاجقه به موضوع وقف و گسترش این فرهنگ در جامعه است که با توجه به معماری آن گفته میشود که زمانی آتشکده بوده و بعد به مسجد تبدیلشده است و دارای کتیبهای است مشتمل بر مناجات حضرت علی علیهالسلام که قسمت زیادی از آن ریخته است. امیران سلجوقی به دنبال توسعه شهر قزوین با انجام فعالیتهای عمرانی و اقدامات خداپسندانه موقوفی بودهاند و این از گستردگی و کیفیتبخشی به آثار شهر قزوین در این دوره مشهود است. مولف آثارالبلاد قزوین را در آغاز قرن هفتم - پیش از حمله مغول- چنین توصیف کرده است: «شهری بسیار بزرگ و پر جمعیت است.
در دشتی بسیار پهناور و هموار بنا شده و مهندسان در بنای شهر نقشهای کشیدهاند که نظیرش وجود ندارد. زیرا دو شهر است یکی در آغوش دیگری آرمیده. شهر کوچک را که در وسط قرار دارد شهرستان می نامند که برای خود دروازه و بارو دارد.
شهر بزرگتر که پیرامون شهرستان واقعشده دارای برج و باروی دیگری است. باغستانها و تاکستانها گرداگرد باروی خارجی شهر دوم را فراگرفته و پسازآن کشتزارهای سرسبز دو شهر را در بردارد و دو رودخانه دیزج و ارنزک از آن می گذرد».
وسعت این شهر در هنگام حمله ویران گر مغول به ایران به حدی رسیده که به گزارش مستوفی در ظفرنامه افزون از یک میلیون نفر جمعیت داشته است. از آنجا که از مرگ تیمور تا به قدرت رسیدن شاه اسماعیل صفوی، مردم قزوین یک قرن پرتلاطم و ناخوشی را گذراندند، نشانگر اوضاع نامساعد امنیت اجتماعی و آشفتگی وضعیت زندگی مردم این شهر در این برهه تاریخی است که بالتبع عاملی بوده برای کاهش توجه به وقف. چراکه افزایش توجهات به اینسو با امنیت فکری و اجتماعی واقفان همواره همسو بوده است.
اگرچه حکومت ایلخانان در سلطانیه متمرکز بود، اما قزوین موقعیت ممتازی داشت و زنجان و سجاس و سهرورد (که شهری آباد بود) و طالقان، طارم و... جزء قزوین و در تقسیمات کشوری عنوان تومان یا استان را دارا بوده و راههای مواصلاتی از آن میگذشته است. حمدالله مستوفی نیز درباره ویژگیهای مردم قزوین تا قرن پنجم دو مورد جالبتوجه را ذکر میکند که نقل آنها را برای شناسایی ویژگیهای مردمشناسی تاریخی این شهر بیمناسبت نمیباشد. وی مینویسد: «محمد بن الیمانی وزیر عراق، خواجه بسیار خیری بود.
هارون الرشید چند بدره زر بدو داد تا بر فقرای قزوین صرف کند. اعتقاد اهل قزوین در آن وقت به مرتبهای بود که نه آنکه جهت خود قبول میکردند، به امانت نیز در خانه خود راه نمیدادند و میگفتند مال سلطان را در خانه ما جا نبود. چند شبانهروز بر سر راه افتاده بود و هیچکس به آن التفات نمیکرد.
تا ائمه اسلام اتفاق کردند و بدان مستغلات خریدند و وقف کردند» پیش از عصر صفوی به گفته مورخین چون مردم قزوین مذهب اسلام اختیار کردند، بیشتر شافعی مذهب شدند و در این مذهب تعصب خاصی داشتند. چون قزوین مرکز حکومت شیعیمذهب صفوی شد بهتدریج مردم به مذهب شیعه گرویدند.
سلاطین صفوی که مذهب شیعه را در ایران رسمیکردند، از نسل شیخ صفیالدین اردبیلی، صوفی معروف بودند که خود را حامی و طرفدار مسلمانان مخصوصا شیعیان میدانستند. به دنبال آن بنای امامزاده در این شهر رواج گرفت و سلاطین صفوی نیز برای پیشبرد سیاست خود امامزادهها را که زیارتگاه شیعیان بود موردتوجه خاص خود قرار داده و برای آنها مقبره میساختند و املاک و مستغلاتی وقف میکردند و کسی را به تولیت آن میگماشتند.
به این جهت بعضی از امامزادگان که میگفتند خوابنما شده در این دوره پیدا شده و بعضی مردم سودجو نیز خود را متولی آن قلمداد کردند.
شاهدی از توجه صفویان به ابنیه مذهبی، بقعه مقدس شاهزاده حسین است که تاریخ ساخت آن سال 967 هجری ثبت شده است. اما کیفیت این ساختمان در گذشته مشخص نیست ولی در تاریخ 1040 هجری در دوره صفویه بار دیگر با موقوفات مجدد تجدید شده است.
