جامعه مدنی محیطی است که افراد در آن حقوق طبیعی خود را تأمین می کنند و باید از طریق ایجاد انجمن های داوطلبانه (سازمانهای غیرانتفاعی) از حقوق و آزادی های افراد در برابر سازوکارهای منسوخ دولتی محافظت کند. ویژگی های اصلی این سازمان ها، مخالفت با تمرکز قدرت دولت و محافظت از تنوع فردی، اعتقادات و ارزش های همیارانه است، که هر دو، پایه و اساس توسعه یک جامعه دموکراتیک را ایجاد می کنند.
هرچند بیشتر تعریف ها، سازمان های مردم نهاد را خارج از دولت و فعال در بخش خصوصی می دانند، بخش گستردهای از فعالیت های آنها در میان دولتهای محلی، ملی و بین المللی است. این ارتباطات و پیوستگی ها اهداف و خواسته های جامعه را تأمین کرده و بنابراین، مشروعیت را تعمیق می سازد. بر این اساس، سازمان های مردم نهاد بهترین عوامل جهت فراهم ساختن رهبری برای بازسازی اجتماعی در جهان در حال توسعه است.
هدف اصلی در این پژوهش خوانش پدیده سازمان های حمایتی و نوع دوستانه ی آمریکایی در عراق، به عنوان یک امر نوظهور می باشد و آنکه این سازمان ها چه تأثیراتی در فضای فرهنگی این کشور بر جای خواهند گذاشت. برای این مطالعه جامعه عراقی و سازمانهای مردم نهاد آمریکایی در عراق به عنوان میدان پژوهش انتخاب گردید.
در ادامه با استفاده از روش تحقیق مطالعه اسنادی و با استفاده از نظریه هژمونی گرامشی نشان داده شد چگونه سازمان های حمایتی آمریکایی در نقش روشنفکران ارگانیک ظاهر شده و با فعالیت در فضای جامعه ی مدنی، حامی ایدئولوژی آمریکایی بوده و با تبلیغ و ترویج آن نزد عموم جامعه، مشروعیت و وجه ی هژمونیک گروه سلطه را بازتولید می کنند.
سازمانهای مردم نهاد
تعریف مختصری سازمان های مردم نهاد عبارت است از «یك سازمان داوطلبانه كه دارای یك مرامنامه دائمی است كه با توافقی غیردولتی بین افراد یا گروه های خصوصی متشکل از اعضایی با ملیتهای مختلف، که مستقل از دولت ها هستند، تشکیل شده است که این افراد در امور سیاسی مشارکتی نداشته و فعالیت های خود را با هدف دستیابی به اهداف بشردوستانه و بدون هدف کسب سود انجام داده و دارای یک شخصیت جهانی می باشند»
برای مطالعه :
سازمانهای مردم نهاد، بشر دوستانه و حمایتی در بیشتر کشورهای جهان نقش مهمی را در عرصه های گوناگون برعهده گرفته و در دهه های گذشته رشد گستردهای را در سراسر جهان تجربه کرده اند. نفرت و دل زدگی ناشی از فجایع جنگ های جهانی، به ویژه جنگ جهانی دوم، موجب شد تا ملت ها هم پا با نوسازی خویش، به تدریج به ضرورت مشارکت در امور مربوط به کشور و حکومت خود پی ببرند و با سازماندهی خویش در چارچوب هایی همانند سازمان های مردم نهاد، نوع همکاری و تعامل با دولت را نهادینه کنند.
پس از پایان جنگ جهانی دوم و همزمان با تحولات مرتبط با ایجاد سازمان ملل، مفهوم سازمان های مردم نهاد نیز از اهمیت بیشتری برخوردار شد. همچنین در بررسي پديده ی استعمار باید بیش از هر چیز به ادعاي تمدن بخشي، فرهنگ زايي و دموكراتيك كردن قدرت استعماری توجه شود چرا كه این مباحث همواره همراه این پديده به میان می آیند.
این پدیده که با اثرگذاری در اذهان مخاطبان به بازنمایی مفاهیم طبق دالهای مرجح گفتمان کشور مبدأ میپردازد، در ادبیات نظری به عنوان سلطه فرهنگی شناخته می شود. از این رو با گره خوردن منافع سازمان های حمایتی با منافع کشورهای مبدأ که عمدتاً کشورهای قدرتمند غربی را شامل می شود، مطالعه این روابط و تبیین چگونگی صورت های آن امری ضروری به نظر می رسد.
