دانشگاههای سراسر جهان، ایجاد محیطهای یادگیری خاصی را شروع کردهاند که نه تنها کمک میکند که دانشجویان دانش و مهارتی مورد نیاز حوزههای مربوط به رشته خود را به دست آورند، بلکه ابزارهایی را که برای نوآوری در جهان نیازمندند در اختیارشان قرار میدهند.
برای مثال، توجه به برنامهها و موارد ارائه شده در آن دسته از دورههای آموزشی که بر کارآفرینی اجتماعی متمرکز است (براک و اشتاینر) در حال افزایش است و دانشجویانی را که به انتخاب مشاغل مأموریت محور علاقمندند به خود جذب میکند. این سیر تکاملی ظاهراً با تغییر در ذهنیت نسل جوانتر که تمایل شدیدی به مشارکت در جامعه و کار معنادار دارند، همراستاست (آلن، ۲۰۰۴؛ آیزنر ۲۰۰۵). همچنین، شرکتها معترفاند که با ظاهر شدن در نقش نوآور اجتماعی میتوانند مشکلات اجتماعی را کاهش دهند یا حل کنند و در عین حال، بازارهای آینده را شکل بدهند.
افزایش علاقه به این موضوع با افزایش تقاضا برای برنامههایی همراه است که به طور اختصاصی برای رفع نیاز نوآوران اجتماعی (آینده) طراحی میشوند.
کارآفرینان و نوآوران اجتماعی
معتقدیم که دانش و مهارتهایی که نوآوران اجتماعی نیاز دارند تا حدی با دانش و مهارتهای کارآفرینان قابل مقایسه است. با این حال، از آنجا که نوآوران اجتماعی اهداف متفاوتی را دنبال میکنند، فرصتهای متفاوتی را پیگیری میکنند و احتمالاً قالبهای متفاوتی را برای پیادهسازی نوآوریهای خود انتخاب میکنند. ما فکر میکنیم که برنامههای نوآوری اجتماعی باید بازتاب چنین تفاوتهایی باشند.
بنابراین، در این فصل بر دانش و مهارتهایی تمرکز خواهیم کرد که گمان میکنیم برای نوآوران اجتماعی (آینده) بسیار مهم است و متمایز از مهارتها و دانشی است که کارآفرینان سنتی به آن نیاز داشتند. علاوه بر این، یک نمونه برنامهی نوآوری اجتماعی را ارائه میکنیم. با توجه به اهدافی که مد نظر داریم، نوآوری اجتماعی را پیادهسازی راه کاری در نظر میگیریم که هدف آن ارزش آفرینی برای جامعه است و پیادهسازی آن در قالبهای مختلف و توسط بازیگران متفاوت امکانپذیر است.
نوآوری اجتماعی در حوزههای دانش
مهارت و دانش در نوآوری اجتماعی اثر بسیاری دارد. در ادامه به بررسی این مقوله در حوزههای دانش میپردازیم.
1. محرکها و قالبهای نوآوریهای اجتماعی: گسترش فضای راه کار
هدف نوآوریهای اجتماعی ارزش آفرینی برای جامعه است (مولگان و همکاران، ۲۰۰۷؛ فیلزا و همکاران ، ۲۰۰۸). مبتکران و محرکهای نوآوریهای اجتماعی میتوانند پس زمینههای بسیار متفاوتی داشته باشند که جامعه مدنی، کارآفرینان، دولت، نهادهای دولتی، اتاقهای فکر، شرکتهای بازرگانی، مؤسسات غیرانتفاعی، اتحادیههای صنفی و تعاونیها از آن جمله است.
راهکارهای نوآوری اجتماعی
ممکن است انواع راه کارهای متفاوتی وجود داشته باشد. این راه کارها میتوانند در قالبهای زیر ارائه شوند:
- تغییرات در سیستم رفاه (برای مثال، درآمد پایه غیر مشروط)،
- جنبشها (برای مثال، جنبش سبیل، باغبانی شهری)،
- پروژههای متن باز (برای مثال ویکیپدیا)،
- قوانین (برای مثال، تصمیمگیری مشترک که بر طبق آن اعضای اتحادیه باید بخشی از هیئت مدیره شرکت باشند)
کاملاً روشن است که نوآوری اجتماعی متفاوت از کارآفرینی و کسب و کار اجتماعی است، چرا که نوآوری اجتماعی معمولاً محصول، خدمت یا مدل کسب و کار است که از طریق سازمان ارائه میشود.