از دیگر ابنیه دوره صفوی آرامگاه امامزاده اسماعیل پسر حضرت امام جعفر صادق علیهالسلام در کوچه امامزاده اسماعیل است که بنایی آجری است.
شاه اسماعیل صفوی ساختمان بنای مسجد شاه را که در خیابان پهلوی واقعشده شروع کرد و در دوران شاه طهماسب خاتمه یافت. این مسجد پساز انقراض صفویه ویرانشده تا اینکه به دستور فتحعلی شاه قاجار از نو بنا گردید و موردتوجه واقع شد.
بقعه پنجه علی جزء عبادتگاهها و زیارتگاههای اهل حرم بوده و دروازه نزدیک آن در تاریخ گیلان سید ظهیرالدین مرعشی و دیگر تواریخ قرن نهم ذکرشده است.
بازارهای قزوین که هر بازار به صنفی خاص اختصاص داشته، بقعه امامزاده اباذر، ساخت حمام قجر توسط امیرگونه خان که یکی از امرای بزرگ و سرداران شاه عباس بزرگ بوده است در تاریخ 1057 هجری، نمونههای از توجهات شاهان و بزرگان عصر صفوی به جامعه تحت امر خود میباشد.
پس از جنگ چالدران - سال 920 هجری- شهر قزوین به علت بُعد مسافت نسبت به مرزهای عثمانی و موقعیت مهمی که بر سر راه های ارتباطی داشت موردتوجه قرار گرفت و رفتهرفته بهصورت پایتخت دوم صفویه درآمد، اما انتقال پایتخت بهطورقطع در سال 962 هجری، در سی و دومین سال سلطنت شاه طهماسب اول صورت گرفت.
در این سال پادشاه صفوی که از جنگهای طولانی با عثمانیان فراغت یافته، آذربایجان را نیز جای امنی برای مقر دولت خویش نمییافت یکسره پایتخت را به قزوین منتقل نمود.
مقدمات انتقال پایتخت از سال 951 هجری آغاز گردید و در این سال بود که شاه اراضی موسوم به زنگیآباد را از میرزا شرف جهان که از بزرگان و معتمدان قزوین بود، خریداری کرد و سپس معماران برگزیده کشور را فراخوانده و فرمان داد تا باغی به شکل مربع بسازند و در وسط آن باغ عمارات عالی، تالارها، ایوانها و حوضها به وجود آوردند.
سنت وقف در میان خاندانهای دربار صفوی جایگاهی ویژه داشت. ازجمله اینکه ساخت کاروانسرا در عصر صفوی در صدر وقفیات قرار گرفت. در میان آنان کسانی بودند که به فرمان شاه عمل کردند و خود با سرمایه-ای که داشتند کاروانسرا ساختند. شاردن، جهانگرد فرانسوی بر این مسأله مهر تأیید میزند:
«... نخست کاروانسرایی را بنا و وقف سکونت رایگان و ابن السبیل میکردند، سپس گرمابه، قهوهخانه، بازار و باغ بزرگی پدید میآوردند و آنها را به اجاره وامیگذاشتند و بعدا مدرسهای بنا میکردند و مال الاجاره ابنیه مذکور را وقف آن میکردند. این نکته نیز گفتنی است که وقف کنندگان هر بنا پس از اینکه بنایی یا چیزی را وقف کردند دیگر مالک آن نیستند و عایدات هر موقوفه به مصارف پیشبینیشده میرسد».
کاروانسرا سازی و رفع نیازهای مسافران در صفحه اندیشه جامعه ایران در روزگار صفویان، از مواردی مهم بهشمار میآمده که چه به شیوه وقف، چه به گونه امری خیریه جاری و سنت بوده است. چون قزوین اصولا کمآب بود و آب شهر کفایت شرب و مصرف اهالی را نمینمود و مخصوصا پسازآنکه این شهر به پایتختی دولت صفوی برگزیده شد، جمعیت آن افزایش یافت و احتیاج مردم به آب بیشتر شد.
از این رو سلاطین صفوی و اشخاص نیکوکار به جاری ساختن قناتهایی علاوه بر آنچه سابقا بود مبادرت کردند. از آن جمله است قناتی که شاه عباس کبیر ایجاد نمود و نیز قنات خیابان که بانی آن شاه عباس دوم بود و نیز برای ذخیره آب در زمستان و مواقع بارندگی جهت مصرف در سایر فصول به احداث آبانبارهای عظیم و حجیم اقدام کردهاند.
مانند آبانباری که در جنب مسجد جامع کبیر در زمان سلطنت شاه سلیمان صفوی یعنی در سال 1093 قمری شخصی بهنام علیخان - از بزرگان زمان- بنا کرد.