از آنجایی که کشور عراق بحران های متعددی را طی دهه های اخیر پشت سر گذاشته است، بستر مناسبی برای میزبانی از سازمانهای حمایتی و نوع دوستانه بوده است. لذا در این سال ها سازمان های حمایتی متعددی در این کشور پدید آمده اند که برخی از این سازمان ها توسط قدرت های جهانی راه اندازی شده اند. علاوه بر اهمیتی که هر کشوری برای همسایگان خود دارد، عراق به دلیل عمق شباهت ها و اشتراکاتش با ایران، اهمیتی دوچندان دارد.
میزان بالای اشتراکات فرهنگی، تاریخی، مذهبی و جغرافیایی که این کشور با ایران دارد، عراق را به کشوری مهم برای انجام مطالعات فرهنگی بدل کرده است. علاوه بر این، در سال های اخیر کشور عراق به دلیل پشت سر گذاشتن بحران های متعدد، شاهد رشد قارچ گونه سازمان های حمایتی و مردم نهاد (NGO) داخلی و خارجی بوده است. از آنجایی که عراق محل حضور سازمان های حمایتی، رسانه ها، شرکت های متعدد خارجی و به خصوص آمریکایی می باشد؛ برای این مطالعه انتخاب گردیده است.
لذا با توجه به حجم بالای سازمان های حمایتی آمریکایی و وضوح بالای رفتار سلطه گرانه فرهنگی آمریکا در این کشور، مطالعه عملکرد سازمان های حمایتی آمریکا در فضای فرهنگی عراق و هژمونی مجازی آن در عراق، اهمیت بالایی داشته و به لحاظ نظری، میتواند ما را به مدل رفتار استعماری آمریکا در کشورهای هدف رهنمون سازد.
هژمونی
واژه ی «هژمونی» را که در متون فارسی معادلهایی چون «چیرگی» و «سرکردگی» برای آن در نظر گرفته اند، نخستین بار آنتونی گرامشی مارکسیست مشهور ایتالیایی وارد ادبیات علوم سیاسی کرد و آن را اصطلاحاً به معنای سلطه و رهبری فرهنگی، فکری و ایدئولوژیک مبتنی بر اجماع و رضایت درنظر گرفت. هژمونی را گرامشی رهبری فرهنگی تعریف می کند که طبقه حاکم اعمال می کند.
گرامشی هژمونی را نقطه مقابل اعمال زور می داند که از سوی قدرت های مشروع یا اجرایی یا مداخله پلیس صورت می گیرد. در حالی که مارکسیست ها بر اقتصاد و ابعاد اجباری سلطه دولت تاکید می کنند گرامش بر «هژمونی و رهبری فرهنگی» تکیه می کند.
از نظر گرامشي روشن فكر كسي است كه در جامعه، فرهنگ و ايدئولوژي توليد مي كند و به چند دسته تقسيم مي شود: روشنفكر سنتي، روشنفكر عام، روشنفكر ارگانيك. یکی از موضوعات بسیار حائز اهمیت در نظریه ی گرامشی، نقش «روشنفکران ارگانیک» در تحقق هژموني در کسب، مشروعیت و وجه ی هژمونیک برای گروه حاکم است. وی این اصطلاح را برای آن دسته از روشنفکران فعال در جامعه ی مدنی به کار می گیرد که حامی سرسخت ایدئولوژی طبقه ی حاکم هستند و به تبلیغ و ترویج آن نزد توده ها می پردازند.
در نتیجه می توان گفت کارکرد اساسی روشنفکران ارگانیک برای طبقه ی مسلط این است که به عنوان کارگزاران و نمایندگان این طبقه برای سازماندهی هژمونی آن در جامعه ی مدنی عمل می کنند.
