هرچند در جامعه ما به دلیل آموزههای دینی و فرهنگ غنی ایرانی با وضعیت مناسبی در فرهنگ نیکوکاری مواجه هستیم اما متأسفانه در ساختارها و اصول و قوانین ضعفهای متعددی مشاهده میشود.
از یکسو لازم است راهکارهای ایجاد و ترویج فرهنگ نیکوکاری در بین نسل جدید ترویج داده شود و از سوی دیگر لازم است تا نگاه مادی به امر خیر مرتفع شود و تمامی مصادیق نیکوکاری همچون انفاق، قرضالحسنه، تعاون و همیاری، شاد نمودن دیگران، صلهرحم، نیکی به پدر و مادر، اصلاح ذاتالبین، مهماننوازی و هدیه دادن در جامعه ترویج داده شوند.
البته حوزه امر خیر در مباحث فرهنگی دارای آثار، آفات و موانع متعددی همچون انحراف فکری، خودمحوری، علاقه به مال، ترس از آینده و یا انفاق ریایی است که هرکدام جای بحث دارد.
به همین بهانه با دکتر حسن بنیانیان؛ رئیس کمیسیون فرهنگی-اجتماعی شورای عالی انقلاب فرهنگی و دبیر کمیته فرهنگ و امور خیر نخستین همایش ملی خیر ماندگار به گفتگو پرداختیم.
گفتوگو با دکتر حسن بنیانیان دبیر کمیته فرهنگ و امور خیر اولین همایش ملی خیر ماندگار
تأثیر فرهنگ عمومی بر امر خیر چیست؟ چرا این امر باید موردمطالعه علمی قرار گیرد؟
وقتی کلمه فرهنگ عمومی گفته میشود یعنی نظامی از اعتقادات، ارزشها، الگوهای رفتاری، نمادهایی که در زندگی روزمره مردم مداخله میکنند و این مداخله در تمامی عرصههای تصمیمگیری سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ... همچون انتخابات، خرید یک محصول و طرح دعوا در قوه قضاییه خود را نشان میدهد.
ما نباید فرهنگ را به شعائر دینی یا برگزاری فعالیتهای فرهنگی هنری محدود کنیم فعالیتهایی مانند نمایشگاه کتاب، جشنواره فیلم و موارد دیگری ازایندست، این موارد ابزارهای فرهنگی است.
حالا این تعریف از فرهنگ چه تأثیری در امر خیر دارد؟ به میزانی که در ما احساس با جمع زندگی کردن کاهش و فردگرایی افزایش پیدا کند طبیعتاً امر خیر نیز کاهش پیدا میکند، همان میزان که باورهای دینی ما از عرصه اقتصاد خارجشده و جای آن را کسب پول و درآمد بگیرد، طبیعتاً امر خیر نیز کاهش پیدا میکند.
برای مطالعه :
در وجود ما انسانها مجموعه نیازهایی وجود دارد، بخشی مادی و مشترک با حیوانات است، بخش دیگر مربوط به انسان بودن ماست مثل نیاز به پرستش خالق، نیاز به خلق، دیدن زیبایی و نیاز به خدمت به دیگران.
اگر فرهنگ ما به این سمت برود که روابط جامعه حول محور پاسخگویی به نیازهای حیوانی متمرکز شود طبیعتاً امر خیر که یک نوع ازخودگذشتگی، لذت معنوی بردن و توسعه روح انسانی است، فراموش میشود. بنابراین اگر بخواهیم ظرفیت موجود امر خیر را گسترش و توسعه بدهیم یکی از راهکارها، توسعه فرهنگ انسانی و دینی است.
اما اینکه چرا این امر باید موردمطالعه علمی قرار بگیرد، باید گفت هر پدیده اجتماعی باید موردمطالعه قرار بگیرد تا تحولاتش رصد شود. باید ببینیم آیا در جامعه بهاندازه کافی کار خیر انجام میشود یا نه؟ اگر بهاندازه کافی کار خیر انجام میشود آیا توزیع این فعالیتهای خیر متناسب با نیازهای جامعه است یا اینکه دارای آسیبهای فرهنگی است؟
مثلاً در بعضی کارهای خیر افراط میشود و در برخی از جاها خلأهایی وجود دارد که نیاز است در آن بخشها کار خیر بیشتری صورت بگیرد. مثلاً اینکه شما بیایید در آموزشوپرورش بهواسطه کار خیر، فقط مدرسه بسازید، اما حواستان نباشد که کارایی مدرسه ساختمان فیزیکی بهاضافه معلم باانگیزه و باسواد است.
بنابراین نکته مهم دیگر آن است که هر کار خیری میتواند اثربخشی و بهرهوری بالاتری پیدا کند؛ یعنی شما بامطالعه به این جمعبندی میرسید که در یک منطقه لازم است یک بیمارستان بسازید.