ایده تمرکز بر راه کارهای مؤثری که به ارزش آفرینی برای جامعه منجر میشود، صرفنظر از مبتکر و قالب راه کار، کاملاً نویدبخش است، زیرا فضای راه کار را وسعت میبخشد؛ بنابراین، ظاهراً مهم است که مشارکت کنندگان برنامههای نوآوری اجتماعی از کلیات قالبهای راه کار و انواع آن آگاه باشند تا بتوانند به طیف گسترده راه کارهای ممکن، دید درستی داشته باشند.
2. جذب منابع: استفاده از مزیت نوآور اجتماعی بودن
البته، منابعی که برای پیادهسازی نوآوری اجتماعی ضروری است را طراحی راه کار تعیین میکند. با این حال، برخی خصوصیات و جزئیات با توجه به منابع مالی و انسانی که ممکن است نوآوران اجتماعی را تحت تأثیر قرار دهد وجود دارد، در نتیجه، نوآوران اجتماعی باید از این جزئیات آگاه باشند.
منابع مالی
در رابطه با منابع مالی، تأکید میکنیم که تا به حال، زیرساخت مالی روی هم رفته آنطور که باید آمادگی پشتیبانی از نوآوران مالی را به دست نیاورده است. با این حال، قطعاً تحولات جدید و نویدبخشی وجود دارد که به نوآوران اجتماعی کمک خواهد کرد، از جمله انواع جدید بازیگران مالی که عمدتاً به ارزش آفرینی اجتماعی علاقهمندند (از قبیل سرمایه گذاران مؤثر، صندوقهای سرمایه گذاری - انسان دوستانه، بورس سهام اجتماعی، یا بسترهای جذب سرمایه مردمی).
منابع انسانی
از نظر منابع انسانی؛ نوآوران اجتماعی میتوانند منابع را با همکاری با شرکایی که به یک علت مشترک علاقمندند، ذینفعانی که مایلاند در شکلدهی یا خلق نوآوری اجتماعی ایفای نقش کنند، و داوطلبانی که امکان مشارکتشان وجود دارد به کار گیرند.
بنابراین، میتوانیم چنین تصور کنیم که نوآوران اجتماعی غالباً باید با منابع کمیاب سر و کار داشته باشند، اما ماهیت مأموریت محور تلاششان هم به آنها کمک میکند تا از منابعی بهره گیرند که در دسترس شرکتهای انتفاعی نیست.
باور ما آن است که اگر شرکتکنندگان برنامههای نوآوری اجتماعی این نکات را درک کنند و برایشان مثالهایی زده شود که نشان دهد نوآوران اجتماعی چگونه وجوه و پرسنل لازم را برای تدوین و پیادهسازی نوآوریهای اجتماعی تأمین میکنند و در عین حال از مزیت ماهیت خاص و مأموریت محور نوآوریهای اجتماعی بهره میگیرند، سودمند خواهد بود. با این حال، قطعاً مشکلات مربوط به مشارکت مستمر ذینفعان و داوطلبان هم باید مد نظر قرار داده شود.
برای مطالعه :
3. شراکتهای اجتماعی میان بخشی: استفاده از صلاحیتهای محوری شرکای مختلف
نواوری اجتماعی ذاتاً شراکتهای میان بخشی را میسر میکند (لوبرو برانزی ، ۲۰۱۰؛ کینگ، ۲۰۰۷؛ پلومن و همکاران، ۲۰۰۷)، یعنی اشکال تعاملی که در میان بخشها روی میدهد و بر کاهش یا رفع مشکلات اجتماعی متمرکز است (سیتانیدی ، ۲۰۰۸).
ایده اصلی شراکتهای میان بخشی آن است که برای ارائه راه کارهایی برای مشکلات اجتماعی، از صلاحیتهای محوری هر دو طرف استفاده شود. یکی از مثالهای شراکت میان بخشی همکاری بین اداره هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل متحد و پست DHL المان است. از سال ۲۰۰۵، این دو سازمان در زمینه مدیریت فجایع همکاری داشتهاند و در این میان پست DHL آلمان در مناطق مصیبتزده به حمل و انبار کردن محمولههای امدادی در فرودگاهها کمک میکرده است. این شراکت از تخصص لجستیکی و انبارداری پست DHL المان و پیوند سازمان ملل متحد با سایر بازیگران جامعه بینالمللی که به بروز فجایع واکنش نشان میدهند، بهره میبرد (پست DHL آلمان، ۲۰۱۰).