در آغاز پادشاهی شاه عباس فعالیتهای آبادانی در این شهر از سر گرفته شد. شاه عباس برای کمبود آب شهر، دست به ایجاد قناتی جدید زد و همچنین به فرمان او، کاروانسرایی در این شهر ساخته شد و به موقوفات کاروانسراهای قبلی که اغلب توسط زنان درباری وقف شده بود، اضافه گردید. شاه عباس باوجود علاقهای که به قزوین نشان میداد، در صدد تغییر پایتخت برآمد و در سال 1006 هجری پایتخت را به اصفهان برد.
یکی از علل تغییر پایتخت به اصفهان را میتوان کمآبی قزوین دانست. پساز انتقال پایتخت بهطور طبیعی، قزوین یکباره از نظر موقعیت سیاسی و اعتبار دچار نزول شد و جمعیت آن بهتدریج رو به نقصان گذاشت. در اواخر سلطنت صفویه، بار دیگر قزوین به مدت سه سال پایتخت و مرکز فعالیتهای مملکتی شد.
در زمان شاه سلطان حسین صفوی، وی درآمد دو قطعه باغ واقع در شرق و شمال شرقی شهر قزوین را که یکی نام «باغ سلیمانآباد» و دیگری نام «باغ صفی آباد» داشته است، با شروطی وقف مشاهد ثلاثه که از آن جمله مزار معروف به پیغمبریه قزوین است، کرد و تولیت آن را در عهده میرزا قوامالدین محمدالحسینی فرزند میرزا محمدمهدی و پس از وی به اصلح اولاد و اصلح اولاد اولاد او... قرار داد.
زینب بیگم
یکی از مهمترین زنان واقف عصر صفوی که در حوزه وقف یکی از مقتدرترین زنان واقف خاندان دربار بود، «زینب بیگم» بود. وی ازجمله کاروانسرایی در راه قزوین به ساوه ساخت که به کاروانسرای بیگم معروف بود. از دیگر زنان واقف عصر صفوی میتوان به مریم بیگم اشاره نمود. او دختر شاه صفی و خواهر شاه عباس دوم و عمه شاه سلیمان بود.
او از آخرین بانوان قدرتمند عصر صفوی به شمار میرفت و در دربار شاه سلطان حسین از اعتبار و نفوذ بسیاری برخوردار بود. نقش های سیاسیاش در دربار بسیار قابلتوجه بود.
از مدارس مهم عهد صفوی، مدرسه مریم بیگم معروف بود که در بسیاری از شهرها ازجمله قزوین ملک خریده، وقف مدرسه کرده بود و موقوفه داشت.
آنچه مسلم است، زنان درباری و متمول عصر صفوی به دلیل استقلال مالی و داراییهای خود به ایجاد بناهای عامالمنفعه علاقه و رغبت بیشتری نشان میدادند.
زنان متمول قسمتی از سرمایه و داراییهای خود را در موقوفات و امور عامالمنفعه به کار میبردند ولی به نظر میرسد به دلیل کم بودن این تعداد زنان بهکل زنان جامعه عصر صفوی و همچنین مردان واقف در این عصر، نسبت زنان واقف به مردان در آن دوران کمتر باشد.
زیرا جامعه صفوی بستری مناسب برای همه زنان مهیا نمیکرد که در بهرهگیری از امکانات، بدون تبعیض، قدمهای موثری بردارند و بزرگترین واقفان یا شخص شاه بود و یا بزرگان کشوری، لشکری و درباری، که مشکلات و تبعیضات زنان شامل حال آنها نبود.
اعتبار شهر قزوین در دوره قاجار تا آن اندازه بود که حکومت آن همواره مطمع نظر شاهزادگان و رجال این دوره قرار داشت و حتی در زمان فتحعلی شاه شایع شده بود که حکومت قصد دارد پایتخت را به این شهر منتقل کند. قزوین دردوره قاجار بارانداز ایران محسوب میشد و تجار سرشناس و متمول و روحانیون معتبری در آن میزیستهاند.
شواهد و مستندات نشان میدهد که شماری از تجار، روحانیون و صاحبمنصبان ساکن قزوین در دوره قاجار مبادرت به احداث حمام عمومیکرده بودند که بیست و پنج باب آنها هنوز پا برجاست. اسناد موجود بیانگر این نکته است که بخشی از درآمد تعدادی از این حمامات صرف امور خیریه میشده است.
سرداران قزوینی
ازجمله خانواده های سرشناس قزوین عصر قاجار که نه تنها در این شهر، بلکه در سایر شهرها نیز به آزادی اموال خود در راه وقف میپرداختند، برادران حسینخان و حسن خان از سرداران فتحعلی شاه قاجار بودند که در سال 1231 هجری یکی از زیباترین مدارس قزوین که نام آن برگرفته از مقام سازندگان آن میباشد را در دو طبقه احداث کردند.