توسعه سازمان های مردم نهاد بین المللی
فعالیت ها و وظایف سازمانهای غیردولتی با توسعه مراحل شکل گیری که این سازمان ها طی کردند، شاهد یک تحول اساسی بوده، تا اینکه به پدیدهای عادی و پایدار تبدیل شده است که خود را در سطوح مختلف دخیل می کند. به طور كلی، اهداف دنبال شده توسط سازمان های غیردولتی را می توان از منظر فعالیت ها و وظایف مختلفی كه انجام می دهند، به دو نوع هدف اصلی طبقه بندی كرد: در نوع اول، هدف آنها تلاش در جهت دستیابی به اهداف اقتصادی به معنای گسترده است. در نوع دوم، هدف دفاع از موضوعات خاصی است که جوامع داخلی یا بین المللی را تحت تأثیرات منفی قرار می دهد.
اهداف گروه اول شامل فعالیت های سازمان های غیردولتی برای دستیابی به رفاه از طریق ارائه خدمات مختلف به نیازمندان، مانند توزیع غذا، لباس، دارو و سایر اشکال کمک به ویژه در مواقع بلایا و بحرانهای طبیعی و غیرمترقبه می باشد. اما اهداف دسته دیگر سازمان های غیردولتی، مقابله با تهدیدات و دفاع از موضوعاتی مانند محیط زیست، حقوق زنان، حقوق بشر و مسائلی از این دست می باشد.
گوردنکر و ویس سه نوع رابطه را میان سازمان های غیردولتی و حکومت شناسایی می کنند:
- نخست، سازمانهای غیردولتی که حکومت آنها را سازماندهی میکند. این دسته در کشورهای جهان سوم به منظور در اختیار گرفتن کمکهای روزافزونی که به سوی سازمان های غیردولتی سرازیر می شود، به وجود می آیند.
- دوم، سازمان های شبه غیردولتی، این دسته در کشورهای صنعتی به وجود آمده اند و عمده درآمدشان را از محل خزانه عمومی کسب می کنند.
- سوم، سازمان های غیردولتی سازماندهی شده از سوی اعطاکنندگان کمک های مالی بین المللی.
بدین ترتیب می توان طیفی از فعالیت ها و کارکردهای مختلف را ترسیم کرد که سازمان های غیردولتی در آنها درگیر هستند. این سه نوع رابطه که حاصل آن سه شکل مختلف از سمنها است در شکل مقابل نشان داده شده است.
شکل 1- انواع سمن های حاصل از نوع روابط بین سازمان های مردم نهاد و دولت
وضعیت سازمان های مردم نهاد در جهان
در حال حاضر وضعیت سازمان های مردم نهاد و پراکندگی آنها در سطح جهان به نحوی است که سراسر کشورهای جهان اعم از سرزمین های توسعه یافته ی غربی و کشورهای کمتر توسعه یافته آفریقایی را دربرگرفته اند و به عضو جدانشدنی جوامع تبدیل گردیده اند و پیوسته نیز در حال گسترش می باشند.
در پاسخ به این سوال که چه تعداد سازمان مردم نهاد در سراسر جهان وجود دارد باید گفت درواقع هیچ پایگاه داده جامعی وجود ندارد که سازمانهای غیر دولتی را در بعد بین الملل ردیابی کند. همچنین بازه زمانی حیات برخی از سازمان های غیردولتی کوچک، کوتاه است؛ برخی از این سازمانها فقط چند سال فعالیت می کنند و سپس منحل و یا غیرفعال می شوند.
اما تخمین های زده شده بر اساس منابع مختلف، میلیون ها سازمان حمایتی در جهان فعال می باشند. مجله جهانی (The Global Journal) تخمین زده است 10 میلیون سازمان غیردولتی در سراسر جهان وجود دارد. تعداد افرادی که در سراسر جهان به سازمان های غیردولتی کمک مالی میکنند را در سال 2014، 1.4 میلیارد نفر برآورد کرده اند و پیش بینی می شود تا سال 2030 این تعداد به 2.5 میلیارد نفر افزایش یابد (Global Leadership Bulletin, 2015).
نمایه کشور عراق
برای درک چگونگی عملکرد و تبیین تأثیرات چند منظوره سازمان های غیردولتی آمریکایی در عراق، تعیین موقعیت ظهور این سازمان ها در فضای سیاسی اجتماعی پس از سالهای اشغال نظامی آمریکا مهم است. معرفی این پیش زمینه برای درک نقش آن ها از نظر اقدامات، بازخوردها، انگیزه ها و تأثیرات مدنظرشان مهم است. از زمان سقوط صدام حسین و حزب بعث در سال 2003، عراق آرام آرام شروع به شکلگیری به عنوان کشوری با ساختار دموکراتیک کرد.