شراکتهای میان بخشی پتانسیل بالایی را فراهم میآورد، اما در عین حال مشکلاتی مانند مدیریت تفاوتها و همبستگیها (لوبر و برانزی، ۲۰۱۰) یا نقشهای متفاوت (هانسمن ۱۹۸۰) شرکا را به دنبال دارد؛ بنابراین، مشارکت کنندگان برنامههای آموزش نوآوری میتوانند از مطالعه شکستها و موفقیتهای شراکتهای اجتماعی میان بخشی درس بگیرند.
4. ارزیابی و تکرار ایدهها: افزایش ارزش اجتماعی
نوآوریهای اجتماعی مزیت بسیار بزرگی دارند: اگر نوآوران اجتماعی هدف اصلی ارزش آفرینی برای جامعه (به جای کسب ارزش برای خود) را جدی بگیرند (سانتوس[۱۲] ، ۲۰۱۲)، در این صورت نیازی نیست که برای کسب منافع حاصل از نوآوری به مسائل مربوط به ثبت حق اختراع و گرفتن پروانه بپردازند.
نوآوران اجتماعی ماموریت محور و ارزش اجتماعی
نوآوران اجتماعی مأموریت محور بیشتر تلاش میکنند که دیگران را از طریق رویکردهای متن باز یا فرانشیز اجتماعی به تبعیت از الگوی خود ترغیب کنند (والری و هکل، ۲۰۱۰)؛ بنابراین، برای ارزش آفرینی اجتماعی در جایی دیگر، نوآور اجتماعی لزوماً نیازی به پرورش سازمان خود ندارد. در عوض، نوآوری اجتماعی میتواند در قالبهای مختلف، از قبیل برنامه یا مجموعهای از اصولی که امکان نسخهبرداری و پیادهسازی آن در جاهای دیگر وجود دارد، منتشر شود (دیز و همکاران، ۲۰۰۴).
برای مثال، ایده عمل آوردن، فروش و مصرف مواد غذایی محلی در قالبهای مختلف، از قبیل باغهای شهری یا شنبه بازارهایی که در محلهای مختلف برگزار میشود، رواج یافته است. با این حال، ارزیابی و تکرار نوآوری اجتماعی میتواند مشکلآفرین باشد. برای مثال، بعضی از نوآوریهای اجتماعی تنها در بافتهای محیطهای خاص مؤثرند.
پیش از انتقال نوآوری اجتماعی به حوزههای دیگر، شاید تعدیل آن ضروری باشد. همچنین، بسیاری از نوآوران اجتماعی تمایلی به رشد سازمانهای خود ندارند. آنها غالباً از افزایش ارزش در اجتماع یا منطقه خود کاملاً راضی هستند و نیازی به ارزیابی یا تکرار نوآوری اجتماعی نمیبینند. با این حال، شرکتکنندگان دورههای نوآوری اجتماعی باید با گزینههای موجود مانند ارزیابی و تکرار، از قبیل شاخهگزینی، فرانشیز اجتماعی، یا نشر ایدهها، آشنا باشند تا در صورتی که میخواهند نوآوری اجتماعی را با موفقیت پیادهسازی کنند، بهتر بتوانند به این گزینهها رسیدگی کنند.
وضعیت نوآوری اجتماعی
امروزه، با وجود بالا بودن میزان ارتباطات و توجه عمومی، تصویر چگونگی گستردگی مفاهیم نوآوری اجتماعی منتشر شده کاملاً مبهم است. نوآوری اجتماعی هنوز رایج نیست و این مسئله تا حدودی به این دلیل است که برای اکثریت شرکتها ابهاماتی وجود دارد.
معنای نوآوری اجتماعی
با استناد به ویکیپدیا: این اصطلاح همپوشانی معنایی دارد. نوآوری اجتماعی میتواند برای فرایندهای اجتماعی نوآوری، مانند تکنیکها و روشهای منبع باز، استفاده شود. از طرف دیگر، به نوآوریهایی اشاره دارد که هدف اجتماعی دارند، مانند یادگیری از راه دور با اعتبارات خرد.
کارآفرینی اجتماعی و کارآفرینی
این مفهوم میتواند با کارآفرینی اجتماعی نیز ارتباط داشته باشد (کارآفرینی لزوماً نوآورانه نیست، بلکه میتواند ابزاری برای نوآوری باشد، همچنین با نوآوری در حاکمیت و سیاستگذاری عمومی نیز هم پوشانی دارد.
