فصلنامه خیر ماندگار در گفتوگویی با "جناب آقای محمدرضا دیانی"؛ "رئیس محترم مجمع کار آفرینان ایران" و "رئیس هیئت مدیره گروه توسعه و سرمایهگذاریِ انتخاب"، به موضوع کارآفرینی و فعالیتهای خیرخواهانه در کشور پرداخت.
کارآفرینی؛ مصداقی برای امور خِیریه
مشروح این گفتوگو در ادامه آمده است:
1.نقش فعالیتهای خیرخواهانه را در تولید اشتغال چه میدانید؟
در شرایط امروزِ ایران که بیکاری به یک معضل اجتماعی تبدیل شده است و حتی ریشه بسیاری از آسیبهای اجتماعی است، اشتغال یک امر بسیار مهم و اولویتدار است.
از این رو اگر با نیت الهی و انسانی انجام شود، قطعاً مصداق فعالیت خیر است، اما هنگامی که از ورود خیریهها و خیرین در کارآفرینی صحبت میکنیم؛ باید چند تفاوت را مدنظر داشته باشیم.
خیریه و خیر در مقامی که قرار گرفته است، اهدافی دارد که اهداف آنها هرچه باشد، بهنوعی به حل یا کاهش معضلات و آسیبهای جامعه و یا رشد بخشهایی از جامعه که مورد بیتوجهی قرار گرفتهاند، منجر خواهد شد.
برای مثال خَیِّر مدرسهساز معضلی را شناسایی کرده است با عنوان عدم وجود مدرسه در بخشهایی از کشور، از بین راهحلهای مختلف، ساخت مدرسه را برای محصلین آن مناطق در نظر گرفتهاند تا به رشد آموزش و حل معضل بیسوادی کمک کرده باشند.
درحالیکه شاید میتوانست برای کودکان یک بخش یک مینیبوس به استخدام درآورد تا آنها را به نزدیکترین مدرسه برساند و بازگرداند.
از این رو هدفِ رشدِ آموزش و حل مشکلِ بیسوادی، مناطق محروم و روش مدرسهسازی است. هر خیریۀ دیگری همانند این مثال یک هدف کلان و اصلی دارد که توسط یک روش به حل آن میپردازد.
برای مطالعه :
از این رو خیریهها و خیرین معمولاً هنگامی که وارد حوزه کارآفرینی میشوند، تلاش دارند افرادی را که دچار آسیبهای اجتماعی شدهاند؛ همانند محرومین، معلولین، معتادان بازیابی شده، زندانیان آزاد شده و یا دیگر آسیب دیدگان اجتماعی را تحت آموزش دهند تا این افراد توانمند شده و بتوانند به زندگی عادی در جامعه بازگردند.
از این رو در اکثریت خیریههایی که در تلاش برای ایجاد اشتغالاند، مخاطبین آنها همانند هر خیریۀ دیگری به نوعی آسیبدیدگان اجتماعیاند؛ نه افراد و مردم عادی، که البته شاید بتوان گفت یکی از بهترین و مؤثرترین روشهای توانمندسازی آسیب دیدگان همین آموزش و اشتغال برای آنهاست.
همانطور که از قدیم گفتهاند بهجای دادن ماهی، ماهیگیری را یاد دهید، اما در کنار این موضوع حتماً باید توجه شود که در بعضی از افراد یا مناطق، آسیبهای اجتماعی ریشه در بیکاری ندارد و دلایل خاص دیگری دارد، از این رو دقت نظر و مطالعه علمی در حوزه شناسایی ریشههای مشکلات و برخورد علمی با ریشه هر مشکل از اهمیت بسیاری برخوردار است.
البته در نگاهی دیگر که بعضی از خیرین و خیریهها در پیشگرفتهاند، نظرشان بر این است که وظیفه ما ایجاد شغل رفع معضل بیکاری است. از آن جهت که واقعاً بیکاری گریبانگیر همه جامعه شده است، فقط معضلِ قشر خاص یا منطقه خاصی نیست!
آنها هدف خود را تولید اشتغال برای همه آحاد قرار دادهاند، ازا ین رو در حوزههای تولید و فناورانه به ثبت شرکتهای اقتصادی میپردازند، اما این شرکتها در نیت و هدف سرمایهگذار، یک تفاوت عمده با دیگر شرکتها دارند که هدف آنها انباشت سرمایه و کسبِ سود توسط سرمایهگذاران نیست؛ بلکه سود این کسبوکار برای ایجاد اشتغال بیشتر و یا اهداف خیرخواهانه مانند رشد آموزش و بهداشت هزینه میشود.