با این حال، مردم عراق هنوز از پیامدهای رکود اقتصادی و عدم دسترسی به خدمات اساسی رنج می برند. بانک جهانی جمعیت این کشور را بیش از 39 میلیون نفر برآورد کرده است. (World Bank, 2019) که تا سال 2030 به حدود 50 میلیون نفر خواهد رسید. گروه های آسیب پذیر در عراق همچنان از اثرات تجمعی جنگ داخلی و نقض حقوق بشر بین المللی، تنش های فرقهای و اجتماعی، آوارگی و عدم وجود سرمایه گذاری کافی در خدمات اجتماعی رنج می برند.
طبق ارزیابی سازمان ملل در سال 2020، پس از پایان کامل درگیری های ناشی از ظهور داعش، در حال حاضر کل جمعیت تحت تأثیر بحران 6.13 میلیون نفر، افراد مبتلا به بحران 5.62 میلیون نفر، مردم نیازمند 4.1 میلیون نفر و تعداد افرادی که نیازهای فوری دارند 1.77 میلیون نفر برآورد شده است.
قانون سازمان های مردم نهاد در عراق
این قانون که در 25 ژانویه 2010 به تصویب شورای ریاست جمهوری عراق رسیده است، شامل 10 فصل و 36 ماده می باشد. آن چه از قوانین رسمی کشور عراق در خصوص سازمان های عام المنفعه به نظر می رسد، آزادی عمل و عدم پاسخگویی این سازمان ها به دولت و استقلال کامل آنها از ارکان حکومتی می باشد.
علی رغم آن که نکات یادشده جزء شرایط و ویژگی های ذاتی سازمان های مردم نهاد است، با توجه به شباهت بسیار زیاد و یکسان نگری قانون در قبال سازمان های مردم نهاد عراقی و غیرعراقی، این شکل از چرخه کاری برای سازمان های غیرانتفاعی خارجی که به شکل گسترده در عراق حضور دارند، علاوه بر فرصت های متنوع تر، چالش های پیچیده تری نیز برای عراق به ارمغان می آورد.
چرا که سال هاست که استفاده های غیر مستقیم، چندجانبه و پوششی از سازمانهای مردم نهاد به موضوعی کاربردی برای دولت ها و شرکت های چند ملیتی در سراسر جهان تبدیل شده است. بسیاری از اقدامات سیاسی، اقتصادی، امنیتی و فرهنگی، از جمله استعمار فرهنگی و افزایش هژمونی در جوامع هدف، در بستر اینگونه سازمان ها و ذیل عنوان امورات عام المنفعه صورت می گیرد.
بیشتر بخوانید :
نکته دیگر آنکه نگاه خوش بینانه این قانون در امر تأسیس سازمانهای غیرانتفاعی در عراق تا حدی است که پیشفرض، در تائید و تصویب ایجاد یک سازمان مردم نهاد است و اگر اداره مربوطه طی هفت روز از تاریخ درخواست، فرصت پاسخگویی به تائید و یا عدم تائید تأسیس یک سازمان غیرانتفاعی جدید در عراق پیدا نکند، آن سازمان لاجرم و بدون ارزیابی، مجوز تأسیس پیدا می کند.
در صورتی که اداره مربوطه تصمیم بر عدم تائید یک سازمان مردم نهاد جدید داشته باشد، حتماً باید شواهدی منبطق بر همین قانون 36 بندی ارائه نماید که آن تصمیم نیز قابلیت رد شدن در دادگاه تجدید را دارا میباشد. لذا قانون مذکور به صورت یک جانبه از تأسیس سازمان های مردم نهاد صرف نظر از ماهیت شان حمایت می کند، که نتیجه این رویکرد، در رشد قارچگونه این سازمان ها در عراق مشهود است.
تاریخچه سازمان های حمایتی سنتی در عراق
آنچه را که میتوان «سازمان های غیردولتی سنتی» نامید از قرنها پیش در قالب انجمن های خیریه یا اجتماعی برای کمک به نیازمندان وجود داشته است. چنین سازمانهایی فعالیتهای خود را بر اساس تعهدات قبیله ای و مذهبی انجام داده و بعضاً مقاومت در برابر حاكمیت متمركز را نشان می دادند.