نوآوری اجتماعی میتواند در درون دولت، بخش انتفاعی، بخش غیرانتفاعی با عنوان بخش سوم نیز شناخته میشود یا در فضاهای مابین آنها رخ دهد (ویکیپدیا، ۲۰۱۲). در نتیجه، تنها چند شرکت، مانند اینتل یا اچ پی، به طور جدی بنا دارند با ایجاد ارتباط نزدیک بین نوآوری اجتماعی و کسب و کار، سطح کارآفرین اجتماعی را ارتقا دهند. برای مثال، اچ پی گروه نوآوری اجتماعی جهانی دارد که تمرکز اصلی این گروه روی استفاده از نوآوری برای ایجاد تغییری مثبت در دنیا معطوف است.
شرکت اینتل هم رویکرد نوآوری مشابهی دارد و تمرکز اصلی آن روی تأثیر اجتماعی بر راه کارهای کسب و کار معطوف شده است (یعنی برنامه دنیای پیش رو) تا به این ترتیب خود را به شرکتی پایدارتر تبدیل کند. در دنیای علم (خصوصاً دانشگاههای کسب و کار اصلی)، دانشمندان طی سالهای اخیر، مراکزی را برای نوآوری اجتماعی ایجاد کردهاند.
نمونههایی از مراکز نوآوری اجتماعی
دانشگاه کسب وکار اروپا در آلمان، INSEAD در فرانسه و دانشگاه استانفورد در ایالات متحده از جمله مثلهای قابل اشاره است. امروزه تحقیقات اصلی و پیشرو روی این موضوع در اکثر دانشگاههای کسب و کار انجام میشوند و در این حوزه همکاری خوبی بین دانشگاهها و شرکتهای مهم (مثل اینتل یا آیبیام) در جریان است.
نوآوری اجتماعی در اتحادیه اروپا
اما، در اکثریت قریب به اتفاق مؤسسات آموزش عالی در اروپا هنوز نوآوری اجتماعی به کانون تحقیقاتی مهمی تبدیل نشده است. در سطح سیاسی، فعالیتهای پراکندهای در حدود نیمی از کشورهای اروپایی قابل مشاهده است. در آلمان، وزارت آموزش و تحقیقات دولت فدرال آلمان (BMBE) در سال ۲۰۱۱ تأیید کرد که هزینه حمایت مالی از پروژه تحقیقاتی بنیادین در زمینه نوآوری اجتماعی را به مدت دو سال تأمین میکند.
این تحقیق به «نوآوری اجتماعی در آلمان» میپردازد. این پروژه به طور مشترک بهوسیله مؤسسه ورلد ویژن و شریک دانشگاهی آن، یعنی دانشگاه کسب وکار اروپا، اجرا شد. هدف پروژه ایجاد مرکزی برای کارآفرینی اجتماعی و نوآوری اجتماعی بود.
در اتحادیه اروپا، مدیرکل تجارت و صنعت ، تلاشهای نوآوری اجتماعی را رهبری میکند، و صراحتاً آن را با نوآوری کاری و دستور برنامه اروپای ۲۰۲۰ (مدیرکل تجارت و صنعت، ۲۰۱۲) ارتباط میدهد. در بین سایرین، طرح جدید «نوآوری اجتماعی اروپا» در سال ۲۰۱۱ با سه هدف ایجاد شد: تحقیق و انتشار توصیهها و گزارشها، میزبانی بستری برای مبادله آنلاین و میزبانی یک یا دو رویداد به صورت سالانه در اروپا.
فعالیتهای انجام شده در اتحادیه اروپا از سال ۲۰۱۲
در پایان سال ۲۰۱۲، مسابقه نوآوری اجتماعی اروپا توسط یکی از اعضای کمیسیون به نام «باروسو» آغاز به کار کرد تا موفقیتهای فعلی را به نمایش بگذارد و انگیزهای باشد برای افزایش نوآوری اجتماعی در اروپا مشکلات فعلی نوآوری اجتماعی در این دو حوزه دیده میشوند: «مفهوم نوآوری اجتماعی چندان شناخته شده نیست: بسیاری از نوآوریهای اجتماعی به طور مستقل رخ میدهند، بدون اینکه با این عنوان شناخته شوند و در نتیجه، وقتی در مطالعات و مصاحبهها به دنبال شواهد هستیم، این مسئله مشکلساز میشود» (کمیسیون اتحادیه اروپا)، «مسئله دوم ماهیت و چندگانه نوآوری اجتماعی است».
