از نقش زنان در زندگی روزمره و فعالیتهای اجتماعی، اثر چندانی در مکتوبات تاریخی باقی نیست، اما زنان به عنوان نیمی از جامعه، اگر چه در جامعه حضور فعال نداشتهاند و بیشتر اوقات خاموش بودهاند، با این حال گاه در برخی فعالیتهای نیکوکاری، مشارکت کردهاند و آثاری از آنها برجای مانده است.
در این نوشتار به بررسیِ تاریخیِ حضورِ زنانِ نیکوکار در شهر يزد میپردازیم. با توجه به حضور اقلیتهای مذهبی در این شهر، نقش زنان نیکوکارِ مسلمان، زرتشتی، کلیمی و مسیحیِ این دیار را در فعالیتهای عامالمنفعه و داوطلبانه بازگو میکنیم.
در شهرِ یزد به عنوان جامعهای نمادین از بستری سنتی و مذهبی، متشکل از مسلمان، زرتشتی (بهدین)، کلیمی و مسیحی و نگاه متفاوتِ هر کدام از این ادیان به جایگاهِ زن، اقدامات خیریهای گوناگونی شکل گرفته است.
در طول تاریخ باستان تا دوره مَدِ نظرِ این نوشتار، عصر قاجار و پهلوی، زنان و مردان یزدی از هر طبقه و مذهبی فعالیتهای عامالمنفعۀ متنوعی را ایجاد کردهاند. در این بستر اجتماعی اقداماتِ خیریه و عامالمنفعۀ زنانِ مسلمان و اقلیتِ مذهبی، به عنوان نیمی از افراد جامعۀ پویا، ولی سنتی یزد، جایگاه اجتماعی آنان و چشماندازی از وضعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و در نهایت میزان توسعه جامعه مدنظر را نشان میدهد. زنان مسلمان بیشتر در سایه حمایت و تحت تکفل پدران و همسران خود بودند.
برای مطالعه :
در حالی که با توجه به حقِ مالکیت زن، بر اموال خود، از جمله ارثیه و مهریه، زنان در دوره قاجار به ویژه بعد از مشروطه، به تدریج استقلال مالی یافتند. زنانی که در خانوادههای متمول و باسواد بودند و به جهت ارتباط با همسران و پدران فرهیخته با سواد شددند و تا حدودی از اندرونی خارج شده بودند، از خود اموال موقوفی متعددی به جای گذاردند.
این زنان، بیشتر، القابی چون حاجيه و خاتون داشتند که نشاندهنده مذهبی بودن و تمکن مالی آنهاست. بانوان نیکوکار را در دو طیف زنانِ خانوادههای تجار و حکام یزدی تقسیمبندی میکردند. در دوره پهلوی، به ویژه پهلوی دوم، این تقسیمبندی به صورت زیر تغییر کرد:
- زنان تحصیل کرده،
- زنانِ باسواد،
البته با توجه به بررسی اکثر وقفنامههایی که در سالهای اخیر از سوی اوقاف، در کتبِ گوناگون چاپ شده است، حدود 20 درصد موقوفاتِ یزد، به زنان اختصاص دارد. کنکاش در این وقفنامهها، چند نکته بارز را نشان میدهد که در ادامه بحث میکنیم.
نکات بارز در وقفنامهها؛ پیرامون فعالیت بانوانِ خیِّر
این نکات شامل:
1. فعالیتهای عامالمنفعه، هرگز قالب زنانه نداشته است
هرگز این فعالیتهای عامالمنفعه، قالب زنانه نداشته است و فقط چند نمونۀ محدود به برگزاری مراسمهای سوگواریِ زنانه در این میان دیده میشود.
در این وقفنامهها، دختران به عنوان وارث و مُتَوَلی معرفی نشدهاند و بیشتر فرزندان ذکور یا عالمِ محل، متولی بودهاند. علاوه بر آن، از میان موقوفات زنان، 80 درصد آنها به امور مذهبی اختصاص داشته است.
۲. بانوان واقف؛ حتی در زمانِ حیات، دخالتی در امور نداشتند
رقبههای وقفنامهها بیشتر به شکل بخشی از یک مایَملَک است که نشاندهنده موروثی بودن آن است و ماهیتی خصوصی و محلی دارد. به علاوه بیشتر فردی با عنوان توليه، مسئولیت نظارت و نگهداری آن رقمِ وقفی را به عهده داشته است و خود بانوی واقف حتی در زمان حیات دخل و تصرفی در آن نداشته است.
البته زنانی که صاحب فرزند نمیشدند، مانند خانمِ گلشن و خانم بقایی، بخشی از رتبههای وقف و فعالیتِ عامالمنفعه را به خود اختصاص دادند تا برایشان باقیات و صالحات باشد.