سرداران قزوینی علاوه بر موقوفات مسجد- مدرسه و آبانبار در قزوین دارای موقوفاتی در کربلا به نام مسجد، مدرسه و کتابخانه حسن خان سردار و در ایروان نیز بودهاند که بهتصریح وقف نامههای موجود توسط هر دو برادر ساخته شده است.
در دوره قاجاریه بنای آبانبار از طرف اشخاص نیکوکار برای مصرف مردم محلات شهر مانند سابق معمول بوده است. از معروفترین این آبانبارها که از حیث عظمت بنا و ظرافت ساختمان در ردیف آبانبار حاج کاظم میباشد، آب انبار سردار است که تاریخ اولیه بنا به سال 1277 قمری برمیگردد.
این آبانبار دارای کتیبهای بوده است که اطلاعات واقفان و رقبات و دادههای مربوط به موقوفه در آن ثبت شده است. تاریخ احداث آبانبار سردار کوچک نیز به 1247 هجری میرسد. از پروندههای مربوط به سرداران قزوینی در بایگانی مرکزی سازمان اوقاف و امور خیریه تهران در قزوین این موقوفات نیز شناخته میشود:
یک و نیم دانگ از ششدانگ کاروانسرای حاجی رحیم واقع در بازار قزوین که برای مخارج ضروری مدرسه سردار نیز تعزیهداری در آن سال 1240 هجری وقف شده است.
خاندان امینی
از دیگر خاندانهای متمول، ذینفوذ و سرشناس قزوین، که تجار معتبری از میان آنها برخاست، خاندان امینی بود که موقوفات بسیاری همچون مسجد، حسینیه، مدرسه، بیمارستان و... در قزوین داشتند.
به همت چنین اشخاصی و نیز سعدالسلطنه حکمران قزوین خصوصاً در اواخر دوران قاجاریه، این شهر تا حدودی شکوفایی از دست رفته خود را باز یافت.
سلاطین قاجاریه مانند پادشاهان صفوی به ایجاد ابنیه مذهبی ازجمله امامزاده توجه داشتند و به تعمیر و یا تجدید بنای آن میکوشیدند. چنانکه در سال 1306 قمری سعدالسلطنه سردر امامزاده حسین را که از بناهای زینت بیگم خواهر شاه طهماسب اول صفوی بود از نوساخت. از دیگر اقدامات مهم این حکمران، ساخت مجموعه سعدالسلطنه و الحاق آن به بازار شهر است.
با این کار، رونق اقتصادی شهر دوچندان شد. به نظر میرسد احداث کاروانسراها، مدرسهها و مساجد، آبانبارها، حمام-ها، قناتها و سایر موقوفات و وقف نیمی از درآمد آن به اولاد ذکور دودمانهای واقف نسل بعد نسل، پشتوانه-ای برای حضور دائم مردان این خاندانها در اجتماع و نیز یک دوراندیشی اقتصادی و حفظ مادام جایگاه اقتصادی و اجتماعی چنین خاندانهایی که ارتباط نزدیکی با حکومت قاجار داشتند و در زمان خود از جایگاه اجتماعی و سیاسی ویژهای برخوردار بودند و تجار معتبری در میان آنان بود، میشده است.
بهنوعی هدف بانیان اغلب بناهای عصر قاجار علاوه بر سایر کارکردهای مذکور این بوده که بهوسیله موقوفات خود کانالی برای ایجاد ارتباط نزدیک با عمال حکومتی و حفظ ارتباط مستمر ایجاد کنند.
چنانکه وقف حمام حاج محمدرحیم قزوین که آن را حبس و از هرگونه تعرض و تعدی به دور میداشت را میتوان یک مآلاندیشی اقتصادی در صورت بروز هرگونه بحران مالی و سیاسی در خانواده امینیها نیز بهحساب آورد.
بیشتر بخوانید :
کارکردهای وقف
بامطالعه مستقیم یا غیرمستقیم پانزده وقف نامه، کتیبه و سند موجود و قابلدسترسی از دوره سلجوقی، صفویه و قاجار در شهر قزوین، میتوان نتیجه گرفت که بهموجب شرع و شرط واقف مندرج در وقف نامه، منافع و درآمد بخش اعظم املاک و اموال موقوفات عام برحسب اختیار و نظر متولی یا متصدی شرعی وقف به تأمین اهداف متعددی به مصرف میرسید و شاخص مصرف و کارکردهای فراوانی در نظر بوده است.
البته این نکته اساسی را نباید از نظر دور داشت که در این نوع فهرستها و اسناد موقوفات بیشتر به موقوفات اساسی و مهم اشارهشده که از نظر درآمد قابلتوجه بودند و گاه همه موقوفات و نام آنها ثبتنشده است.
زیرا بعضی از موقوفات کوچک و ناچیز تلقی شدهاند و چندان درآمدزا محسوب نشدهاند. که ممکن است تعداد زیادی از آنها توسط افراد عادی طبقه متوسط و از عوام و یا زنان طبقه عادی جامعه وقف شده باشند.