خوب برای این کار اولین سؤال این است که در این بیمارستان باید چند تخت بسازید؟ و چه تخصصهایی را در آن بگذارید؟ چگونه مدیریتش کنید که بیشترین بازدهی را داشته باشد؟ کار، اصلش خیر است، اما خیر میتواند با مطالعات علمی چند برابر آثار و برکات داشته باشد.
پس ببینید لایه به لایه نیازمند مطالعه هستیم، از ابتدا در عرصه شناخت مسئله ازاینجهت که کار خیر چه تحولی پیدا میکند تا اینکه در چه عرصههایی زیادهروی میکنیم و در چه عرصههایی دچار کاستی هستیم.
تأثیر امر خیر و نیکوکاری بر فرهنگ عمومی چیست؟
در هنگام انجام کار خیر، یک نوع سالمسازی و توسعه روحیه شخصیت فرد خَیّر نهفته است. زمانی که پدر یک خانوادهای بخشی از اموالش را صرف ساخت یک مدرسه میکرد، هم خودش احساس میکرد که جامعه از او توقع بیشتری بهعنوان یک انسان خَیّر دارد؛ هم فرزندان و اقوام و آشنایان به او افتخار می-کردند و آنها هم بهتدریج به یک آدم خَیّر تبدیل میشدند. چرا این اتفاق میافتاد؟
یکی از دلایل اصلی آن بیدار شدن فطرت خدمت به دیگران است که در وجود آدمی قرار دارد، و آدم میفهمد که غیر از لذّتهای دنیایی، لذتهای دیگری هم خداوند برای انسانها آفریده است. حالا این لذت فطری که در انسانها به وجود آمد با بقیه نیازهای فطری آدم پیوند میخورد.
مثلاً شما در کار خیری مدرسه ساختید، روزی بحث کمک به بیمارستان میشود حس میکنید که منطقی است که اینجا من هم کمکی کنم و در این حوزه وارد میشوید، تا کار بهجایی میرسد که امکانات مالی شما اجازه نمیدهد به پیشنهاد جدید کمک کنید، اما این لذتی که در وجود شما هست موجب میشود به دوستان پولدارتان تماس بگیرید و آنها را دعوت کنید به کار خیر و سعی کنید آنها را متقاعد کنید در این مسیر گام بگذارند.
پس ببینید کار خیر هم از فرهنگ عمومی متولد میشود و وقتی متولد شد خودش کمک میکند که زمینههای کار خیر جدید آماده شود.
خداوند در طبیعت موجودات را خیر آفریده است یعنی، یک درخت در جنگل برگهایش پایین میآید؛ کیفیت زمین را بهتر میکند و کنار آن درختی دیگر رشد میکند و همینطور جنگل درست میشود.
کار خیر همچنین بستری دارد. بهطور مثال من افراد زیادی را دیدهام که وقتی برای اولین باریک مدرسه میساختند بهجای اینکه ما از آنها تشکر کنیم آنها از ما تشکر میکردند؛ و وقتی از آنها توضیح میخواستیم که چرا از ما تشکر میکنید، میگویند: «نمیدانید چه دنیای زیبایی را شما برای ما باز کردید».
چگونه افراد را به کار خیر دعوت و تشویق کنیم؟
طبیعتاً ما اگر بخواهیم افراد را به کار خیر تشویق کنیم، هم در کلیّت این بحث باید مطالعه کنیم هم باید روی موردها کارکنیم.
بهطور مثال فرد خیّری که 54 مدرسه ساخت، روز اول با سه کلاس در یک مدرسه کارش را شروع کرد، روزی که میخواستیم این سه کلاس را بهرهبرداری کنم، او را به مدرسه دعوت کردم، شما صد دختربچه را تصور کنید که یک شاخه گل دستشان بگیرند و در راهرو بایستند و این آدم خَیّر ازآنجا عبور کند و اینها شعار دهند، این فضا انقلابی در وجود این آدم ایجاد کرد بهطوریکه او نیت کرد 72 مدرسه به نیت شهدای کربلا بسازد، اما عمر او اجازه نداد بیش از 54 مدرسه بسازد.
او میگفت من در زندگی همه نوع لذت را تجربه کردم، وضع مالیم هم خوب بوده، حدود 15 سال هم آلمان زندگی کردم، ولی فضایی که شما برای من باز کردید، این چیز دیگری است؛ میگفت شما فضای بهشت را برای من باز کردید. من بهشتم را در این دنیا تجربه کردم.
ببینید این موارد باید موردمطالعه قرار بگیرد قبل از اینکه از خیّرین دنیا بروند، اینکه موج کار خیر چه در خودشان، در همسرشان، فرزندانشان و دوستانشان چه تأثیری گذاشته است. میتوان نتایج این مطالعات را در قالب کتاب، رمان و یا فیلم بازتولید کرد.