انجمن های خیریه یا همبستگی سنتی مستقر در جامعه، با هدف حمایت اجتماعی از اعضای گروههای خاص بر اساس هویت های مذهبی یا قبیله ای فعالیت می کردند. از این رو، این اقدامات با مفهوم جامعه مدنی رایج در تفکر غربی که مبتنی بر ارتباط داوطلبانه فراتر از ساختارهای اجتماعی سنتی است، مطابقت کامل ندارند.
با این حال، چنین سازمان های سنتی میراث مهمی از مشارکت اجتماعی در عراق را تشکیل می دهند که نباید نادیده گرفته شود. حمایت خیرخواهانه از اعضای نیازمند جامعه، عمیقاً در سنتهای همه ادیان نهفته است اما این موضوع در منابع اسلامی اهمیت ویژه ای یافته است. رویدادهای مذهبی برجسته و منظم باعث همبستگی بین اعضای جامعه شده است. در عراق مراکز مذهبی غالباً خدماتی را از جمله آموزش و حمایت اجتماعی به افراد نیازمند جامعه ارائه می دهند.
رشد چشمگیر سازمان های حمایتی در عراق
حمله و اشغال نظامی عراق توسط آمریکا، که رسماً در مارس 2003 آغاز شد، یک نقطه عطف مهم برای جامعه مدنی عراق بود. فروپاشی دولت بعث، عدم کنترل سیاسی، بروز بحران انسانی و هجوم سازمان های غیردولتی و خیرین از جمله عواملی است که باعث ایجاد سازمان های غیر انتفاعی متعدد جدید در عراق گردید.
تخمین زده می شود که در طی سال های پس از حمله آمریکا، حدود 8000 تا 12000 سازمان حمایتی ثبت شده است. در حالی که رشد گسترده جامعه مدنی عموماً به عنوان گامی مترقی در توسعه تلقی می شود، تاخت و تاز جامعه مدنی عراق پس از سال 2003 مسئلهای بسیار بحث برانگیز و چالش زا بوده است.
بسیاری از سازمان های غیردولتی به عنوان نماینده احزاب سیاسی حاضر در قدرت و یا با اهداف فرصت طلبانه برای دسترسی به حجم انبوه كمك های بشردوستانه، به وجود آمدند. این واقعیت سوالات مهمی را در خصوص میزان استقلال، کارآیی، ظرفیت و حرفهای بودن این سازمانها ایجاد نمود.
بسیاری از اولین گروههای NGO محلی موسوم به «LNGO[i]»، به عنوان شاخه های جامعه مدنی، از احزاب و گروه های سیاسی که در اولین توافق نامه تقسیم قدرت شرکت کردند، تشکیل شد. بسیاری از این LNGOها همچنان نیز وظایف دولتی را برعهده داشته و سازمان های دولتی را در سطح محلی، منطقهای و ملی کنترل می کنند.
رشد این سازمان های غیردولتی منعکس کننده بسیاری از اختلافات قومی، مذهبی و فرقهای در فضای سیاسی-اجتماعی عراق است. اغلب مأموریتها و اقدامات LNGOها شامل نشانه ها و جزئیاتی است که وابستگی سیاسی آنها را نشان می دهد. لذا حکومت عراق نیز به طور کلی از ارتباطات بین LNGOها و احزاب سیاسی یا گروه های ذینفوذ آگاه بوده و به شکل ضمنی آن را تأیید میکند.
با وجود سنتی طولانی در اتکا به دولت و شبکه سازمانه ای اجتماعی آن، تا زمانی که سازمانه ای غیردولتی به طور مؤثر نقش های ارائه خدمات خود را به درستی ایفا نمایند، مردم عراق با این ارتباطات عملاٌ مخالفتی ندارند. علاوه بر این، سازمان های غیردولتی وابسته به سیاست از حمایت افراد شبه نظامی وابسته به احزاب سیاسی بهره مند بوده و از این طریق امنیت خود را تضمین می کنند.
بسیاری از سازمان های سیاسی، رابطه با سازمان های غیردولتی را راهی مؤثر برای افزایش محبوبیت نزد مردم و در نتیجه کسب بیشتر کرسی نمایندگی در پارلمان می دانند. این سیستم حمایت، که عمیقاً در گذشته ی جامعه عراقی جا افتاده است، در حال حاضر نیز کاملاً فعال می باشد.