پس با توجه به موارد ذکرشده، میتوان اینگونه نتیجه گرفت که نمیتوان بهطور دقیق نسبت طبقه حاکم یا بزرگان شاخص حکومتی را در وقف نتیجه گرفت ولی با توجه به محدودیتهای اجتماعی و اقتصادی افراد عادی و کمدرآمد بودن اکثریت جامعه، محدودیتهای عرفی و فرهنگی زنان و فهرست نشدن بعضی از موقوفات کوچک در منابع، میتوان نسبت حضور حاکمان، شاهان و اشراف را در موقوفات بیشتر از طبقه متوسط جامعه و یا عامه مردم و واقفان مرد را نیز بیشتر از زنان فرض نمود و کارکردهای ذیل را متصور شد:
مصارف عمومی و عامالمنفعه
بخشی از کارکرد موقوفات و موارد مصرف آنها به تأمین اهداف مقرر واقف، به مصرف مصالح عمومی و جهت اداره امور، گسترش، رواج و پیشرفت مؤسسات فرهنگی و دینی (مساجد، مدارس، کتابخانهها و...) و بهویژه مؤسسات عامالمنفعه دیگر نظیر بیمارستانها، حمامها، آبانبارها، مشاهد و مقابر و سایر مقاصد خیریه و منظورهای اقتصادی، کمک به مدارس طلاب علوم دینی، کمک به فقرا، ساخت حمام، روشنایی معابر و... اختصاص داشته است.
فراگیر شدن وقف برای بهره بردن همگان، تا بدان اندازه پیش رفت که واقفان برای خدمتگزاری و ایجاد رفاه همگانی و نیز البته نامآوری و سرانجام دستیابی به اجر اخروی، حتی با وقف یک سنگاب هم در امور خیر سهیم میشدند و در این امر بر یکدیگر پیشی می گرفتند.
با اینهمه بیشک افرادی که در آن روزگار از وضع مطلوب اقتصادی برخوردار نبودند از امکانات اینگونه تأسیسات عامالمنفعه بهره میبردند. این شرایط، زندگی سخت را بر آنان آسانتر میکرد و نیت واقفان را برای ایجاد رفاه همگانی تااندازهای محقق میساخت.
بهبود وضع کیفی زندگی افراد جامعه
از دیگر کارکردهای موقوفات بهویژه در عصر صفوی، توجهی است که حاکمان و بزرگان به امر تأمین حوائج مردمی و دغدغه رفع آن داشتند. چراکه خود را در باب برآورده ساختن نیازهای مردم مسئول میدانستند. ولو اینکه به زبان آورده نشود، خود نیازها را یافته و در راستای تأمین آن تلاش میکردند.
ساخت و بنای موقوفات توسط شخص حکمرانان یا سپردن آن به بزرگان نشانه احساس مسئولیت در رابطه حاکم-رعیتی است که بهویژه پادشاهان صفوی به آن توجه داشتهاند و موقوفات موجود این را به اثبات رسانده است.
بهطور موردی در وقف نامه باغهای سلیمانآباد و صفیآباد قزوین توسط شاه سلطان حسین صفوی که با تمام ضمایم و متعلقات آن وقف شد میتوان به توجه ایشان به وضعیت امرارمعاش و بهنوعی کارآفرینی برای مردمان با وقف اموال خود، حبس ملی و از اموال خالصه خود در راه خدا آزاد کردن اشاره کرد که از دیگر آثار این عمل خداپسندانه میباشد.
همچنین توجهی که به حل مشکل آب در منطقه کمآب قزوین میشده نمونههایی از التفات واقفان به تأمین رفاه اجتماعی بوده است. از آنجا که طبقات دیگری جدای از حاکمان و اشراف و شاه نیز به این امر مبادرت و توجه نشان داده اند، این کارکرد وقف صرفا مختص طبقه پادشاهان نبوده است.
درواقع هدف کارآفرینی و توجه به سادهتر کردن معاش مردم همواره یکی از علل وقف بوده است که در سازندگی و آبادانی جامعه مفید واقع میشد.
کارکرد آموزشی
در کنار جذب اهتمام و توجه مردم به فرهنگ وقف باهدف آگاهی بخشی و انگیزه آبادانی مملکت، این عمل فینفسه بهخصوص زمانی که توسط حاکمان و طبقات اشراف بهعنوان وقف بخشیده میشده، در الگوپذیری سایر طبقات نیز مؤثر بوده و دارای اثرات آموزشی - هرچند بهصورت تقلیدی- بوده است.
اهتمام مردم به احیای مشاهد و مقابر متبرکه و شناساندن گروهی از بزرگان زمان از مصادیق کارکرد آموزشی و فرهنگی موقوفات محسوب میشده و در پی همین نگاه است که مدرسه و کتاب هم در زمره موقوفات قرار می گرفتند.