2. تفاوتِ یک کارآفرین و اشتغالی که یک خیریه ایجاد میکند با یک شرکت اقتصادی چیست؟
اصلیترین تفاوت همانطور که اشاره شد همان هدف و نیت از ایجاد اشتغال است. آنچه خدا به آن بها میدهد و بر اساس آن به فعالیت سرمایهگذار ارزش قائل خواهد شد، نیت و هدف شما از فعالیت اقتصادی است، شما تنها به دنبال سود بودید؟
آنچه در دنیای سرمایهگذاری بهعنوان غایتِ مدیریت شناخته میشود؛ کسب سود به هر روش است، اما اگر روشمان هم صحیح باشد، باز کسب سود تنها غایت از مدیریت است. با این حال به آنچه توجه نمیشود، این است که کسب سود یک هدف میانی است. کسب سود برای چه مقصدی؟
خوشگذرانی و کسب قدرت از طریق ثروت؟ یا ایجاد اشتغال و تبدیلشدن بهواسطه ای برای رساندن رزق و روزی خداوند به بندگان خدا و حل ریشهای آسیبهای اجتماعی؟ از این رو اصلیترین موضوع هدف و نیت است، اما باز هم همانطور که اشاره شد تفاوتهای روشی هم بین آنها موجود است، تفاوتهایی مانند:
- تفاوت در مخاطبِ اشتغال،
- تفاوت در نوع شغلهای ایجادشده که معمولاً خیریهها به اشتغالهای خرد و خانگی توجه دارند،
- تفاوتهایی که شاید خود مجالی برای یک بررسی علمی و پژوهشی باشد،
3. کارآفرینی اجتماعی از مباحث روز در حل معضلات اجتماعی است. جایگاه آن را در ایران چگونه ارزیابی میکنید؟
اگر کارآفرینی اجتماعی را ایجاد کسبوکارهایی که باعث حل معضلات اجتماعی میشوند تعریف کنیم، به نوعی در سؤال قبل به این سوال پاسخ داده شد؛ یعنی ایجاد کسبوکار برای اشتغالِ آسیب دیدگان اجتماعی، ایجاد کسبوکار با هدف ایجاد اشتغال نه هدف کسب سود.
با این حال مدل سومی هم وجود دارد که به آن اشاره نشد! آن هم ایجاد کسبوکارهایی است که محصولات آن مشکلات محرومین را کاهش میدهد. شاید از این نمونه در ایران کم داشته باشیم، اما در جهان نمونههای بسیاری از آن وجود دارد. برای مثال تولید ماست مغذیِ ارزان قیمت برای کودکان بنگلادشی، برای حل مشکلات سوءتغذیه و بیماریهای ناشی از کمبود ویتامین و مواد معدنی که به ماست افزوده شده است.
در این نوع کسبوکار، ماست توسط محرومین خریداری میشود و مجانی توزیع نمیشود، اما سود به دست آمده از فروش به حدی پایین میآید که کسبوکار بتواند پایدار بماند. از این رو قیمت نهایی ارائه شده به خریداران بسیار کاهش پیدا میکند. ایجاد اجاقهای خورشیدی و یا وسایل دستیِ مخصوصِ حملونقلِ آب، برای مناطقی که از گاز و آب محروماند از نمونههای دیگر آن است.
در ایران نیز این رویکرد، جوان و رو به پیشرفت است. هرچند بسیاری از خیریهها و خیرین قبل از آنکه این امر به یک تئوری علمی تبدیل شود به این نوع کارآفرینی مشغول بودهاند، اما علمی شدن این موضوع و گسترش آن در دانشگاهها باعث شده است توجه بیشتری به این امر مهم شود.
4. مهمترین چالشهای پیش روی کارآفرین اجتماعی چیست؟ خیریهها چه نقشی دارند؟
بعضی از مشکلات کارآفرینان اجتماعی با مشکلات کارآفرینان بهطور عام تفاوتی ندارد. مشکلاتی مانند:
- عدم شناخت کافی از فرایند راهاندازی کسبوکار و تجاریسازی ایدههای موردنظرشان،
- عدم موفقیت در جذب سرمایه برای شروع کسبوکار،
- عدم موفقیت در کسب سهمی از بازار،
- عدم شناخت کافی از شرایط اجتماعی مناطق یا مخاطبین کسبوکار،
مهمترین کمکِ خیریهها همانندِ مراکز رشد و شتابدهنده کسبوکار، میتواند شبکهسازی کارآفرینان اجتماعی با مخاطبین، خیرین و راهنمایی و یاری آنها در فرآیندهای اداری و سازمانی باشد. از سوی دیگر دانشِ ضمنی خیریهها در شناسایی ریشههای آسیبهای اجتماعی و معضلات مناطق و مخاطبین مختلف میتواند برای کارآفرین راهگشا باشد.
5. در حال حاضر مجمع خیرین کارآفرین در ایران بهصورت ملی وجود ندارد، آیا تشکیل آن ضرورت دارد؟
به نظر میآید اگر بتوانیم قبل از ایجاد اینگونه مجمعها، چند عامل را بررسی و مشخص کنیم، آنگاه تصمیم بهتری در این مورد میتوان گرفت که شامل:
- در ابتدا نمونههای موفق و مدلهای کاری این نمونههای موفق را بررسی کنیم،
- سپس نقاط قوت و ضعف این نمونههای موفق احصا شود،
- در نهایت کارکردهای این مجمعها موردبررسی قرار گیرد تا بتوانیم به این سؤال پاسخ دهیم که آیا توسط این راهحل یعنی ایجاد مجمع خیرین کارآفرین میتواند در این حوزه تأثیرگذار باشد یا خیر؟!