٣. عصر پهلویِ دوم؛ زمان حضور زنان نیکوکار در فعالیتهای اجتماعی
زنان نیکوکار در عصر پهلویِ دوم با ورود به فعالیتهای اجتماعی در امور خیریه نیز نگاهی نو داشتند و برای اولین بار در قالبِ خیریه؛ مدرسه، پرورشگاه، حمام و... ایجاد کردند؛ از جمله اقدس بقایی و بیبی فاطمه گلشن و بیبی فاطمه پاپلی. در دوره رضاشاه به جایگاه وقف، بیاعتنایی شد و حتی دخل و تصرف در وقفیات صورت گرفت.
گرچه در یزد نسبت به جایگاهِ دینی وقف، بیتوجهی شد، با ایجاد کارخانههای صنعتی و مدرنیزه شدن تدریجیِ شهر، برخی از زنان متمول که مالک سهامی از این کارخانهها (کارخانه درخشان) بودند، قسمی از آن یا سود سهام را به امور خیریه مذهبی اختصاص دادند.
4. نقش زنان در حفر قنوات
با توجه به اقلیمِ خشکِ يزد و ایجادِ قنات و آبانبار بسیاری از این بناها در قالب وقف ماندگار شدند، اما یکی از بارزترین نکات در قناتها، نقش زنان در حفر قنوات است که یادآور ایزد بانوی آب «آناهيتا» است. از آن جمله میتوان این موقوفات رانام برد:
- قنات مهريجرد از سوی مهرنگاردخت انوشیروان،
- قنات ارسلان خاتون (در سال ۸۰۷ ه.ق)،
- قنات ابرو مبارکه به همت کنیزان علاءالدوله کالیجارحاکم مظفری یزد،
- قنات مریم آباد به همت مریم سلطان مادر سلطان قطب الدین حاکم یزد در دوره اتابکان،
- قنات بغداد آباد از سوی بغداد خاتون همسر بهادر خان حاکم یزد در دوره ابوسعید در قصبه مهریجرد.
افزون بر این، به نظر میرسد آب انبار، کارکردِ بقای نسل را داشته است و زنان، به خصوص زنانِ بدون فرزند، در ایجاد این بناهای عامالمنفعه فعالیت ویژهای داشتهاند. آبانبارِ بیبی فاطمه گلشن و حاجی طیبه در یزد، از این دست هستند.
فعالیتهای نیکوکارانۀ بانوانِ زرتشتی
زرتشتیان یزد که بازماندگان آیینِ باستانیِ ایران هستند، در دورههای مختلفِ تاریخی، وضعیت ویژهای برایشان ایجاد شده است. در دورانِ قاجار به خصوص بعد از دوره ناصری، با گشایشی که از کمک همکیشان آنها در هندوستان و انجمنهای خیریۀ يزد حاصل شد، در امور عامالمنفعه اهتمام ویژهای داشتند.
زنان زرتشتی در این میان پابهپای مردانشان برای حفظِ جامعۀ خود در امور مدارس زرتشتی که در قالب انجمنهای خیریه اداره میشد، هم از لحاظ مادی و هم به جهت تدریس دختران فعالیت کردند.
البته آئینیترين بخشندگی و فعالیت خیریه آنها، یعنی: گهنبار، سفره اطعام ایتام و نیازمندان، در اتاقی از خانه بانوی بهدین با نام "تسکم مس" انجام میشد و بانویِ خانه نقش اصلی در تهیه غذا برای نیازمندان را داشت.
این در حالی است که در قالبِ خیریههای نوین، انجمنهای خیریه اولین بار در سال ۱۸۵۰ میلادی، با عنوان "انجمن بهبود وضعیت زرتشتیان" ایجاد شد. این انجمن با مدیریتِ بانویی به نام گلستان بانو و پسرانش برای کمک به پناهندگان ایران به هندوستان تشکیل شد.
این انجمن و دیگر انجمنهای زرتشتی، مانند انجمنِ ایرانی بمبئی و انجمنِ ناصری، در سالهای بعد با اعزام نمایندگانی به ایران اقدامات گستردهای از لغو جزیه تا ایجاد مدارس و اقدامات بهداشتی، رفاهیِ مدرن در یزد انجام دادند.
در اغلب هیئت امنای این انجمنها، چندان حضور بانوان به شکل مستقل دیده نمیشد، ولی در کنار همسرانشان فعالیت کردند و گاه بعد از درگذشت آنها یادمانی به نام آنها به شکل خیریه ایجاد کردند. از این میان میتوان به خانمها:
- نواز بانو تاتا (مطب سروتن تاتا)،
- مارکار ( مجموعه آموزشی مارکار)،
- دينا بای دسای (مؤسس اولین دواخانه)،
اشاره کرد. در دوره قاجار، زنان چندان استقلالِ مالی و وضعیت مناسبی نداشتند. با ایجاد مدارس و حضور دختران در این مدارس که از سوی انجمنها ایجاد شد، بانوان باسواد شدند و به مرور با حضور در جامعه و ایجاد «سازمان بانوان زرتشتی»، خود منشأ خیر شده و مدارسی را ایجاد کردند.