عوامل رشد سازمانهای حمایتی در عراق
1. نقش تاثیرگذار در اجرای پروژه های دولتی:
توانایی مالی یک سازمان غیردولتی محلی اغلب شاخص وابستگی سیاسی آن است. از سال 2003 ، بسیاری از LNGOها از بودجه گسترده دولتی بهره مند شده اند و غالباً نقش شریک اجرای پروژه های دولتی را برعهده دارند.
بسیاری از احزاب سیاسی در سطح فرمانداری، NGOهای محلی ایجاد کرده اند که از آنها به عنوان شریک برای اجرای پروژه هhی مختلف رفاه اجتماعی استفاده می کنند.
2. نقش تاثیرگذار در رشد سازمان های حمایتی بین المللی:
عامل پویایی مهم دیگری که به رشد سریع سازمان های غیردولتی و جامعه مدنی در عراق دامن زده است، نیاز مبرم جامعه بشردوستانه در یافتن شرکای محلی برای اجرای پروژه های خود است.
مفهوم «جامعه مدنی» که توسط اکثریت خیرین بین المللی و سازمان های سرمایه گذاری غیردولتی، با یک برنامه دموکراتیک سازی به عراق عرضه گردید، برای جامعه عراقی، یک مفهوم جدید تلقی می شد. این پویایی، روی رویکرد پیشین عراق در جامعه مدنی تأثیر عمدهای گذاشته و باعث ایجاد هزاران سازمان غیردولتی محلی جدید شده است.
وضعیت سازمان های مردم نهاد آمریکایی در عراق
سازمان های حمایتی ایالات متحده در عراق را از نظر نوع فعالیت، میتوان به چهار گروه اصلی تقسیم نمود:
1. سازمانهایی که وجه دیپلماتیک دارند؛
مهم ترین نهادی که مسئولیت عمده تمام فعالیت های دولت ایالات متحده در عراق را برعهده دارد، سفارت این کشور در بغداد می باشد. این سفارت را که شاید بتوان یک GONGO دانست، علاوه بر نقشی که خود به عنوان یک سازمان حمایتی سیاسی برای خود قائل است، مدیریت کلیه سازمان های حمایتی آمریکایی دیگری که در این پژوهش به آنها اشاره شده و یا می شود را در دست دارد و نقش ستاد مرکزی فعالیت های نوع دوستانه آمریکایی را در عراق ایفا می نماید.
ارزیابی مطالب مندرج در رسانههای این سازمان از جمله صفحه آن در فیسبوک، مبین این امر است که بیش از هر موضوعی، این سفارت بر نقش نیکوکارانه و نوع دوستانه خود در عراق تأکید دارد. مواردی مانند حمایت مالی و سیاسی از انتخابات پارلمان، سرمایه گذاری در جهت رشد علمی عراق، سرمایه گذاری در بخش انرژی های تجدیدپذیر، حمایت از محیط زیست و مسائلی از این دست را شامل می شود.
غیر از سفارت آمریکا در بغداد، نهادهای دیپلماتیک دیگر مانند کنسول گری آمریکا در اربیل و دفتر برنامه های اطلاعات بین المللی (IIP) نیز در این دسته بندی گنجانده می شوند.
شکل 2- دسته بندی سازمانهای حمایتی ایالات متحده در عراق از نظر نوع فعالیت
2. سازمانهایی که وجه توسعهای دارند؛
این نوع از سازمان ها بیش از نهادهای دیگر، با تصویر سنتی NGOها و خیریه ها هم خوانی دارند. در این بخش، آژانس توسعه بین المللی ایالات متحده (USAID) به عنوان بزرگترین سازمان حمایتی-توسعه ای آمریکایی در عراق فعالیت می کند.
این سازمان که در اصل ذیل نظر وزارت خارجه دولت آمریکا فعالیت می کند سعی در بازنمایی هویت و فعالیتهای خود به عنوان یک NGO واقعی دارد که از جانب مردم آمریکا تغذیه مالی می شود.