به نظر شما میتوان موج و تأثیری که کار خیر بر زندگی فردی آدم دارد را مکتوب کرد؟
بله، ببینید خاطراتی که ما از جبهه و جنگ نوشتیم تجربه خوبی است. اگر یک نویسنده توانمند باشد طوری این را پردازش میکند که هم کشش داشته باشد و هم گاهی در درونش یک قصه خلق میکند و آن کار خیر را توضیح میدهند.
ببینید طبیعت کار هنر این است که حوادث اصلی را میگیرد و تبدیل میکند به یک قصه که بخشی از قهرمانان قصه وجود خارجی ندارند. این را در ذهن خود خلق میکند، برای اینکه آن پیام را برساند. کار هنرمند همین است.
چرا امور خیر درصحنه سیاستگذاری فرهنگی مغفول مانده است؟
بهصورت مطلق مغفول نمانده است یعنی شما نقشه مهندس فرهنگی را که بازکنید، در مورد توسعه امر خیر و توسعه وقف و این موارد مطالب زیادی نوشتهشده است؛ اما اینکه چرا بهعنوان یک کار معنوی موردعنایت خاص قرار نمیگیرد؟
دلایل مختلفی دارد، شما از کودکی با موضوع خیر بهگونهای ناقص آشنا میشوید، شما صندوق صدقات را میبینید در خانه گذاشته میشود، مقداری پول خرد درون آن ریخته میشود و بعد در تلویزیون نشان میدهند که این پول کوچک جمع شد و مشکلات فرد یا خانوادهای حل شد، خوب این ناقص است.
بیشتر بخوانید :
مطلب دیگری که در مغفول ماندن این قضیه تأثیر دارد منابع طبیعی کشور است، ما میگوییم ازنظر داشتن منابع نفت و گاز در دنیا اول هستیم، خوب مردم هم میگویند نفت را بفروشید بدهید به مردم تا بخورند.
این مورد هم یکی از دلایل کمتوجهی مسئولان به امر خیر است؛ یعنی یک پشتوانه روانی پیدا میکنند که ما ملت فقیری نیستیم و لزومی ندارد که بر روی این موضوعات کارکنیم.
مسئله بعدی شکلگیری دولت بزرگ است. وقتی ساختارهای دولتی همهجا هستند مردم هم میگویند خیلی خوب، دولت که همهجا هست، کمک میکند.
بهزیستی، اوقاف، کمیته امداد و... خوب اینها کار خیر میکنند که نتیجه آن میشود مغفول ماندن این موضوع در سیاستگذاریهای فرهنگی.
رابطه متقابل دولت، خیریه، خَیّرین و نیکوکاری چگونه است؟ هرکدام چه نقشی دارند؟
در حال حاضر دولتها بهواسطه مواردی که عرض کردم بهواسطه گستردگی فعالیتها و مشغله مدیران ارشد، از مشکلات جامعه غافل میشوند، از طرفی تکیه بیشازحدی که به خزانه نفتی شکلگرفته، آنطور که شایسته است نهتنها در مرحلهی سیاستگذاری بلکه در حوزه عمل هم وزراء و مدیران ارشد، جریان خیر را حوزه کاری خود بهعنوان یک مسئله، موردمطالعه قرار نمیدهند.
مثلاً کار خیر در حوزه کشاورزی چه معنایی دارد و چگونه میشود آن را توسعه داد؟
ببینید درگذشته که ما پول نفت نداشتیم بسیاری از جادهها را افراد خَیّر میساختند، بسیاری از پلها را افراد خَیّر میساختند.
ولی وقتی دولت مدرن و پول نفت آمد، اصلاً این راهسازی و پلسازی از طرف مردم، فراموش شد و وظیفه مطلق دولت شد که راه بسازد. همینطور حوزه بیمارستان سازی و مدرسهسازی.
به نظر میرسد آن عوامل بازدارنده با توجه به عناصر دولت نقش خودش را ایفا میکند و نمیگذارد آنطور که شایسته است فرهنگ نیکوکاری که ما در تاریخ داشتهایم، متناسب با نیاز زمان و جامعه توسعه و گسترش کمی و کیفی پیدا کند.
اینکه میگویم توسعه پیدا کند این نیست که همانند گذشته کار خیر را در راهسازی و مدرسهسازی خلاصه کنیم، نه، امروز شرایط طوری شده که اگر یک زمینبازی هم در دل مجتمع مسکونی ساخته شود، گاهی آثار و برکات آن کمتر از مسجد نیست.