بانو ماهیاری، سیمین خسروی (دختر خسروشاه جهان)، مروارید کیامنش، پریزاد گودرز شاه جهان، خرمن دستور تیرانداز، آذرمیدخت رستم کینژاد، بانو سرافرازپور چیستی دختر شهریار اهرستانی از این گروه هستند. اقدامات عامالمنفعۀ این بانوان بسیار متنوع است که میتوان موارد زیر را برشمرد:
- ساخت مدارس و اختصاص زمین و ساختمان،
- حضور در کادر مدیریت و معلمی در مدارس اغلب به شکل رایگان و گاه با حقوق ناچیز،
- اداره پرورشگاه و اختصاص مبالغی ماهیانه برای فعالیت آن.
- تأسیسِ بیمارستان بهمن از سوی مانک بائی هرمزجی دین شاه و شوهرش به یادگاراز فرزندشان بهمن در یزد،
فعالیتهای نیکوکارانه بانوان کلیمی
یهودیان؛ دیگر اقلیت ساکن یزد هستند که از قبل از اسلام در این دیار زیستهاند. آنها در عصر قاجار و پهلوی اول، چندان انسجامی نداشتند و زندگی فقیرانهای را میگذراندند؛ ولیکن در ابتدای عصر پهلویِ دومِ، با فعالیتِ گستردۀ تبلیغاتی، گروههایی در قالب خیریه در بین جمعیت یهودیان ایران شکل گرفت.
بیشتر بخوانید
این گروهها، یهودیان را برای مهاجرت به اسرائیل تهییج میکردند. امروزه متأسفانه تنها ۱۲ نفر در یزد ساکن هستند و به علت کمبود منابع، اطلاعات خاصی در خصوص فعالیت خیریه بانوان کلیمی به دست نیامد. البته فرنگیس خانم همسر موسیو شعبان، تنها بانوی نیکوکاری است که داوطلبانه پذیرفت در زمان تعمیر منارههای مسجد جامع، پایههای کمکی در منزل وی ساخته شود که امروزه هنوز خرابههایی از این منزل وجود دارد.
فعالیتهای نیکوکاراته بانوان مسیحی
از جامعۀ مسیحیان که امروزه در یزد، هیچ فردی حضور ندارد، تنها نامِ میس آرمنو آیدین مدير مدرسه ایزد پیمان باقی مانده است. وی با تمام تلاشِ خود در سالهای ۱۳۰۰ مدرسهای را تأسیس کرده و سالها در قالبِ خیریه، آن را اداره کرده است. در مدرسۀ ایزد پیمانِ دخترانِ مسیحی، زرتشتی، کلیمی و حتی مسلمان در کنار هم به آموزش میپرداختند.
دکتر اورانيا ناتهام (از نخستین پزشکان زن در انگلستان)؛ همسر ناپیرمالکوم و خانم مرسلين (خواهر میس آیدین) در این سالها بیمارستان مُرسلین در یزد را اداره میکردند و به بیماران بیبضاعت، دارو و کمک پزشکی رایگان میدادند. مدرسه به کمک بیمارستانِ مرسلین، تعدادی از دانشآموزان دختر را برای قابلگی آموزش دادند تا با آگاهی از علوم و بهداشت نوین به زنان یزدی در به دنیا آوردن فرزندانشان کمک کنند.
حضور برجسته زنان اقلیت در امور خیریه
در حالی که سنت حسنه وقف، کمک به هموطن و همسایۀ نیازمند، از دیرپا در این شهر سنتی و مذهبی رواج داشته است، تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در سدههای اخیر، تاثیرات مستقیمی در نوع حضور مردم در این عرصه گذاشته است.
این تاثیرات به ویژه در دوران قاجار و تبعات پس از انقلابِ مشروطه و دوران پهلوی اول و دوم دیده میشود، اما بررسی کلی از حضور زنان نشان میدهد که زنان مسلمان در امرِ کمک به هم نوع چندان پُر رنگ نبودند و بیشتر به حضور پدران و همسرانشان در امور خير بسنده کردند.
در حالی که در جامعه، اقلیتهای زرتشتی و گاهی کلیمی و مسیحی، حضور زنان برجستهتر بوده است، به ویژه در امور آموزشی و بهداشتی در کنار مردان در قالب انجمنهای خیریه از دوره ناصری در عهد قاجار تا زمان پهلوی شرکت داشتند.
افزون بر این در اقدامات عامالمنفعۀ زنان در امورِ نوین و مذهبی، گرایشهای فمینیستی و ساختارشکنانه در جامعۀ سنتی مشاهده نشده است و هرگز واقفانِ زن، دختران خود را به عنوان متولی قرار ندادهاند.
دیدگاه خود را بنویسید