با پاسخ دادن به این سؤالات بهطور متقنتری میتوان در این مورد اظهار نظر کرد، اما کلیت موضوع که ایجاد یک تشکل، مجمع، اتحادیه و یا هر عنوان دیگر در این حوزه میتواند راهگشا باشد. قطعاً همینطور است اگر با برنامهریزی صحیح و تعریف کارکردهای مناسب آن باشد.
6. در این بخش میتوان دو نگاه داشت؛ خیرین کارآفرین و یا کارآفرینان خَیِّر. کدام ترجیح دارند؟
به نظر میآید بحث از اینکه کدام ترجیح دارند صحیح نباشد، در صورتی میتوان گفت کدام مرجحاند که مصادیق فعالیتهای خیر در یک تلاش علمی احصا و اولویتبندی شده باشد.
برای مثال اگر مشخص باشد که در حال حاضر برای مثال در استان تهران 1000 خیریه حوزه نگهداری عقبماندگان ذهنی داریم که مخاطب ندارند، اما تنها 50 خیریه برای سرطانیها داریم که ظرفیت آنها نسبت به بیماران بسیار کمتر است.
آنگاه با دانستن این اطلاعات میتوانیم تصمیمگیری کنیم که اولویت کار خیر، کدام است، اما در حال حاضر در کشور حتی تعداد خیریهها مشخص نیست تا برسد به اینکه پراکنش جغرافیایی و موضوعی و ظرفیت خدمتدهی آنها مشخص باشد.
بیشتر بخوانید :
از این رو تصمیمها بیشتر بر اساس تجربیات افراد و تحلیل آنها گرفته میشود تا آمار دقیق و صحیح. در نتیجه شما زمانی میتوانید از ارجحیت صحبت کنید که آمار و شاخصهای صحیح برای اولویتبندی داشته باشید، اما بهطورکلی میتوان گفت کارکرد و هدفِ خَیِّر کارآفرین و کارآفرین خَیِّر باهم متفاوت است.
کارآفرین خَیِّر برای اعتلای ایران در اشتغال و پیشرفت اقتصادی در تلاش است که در کنار آن به حل معضلات اجتماعی و توجه به محرومین هم اهتمام دارد اما خَیِّر کارآفرین، کارآفرینی را راهحل آسیبهای اجتماعی میداند.
7. آیا مسئولیت اجتماعی شرکتهای اقتصادی میتواند ایجاد اشتغال باشد؟
مسئولیت اجتماعی بنگاههای اقتصادی یک امر پذیرفتهشده جهانی است که در ایران باید بیشتر موردتوجه قرار گیرد تا در بین شرکتهای اقتصادی گسترش بیشتری یابد. البته باید توجه داشت که باز در اینجا نیت جایگاه مهمی دارد.
در تئوریهای علمی مسئولیت اجتماعی بنگاههای اقتصادی راهی است برای کسب سود بیشتر و در تحلیلهای مدیریتی این را بررسی میکنند که شرکتهایی که دارای مسئولیت اجتماعی هستند به چه میزان فروششان رشد داشته است و یا به چه میزان وفاداری مشتری به برند آنها بیشتر شده است.
این موارد اگر بهعنوان نتایج باشد ایرادی ندارد اما اگر هدف و نیتمان شد، از نظر نگاه دینی مورد اشکال است. به عبارتی اگر هدفمان حل آسیبهای اجتماعی برای رضایت الهی باشد، آنگاه نتایجی مثل افزایش فروش هم عاید شرکت شود، از نظر اخروی و الهی، سود بردهایم.
در حالی که اگر نیت و هدفمان مانند دنیای سرمایهداری تنها کسب سود و افزایش فروش شد، از نظر دینی بهرهای نمیبریم. با این حال نیت و هدف یک امر درونی است که به صاحبان شرکت بازمیگردد. از این رو وظیفۀ ما گسترش و ترویج بیش از پیش مسئولیت اجتماعی بنگاههای اقتصادی است تا بتوان معضلات و آسیبهای اجتماعی را کاهش داد.
نتیجهگیری
در جمعبندی باید گفت هر چند مسئولیت اجتماعی بنگاههای اقتصادی، امری علمی و پذیرفته شده است که حتی بر مبنای آن استاندارد ایزو 26000 که یک استاندارد اختیاری است طراحی شده است. یعنی ایزو استانداردی تهیه کرده است که شما بر اساس آن در حوزه مسئولیت اجتماعی فعالیت کنید.
این در حالی است که به شما گواهی نمیدهد؛ زیرا ممکن است شرکتها از این گواهی سوءاستفاده کنند. از این رو مسئولیت اجتماعی بنگاههای اقتصادی یک پتانسیل بزرگ برای سرمایهگذاری در حل و کاهش آسیبهای اجتماعی است که یک بخش آن میتواند اشتغال، آموزش و توانمندسازی آسیب دیدگان خصوصاً در مناطق محروم و یا مخاطبین خاص مانند معلولین باشد.
دیدگاه خود را بنویسید