نوآوری اجتماعی بخش خاصی نیست و فعالیتی نیا بهراحتی تعریف شود. متخصصین آمار هنوز در حال بسط رویکردی قابل توافقاند، بنا بر رابطه با هزینههای صرف شده در نوآوری اجتماعی و شاخصهای مربوط به وسعت فعالیت آن هیچ معیار قابلاطمینانی وجود ندارد (کمیسیون اتحادیه اروپا، ۲۰۱۲b).
بیشتر بخوانید :
تعریف نوآوری اجتماعی شرکتها
مفهوم نوآوری اجتماعی که عموماً پذیرفته شده باشد نداریم و حتی خود این اصطلاح هم بهندرت استفاده شده است (چاپ، ۲۰۰۲)؛ بنابراین، تعریف این اصطلاح چیست؟ همکارم «فیل میرویس» و من، بهتازگی این تعریف را ارائه کردهایم:
نوآوری اجتماعی شرکتها راهبردی است که مجموعه منحصر به فردی از داراییهای شرکت (مهارتهای کارآفرینی، ظرفیتهای نوآوری، بینش مدیریتی، قابلیت توسعه که غیره) را به همراه داراییهای سایر بخشها با هم ادغام میکند تا با هم به راهحلهای جدیدی برای مسائل پیچیده زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی دست یابند و پایداری شرکت و جامعه را تحت تأثیر قرار دهد (میرویس و گوگیزن، ۲۰۱۲).
مشخص شده است که دستیابی به تغییر واقعی در حل مسائل اجتماعی کنونی همان قدر که مشکل است پیچیده هم هست. «بدخیمی» این مسائل ریشهدار در برابر ابتکارات و راهحلهای سطحی مقاوم است. معمولاً در مورد مشکلات «بدخیم» این مسئله صادق است که راهحلها نهادینه میشوند و رویکردها در مسیرهای حرفهای کوتهبینانه و فعالیتهای ناقص و پراکنده گرفتار میشوند.
تاثیر نوآوری در فضاهای کسب و کار
نوآوری، هم در فضای دولتی و هم در فضای خصوصی، رویکردهای جدید ایجاد میکند و بر راهحلهای جدیدی متمرکز است که با توسل به مفاهیمی مانند تخریب خلاق و عمل و تفکر کارآفرینانه، دارای پتانسیل ترکیب محرکهای خصوصی و دولتی است (شلزینگر و همکاران، ۲۰۱۲). هرچند نوآوری در فضاهای دولتی و خصوصی مجموعه محرکها و انگیزههای متفاوتی دارد، اما هر دو میتوانند رویکردهای فعلی را که غالباً رویکردهایی سخت و ثابت است را نرم و کمکم از بین ببرند.
جایگاه نوآوری در کسب و کار
نوآوری جایگاهی مهم در کسب و کار دارد، نوآوری اجتماعی شرکتها نه تنها عامل اتحاد طبیعی با فرهنگ نوآوری است، بلکه برای تنظیم مجدد فعالیتهایش، به منظور رسیدگی و کمک به شرایط چالشبرانگیز اداره کسب و کار امروزی، به نوآوری متوسل میشود. کسب و کار برای تشدید فروپاشی و یافتن راهی برای انجام کارهایی مانند پیشنهادات متفاوت، شکل سازمانی متفاوت یا مفهوم کسب و کار متفاوت، به نوآوری مینگرد (همل، ۲۰۰۰). حال زمان آن است که شرکتها در مواجهه با مسائل زیستمحیطی و اجتماعی که در سراسر دنیا با آن مواجهاند، از همین اصول و چارچوبهای نوآوری استفاده کنند.
خلق و ادغام نوآوری اجتماعی در مسئولیت اجتماعی شرکتها، نماینده مرحله با گامی جدید برای مسئولیت اجتماعی است. این گام جدید مستلزم متحول شدن مسئولیت اجتماعی است که روی مجموعه نیروها و نقاط قوت نوآوری، به عنوان ابزاری برای غلبه بر بسیاری از مشکلات سازمانی و راهبردی فعلی (که موجب وابستگی بیش از حد به فرایندها و بسترهای سنتی و منسوخ میشوند)، سرمایه گذاری میکند. در عین حال، نوآوری اجتماعی شرکتها از این پتانسیل برخوردار است تا رویکردهای مربوط به این مسائل را مجدداً چارچوببندی کند، به آنها جان تازه بدهد و آنها را دگرگون کند و به این ترتیب مسئولیتها و نقشهای شرکتها را مجدداً تعریف کند.
دیدگاه خود را بنویسید