این آژانس خود، بخش های دیگری از فعالیت های توسعه ای ایالات متحده را پشتیبانی می کند. به عنوان مثال برنامه اقدام جامعه عراق (CAP)، دفتر کمک به بلایای خارجی (OFDA)، مرکز عالی مدیریت بلایا و کمک های بشردوستانه (COE-DMHA) از این دست سازمان ها می باشند.
3. سازمانهایی که وجه رسانهای دارند؛
نوع دیگر سازمان های حمایتی آمریکایی، دسته ای هستند که در فضای رسانه ای عراق فعال می باشند. نهادهای رسانه ای آمریکایی همگی تحت یک شبکه ی واحد عمل کرده و کاملاً با یکدیگر هماهنگ می باشند. این سازمان ها داعیه دار حمایت از جامعه مدنی، دموکراسی، حقوق زنان، حقوق کودکان، اقلیتهای مذهبی و قومی و مسائلی از این دست می باشند.
در این بخش کمپین ارفع صوتک (وابسته به رادیو سوا) و شبکه تلویزیونی الحره دارای فعالیت های گسترده می باشند و با حجم عظیمی از مردم عراق به عنوان مخاطب، در تعامل هستند. راهبرد این سازمان ها برقراری ارتباط دوسویه می باشد که برای تحقق این امر، بر روی فضای مجازی و به ویژه بر روی فیسبوک تمرکز و سرمایه گذاری نموده اند.
4. سازمانهایی که وجه آکادمیک دارند؛
دسته دیگر نهادهای حمایتی آمریکایی در عراق، به فضای تحصیلی و علمی این کشور تخصیص یافته است. برای حمایت آکادمیک، آمریکا با تأسیس دانشگاه سلیمانیه در اقلیم کردستان عراق، سهمی از ارتقای تحصیلی دانشجویان عراقی را برعهده گرفته است.
این دانشگاه که با سرمایه گذاری آمریکا ساخته شده و توسط اساتید آمریکایی اداره میشود، از مؤثرترین اقدامات آمریکا در جامعه نخبگانی عراق میباشد. علاوه بر آن، برنامه تبادل رهبران جوان عراق (IYLEP)، هرسال توسط دولت آمریکا برگزار شده و با هزینه این دولت، به جهت حمایت علمی از نوجوانان و جوانان نخبه عراقی و ارائه آموزش مدیریت به این افراد، گروه هایی از آنان را در قالب سفری علمی- فرهنگی، به مدت چهار هفته به آمریکا می فرستند؛ که خود آن را فرصت بین فرهنگی بی نظیری برای ارتقا جامعه عراقی معرفی می کند.
ظهور سازمانهای حمایتی بین المللی
موضوعی که در سال های اخیر در کشورهای منطقه به شدت رو به گسترش بوده است، ظهور سازمان های حمایتی بین المللی متعدد، چه به صورت کاملاً مردمی، و چه به صورت دولتی و یا نیمه دولتی می باشد. حجم وسیعی از این سازمان ها در کشورهای عراق، سوریه، لبنان، افغانستان و پاکستان مشغول به فعالیت می باشند، که هر کدام از آنها کارکرد و منظور خاصی را در دستور کار خود قرار داده اند.
بسیاری از این سازمان های حمایتی غیر از عنوان و منظور آشکاری که آن را اعلام می کنند، هدف دیگری که تأمین کننده منافع کشور مبدأ می باشد را نیز مد نظر دارند. کشورهای مبدأ در پوشش سازمان های حمایتی که در کشوهای توسعه نیافته و یا در حال توسعه راه اندازی می کنند، با اعمال قدرت نرم، اهداف فرهنگی، اقتصادی و سیاسی خود را پیش برده و با توجه به پوششی که برگزیده اند، مورد احترام کشورهای میزبان نیز واقع می شوند.
پس از جنگ جهانی دوم، ایالات متحده آمریکا با موفقیت در ایجاد هنجارهای لیبرال به عنوان استاندارد جهانی مناسب برای رفتار اقتصادی و دیپلماتیک، ترجیحات خود را بین المللی گردانیده است. نگاهی به تحولات چند دهه گذشته عراق مبین این موضوع است آمریکا با ایجاد بحران در زمان های مختلف زمینه های حضور و ورود سازمان های حمایتی و اکتساب منافع را در این کشور فراهم نموده است.
