مقاله اول همایش بررسی فاصله روانشناختی به عنوان یک متغیر مهم در جمعآوری کمکهای مالی خیریه:
فاصله روانی و تصمیمگیری خیرخواهانه
نویسندگان:
1. کاتلین کندی، دانشگاه پرینستون، آمریکا
2. کریستوفر اولیولا، دانشگاه پرینستون، آمریکا
3. امیلی پرونین، دانشگاه پرینستون، آمریکا
این مطالعه به بررسی انواع تصمیماتی میپردازد که افراد از جانب خود فعلی، خود آینده یا از جانب دیگران میگیرند. در مجموعهای شامل چهار آزمایش نشان میدهیم که افراد تصمیمات متفاوت و منحصر به فردی از طرف خود فعلیشان نسبت به خود آینده و دیگران میگیرند که این ناشی از تجربیات ذهنی درونی متفاوت است.
نکته مهم اینکه این تجربیات درونی میتواند بر رفتار اشخاص تأثیر بگذارد، به طوری که آنها را سخاوتمندتر یا در نقطه مقابل خودخواهتر کند.
رابطه تجربیات درونی افراد و رفتار خیرخواهانه آنها
اگر تمرکز فرد بر جنبه خیریه کار باشد و نه بار سنگین و پرمسئولیت وظیفه، در این صورت شاید سخاوتمندی بیشتری از جانب خود فعلیاش داشته باشد تا خود آینده یا دیگران، اما اگر تجربه ذهنی درونی توأم با اضطراب و نگرانی نسبت به هزینهها باشد، خود فعلی اغلب خودخواهانهتر میشود.
یادآوری این نکته که احتمالاً خود آینده افراد شبیه به خود فعلیشان خواهد بود، در کاهش تفاوت بین تصمیمات گرفتهشده برای دو خود (فعلی و آینده) مؤثر به نظر میرسد. همچنین درخواست از آنها برای تصمیمگیری از جانب شخص دیگر قبل از آنکه تصمیمی از جانب خود در زمان حال بگیرند، آنها را به سمت تعهد اولیه سوق میدهد.
مطالعه اول
در مطالعه 1 به شرکتکنندگان گفته شد که به عنوان بخشی از یک آزمایش مجبور به مصرف مقداری مایع بدمزه هستند. شرکتکنندگان تصمیماتی گرفتند که به اعتقاد آنها برای خودشان در زمان حال، آینده یا برای شخص دیگر در زمان حال واقعاً اجباری و الزامآور بود. به آنها تأکید شده بود که هرچه بیشتر بنوشند، کمک بیشتری به مطالعه خواهند کرد.
در نهایت شرکتکنندگان تصمیمات منحصر به فردی از جانب خود فعلیشان گرفتند به طوری که داوطلب شدند تا در حالت خود فعلی مایعات کمتری نسبت به خود آینده یا شرایط دیگر بنوشند.
در این حالت چشمانداز نوشیدن مایع بدمزه افراد را بسیار آزار میداد و حس اضطراب احتمالاً تجربه ذهنی درونی غالب آنها بود.
بخش اول:
مطالعه دوم
در مطالعه 2 از افراد پرسیده شد که چقدر از وقت خود را برای کمک به دانشجویانی که برای امتحانات درس میخوانند، اختصاص میدهند. از آنها خواسته شد وقت داوطلبانه خود را برای تدرس خصوصی «در حال حاضر» (در وسط نیمسال) یا برای میانسال بعدی اختصاص دهند یا تصمیم بگیرند که دانشجویان دیگر چقدر از وقت خود را در طول نیمسال بعدی صرف تدرس خصوصی کنند.
در مقایسه با خود آینده و دیگران، شرکتکنندگان کمتر داوطلب اختصاص وقت از جانب خود فعلیشان شدند. همچنین در حالت چهارم از شرکتکنندگان خواسته شد از جانب خود آیندهشان تصمیم بگیرند، اما این بار به آنها یادآوری شد که احتمالاً "در آینده همان شخصی هستند که اکنون هستند".