از دیگر کارکردهای آموزشی وقف میتوان به نقش آن در گسترش و پیشرفت آموزش، بهخصوص آموزش دینی اشاره کرد.
واقفان با موقوفات خود چه در جهت بقاء و پایداری مدارس و چه در جهت برآورده ساختن مایحتاج طلاب و معلمان و مدرسان، کمک شایانی به رونق درس و مدارس دینی داشتند
کارکرد مذهبی و فرهنگی
دستهای از اسناد وقفی که مستقیما جهت وقف امور مذهبی ازجمله برگزاری مراسم مذهبی یا زیارت اماکن متبرکه تنظیمشدهاند، از منابعی هستند که اطلاعاتی از انگیزه واقفان در بردارند.
یکی از مصادیق کارکردهای مذهبی-فرهنگی، گسترش سفرهای زیارتی بهخصوص برای افرادی است که تمکن مالی نداشته و فقر و تهیدستی مانع رفتن آنها به سفرهای زیارتی و زیارت اماکن مقدسه میشد.
وقف، عاملی برای عموم بهمنظور استفاده و تبرک جویی و عبادت در مراکز مذهبی و سیاحتی-زیارتی بوده است. همچنین نقش مهم موقوفات در توسعه بناهای مذهبی و مساجد و تکایا است.
این موقوفات چه در جهت تعمیر و مرمت مساجد و تکایا و چه در جهت لوازم موردنیاز آنها، همچون روشنایی، چراغ، فرش، خادم و مؤذن، واگذارشده که موجب پایداری، حفظ و بقای بناهای مذهبی و گسترش مراسم و اعمال دینی شده است. از دیگر کارکردهای مذهبی-فرهنگی، ارتباط نهاد وقف با نهاد روحانیت و بزرگان است بهطوریکه در بسیاری از موقوفات، واقفان امر تولیت را که برای آنها بسیار مهم بود، به علما و روحانیون و بزرگان داده اند.
حتی گاهی خود این موقوفات توسط علما، روحانیون و بزرگان ایجادشده است. بنابراین، ایشان از احترام فراوانی چه از سوی حکومت سلجوقی و چه از سوی عامه مردم برخوردار بودهاند.
در آنجا که درآمد بعضی از روستاها و تاکستانها بر اهل تصوف اختصاصیافته و اشارهشده است که متولی برای صوفیان خانههایی بسازد... اهمیت و توجه به خانقاهها و ارزش اجتماعی صوفیه و احترام به این طبقه بهعنوان یک امر مهم اجتماعی و مذهبی مطرح گردیده است.
وقف اموال بر تعزیه ی حضرت سیدالشهدا علیهالسلام نیز به جهت بار احساسی و عاطفی بیشتری که بهویژه در زنان نیکوکار به تعلقات مذهبی و احساسی وجود داشته است بسیار رونق داشته و درزمینه های گوناگون اموال خود را به مصارف خدمت به سیدالشهدا علیهالسلام و نیز بزرگداشت، گرامیداشت و دوام مراسم مذهبی میرساندند.
تبعیت از شرع و دستورات شرعی از دیگر آثار معنوی لحاظ شده میباشد. با بررسی مندرجات آن علاوه بر سایر کارکردها وقوف بر نیت خیر واقف آن و باور این عقیده که تنها مالک، خداست و ایشان بهعنوان واسطه-ای اموال و املاک خود را در راه ابدی مصروف می دارند از آنجا که مزین به آیات قرآن و اسماء الله است، کاملا مشهود و ملموس است.
واقفان بهنوعی وقف را وسیله و اسباب بخشش گناهان خود دانسته و خیر و فلسفه وجود آن را در سبکی روح خود و این عمل خود را بهنوعی ابراز و اظهار متابعتشان از رسول خدا صلیالله علیه و آله و قرآن میدانستند.
چراکه غالب وقف نامهها با ستایش و حمد خدا و رسول او و مزین به چنین الفاظی است. بهنوعی از موقوفات میتوان به شناخت واقفان و انگیزههای معنوی و روانی آنان دستیافت. درصد بیشتر موقوفات شهر قزوین کارکرد مذهبی و فرهنگی داشتهاند.
کارکرد فقهی
از دیگر کارکردهای وقف توجه به مشاهد، مرمت، بازسازی عمارت، زیباسازی و مشخص کردن تولیت موقوفات بوده که نشان از توجه واقفان بهتمامی جوانب موقوفه از یکسو و از سوی دیگر حاوی نکات مذهبی-آموزشی و اجتماعی نیز میباشد. متن وقف نامهها بهنوعی حاوی احکام وقف نیز میبودهاند.
چه بسا این احکام از بطن وقف نامهها استنباط و استخراجشدهاند و کارکرد فقهی داشتهاند. در وقف نامهها اصول، ارکان و شرایط وقف مذکور ذکرشده و واقفان بر غیرقابل تغییر بودن آنان تأکید داشتهاند.