در طول جنگ هشت ساله، آمریکا بیشترین حمایت را از دیکتاتور حاکم وقت یعنی صدام حسین برای ادامه جنگ به عمل آورده و به عراق و کشورهای عربی هم پیمان او، حجم انبوهی از سلاح فروخته است. سپس در سالهای بعد از آن با بهانه هایی مانند حمله عراق به کویت، وجود سلاح های کشتار جمعی، خطر تروریسم، دیکتاتوری صدام و مسائلی از این دست، دوبار به خاک عراق حمله نظامی نموده و نهایتاً این کشور را تحت اشغال نظامی خود درآورد.
در این برهه، با ایجاد قانون اساسی و تشکیل حکومت زیر نظر خود، زیرساخت های سیاسی و اقتصادی و جز آن را تحت تسلط خود درآورده است. پس از آن با ورود شرکت های مختلف صنعتی، تجاری و امنیتی و همچنین تسلطی که بر نفت عراق داشته است، حداکثر منافع اقتصادی را از ناتوانی های عراق کسب نموده است.
در سال های بعد، طبق ادعای دونالد ترامپ مبنی بر تأسیس داعش توسط آمریکا، این کشور مصائب جدیدی برای عراق و منافع جدیدی را برای خود ایجاد نمود، که از جمله ی آنها قرارداد نظامی جدید برای حضور نظامیان آمریکایی در خاک این کشور، فروش تسلیحات گسترده، تأسیس و تقویت شرکت های امنیتی و مزایای دیگری از این دست بوده است.
در دوره ی پسا داعش نیز با سهم خواهی در قراردادهای بزرگ برای بازسازی آثار ناشی از جنگ (که حجم زیادی از آنها را جنگنده های آمریکایی به وجود آورده بودند) به دنبال کسب حداکثر منافع اقتصادی برای خود می باشد. همچنین در دوسال گذشته با حمایت از اعترضات موسوم به «انقلاب اکتبر» و نقش مهمی که در این میان به وسیله سه اهرم سفارت خانه، رسانه ها (به ویژه شبکه الحره و رادیو سوا) و سازمان های نیکوکاری و حمایتی ایفا کرد، زمینه تغییر دولت را فراهم نموده و موجب روی کار آمدن شخصی به عنوان نخست وزیر گردیده است که کنترل بیشتر آمریکا در عراق را تسهیل نماید.
در چرخه اعمال قدرت و نفوذ فرهنگی ایالات متحده آمریکا بر جامعه عراق، طبق نظر گرامشی، ابزارهایی به عنوان روشنفکران ارگانیک به ایفای نقش می پردازند که یکی از مهمترین این ابزارها، «سازمان های حمایتی» آمریکایی در عراق می باشند.
این سازمانها با ارائه خدمات به ظاهر نوع دوستانه، نسبت به تولید مشروعیت برای نظام سیاسی-فرهنگی آمریکا اقدام کرده و مناسبت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی حاکم بر روابط دو کشور را توجیه کرده که این امر به تولید رضایت در جامعه تحت سلطه منجر میگردد.
از ﻧﻈﺮ ﮔﺮاﻣﺸﻲ ﺑﺮاي ﺗﺤﻘﻖ ﻫﮋﻣﻮﻧﻲ، درﻧﻈﺮ ﮔﺮفتن ﻋﻼﻳﻖ، ﺧﻮاﺳﺘﻪها و ﻣﻨﺎﻓﻊ ﻫﻤﻪ ﺧﺮده ﮔﺮوهﻫﺎي اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، توسط ﮔﺮوه ﻣﺴﻠﻂ امری ضروری است، لذا ساختار سازمان های حمایتی مذکور به نحوهای بناگذاری شده است که همزمان که اکثریت توده جامعه عراقی را به عنوان کانون فعالیت ها مدنظر دارد، به عنوان یک رویکرد قطعی، بر روی اقلیت های قومی و مذهبی این کشور نیز متمرکز باشد.
این مطلب برداشت و خلاصهای از مقاله (مطالعه سازمانهای حمایتی ایالات متحده آمریکا در عراق) نوشته (مهری بهار ، احمد فاتحی) است که در همایش خیرماندگار شرکت کرده و در سیویلیکا منتشر شده است.
دیدگاه خود را بنویسید