در این حالت اختصاص زمان داوطلبانه از جانب خود آینده تفاوتی با زمان داوطلبانه از طرف خود فعلی نداشت. اینجا به نظر میرسد عدم تمایل شرکتکنندگان به اختصاص وقت به دلیل تمرکز بر روی فشارهای زمانی و استرس امتحات میانسال باشد که باعث کاهش وقت داوطلبانه آنها میشود.
مطالعه سوم
در مطالعه 3 با افراد در خوابگاهشان تماس گرفته و از آنها پرسیده شد که چقدر پول به یک خیریه سرطان سینه اهدا میکنند. این تصمیم از طرف خود فعلی آنها (در حال حاضر چقدر پول اهدا میکنید؟)، خود آیندهشان (در نیمسال بعدی متعهد میشوید که چقدر پول اهدا کنید؟) یا شخص دیگر (میانگین پول پرداختی هر دانشآموز چقدر باید باشد؟) بود.
در این آزمایش نیز شرکتکنندگان در قبال خود آینده و دیگران سخاوتمندتر از خود فعلیشان بودند.
در حالت چهارم از شرکتکنندگان خواسته شد تا تصمیم بگیرند که شخص دیگر چقدر میتواند کمک کند، مشروط به این درخواست که ابتدا خود آنها در حال حاضر پول اهدا کنند.
در شرایط «ابتدا خود فعلی و سپس دیگری» شرکتکنندگان نسبت به حالتی که از قبل برای کمکهای شخص دیگر متعهد نشده بودند، پول بیشتری را اهدا کردند. به نظر میرسد در این حالت تصمیمات شرکتکنندگان در مورد میزان کمکهای شخص دیگر تا حدودی از بیعلاقگی آنها برای اهدای کمک در حال حاضر کاسته است.
مطالعه چهارم
در مطالعه 4 از شرکتکنندگان خواسته شد ایمیلهایی دریافت کنند که به نفع سازمانهای خیریه و در کمک به دانشجویان همکلاسی بود که در پرداخت هزینههای دانشکده مشکل داشتند. دانشجویان تصمیماتی را از جانب خود فعلیشان، خود آینده، دیگران در حال حاضر و دیگران در آینده میگرفتند. در این آزمایش تجربه مثبت کمک کردن (کمک به خیریهها و دانشجویان نیازمندی که دقیقاً در روبروی آنها ایستاده بودند) به جنبههای منفی کار (دریافت برخی ایمیلهای مزاحم) غلبه میکرد. تحت این شرایط، شرکتکنندگان حاضر به کمکهای بیشتری از جانب خود فعلیشان (از طریق موافقت با دریافت ایمیلهای بیشتر) نسبت به خود آینده یا شخص دیگر در حال یا آینده بودند. به علاوه شرکتکنندگان گزارش دادند که دغدغه ذهنی درونی و اصلی آنها، منفعت خیرخواهانه کمک کردن است.
نتیجه مطالعات فاصله روانی و تصمیمگیری خیرخواهانه
در مجموع این مطالعات نشان میدهد که تجربیات ذهنی نزدیک افراد نقش مهمی در شکلگیری میزان سخاوتمندی آنها در حال و آینده دارد. اگر این تجربه به شکل یکی از اهداف قوی خیرخواهانه باشد، ممکن است آنها «در لحظه حال» سخاوتمندتر باشند در حالیکه این اهداف به طور ذهنی قویتر هستند، اما اگر تجربه شامل هزینههای سنگین باشد شاید آنها سخاوتمندی بیشتری از طرف خود آیندهشان نشان دهند.
در نهایت متوجه شدیم که برخی تذکرهای ساده، از جمله یادآوری این نکته به افراد که در آینده بسیار شبیه به حال خواهند بود یا اینکه شخص دیگری را به سخاوتمندی بیشتر متعهد کنند؛ میتواند در افزایش یا کاهش سخاوتمندی افراد مؤثر باشد.
دانلود منبع مقاله: فایل پی دی اف
دیدگاه خود را بنویسید