بهعنوان نمونه بررسی مفاد کتیبه گچبری درون شبستان مسجد جامع علاوه بر اینکه مربوط به وقف و شرایط وقف نامه قراء متعددی است ازجمله:
قریه هراس آباد و جیوران و مزارع موزاری در حوالی شهر قزوین، بهعلاوه حاکی بر طرز اداره، رقبات وقف، طرز بهرهبرداری و تقسیم درآمد، و تعیین تکالیف متولیان و موقوف علیهم نیز میباشد.
کارکرد تاریخی و جغرافیایی
توجه به آثار تاریخی و اجتماعی صورت گرفته در موقوفات از ضروریات وقف است. بهعنوان نمونه: متن کتیبه قنات خمارتاش و سایر کتیبههای وقفی دارای مواد این چنینی، قناتها و آبهای وقفی و... ازلحاظ آشنایی بر تاریخ وقف موقوفه و طرز بهرهبرداری از بنای وقفی دارای نکات مهم اجتماعی و تاریخی است که تاریخ آغاز و اتمام موقوفه در آن ضبط گردیده همانطور که سایر کتب مورخین معاصر نیز در آثار تاریخی خود بدان پرداختهاند و این کارکرد تاریخی وقف نامهها را میرساند.
واقفان متن وقف نامه را به همراه اثر، وسیلهای برای شناخت و معرفت واقفان، امکنه جغرافیایی و اشخاص آنها دانستهاند. ضمن آنکه نشاندهنده وضع جغرافیایی قسمتی از شهر قزوین در عصر موردنظر هم بودهاند. موارد مصرف رقبات طبقه اجتماعی تاریخ نام واقف ردیف مصارف عمومی و عامالمنفعه مسجد جامع حاکم اموی 192 ه.ق هارون الرشید
1 در جهت تأمین لوازم و امکانات موردنیاز مسجد و حفظ و بقای آن وقف قریه زراره با قنات آن برای مصارف مسجد حاکم آذربایجان در قرن 4 ه.ق 413 ه.ق ابراهیم بن مرزبان
2 برای محلاتی که حق استفاده از آن در وقف نامه ذکرشده و مشروب کردن باغات و روستاهای مورد وقف متوفی قنات آخوند از علمای پرهیزکار و زهاد عصر خود که این قنات را با پولی که نادرشاه افشار در اختیار او میگذارد، حفر و وقف میکند 454 ه.ق آخوند ملا خلیلا (این قنات را قنات «خدیجه خانم دختر خواجه بدیعا» ذکر کردهاند که وقف نامه موجود، اصل آن را از مرحوم آخوندی طابثراه می داند)
3 اداره امور مسجد و حفظ آبادی و عمران آن، وقف بر مساکین و بهبود وضعیت معیشتی مردم و شرب منظم و جریان متنوع از آب قنوات و مطابق قراردادهای عقدنامهها بر شرب منظم و جریان متنوع در دیوان سلطان بر این مدرسه گنبد و مدرسه متصل به مسجد جامع، بستانها و تاکهای اطراف، یک سهم از دو سهم آسیای معروف به قاسمان با دو بیشهای که در پشت آن است و در دره دیزج واقعشده و همه آسیابهای قزوین وقف صحیح بر طبق عقدنامه و سجلات (پروندههای) آنها و وقف برمساکین مدینة النبی 16 سهم از سهام قریه ملولان وزیر محمد بن ملکشاه سلجوقی 507-514 ه.ق امیر خمارتاش ابن عبدالله عمادی
4 تأمین آب شرب مسجد و مورداستفاده قسمتی از اهالی و ساکنین اطراف مسجد جامع قنات خمارتاش وزیر محمد بن ملکشاه سلجوقی 509 ه.ق امیر خمارتاش ابن عبدالله عمادی
5 مربوط به وقف و شرایط وقف نامه قراء متعددی شامل قریه هراس آباد و جیوران و مزارع موزاری در حوالی شهر قزوین و حاکی بر طرز اداره رقبات وقف، طرز بهرهبرداری و تقسیم درآمد، و تعیین تکالیف متولیان و موقوف علیهم، به منظور دائر نگاهداشتن مسجد و تأمین هزینه روشنایی و لایروبی قنات وقف بر مسجد کتیبه گچبری درون شبستان مسجد جامع به خط کوفی ریحانی وزیر محمد بن ملکشاه سلجوقی 509 ه.ق امیر خمارتاش ابن عبدالله عمادی
6 حفظ، تولیت و نگهداری آستان قدس رضوی وقف زمینهایی در سلیمانآباد قزوین بر آستان قدس رضوی از زنان واقف عصر صفوی 997 ه.ق بیگم آغا خانم ذوالفقار
7 صرف آبیاری خانههای محله پنبهریسه قنات حاتم بیگ و خاتونی در اراضی بارجین – باغ موثّق وقف به محله پنبهریسه از زنان متوسط __ حاتم بیگ و خاتونی