ما باید ببینیم چه خلأهایی در جامعه امروزی داریم آنها را مرتفع کنیم. البته نباید اینگونه فکر کنیم که به کار یک خَیّر عادت کنیم و 30 سال همانگونه ادامه دهیم باید نوآوری و خلاقیت و افزایش اثربخشی و بهرهوری را ملاک قرار دهیم. بعضی وقتها حواسمان جمع رفع نیازهای مادی طرف است ولی نیازهای معنوی، روحی و عاطفی را نادیده میگیریم.
پولی را هم که ما میدهیم از بین میرود و بعضی وقتها اختلاف در زندگی آن آدم ایجاد میشود. بعضی وقتها نیاز به یک خیریه داریم که حواسش جلب نیازهای معنوی است و کاری به نیاز مادی آن خانواده ندارد.
نقش خَیّرین در گسترش فرهنگ نیکوکاری چیست؟
ببینید باید در خَیّرین روحیهی تبلیغ ایجاد کرد، بعضی از آنها به دلیل آنکه نمیخواهند اجر کارشان از بین برود نقش تبلیغی خودشان را فراموش میکنند. ما باید از خیرین بخواهیم تحولاتی که این کار خیر در زندگی آنها ایجاد کرده است را بگویند.
بهطور مثال یک فرد روشندل حاصل عمر خود را در یک روستا به یک مدرسه تبدیل کرده بود. وقتی مدرسه افتتاح شد، چون نمیتوانست بچهها را ببیند دوست داشت که دستش را بر سر بچهها بکشد.
در روز افتتاح چون بچهها قدشان بلند و کوتاه بود، بنده خدا دستش به سر آنها نمیرسید و بچهها میرفتند و دست او را میبوسیدند. ما از این صحنه فیلم گرفتیم و به هر آدم نیکوکاری نشان میدادیم بغضش می-ترکید و میگفت من برای مدرسهسازی آمادهام. ظاهرش یک تصویر ساده بود ولی رابطه عمیق انسانها را باهم نشان میداد.
نقش و جایگاه شورای انقلاب فرهنگی در توسعه فرهنگ خیر و نیکوکاری چیست؟
شورای انقلاب فرهنگی، شورای سیاستگذاری برای توسعه فرهنگ است، که یکی از زیرشاخههای مهم فرهنگ ایجاد احساس ضرورت کار خیر در زندگی مردم است.
البته باید بگویم که یکی از حوزههای که حق آن ادانشده همین کار خیر است؛ اما در حال حاضر مشکل در سیاستگذاری ما نیست، مشکل در مرحله اجراست.
ما حتی اگر امروز هم در شورای انقلاب فرهنگی یک سند سیاستی محکم برای توسعه امر خیر داشته باشیم، اما اراده لازم در وزارتخانهها و دولتها برای اجرا نباشد، مثل این است که ما آن سند را هم نداریم.
متأسفانه اراده اجرای مطالعه امر خیر و استفاده از این ظرفیتها با موانع فرهنگی همچون وابستگی به نفت، تمرکزگرایی و عدم فرصت برای ارتباط با متن مردم در کار خیر فراموششده است.
به نظرتان الزامات فرهنگی شعار هر ایرانی یک نیکوکاری چیست؟
هر ایرانی یک نیکوکار شعاری بالقوه است؛ بالفعل کردن آن طبیعتاً بر بستر بهبود عمومی فرهنگ جامعه محقق میشود.
لذا اگر مجموعه کارکردهای دستگاههای فرهنگی همچون آموزشوپرورش، رسانه ملی، دانشگاهها و روحانیت در کنار درس، کارکردهای فرهنگی دستگاههای غیرفرهنگی، همگی عرصه مداخله خود را در فرهنگ بشناسند و امر خیر و امر نیکوکاری را بهعنوان شاخص برجسته یک مسلمان مدنظر قرار بدهند و راهکارهایی را شناسایی و اجرایی کنند، این شعار تحقق پیدا میکند.
بهطور مثال برای اینکه بچهها را بافرهنگ نیکوکاری آشنا کنیم، باید از مثالهایی استفاده کنیم که برای او قابلفهم باشد مثلاً به داداش کوچکت کمک کن، یا چگونه میتوانی به مادرت کمک کنی؟
اینکه ما میگوییم ساختار را اصلاح کنیم، کافی نیست؛ هم باید روی فرد کارکنیم، هم ساختار را اصلاح کنیم و هم روشها را اصلاح کنیم تا بذر صفتی که مدنظر ما است، کاشته شود، رشد کند، میوه بدهد و میوه آنهم پاداش روحی و روانی بگیرد تا نهادینه شود.
بهطورکلی برای تحقق این شعار ابتدا باید تعریف ما از کار خیر گسترش پیدا کند، مصادیق مختلف آن را پیدا کنیم، در کنار آن باید به فکر تغییر ساختارها، روشها و تقویت روحیه اجتماعی بودن آدمها هم باشیم.
دیدگاه خود را بنویسید