8 عزاداری برای سیدالشهدا علیهالسلام و صرف درآمد آن برای عزاداری کاروانسرای روستای محمدآباد خورهه شاه صفوی 996-1038 ه.ق شاه عباس کبیر
9 به علت رونق کسب و تجارت مراکز بازرگانی که مورد احتیاج عامه بوده، رفع نیازهای مسافران، رسیدگی به در راه ماندگان و مسافرانی که در راه چیزی ندارند هر چند در شهر و دیار خود دارای سرمایهای بودهاند کاروانسرای هجیب (وقف حمام، آبانبار و باغهای آن برای تأمین هزینههای نگهداری کاروانسرا) عمه شاه عباس اول (شاه صفوی) 1051 ه.ق زینب بیگم
10 وقف به محله خیابان و ساختمان-ها و عمارات دولتی قزوین و مشروب ساختن خانههای این ناحیه قنات خیابان شاه صفوی 1052-1077 ه.ق شاه عباس دوم
11 وقف آستانه قدس رضوی، تصدّی عمل وقف با حکومت عصر (که بعدها با خریداری دولتبهدولت انتقالیافته) قنات آقا جمالی از مردم عادی آقا جمالی
12 ذخیره آب در زمستان و مواقع بارندگی جهت مصرف در سایر فصول برای رفع احتیاج مردم آبانبار جنب مسجد جامع کبیر از بزرگان عصر شاه سلیمان صفوی 1093 ه.ق علیخان
13 اهتمام مردم به احیای مشاهد و مقابر متبرکه، شناساندن گروهی از بزرگان زمان، نشاندهنده وضع جغرافیایی قسمتی از شهر قزوین در آن عصر باغهای سلیمانآباد و صفیآباد قزوین شاه صفوی 1123 ه.ق شاه سلطان حسین
14 ضمن ساختن بنایی عامالمنفعه و درآمدزایی برای موقوفاتی که این حمام به آنها وقف شده است، به نمایش گذاشتن توان اقتصادی و منزلت اجتماعی این خاندان حمام حاج محمدرحیم از بزرگان عصر فتحعلی شاه قاجار 1259 ه.ق حاج محمدحسـن
وقفنامهها با طبقات و نظامات گوناگون اجتماعی
معمولا آنچه از این قبیل وقفنامهها و اسناد و بهطور کلی از رابطه وقف نامهها با طبقات و نظامات گوناگون اجتماعی از آغاز دوره اسلامی تا عصر قاجار مطالب زیر استنتاج میگردد:
شناخت وضع اجتماعی مردم، روابط مردم با دستگاه دولت و با یکدیگر، میزان نفوذ خاندانهای بزرگ در جامعه و دستگاه قدرت، طبقات، اوضاع اداری و اقتصادی و سیاسی، توجه به وضع اصناف و نظامات صنفی، اصطلاحات رایج زمان، قدرتها و جریانات مذهبی و یا نفوذ سیاسی و از قبیل است. نام اشخاص، القابی که در کتیبهها ذکرشده، توجه خاص به دینداری را نشان میدهد. واقفان در سراسر وقفنامه اعتقاد خود را به خداوند و دین اسلام و احکام بیان میکنند و اشارهای به نیت خیر خود دارند و بازگو می کنند که کارهای خیر خود را برای بندگان خدا بهخاطر رضایت خداوند و پاداش آخرت انجام میدهند.
در این وقف نامهها از محلات و راستهها و اصناف نام برده شده است که دربردارنده اطلاعات جغرافیاییاند. تأمین رفاه اجتماعی و آب مصرفی محلات و راستهها بر اساس موقعیت جغرافیایی شهر و ظاهراً بر اساس تراکم جمعیت، نامگذاری شهر و تشخیص محلات موسوم به اسماء خاصی که موجود بوده است و راسته بندی و کوچه بندی محلات.
ذکر راستههای اصناف و پیشهوران، کیفیت کار و تولید شهری را معین نموده و این خود برای شناخت جامعه در شهرهای قرون اولیه ایران اسلامی بسیار سودمند است.
از بررسی وقف نامه املاکی که متعلق به صاحبان و واقفان آنها بودهاند و توجه به این امر که آنان مالکیت اراضی و محدودهای که در سند به مجموع بخشی از داراییهایشان اشارهشده را داشتهاند، این نتیجه حاصل میشود که در واقع تمامی کسانی که اموال فراوانی را طبق اسناد وقف کردهاند، چه از طبقه حاکمان و پادشاهان و چه از سایر طبقات، از فئودالهای معروف آن زمان بوده که قزوین یا حومه آن در تیول آنان بوده است. چه در عصر سلاجقه و چه در انطباق با عصر صفویه و قاجار.
دیدگاه خود را بنویسید